رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'چهار دهه شاعری عمران صلاحی'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. millan

    چهار دهه شاعری عمران صلاحی

    عمران صلاحي، كه چهار دهه فعّاليت را در عرصة شعر و نثر (داستان و فكاهه‌نويسي در مطبوعات)، ترجمه، پژوهش و حتي كاريكاتور در كارنامة خود دارد؛ در اين ميان، وي بيشتر به «طنزپرداز»ي شهرت دارد و جامعة ادبي، او را با اين عنوان مي‌شناسند؛ در حالي كه او خود را در درجة اوّل شاعر مي‌داند و بعد طنزپرداز. توجّه جامعة ادبي به جنبة طنّازي صلاحي، سبب غفلت از نيمة شاعري وجود وي شده است. عمران صلاحی در حوزة شعر آثار درخشاني دارد كه وي را در زمرة شاعران برجستة معاصر قرار مي‌دهد. از ويژگي‌هاي شعري عمران صلاحي مي‌توان به سادگي در كلام، ايجاز، پرداختن به جزئيات در شعر، آوردن تعابير نو و تصويرسازي روشن اشاره كرد. بررسي مجموعة شعرهاي عمران صلاحي و مشاهدة ويژگي‌هاي شعري او در قالب‌ها و زمان‌هاي مختلف، تطوّر انديشگي و زبانيِ شاعري را به ما نشان مي‌دهد كه چهار دهة مستمر در اين عرصه فعاليت كرده است. كليدواژه‌ها: عمران صلاحي، شعر، طنز. مقدمه از عمران صلاحي در كلّ، 15 كتاب شعر منتشر شده كه در اين بين در شش مجموعه، گزيدة شعرهاي او به چاپ رسيده است. هفت مجموعة شعر فارسي و دو مجموعة تركي، تشكيل¬دهندة كتاب‌هاي شعر عمران صلاحي است. در اين مقاله، مجموعة شعرهاي فارسي او مورد بررسي قرار مي‌گيرد؛ به طوري كه ضمن اشاره به مجموعة شعرهاي صلاحي و معرفي آن‌ها، به جنبه‌هاي مختلف شعري و تطوّر در حوزة انديشگي او طيّ 40 سال شاعري پرداخته مي¬شود. در ابتدا با نگاهي به شعرهاي نخستین كتاب عمران صلاحي، او را شاعري نيمايي مي‌يابيم كه به هر حال، مقيّد به وجود وزن در شعرهاست. از نظر مضمون، بيشتر شعرهاي اجتماعي مي‌گويد كه به صورت غيرمستقيم و در شكل طنز، مسائل انتقادي را به عرصة شعر آورده است. شروع كار صلاحي با مجموعة گريه‌ در آب، سكوي پرتاب او به سمت شعر معاصر است تا از او چهره‌اي برتر بسازد. نمونه‌هاي موفّق و ماندگار شعر او در اين كتاب با نام‌هاي «من بچّة جواديه‌ام» و «عيادت»، هنوز هم جزء بهترين شعرهاي او محسوب مي‌شود. در مجموعة ايستگاه بين راه، او ضمن ادامه دادن شيوة شاعري‌اش در محتوا و زبان، قالب‌هاي كلاسيك به¬ويژه غزل را هم وارد شعرهايش مي‌كند. با مطالعة اشعار عمران صلاحي مي‌توان گفت كه وي خود را به قالب‌هاي شعري محدود نكرده و به سبب نيازي كه داشته، به سراغشان مي‌رود. او مثل بسياري ديگر از شاعران، خود را ملزم نمي‌كند كه حتماً شعر بي‌وزن بگويد. براي او شعر نيمايي، رباعي، دوبيتي، غزل و حتّي قصيده فرق چنداني نمي‌كند؛ بلكه همة آن¬ها را وسيله‌اي براي بيان هدف اصلي (شعر) مي‌داند. عمران صلاحي را مي‌توان جزء شاعراني تلقي كرد كه مرحله¬به¬مرحله مسير شعر و شاعري را طي كرده است؛ به طوري كه از شعر موزون به شعر نيمايي رسيده است و پس از تركيب وزن و هجا، در نهايت به خودش اجازة سرودن شعر بي‌وزن را داده است. او مثل مهدي سهيلي و حميدي‌ شيرازي است كه شعر بي‌وزن و حتّي نيمايي را برنمي‌تافتند و مسخره‌اش مي‌كردند؛ و نه در ردة شاعراني مثل اخوان و مشيري و م.آزاد و ديگران كه نتوانستند خود را متقاعد كنند تا وزن ـ ولو نيمايي ـ را كنار بگذارند؛ و البته نه مثل بسياري از شاعراني كه امروز چنان درخصوص غزل و رباعي و قوالب كلاسيك، ريش مي‌جنبانند كه انگار نوشتن شعر موزون، جنايتي نابخشودني ا‌ست. روزگاراني بعد از نيما، به¬خصوص از دهة 70 به بعد، نوشتن شعر نيمايي در بين شاعران منسوخ شد؛ به¬طوري¬كه نيمايي¬نوشتن، نوعي عقب‌ماند‌گي در شعر، تصور مي‌شد؛ حتي نوشتن در قالب‌هاي كلاسيك آن‌قدر قبح نداشت كه نوشتن شعر نيمايي؛ با اين حال در اين روزگار، شاعراني بودند كه همچنان وفادار به نيما، كارشان را پي مي‌گرفتند و البته، شعرشان خريدار هم داشت؛ حداقل بيشتر از كساني كه اين شايعه را مطرح كرده بودند. صلاحي هيچ مرزبندي‌اي نسبت به اين قبیل مسائل نداشت و در بحث «وزن در شعر»، معتقد به «توازن به جاي وزن» بود. عمران صلاحي ايستگاه بين راه، مجموعه‌هاي هفدهم و سال‌هاي دور را نيز در كارنامه دارد كه تقريباً به همان سبك ادامه مي‌دهد؛ ليكن با توجه به شرايط زمان، حال و هواي اشعار نيز اندكي فرق مي‌كند؛ مثلاً مجموعة هفدهم كه محصول روزهاي انقلاب است، تحت¬تأثير تظاهرات خياباني و مسائلي مثل «17 شهريور» ‌و نام كتاب هم ملهم از آن است. امّا نقطة عطف عمران صلاحي در مجموعة هزار و يك آينه است؛ در اين مجموعه، شاعر با كنار گذاشتن وزن، به تجربة تازه‌اي در شعر دست مي‌زند كه اتفاقاً بسيار موفق است. صلاحي در مجموعة هزار و يك آينه با كنار گذاشتن قيد و بند وزن و قافيه، شعرهاي بسيار درخشاني سروده است. با بيشتر شدن ابهام شاعرانه، اشعارش عمق بيشتري گرفته‌اند. او با كنار گذاشتن پوستة ظاهري(وزن)‌ شعر، به جان كلام رسيده است؛ بعدها اين اتّفاق به نوعي ديگر و با هجايي كردن اوزان ـ كه به گفتة خودش از شعرهاي تركي متأثر شده ـ در مجموعة آن‌سوي نقطه‌چين‌ها اتّفاق مي‌افتد و البتّه موفقيت و قوّت شعرهاي هزار و يك آينه را ندارد؛ ديگر اين‌كه عينيت عمران صلاحي، در شعرهاي اين دفتر، در فضاي ذهني رخ داده است؛ يعني حرف‌ها و تعابير و تصاويري كه خلق مي‌كند، محصول تخيل شاعرانه است؛ حال ممكن است وجود خارجي داشته باشد يا نه؛ اما آن‌چه مسلم است، اين صحنه‌ها قابل تصوير كردن و به عينيت رساندن است؛ در واقع در اين مجموعه، حتّي ذهني‌گرايي‌ عمران به نوعي در خدمت عينيّت است و به آن ختم مي‌شود؛ بعد از اين مجموعه، دو كتاب شعر ديگر از صلاحي، بعد از مرگش، منتشر مي‌شود: در يك زمستان و آن‌سوي نقطه‌چين‌ها كه درخشاني مجموعه‌هاي قبلي را ندارند؛ شايد در گزينش اين شعرها دقت لازم صورت نگرفته است كه ضمن معرفي و نقد كتاب‌ها، به اين نكات به طور مفصل و با ذكر نمونه‌هاي شعري، پرداخته شده است. نکتة جالب توجه در شعرها و كتاب‌هاي صلاحـي قابل، اين است كـه در اكثر قريب¬به¬اتفاق مجموعة شعرهاي صلاحي، تاريخ شعر و حتّي محل سرايش آن ذكر شده است؛ اين مسئله جداي از اين‌كه به خواننده و منتقد كمك مي‌كند تا درك صحيحي از تطوّر زباني و فكري‌ شاعر داشته باشد، گاه ممكن است مچ شاعر را هم بگيرد! براي مثال اگر در آخرين دفتر (آن‌سوي نقطه‌چين‌ها...) تاريخ شعرها در پاي آن نوشته نمي‌شد، خواننده چنين تصور مي‌كرد كه اين شعرهاي مثلاً دهة 80 صلاحي است و كم‌تر كسي متوجه مي‌شد كه اين شعرها محصول سال 60 تا سال فوت شاعر (85) است. اين‌كه چه هدف و انگيزه‌اي پشت انتشار اشعار به اين شكل وجود دارد، خود بحثي ديگر را مي‌طلبد. در مجموع، ذكر تاريخ و محل شعر، گاه به ما كمك مي‌كند تا به تأويل بيشتري از اثر برسيم و حتّي به قول خودش، پنبة شاعر را بزنيم!
×
×
  • اضافه کردن...