جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'چماق کشی'.
1 نتیجه پیدا شد
-
مقاله نقش ما روشنفکران در گسترش پدیده ی چماق کشی !
Himmler پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در گفتگوی خودمانی
جامعه کار خودش را میکند و خود بخود و بی هیچ درنگی و تاریخ نیز راه خود را میرود بی هیچ شکی . وظیفه ی نخبگانی که خویش را روشنفکر نامیده اند چیست .؟ چماق پدیده ای اشنا ست برای همه . و ساده نگری انست که چماق را فقط ان بدانیم که میدانیم .یعنی یک شیئئ از جنس چوب یا پلاستیک و یا دسته تبری و یا نوعی به شکل باتوم ساده یا نوع الکتریکی و نیز بسیار ساده اندیشی است که نوع قلمی انرا چماق ندانیم . جالب اینست همه در اول متفق القول میشوند که چماق پدیده ای بد و زشت است و چماقدار موجودیست تهوع اور . فرقی هم نمیکند چماق دارشخصی باشد با شکل و شمایل خاص وچفیه ای بر گردن و یا کراواتی هفت رنگ و لباسی متحد الشکل بپوشد یا لباسی عادی و نیز فرقی ندارد چقدر درازای چرخاندن چماق پول میگیرد و یا فی سبیل الله و به قول جبهه ای ها صلواتی کار میکند و نیز همه هم عقیده هستند که جنس چماقدار هم فرقی ندارد میتواند عبدلی باشد یا ازیتا خانم . اما هیچکس این سوال را نمیکند که خود در گسترش چماق چه نقشی داشته است . طبعا روشنفکر هر گز قبول نمیکند که خودش چماقدار است چرا که فقط خود را صاحب اندیشه میداند و احیانا چند تایی کتاب و یکی دوتا قلم .. روشنفکر ضد چماق خود شاید بار ها ضربه ی انواع چماق را با پوست و گوشت و استخوانش حس کرده و از ان بیزار است ما ادعای دموکراسی داریم واصولا وقتی از ضدیت با چماق حرف میزنیم همزمان میخواهیم طرحی نو اندازیم و در این گیرودار متوجه میشویم که دشمنان دموکراسی بجای تفکر بر گفتمان راه چماق کشی در پیش گرفته انداینست که مدعی میشویم باید گفتگوی تمدن ها را جایگزین درگیری تمدن ها کنیم و براین منوال راه خویش میرویم . اما هیچگاه برای یافتن زمینه های این گفتمان نه تنها کوشش نکرده ایم بلکه خویش راه انرا بسته ایم و بدتر اینکه گناه را همیشه متوجه حریف میدانیم راستی فکر کرده ای چرا در مملکت گل و بلبل ملت به من وتوی روشنفکر اعتماد ندارد ؟ وبرای همین در سطر اول گفتم او راه خود را میرود ؟ چرا گرایش او به ادعای های ما بیرنگ و حتی با عکس العمل خرد کننده همراه است ؟ ایا فکر کرده ایم چرا دیگری به هدایت اینان برخاسته است ؟ ایا نیاز ها وخواسته های انان را درست شناخته ایم ؟ اگر جواب مثبت است پس چگونه است که برایمان تره هم خرد نمیکنند ؟ ایا به احساسات و عقاید انان احترام گذاشته ایم یا فقط در پی خالی کردن خود با گفتار هایی ضد گفتمان بوده ایم ؟ راستی گفتگو با ملت بماند ایا قشر روشنفکر خودباخود راه یک دیالوگ واقعی را اموخته است ؟ مگر نه اینکه برای وارد شدن به گفتگو باید اماده انتقاد از خود بود ایا اینرا واقعا پذیرفته ایم ؟ در کدام موضوع یکضرب به سراغ موضوع نرفته ایم و مگرپیش شرط پذیرش انتقاد ایاخود موضوعی مهم نیست ؟ چرا با تایید اندکی فکر میکنیم ( صرف نظر از طرح موضوع بحث ) روش کارمان درست است ؟ ایا به تمسخر گرفتن عقاید دیگران و یا تایید ان و یا زمینه برای ایجاد تمسخر به جای دیالوگ نتیجه ای میدهد؟ واین سوال اخرین برای این بود که نتیجه بگیرم ایا حتی یکبار با خود اندیشیه ایم که وقتی عقده های ناشی از ایده های چماقگرایانه در جامعه را در فضای گفتگو با توهین به عقاید همنوعان خود یکجا خالی میکنیم فکر میکنیم که تکرار این کار در فضای جامعه و برخورد ان با عقاید مردم و روشنفکرانی که مدعی دفاع از مردم هستند و در پس مردم سنگر میگیرند به ایجاد چماق هایی منجر میشودکه خود مسبب ظهور وبسط آن بوده ایم ؟؟؟؟ ایا در فضایی که مدعی انقلاب اموزشی است به فکر انقلاب در نحوه نگرش خود به مسائل اجتماعی هم هستی ؟ ایا شما بقال سرگذر و یا رفتگر محله و یا استاد دانشگاه خود را انگونه خطاب میکنی که دیروز در همینجا پیامبر بسیاری از هموطنان خود و نیز پیامبر همنوعان خود را خطاب کردی ؟؟ ایا مطمئن هستی که فردا همین عبارت و این عنوان را در حالتی کاملا احساسی در جامعه بکار نمیبری و اگر بکار بردی ایا قول میدهی فردای انروز دوباره در فضای مجازی از چماق کشی شکوه نکنی ؟ ایا اجازه هست انوقت از تو بپرسم در بسط پدیده ی چماق کشی چقدر خود سهیم هستی ؟؟ هیملر 8 اکتبر2011