جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'پیتر دراکر'.
2 نتیجه پیدا شد
-
پیتراف.دراکر پدر علم مدیریت نوین و یا به تعبیر مجله «بیزینس ویک» آقای مدیریت در طول حیات ۹۵ ساله خود آموزه ها و تجربه هایی را برجای گذاشته که همچنان اصول راهنمای خیلی از مدیران و شرکتهای بزرگ دنیا قرار داد. او محورهای عمده اقتصاد سنتی نظیر زمین، نیروی کار و حتی سرمایه را زیرسوال برد و به جای آن اقتصاد مبتنی بر دانایی را قرار داد که سنگ بنای پیشرفت کشورها در قرن جاری خواهد بود؛ که غفلت از آن فاصله بین کشورها را در سالهای آتی بیشتر خواهدکرد. نگرانی از همین فاصله بود که در اجلاس اخیر جامعه اطلاعاتی در تونس، کشورها را به این فکر انداخت که راهحلی فوری برای این عقب ماندگی پیدا کنند. «دراکر» با آثار فراوانی که از خود برجا گذاشته، همه چیز را در حوزه مدیریت از نو تعریف کرده است: اصول مدیریت، مشتری گرایی، توانمندسازی، کارکنان سازمان، تغییر و… وی در خلال عمر طولانی خود به مدیران و شرکتها یاد داد که چگونه هوشمندانه حرکت کنند و چگونه در مواقع بحرانی خود را از نابودی در جمع رقبا نجات دهند. وی فرصتها و تهدیدها را پیش روی مدیران گذاشته و اکیدا معتقد بود: «مدیران موثر باید برای تشخیص و هدایت فرصتها آماده باشند، یاد بگیرند و دائما پایگاه دانش خود را تازه کنند». در غیر این صورت معلوم نیست، چه آینده ای در انتظار مدیران، شرکتها وحتی کشورها خواهدبود. زندگی علمی دراکر و خاطرات پیتر دراکر (Peter Ferdinand Drucker) ، پدر مدیریت نوین، نویسنده کتابها و مقالات متعدد در زمینه مدیریت، جامعه، اقتصاد و سیاست در روز جمعه ۱۱ نوامبر در ۹۵ سالگی در منزل خود در«کلیرمونت»، شهر لسآنجلس به علت کهولت سن در گذشت. او در سال ۱۹۰۹ در وین، پایتخت اتریش به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و دبیرستانی خود را در اتریش و انگلیس گذراند. سپس به آلمان رفت و در دانشگاه فرانکفورت موفق به دریافت دکترا در رشته حقوق عمومی و بین المللی شد. دراکر در زمان اقامت خود در فرانکفورت به عنوان خبرنگار روزنامه مشغول به کار بود. او تا سال ۱۹۳۳ و زمانی که نازیها انتشار یکی از رسالههای او را ممنوع کردند، در آلمان ماند و سپس به انگلیس رفت و در یکی از بانکهای لندن مشغول به کار شد. در سال ۱۹۳۷ به آمریکا مهاجرت کرد و در سال ۱۹۴۲ موفق به اخذ مقام استادی فلسفه و سیاست در کالج بنینگتون گردید. در کالج بنینگتون در ورمونت به تدریس فلسفه و سیاست مشغول شد و حدود ۲۰ سال در دانشکده علوم بازرگانی دانشگاه نیویورک به تدریس مدیریت پرداخت. با آغاز سال ۱۹۷۱ او تدریس درس مدیریت مالی مشاغل را در دانشکده عالی دانشگاه کلیرمونت لس آنجلس که دانشکده اقتصاد خود را به نام او نامگذاری کرده بود، شروع کرد. ۳۱ عنوان کتاب او به بیش از ۲۰ زبان زنده دنیا ترجمه شده است. ۱۳ کتاب در زمینه جامعه، اقتصاد، سیاست و ۱۵ کتاب در زمینه مدیریت، دو کتاب داستان و یک کتاب در رابطه با زندگینامه خود دارد. او در تهیه کتاب معروف «نقاشی ژاپنی»، همکاری داشته است. او چهار سری فیلم آموزشی بر اساس کتابهای مدیریت خود داردو سرمقالههای زیادی در وال استریت ژورنال و هاروارد بیزنس ریویو نوشته است. او همچنین دهها مقاله برای همایشهای آکادمیک و نشریات پرتیراژ تهیه کرده است. پروفسور دراکر زمان زیادی را به بررسی کارکرد بخش خدمات اختصاص داد که نتیجهاش تاسیس بنیاد غیرانتفاعی مدیریت دراکر در نیویورک بود که از سال ۲۰۰۳ به بعد با عنوان موسسه رهبر به رهبر (LEADER TO LEADER) شناخته میشود. نیوت گینگریچ رئیس پیشین مجلس نمایندگان آمریکا با اشاره به نقش دراکر در توسعه علم مدیریت نوین میگوید: دراکر را میتوان مهمترین عامل توسعه مدیریت کارآمد و تبیین خطمشیهای مدنی کاربردی در قرن بیستم دانست. دراکر در شرکتهای بزرگ صنعتی دنیا نظیر جنرال الکتریک به عنوان مشاور فعالیت و همچنین با دولتهای ژاپن، کانادا و مکزیک همکاری کرد. جک ولش مدیر برجسته جنرال الکتریک، ایده تغییرات در شرکت را که به تغییرات اساسی و مهم انجامید از دراکر الهام گرفت. «اندی گرو»، مدیرعامل پیشین گروه اینتل، دراکر را قهرمانی میداند که به نحوی فوق العاده مینویسد و میاندیشد. اندیشمندان بزرگ دراکر را به خاطر اهمیتی که برای نقش کارکنان در توفیق و پیشرفت سازمان قائل بود، از پیشگامان علم مدیریت میدانند. سه دهه پیش از آنکه در نیمه دوم دهه ۹۰، لفظ «دانش» و «اطلاعات» نقل محافل روشنفکری و حوزه مدیریت شود، دراکر مفاهیمی همچون «کارگر علمی» و «جامعه علمی» را ابداع و اهمیت نقش آنها در آینده ای که ما هم اکنون در آن به سر میبریم را به روشنی تبیین کرد. در طول دوره حیات حرفه ای خود، او همواره در آثار خود ندا میداد که مدیران ارشد باید برای تحولی عمیق در ماهیت مشاغل آماده شوند و یا اینکه اعلام می کرد که بزودی در جوامع توسعه یافته، عمر کاری انسانها از عمر سازمانهایی که در آن کار میکنند، بیشتر خواهد شد. دراکر بنیانگذار ایدههایی چون مدیریت هدفگذاری و تمرکززدایی است و تکنیکهای انگیزهسازی او از سوی بسیاری از مدیران مورد استفاده قرار میگیرد. مجله بیزنس ویک او را به عنوان بزرگترین متفکر راهکارهای مدیریت عصر حاضر در سال ۱۹۹۷ معرفی کرد. مجله فوربس نیز در همان سال از او به عنوان «کسی که هنوز جوانترین ذهن را دارد» نام برد. دراکر در ۲۱ ژوئن سال ۲۰۰۲، به خاطر کتاب «چالشهای مدیریت در سده ۲۱» و تلاشهایش در زمینه علم مدیریت مفتخر به دریافت نشان ویژه ریاست جمهوری از جرجبوش رییسجمهور آمریکا شد. او اولین کتاب خود را با عنوان مضمون بنگاه، بر اساس تحقیقی در مورد ساختار درونی شرکت جنرال موتورز نوشت. هنری مینتزبرگ استادمطالعات مدیریت دانشگاه مک گیل در کانادا درباره او میگوید: «یک بار ما با یکدیگر صحبت می کردیم و در آن موقع فهمیدم که او دارای هوش و قدرت فکری بزرگی است. او توانسته این قدرت را با انسانیت خود ترکیب کند». فیلیپ کاتلر درباره او میگوید: «دراکر پدر علم مدیریت است. برای ما او یک مدل است. همواره ایدههای جدید میدهد و آنها را بازبینی میکند. هنگامی که به من عنوان پدر بازاریابی می دهند، من دراکر را معرفی میکنم. من میگویم اگر من پدر بازاریابی باشم، دراکر پدربزرگ بازاریابی است.” کوئین میلز، استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه هاروارد در مورد دراکر میگوید: او فردی پیشرو در زمینه فرهنگ و علم بود و این چیز نامتعارفی نیست. او سالها پیش از آن که تحولات عمیق در زمینه تجارت و اقتصاد آغاز شود از وقوع آنها در آینده خبر داد. او ظهور نسل جدیدی از نیروی کار را پیشبینی کرد که شغل آنها بر اطلاعاتشان و نه نیروی کار یا حتی توان مدیریتیاش استوار خواهد بود. از جمله عواملی که دراکر به عنوان ساختارهای شخصیتی خود معرفی میکرد، تکاپوی دستیابی به تعالی در شغل به خاطر رضای پروردگار (برگرفته از فلسفه وردی و فیدیاس) ، تلاش در آموختن از انجام کارهای نو و رها کردن شیوه های کهنه انجام کارها (برگرفته از نظرات یک همکار قدیمی در یک شرکت حراستی) و آگاهی به اینکه شما در نهایت، تنها به خاطر تغییری که در زندگی انسانها ایجاد می کنید در یادها جاویدان خواهید شد.(برگرفته از فلسفه شومپیتر) ولی جذابترین عامل، چیزی بود که دراکر از شغل روزنامه نگاری آموخته بود: «هر سه یا چهار سال یک موضوع را انتخاب میکردم، که میتوانست هنر ژاپنی و یا اقتصاد مدرن باشد و به تفحص در آن میپرداختم. مسلماً سه یا چهار سال برای متخصص شدن در یک موضوع کافی نیست اما برای دستیابی به فهم درست موضوع کفایت میکند. بنابراین، در طول ۶۰ سال گذشته، همواره تنها به یک موضوع در هر زمان پرداختهام و این کار به من کمک کرد تا به دانشی عمیق و ریشه دار دست یابم. علاوه بر آن، مرا وادار کرد تا ذهنم را به روی نظامها، روشها و شیوههای نو در کار باز نگه دارم، چرا که هر یک از موضوعهای انتخابی من نیازمند اتخاذ فرضیاتی نو و به کارگیری روش شناسی منحصر به خود بود». دکتر بیژن خرم، از بنیانگذاران سازمان مدیریت صنعتی و مشاور ارشد موسسه پژوهشهای سیستمی Interact، در سال ۱۹۶۸ به عنوان نماینده ایران در کنفرانسی شرکت داشت. رئیس دانشگاه برگزار کننده این کنفرانس در شروع جلسه خبر از پذیرفتهشدن دعوت دانشگاه از سوی دراکر را میدهد. دراکر به محض ورود به جلسه سراغ نماینده ایران را میگیرد و میخواهد درصورت امکان بعد از جلسه دیداری خصوصی با ایشان داشتهباشد. بعد از جلسه از آقای خرم میپرسد همه جای دنیا مرا برای سمینارها و همایشهایشان دعوت میکنند، اما تا امروزهیچ کس مرا به ایران دعوت نکرده است ، مخصوصاً دوست دارم به سازمان مدیریت صنعتی بیایم. دکتر علی اکبر فرهنگی، دارای فوق دکترای ارتباطات سازمانی و دکترای مدیریت از دانشگاه اوهایو (آمریکا) و یکی از چهره های ماندگار مدیریت ایران، یکی دیگر از شاگردان دراکر هستند.ایشان اولین بار در سال ۱۹۷۶برای آموختن درسی تحت عنوان «مشاوره مدیریت» از نزدیک با ایشان آشنا شدند. دکتر فرهنگی درباره ویژگیهای دراکر می گویند: «دراکر شخصی جامع الاطراف بود و علاوه بر مطالعات گسترده ای که در زمینه مدیریت داشت، در فلسفه، اقتصاد و ادبیات نیز صاحب نظر بود. به طور مثال ایشان ۲ جلد رمان به چاپ رساند. این مسئله نشان میدهد که افراد صاحب نظر در هر زمینه علمی، صرفاً در یک زمینه تحقیق و بررسی نمی کنند، بلکه همانند درختی که ریشه در تنومندی دارد از علوم متفاوتی برای توسعه فکری و نظری خود استفاده میکنند. ایشان به هیچ عنوان فرد تک بعدی به شمار نمی رود. ویژگی دیگر دراکر که توجه من را به خود جلب می کرد، برنامه ریزی دقیق او برای کلیه فعالیتهای زندگی اش بود. ایشان در برنامه خود ورزش، خواب و برنامه کاری بسیار حساب شدهای را گنجانده بود و بسیار از استرس و هیجانات شدید پرهیز میکرد. شاید یکی از دلایل عمر طولانی ایشان نیز همین امر بوده باشد. همچنین ایشان ابراز امیدواری کرد که شخصیتهایی مانند دراکر برای دانش پژوهان به عنوان یک نمونه خوب، سر مشق و الگو قرار گیرد. دکتر عبدالرضا رضایی نژاد، مترجم اکثر کتابهای دراکر در ایران درباره آشنایی با دراکر و شروع کار ترجمه خود میگوید: اولین کتابی که از ایشان خواندم کتاب «مدیریت آینده» بود. این کتاب را در کشور سوئد در سال ۱۹۹۳ مطالعه کردم. خیلی برایم جالب بود، سپس شروع به ترجمه آن کردم. وقتی به ایران آمدم در مورد کتاب با یکی از دوستانم صحبت کردم، ایشان مرا تشویق به چاپ کتاب کرد اما من مطمئن نبودم که این کتاب مناسب برای چاپ باشد. بنابراین، به چند سازمان و موسسه نشر کتاب، نامهای نوشتم و درخواست خود را اعلام کردم. مدتی نگذشته بود که در جلسهای که با مدیر موسسه خدمات فرهنگی رسا داشتم ایشان تمایل خود را برای چاپ این اثر از دراکر اعلام کرد. بر این اساس میتوان گفت که دراکر مرا مترجم کرد. اگر بخواهم از آشنایی رودرروی خود با دراکر بگویم، در سال ۱۹۷۸ در دانشگاه آرمسترانگ برکلی (کالیفرنیا) تحصیل میکرد. ایشان در آن موقع تازه مفهوم مدیریت بر مبنای هدف(MBO) را مطرح کرده بود و دانشگاه ما ایشان را دعوت کرد تا در دورهای دو هفتهای در ارتباط با اندیشه خود برایمان مطالب خود را ارایه دهد. در آن مدت کوتاه، چیزهای زیادی از ایشان فراگرفتم. او بسیار مهربان بود. در کار خود به طور مشخص بر نوآوری، کارآفرینی و مدیریت تغییر تکیه داشت. او بر کسب و کار نوین و مرگ سازمانهای سنتی تاکید داشت. او نزول اخلاقی را باعث نابودی کسب و کار میدانست. او صراحتاً معتقد بود هیچ کار غیر اخلاقی پشت پرده نخواهد ماند و همه این فعالیتها را مثل حباب صابون میدانست که بزودی پوسته آن نازک میشود و خواهد ترکید. دراکر ذهن ناآرامی داشت و در گفتههایش آیندهنگری قشنگی داشت. در کلاس درس به همه خصوصاً اقلیتها توجه ویژه داشت. چون خودش یک اقلیت بود. آنها را کاملاً درک میکرد. قدرت ویژهای در برقراری ارتباط داشت و بنابراین میتوانست همه را به مشارکت در کلاسهایش تحریک کند. دراکر ضمن اندیشهآفرینی در مفهوم آفرینی نیز مهارت ویژهای داشت. او واژههای مدیریتی زیادی را عرضه کرده است که باعث غنی شدن این رشته شده است. در طول شناخت ایشان هرگز کسی را ندیدهام یا در جایی نخواندم که از ایشان بد بگوید، هرکسی به نوبه خود نکتهای از ایشان گرفته است و تسلطی که ایشان بر چند رشته داشت باعث شده است که نظراتشان در رشتههای دیگر هم مورد توجه قرار گیرد.
-
پندهای پدر مدیریت نوین «پیتر دراكر» به بانكها
Mohammad Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در دانستنی های مدیریت
پندهای دراكر به بانكهای خصوصی ۱) آزادی گزینشی است مسوولانه. آزادی به معنای رهایی نیست به معنای مسوولیت است. آن اندازه كه تكلیف است حق نیست. آزادی گزینش میان كردن یا نكردن است. برگزیدن سلوك خویش و جامعه است و پذیرفتن مسوولیت هر دو. ۲) نوآوران موفق خطر جو نیستند فرصت جو هستند. ۳) هنرنمایی هر سازمان به اندازه هنر و استعداد كاركنان آن است. ۴) بازنشستهها باید سرگرم كارهایی شوند كه متكی به عملكرد خودشان است. این افراد به جای مدیریت كردن باید به كارهایی نظیر دادن نظر مشورتی آموزش و تعیین معیارهای و رتق و فتق كشمكشها مشغول شوند. ۵) عملكرد آن نیست كه همیشه به هدف بزنی عملكرد یعنی داشتن توانایی دایم در كسب نتیجه در دورانی طولانی و در انواع ماموریتها. ۶) بهترین جایگاه در بازار جایگاه بهینه است نه سقف. ۷) نوآوران سبب برانگیختن رقیب میشوند بنابران باید با تیر اول به هدف بزنند زیرا بعید است كه به آنها فرصت دیگری داده شود. ۸) هنر كارآفرینان در انتخاب سرمایهگذاری نیست در آگاهی از پرهیز از سرمایهگذاری محكوم به شكست است. ۹) اگر به قیمت تنزل بهرهوری و نوآوری نكردن به سود برسیم آن سود نیست هدر دادن منابع است. ۱۰) سود در خدمت سه مقصود است: اول ثمربخش بودن و سلامت بنگاه دوم بیمه خطر است یعنی هزینه تداوم كسب و كار را تامین میكند. سوم هزینه لازم برای نوآوری و گسترش كسب و كار را تامین میكند. چه مستقیم از درآمدها و چه غیرمستقیم با ایجاد انگیزه برای سرمایههای خارجی به گونهای كه با هدف سازمان سازگار باشد. ۱۱) بهتر است خودتان فرآوردهها و فرآیندها و خدمات كهنه را منسوخ كنید نه رقیب. ۱۲) رشدی كه فقط حجم را بزرگ كند و سبب افزایش بهرهوری كل نشود رشد نیست چربی است كه باید آن را آب كرد. ۱۳) موفقیت همواره ناسخ رفتاری است كه سبب آن موفقیت شده است. موفقیت همواره واقعیتهای تازهای پدید میآورد. حتی همواره مشكلاتی را ایجاد میكند. ۱۴) سازمان به ابزار میماند هر چه وظیفهاش تخصصیتر عملكردش برجستهتر است. ۱۵) آینده تصمیم لازم دارد اما همین حالا خطراتی دارد همین حالا. اقدام میخواهد همین حالا. تخصیص منابع میخواهد همین حالا. كار میخواهد همین حالا. پندهای دراكر به بانكهای دولتی ۱) بنگاهها دو وظیفه دارند: بازاریابی و نوآوری ۲) مدیریت در سازمانهای بزرگ دولتی امانتدار است. ۳) به آن كس كه هرگز شكست نمیخورد باید بیاعتماد بود چون یا متقلب است یا با چیزهای پیش پا افتاده آزمون شده است. ۴) نخستین شرط سلامت سازمان بالا بودن سطح توقع از عملكرد است. ۵) كامیابی و شكست دور از انتظار هر دو غالبا نشانه تغییر در نگاه و استنباط مصرف كننده است. ۶) افزودن بر بهرهوری كار خدماتی نخستین مسوولیت اجتماعی مدیریت است. ۷) كسب و كاری كه سودی برابر هزینه سرمایه نداشته باشد بیمسوولیت است و منابع جامعه را به هدر میدهد. ۸) عملكرد آینده هر كسب و كار عمدتا تابعی است از عملكرد مدیریت كنونی در چهار حوزه: تخصیص منابع تصمیمات مربوط به كاركنان و نوآوری و راهبرد عملكرد. ۹) رهبری محبوب قلوب شدن نیست بلكه كسب نتیجه است. رهبری مسوولیت است. ۱۰) محك هر روش مدیریت درستی یا نادرستی آن نیست ثمربخش بودن آن است. ۱۱) كنترل هزینه كاستن از هزینه نیست. جلوگیری از هزینه است. ۱۲) اگر چیزی را رایگان عرضه كنید هیچ كس به شما اعتماد نمیكند. ۱۳) سازمان برای حقدارانی كه در خارج از حوزه تنگ وظیفه اصلی او هستند باید تفكر سیاسی داشته باشد. مدیر نمیتواند تنها به بهینه كردن عملكرد سازمان مشغول باشد. ۱۴) كافی نیست بنگاه اقتصادی كارش را خوب انجام دهد باید كار نیك هم بكند. اما برای اینكه كار نیك انجام دهد باید اول وظیفه خود را به درستی انجام دهد. ۱۵) پیش شرط رقابت كردن این است كه دست كم به اندازه پیشتاز رشته مربوطه كارآمد باشیم. منبع:احسان باقر - دنیای اقتصاد-
- مدیریت نوین
- پیتر دراکر
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :