رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'پوشش گیاهی'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. گياهان سبز معمولا در محدوده مرئي ( 400- 700 نانومتر) تيره هستند که اين فرايند ناشي از جذب نور توسط رنگدانه هاي موجود در گياهان سبز (کلروفيل 1 ، پروتو کلروفيل II ، زانتوفيل و ... ) مي باشد. اما در اين محدوده يک افزايش ناگهاني انعکاس در طول موج حدود 550 نانومتر دارند ( نور سبز) به همين دليل آنها معمولا به رنگ سبز ديده مي شوند . در محدوده بين 700 الي 1300 نانومتر گياهان روشن مي باشند زيرا در اين محدوده داراي انعکاس بالايي هستند از 1300 تا 2500 نانومترگياهان سبز به دليل جذب نور توسط آب موجود در برگ گياهان سبز ، سلولز ، ليگنين و ديگر مواد موجود در اين محدوده طيفي تيره هستند . بطور خلاصه : تيره : 400 تا 700 نانومتر روشن : 700 تا 1300 تيره( اما روشن تر از 400 تا 700 ) : 1300 تا 2500 ◄ کداميک از باندهاي سنجش از دور مي توانند پوشش گياهي را بهتر نشان دهند ؟ معمولا باندهايي که در قلمرو 400 تا 700 نانومتر قرار دارند به دليل اينکه گياهان در اين قلمرو تيره هستند مناسب نيستند. براي سنجنده TM : باند هاي 4 و 5 مناسب هستند براي MSS : باندهاي 6 و 7 مناسب هستند البته براي از بين بردن عوارضي مانند اثرات توپوگرافي و آلبدو بهتر است براي تشخيص پوشش هاي گياهي از نسبتهاي باندي استفاده شود. اگر بخواهيم پوشش هاي گياهي به صورت روشن ظاهر شوند نسبت باندهايي که در قلمرو 700 الي 1300 نانومتر قرار گرفته به باندهايي که در قلمرو 400 تا 700 و يا 1300 تا 2500 نانومتر قرار دارند مناسبترند. در حالت اول نسبت مادون قرمز نزديک NIR به IR مي باشد و در واقع هدف اين است باندهايي که در آنها پوشش گياهي انعکاس بالايي دارد در صورت و باندهاي که انعکاس کمي دارند در مخرج قرار گيرند. در سنجنده TM : نسبت باندهاي TM4/TM3 مناسب هستند . همچنين نسبت TM5/TM7 نيز مناسب هستند. اما به دليل اينکه بسياري از رسها نيز در اين قلمرو روشن هستند استفاده از آنها توصيه نمي شود. ◄ چرا معمولا در سنجش از دور پوشش گياهي را به رنگ قرمز نشان مي دهند؟ به اين دليل که رنگ قرمز بهتر با چشم انسان تشخيص داده مي شود و از طرفي ديگر اگر پوشش گياهي به رنگ سبز نشان داده شود که مطابق با رنگ واقعي آنهاست فرض مي شود که بعضي پديده هاي ديگر نيز به رنگ واقعي خود نشان داده شده اند در حالي که رنگ آنها کاذب است. ◄ شاخص پوشش گياهي چيست ؟ در واقع شاخص پوشش گياهي يک شاخص عددي است تا ارتباطي با مفاهيم بيولوژي ، شيمي و يا فيزيک داشته باشد. اما مي تواند اطلاعات مفيدي را در خصوص وضعيت پوشش گياهي در اختيار ما قرار دهد و در واقع از آن به عنوان شاهد تجربي مي توانيم نام ببريم . در اينجا براي بررسي شاخص هاي پوشش گياهي بهتر است در ابتدا خط خاکي يا خط با پوشش گياهي صفر را تعريف کنيم . خط خاکي يک خط فرضي در فضاي طيفي است که تغييرات طيفي خاک هاي بدون پوشش گياهي را در تصوير نشان مي دهد . اين خط بوسيله دو يا چند بخش از خاکهاي ضخيم از يک تصوير که ممکن است انعکاس متفاوت داشته باشند( بوسيله بهترين خط آن) مشخص مي شوند. کارت و توماس(1976) Kart and Tomas شکلي مشهور تحت عنوان Tasseld cap يا کلاه منگوله دار در فضاي طيفي Red – NIR سنجنده Mss مشخص کردند. آنها مشخص کردند نقطه اي از کلاه ( نوک کلاه ، خطي که انعکاس کم در نور قرمز و انعکاس زياد در NIR دارد ) بيانگر مناطقي با پوشش گياهي بالا و بخش صاف کلاه برعکس نوک کلاه بيانگر خط خاکي صفر است . بهترين راه مشخص کردن خط خاکي استفاده از scatter diagram است بطوري که براي محور X ، Red و بر روي محور Y ،NIR نمايش داده شود . پايين ترين خط خاکي که از سمت راست دياگرام پراکندگي نقاط عبور مي کند همان خط خاکي صفر است. در حالت کلي شاخص هاي پوشش گياهي به دو دسته اصلي تقسيم مي شوند و در واقع تقسيم بندي آنها بر اساس ارتباط اين شاخص ها با خط خاکي است. 1) اگر خطوط هم سبزينگي از مرکز عبور کنند و يا در يک نقطه به هم برسند : نمونه هاي شاخص اين گروه RVI , SAVI , NDVI است 2) خط هم سبزينگي موازي خط خاکي هستند : اين شاخص ها را شاخص هاي عمودي Perpendicular مي نامند که در واقع شدت پوشش گياهي با فاصله عمودي از خط خاکي مشخص مي شود. نمونه هاي معروف اين شاخص عبارتند از : WDVI , PVI , DVI ◄ معرفي شاخص ها: + شاخص( RVI ): ( Ratio Vegetation Index ) اين شاخص اولين بار توسط( Jordan1969) مطرح شد. خصوصيات کلي : · شاخصي است بر اساس نسبت باندها · خطوط هم سبزينگي در مبدا به هم مي رسند · خط خاکي با شيب 1/0 از مبدا عبور مي کند · تغييرات آن از صفر تا بينهايت است · محاسبه RVI = NIR/IR : + شاخص(NDVI (Normalized Difference Vegetation Index بوسيله Rouse et al 1967 طرح شد. وقتي افراد از شاخص پوشش گياهي صحبت مي کنند در واقع چيزي که به آن رفرنس مي دهنداين شاخص است. اين شاخص از 1 تا 1- در تغيير است ولي شاخص RVI از صفر تا بينهايت متغير است و در واقع مي توان شاخص RVI را مطابق رابطه زير به NDVI تبديل کرد . (DVI = (RVI -1 ) / (RVI+1 خلاصه شاخص NDVI · بر اساس نسبت باندي عمل مي کند · خطوط هم سبزينه در مرکز به هم مي رسند · خط خاکي داراي شيب 1 و از مرکز عبور مي کند · تغييرات بين 1+ و 1- است · فرمول عمومي NDVI = NIR – RED / NIR + RED + شاخصInfrared Percentage Vegetation Index) IPVI ) براي اولين بار توسط(Crippen1990) مطرح شد. کريپن کاهش قرمز را غير واقعي دانست و در نتيجه شاخص IPVI را به شرح زير بيان کرد. · اساس نسبت باندي است · خطوط هم سبزينه از مبدا عبور مي کند · تغيير بين 0 تا 1 · خط خاکي داراي شيب 1 و از مرکز عبور مي کند · IDVI = (NDVI) / 2 يا IDVI = NIR / NIR + RED + شاخص(DVI ( Divergence Vegetation Index توسط Richardson & Everett ارائه شد. · شاخص عمودي · خطوط هم سبزينگي موازي خط خاکي · خط خاکي با شيب ناچيز (arbitrary ) از مبدا عبور مي کند · تغييرات نامحدود · DVI = NIR – RED + شاخص( PVI (Perpendicular Vegetation Index براي اولين بار توسط Richardson & Wigand ( 1977) ارائه شد. خصوصيات : · شاخص عمودي · خطوط هم سبزينه موازي خط خاکي · خط خاکي با شيب ناچيز از مبدا عبور مي کند · تغييرات بين 1+ تا 1- · فرمول) RED ) NIR – cos ( PVI = sin( = زاويه بين خط خاکي و محور NIR است. + شاخص( WDVI (Weighted Difference Vegetation Index توسط Clevers (1988) ارائه شد. WDVI نسخه خلاصه شده اي از شاخص PVI است اما داراي دامنه نامحدود است. همانند PVI ، WDVI خيلي حساس به تغييرات اتمسفري است ( Qi و همکاران ، 1994) · شاخص عمودي · خط هم سبزينه موازي خط خاکي · خط خاکي با شيب کم از مبدا عبور مي کند و تغييرات نامحدود است WDVI = NIR – g RED فرمول g = شيب خط خاکي ◄ شاخص ها براي به حداقل رسانيدن خط خاکي: + منظور از نويز خاکي چيست ؟ همه خاکها يکسان نيستند. خاکهاي مختلف داراي انعکاسهاي مختلفي هستند. همانگونه که در بخش قبلي بحث شد همه شاخص هاي سبزينگي در ارتباط با خط خاکي هستند که با يک شيب در فضاي IR , NIR مشخص مي شود. بهر حال اگر فرض کنيم که خطوط هم سبزينگي که از يک نقطه عبور مي کنند صحيح نباشد، زيرا تغيير در رطوبت خاک که باعث حرکت خط خاکي به طرف هم سبزينگي مي شود هم باعث خطاي زياد در خطوط کم سبزينگي مي گردد. اين مسئله وقتي بارزتر مي گردد که پوشش گياهي کم باشد. در زير شاخص هاي خاصي است که مي تواند خطوط هم سبزينگي را به مقدار واقعي نزديکتر نمايد. + شاخص( SAVI (Soil Adjusted Vegetation Index براي اولين بار توسط ltuete (1988) ارائه شد. اين شاخص بينابيني در شاخص نسبت بر مبناي نسبت هاي شاخص هاي عمودي دارد. يعني اينکه اين شاخص ها نه عمودي هستند و نه هم ديگر را در يک نقطه قطع مي کنند. بازسازي اوليه اين شاخص بر اساس اندازه گيري هايي بود که بر روي تغييرات پنبه (کتان ) و Canopies ها روي خاک هاي زمينه سياه و روشن انجام گرفت و فاکتور الحاقي L بوسيله اندازه گيري خطاي معادل شاخص پوشش گياهي در خاکهاي روشن و تيره محاسبه گرديد. نتيجه اين شاخص نسبت باندي اين بود که خطوط هم ديگر را در مبدا قطع نمي کردند بلکه محل تقاطع آنها در –NIR و –IR بود. هوت (1988) به اين مسئله توجه کرد که اين شاخص براي تشخيص بهتر زمينه در شاخص پوشش گياهي مناسبتر است. خلاصه: · اساس نست باندي است · خطوط هم سبزينه در محدوده –NIR و - IR همديگر را قطع مي کنند · شيب خط خاکي 1 و از مبده عبور مي کند · تغييرات از 1+ تا 1- است · فرمول : SDVI = {( NIR - RED ) / ( NIR + RED + L )} (1 + L ) L : فاکتور تصحيح بوده (correction factor) از صفر براي منطقه با پوشش گياهي بالا تا 1 براي مناطق با پوشش گياهي خيلي کم تغيير مي کند و براي مناطق با پوشش گياهي متوسط 5/0 است. (1 + L): در اين فرمول باعث مي شود که تغييرات شاخص پوشش گياهي از 1- تا 1 + باشد و اگر فاکتور L به صفر برسد شاخص SDVI برابر با شاخص NDVI خواهد بود. + شاخص( TASVI (Transformed Soil Vegetation Index بوسيله Gvyot ,Baret (1991) ارائه شد. در اين شاخص فرض بر اين است که خط خاکي داري شيب نا چيز و منقطع است. اين شاخص شبيه به SAVI است با اين تفاوت که L حذف شده است. پارامتر X به عنوان پارامتري که اثر خاک زمينه را به حداقل مي رساند بکار برده شده است که مقدار آن را معمولا 0.08 در نظر مي گيرند . محل تلاقي خط هم سبزينگي معمولا بين مبدا و نقطه الحاقي که معمولا در SDVI استفاده مي شود(L = 0.5) مي باشد. خلاصه : · شاخص نسبت باندي است · خطوط هم سبزينگي در محدوده –RED و –NIR تلاقي مي کنند. · خط خاکي داراي شيب ناچيز و Intercept · تغييرات بين 1- و 1+ است فرمول : s ) (1 + S S + X NIR – a RED )} / {a TSAVI = {S(NIR – S a : intercept خط خاکي s : شيب خط خاکي X : فاکتور مرتب کردن adjustment factor که براي حداقل نويز (0.08 ) است. + شاخص( MSAVI (Modified Soil Adjustment Vegetation بوسيله Qietal (1994) ارائه شد. خلاصه: · نسبت باندي است · خطوط هم سبزينگي و خط خاکي در نقاط مختلفي همديگر را قطع مي کنند ، خط خاکي شيب کمي دارد و از مبدا مي گذرد · تغييرات بين 1- تا 1 + است · فرمول : MSAVI = {(NIR – RED) / ( NIR+RED + L)}(1 + L) S = شيب خط خاکي L = 1-2 S(NDVI ) (WDVI) همانطور که در بخش قبلي بحث شد ، فاکتور ها براي SAVI بستگي به درجه پوشش گياهي داشت که معمولا قبل از محاسبه پوشش گياهي بايستي مقدار آن مشخص مي شد. اما در اينجا فاکتور L يا فاکتور صحت بر اساس شاخص هاي WDVI و NDVI حساب مي شود و در نتيجه خطوط هم سبزينگي در يک نقطه يکديگر را قطع نمي کنند. + شاخص( MSAVI 2 (Second Modified Adjusted Vegetation Index بوسيله Qi همکاران (1994) ارائه شد. MSAVI 2 = (1.2)(2(NIR + 1 ) – SQR{(2 NIR + I ) - 8(NIR – RED)} خلاصه : · شاخص بر اساس نسبت باندي · خطوط هم سبزينگي در نقاط مختلف خط خاکي را قطع مي کنند · خط خاکي داراي شيب فضايي 1 است · تغييرات بين 1- تا 1+ است ◄ شاخص هاي کاهش نويز اتمسفري: + نويز اتمسفري چيست؟ به دليل تغيير اتمسفر در زمان ها و مکانهاي مختلف است . اتمسفر هم بر روي نوري که از داخل آن عبور مي کند هم به دليل اينکه پراکندگي آئروسلها بر روي شدت نور تاثير زيادي دارد. اين تاثيرات آنگونه است که حتي در طول يک منظره مي توان مشاهده کرد. براي مثال اثرات اتمسفر در مناطق که ارتفاع زيادي دارد و مناطقي که ارتفاع آن کم است بطور يکسان تحت تاثير قرار نمي گيرند در نتيجه اين فرايند باعث خطا در محاسبه شاخص سبزينگي مي گردد که در اين راستا شاخص هاي خاصي ارائه شده است که مورد بحث قرار مي گيرند. + شاخص( GEMI (Global Environmental Monitoring Index توسط Pinty and Verstraete (1991) ارائه شد. خلاصه: غير خطي ، کمپلکسي از خطوط هم سبزينگي ، تغييرات از صفر تا 1 + است. GEMI = eta(1- 0.25 eta) – {(RED – 0.125 ) / (1- RED)} eta ={ 2(NIR - RED ) + 1.5 NIR + 0.5 RED} / (NIR – RED + 0.5) ◄ شاخص هاي پايداري اتمسفري: شاخص هاي پايداري اتمسفر شاخص هايي هستند که در شرايط اتمسفري تصحيح شده ساخته مي شود که اولين اينها ARVI است. + شاخص AVRI = Atmospheric resistance vegetation index بوسيله Kaufman and tanre (1992) ارائه شده است. آنها انعکاس باند قرمز را در شاخص NDVI به صورت زير جايگزين کردند. RB = red – gamma (blue – red ) در اينجا گاما برابر 1 است ، کافمن و تافر (1994) همين وضعيت براي جايگزيني red در شاخص هاي SDVI پيشنهاد کردند که منجر به ارائه شاخص جديدي تحت عنوان SARVI گرديد. ARVI = (NIR – RB ) / (NIR + RB ) RB = RED – gamma (red – blve) Gamma = 1 معمولا ◄ نتيجه: معمولا شاخص NDVI به عنوان مهمترين شاخص پوشش گياهي مي باشد که در سنجش از دور مورد استفاده قرار مي گيرد. در حقيقت هر کسي با سنجش از دور سرو کار داشته باشد ، اين شاخص را مي شناسد : اين شاخص براي مناطقي که تراکم پوشش گياهي متوسط و بالاتر باشد مناسب است زيرا نسبت به خاک زمينه روشن و اثرات اتمسفر حساسيت کمتري دارد اما براي مناطق پوشش گياهي کم مناسب نيست. PVI : يک شاخص عمومي نيست به دليل اينکه به اتمسفر حساسيت زيادي دارد کمتر مورد استفاده قرار مي گيرد. اما براي مشخص کردن خط خاکي از اهميت زيادي برخوردار است و در بسياري از منطق چون پوشش گياهي ناچيز است نسبت به NDVI جواب بهتري مي دهد. اگر منطقه مورد مطالعه فقير از پوشش گياهي باشد شاخص SAVI شاخص مناسبي است. شاخص MSAVI نيز فاکتور مناسبي است اما کمتر مورد استفاده قرار مي گيرد. ◄ منابع: + ۱-[Hidden Content] + ۲-جزوه درسي دانشگاه تبريز + ۳-[Hidden Content] + ۴-[Hidden Content] + ۵-[Hidden Content] + ۶-[Hidden Content] + ۷- [Hidden Content]
  2. منظور از فضای سبز شهری، نوعی از سطوح کاربری زمین شهری باپوشش های گیاهی انسان ساخت است که هم واجد بازدهی اجتماعی و هم واجد بازدهی اکولوژیک باشند. فضای سبز شهری از دیدگاه شهرسازی در بر گیرنده بخشی از سیمای شهراست که از انواع پوشش های گیاهی تشکیل شده است و به عنوان یک عامل زنده و حیاتی درکنار کالبد بی جان شهر، تعیین کننده ساخت مرفولوژیک شهر است. بنابراین دارایی سبزیک شهر، صرف نظر از فضای سبزی که توسط شهرداری اداره می شود، از مجموع فضای سبزخصوصی، فضای کوچک دارای گیاهان خودروی و زمین های متعلق به دولت تشکیل می شود. رشدصنعت و افزایش جمعیت در شهرها، به ساخت و سازهای سودگرایانه منجر شده است. این ساخت و سازها به مسائل و تامین حداقل نور و هوا در مناطق شهری توجهی نداشته است. از سویدیگر، ضرورت ایجاد کاربری های جدید شهری، برای پاسخگویی به نیازهای روزافزون واسکان جمعیت به تدریج باعث کاهش سهم فضای سبز و باغهای شهری شده است و در نتیجهموجب آلودگی محیط زیست شده است. فضاهای سبز شهری به عنوان ریه های تنفسی شهرها بهشمار می روند و در شهرها افزون بر عمل کرد های زیبایی شناختی، اجتماعی و ساخت کالبدی شهر، روی تعدیل دما، افزایش رطوبت نسبی، لطافت هوا، کاهش آلودگی صوتی،افزایش نفوذ پذیری خاک، کاهش سطح ایستایی، بهبود شرایط بیوکلماتیک در شهر و جذب گردو غبار تاثیر دارند پوشش گیاهی یک منطقه در حقیقت از یکایک گونه های گیاهی موجود درآن تشکیل شده است. وضعیت آب و هوایی و نوع خاک حدود گونه خاص را تعیین می کند. کیفیت محیط زیست شهری با امکانات و تاسیسات فضای سبز ارتباط مستقیم دارد. در ادوارگذشته در کنار توجه به تفرج روح و زیبایی، جنبه دارویی و اقتصادی کشت گیاهان درفضای سبز و باغها مدنظر بوده و در همه آنها از باغ معلق بابل مربوط به سالهای قبلاز میلاد مسیح تا پردیسهای ایرانی مربوط به قرن پنجم میلادی ضمن رعایت جنبه هایزینتی و هنری گیاهان کاشته شده، مصارف خوراکی، دارویی، صنعتی، دفع آفات و مانند آنمورد توجه جدی بوده است و در چهارچوب سنت و اصول، هیچ چیز بی مورد و یا تنها برای زیبایی وجود نداشته بلکه آنچه مفید و لازم بوده زیبا عرضه شده است. از جمله گیاهان دارویی که در احداث باغهای عمومی در ایران مورد استفاده قرار گرفته می توان ازاقاقیا، بیدمشک، خرزهره، زوفا، سنجد تلخ، ریش بز، بابونه، گل انگشتانه، زرشک، ختمی،گل ساعتی، گل سرخ، گاوزبان، همیشه بهار، گلرنگ، زعفران و مانند آنها نام برد. درکشورهای دیگر گیاهانی مثل پدوفیل و ذغال اخته در فضای سبز کاشته می شده است. معمولاگیاهان دارویی در مدت کوتاهی، سطح خاک را فرا می گیرند و به علت سبزی و کوتاهی شان زیبایی خاصی را پدید می آورند. این گیاهان نسبت به مواد غذایی پر توقع نبوده و آب بسیار زیادی نیاز ندارند. همچنین برخی از آنها در برابر شوری خاک مقاومند و دوام وعمر طولانی و سازگاری و استقامت بالایی دارند. مزایای استفاده از گیاهان دارویی در فضای سبز 1-افزایش تنوع در فضای سبز: در کشور ایران اقلیم های متفاوتی وجوددارد بنابراین تنوع گیاهان دارویی آن نیز زیاد است. با توجه به سازگاریها وتوانائیهای گیاهان دارویی که مورد اشاره واقع شد، بکارگیری این گونه ها در فضای سبزتنوع گونه ها و اکوتیپ ها (از نظر رنگ، فرم، اندازه و سازگاری) را دوچندان می کند وضریب اطمینان موفقیت طرح و انعطاف طراحی بیشتر می شود. وجود گیاهان دارویی در فضایسبز نشانه ای از توانایی اقلیمی و احوال فرهنگی منطقه است، در حالیکه استفاده ازگونه های انگشت شمار و غیربومی در فضای سبز شکنندگی اکوسیستم های احداثی را بهمراه دارد. 2-حفظ ژرم پلاسم گیاهان دارویی: چنانچه یک جامعه گیاهی به خاطر نجات ازخطر انقراض مورد حمایت انسان قرار گیرد ناچار به زندگی در محدوده طراحی شده توسط انسان می شود. این محدوده ها شامل باغهای گیاه شناسی و فضای سبز و در بهترین حالات محیط های طبیعی قرق شده می شود. در این مجموعه ها، حفاظت انسان از گیاهان منجر به حذف پدیده های طبیعی مانند چرا، بیماری و آفت، سیل، آتش سوزی و خشکسالی، رقابت ومانند آن می شود. بنابراین طی نسلهای متوالی ژنهای مفید که عامل دوام موجود درمقابل این شرایط هستند از این نسلها حذف می شود. در مورد گیاهان دارویی، این عمل بابرداشت گزینشی گیاهان دارویی سالم و قوی از طبیعت توسط انسان تشدید می گردد و درعوض فراوانی ژنهای غیرمفید که در شرایط طبیعی مرتباً تحت گزینش طبیعی و حذف قرار میگیرند به نحو چشمگیری افزایش می یابد. به این پدیده رانده شدن ژنتیکی می گویند که هرچه جوامع گیاهی و جانوری محدودتر باشد، این پدیده با شدت بیشتری رخ می دهد. درنتیجه این رخداد علیرغم حفظ فرم ظاهری گونه، توانمندی های آن گونه در مقابل شرایط گزینش گر محیط طبیعی به شدت نقصان می یابد و در صورت راهیابی گونه به محیط طبیعی و یا کاهش حمایت انسان، جاندار به سرعت منقرض می گردد. راه جلوگیری از این خطر، توسعه همه جانبه جوامع گیاهی و جانوری در اقلیم های متنوع است. مروری گذرا بر کل مساحتپارکهای شهری، کمربندهای سبز و پارکهای جنگلی موجود و تنوع اقلیمی کشور نشان می دهدکه سطح قابل توجهی از زمینهای قابل کشت در اقلیمهای گوناگون به احداث فضای سبزاختصاص یافته است. با توجه به اینکه برای رسیدن به استانداردهای بین المللی فضای سبز سرانه، به فضای سبزی با چند برابر سطح موجود نیازمندیم، سطح فضای سبز لازم چندبرابر خواهد بود و با واردکردن گیاهان دارویی در فهرست گیاهان مناسب برای فضای سبزجامعه گیاهان دارویی گسترش قابل توجهی پیدا می کند که بعلت این گستردگی سطح واقلیم، تعداد زیادی از عوامل طبیعی اثر خود را بر گیاه اعمال می کنند و علاوه بر آنبرداشت از طبیعت هم کاهش می یابد. چنانچه در اثر اقبال عمومی، گیاهان دارویی به فضای سبز مدارس، منازل و داخل آپارتمانها و روی پشت بامها راه یابد، به انقلابی سبزدر این زمینه دست خواهیم یافت. 3-جبران بخشی از هزینه ها: اختصاص منابع مرغوب آب و خاک به احداث فضای سبز که بواسطه رشد شهرهای بزرگ در اراضی درجه یک کشاورزی امری غیرقابل اجتناب گردیده است، سطح وسیع و در حال گسترش فضای سبز و هزینه های کاشت و داشت و کادر فنی و اجرایی احداث فضای سبز، بهای سنگینی است که شهروندان برای سلامت خود و محیط زیست باید پرداخت کنند، بهایی که صرفه جویی و گریز از آن، مخارج بهداشتی و هزینه های اجتماعی بسیار بیشتری ببار خواهد آورد. در دید کلان برآورد ارزشهای معنوی زیست محیطی، حفاظتی، تفریحی و مانند آن در فضای سبز نیاز به امکاناتی گسترده و تخصص هایی است که بتوان بر اساس آن به بیان ارزش واقعی پرداخت. این ارزشهابرای اکثریت مردم بخوبی ارزش های ریالی قابل لمس نیست. با کشت گیاهان دارویی درفضای سبز بخشی از هزینه های ریالی قابل بازیافت است و با توجه به نزدیکی این مکانها به مراکز صنعتی و تجاری هزینه حمل و نقل نیز کاهش می یابد. نیاز آبی گیاهان بومی معمولاً کمتر از گیاهان غیربومی است که این امر صرفه جویی در مصرف آب آبیاری است. در این مسیر فرصت شغلی ایجاد می شود و داوطلبانی مانند فارغ التحصیلان کشاورزی ومنابع طبیعی، محصلین مدارس، بازنشستگان و افراد عادی در قبال درصدی از سود میتوانند مراحل دیگری از تولید مانند برداشت، جداسازی و خشک کردن گیاهان دارویی را انجام دهند 4-تأمین اهداف آموزشی، تحقیقاتی و گردشگری: علیرغم سابقه طولانی استفاده از گیاهان دارویی و وجود انواع گیاهان دارویی در کشور متأسفانه درصد کمی ازفرهیختگان جامعه و تحصیلکردگان علوم گیاهی، کشاورزی و منابع طبیعی با این گیاهان آشنا هستند و برای افزایش آگاهیهای اجتماعی، در این زمینه باید آموزش مسئولین و دولتمردان، مردم عادی و تحصیل کردگان از مقاطع دبیرستان تا دانشگاه و حتی متخصصین فضای سبز بصورت عمومی و رایگان صورت گیرد. کاشت گیاهان دارویی در فضای سبز امکاناین آموزش را فراهم می کند. در کشورهایی مثل شیلی و هند افزایش نجومی و سالیانه سطح فضای سبز مرهون توجه به آموزش عمومی و مشارکت مردمی است. در امر پژوهش، گرچه افراد محدودی در امر کشت و کار گیاهان دارویی تخصص دارند، توسعه کمی شناخت گیاهان دارویی قدم گذاری در مراحل بعدی امر پژوهش را ممکن می سازد. اختصاص فضای سبز محیطهای آموزشی به کشت گیاهان دارویی، زمینه برای تحقیق در جنبه های مختلف گیاهان دارویی را ممکن می سازد و سازگاری این گونه ها را معلوم می کند. در شهرهایی که جاذبه های گردشگری دارند، وجود باغهای گیاه شناسی و فضاهای سبز دارای گونه های بومی کشور و گیاهان دارویی تأثیر بسزایی در جذب گردشگران متخصص بدان شهرها دارد. 5-کنترل فرسایش بادی: در مکانهایی که زمین به اختیار و یا از روی اضطرار بصورت آیشرها می شود و زمان آیش با وزش بادهای شدید و یا رواناب ناشی از بارندگی روبروست،یکی از راههای بسیار مؤثر در کنترل فرسایش خاک، بر جای گذاشتن بقایای محصول قبل ازآیش است. بقایای محصولاتی مانند کرچک و ماریتیغال که تنها بذر آنها برداشت می شود،برای تأمین این هدف مناسب به نظر می رسد. همچنین استفاده از گیاهان دارویی چندساله مانند زوفا، اسطوخودوس و آویشن می توانند در کنترل فرسایش بسیار مؤثر باشند. بومادران استاندارد تحمل نسبتاً خوبی در مقابل چرای احشام دارد. کاشت گیاهانی مانندسنا، اکاسیا و اکالیپتوس در مجاورت کویر، موانع مناسبی در جلوگیری از پیشروی کویرهستند. خارشتر، کور و هندوانه ابوجهل با شیبهای تند بسیار سازگارند، بنابراین کشتآنها در زمینهای شیب دار می تواند عامل مهمی در حفظ خاک باشد. گیاهان دارویی نظیر اکالیپتوس جهت احداث بادشکن و جلوگیری از فرسایش بادی بسیار مؤثر هستند. بنابراین گیاهان دارویی در ارائه خدمات بوم شناختی نیز بسیار توانمند هستند. فضای سبز شهری بر اکولوژی شهری به ویژه اقلیم، هوا، خاک،آب های زیر زمینی و جامعه حیوانی تاثیر می گذارد. مهم ترین اثر فضای سبز در شهرها،کارکردهای زیست محیطی آنهاست که شهرها را به عنوان محیط زیست جامعه انسانی معنی دارکرده است و با آثار سوء گسترش صنعت و کاربرد نادرست تکنولوژی مقابله نموده، سبب افزایش کیفیت زیستی شهرها می شوند. امروزه جامعه شناسان، روان شناسان و پزشکان براین باورند که فضای سبز افزون بر تامین بهداشت جو و محیط مکانهای مسکونی، نقش مثبتی در سلامتی شهروندان به عهده دارد. شناخت گونه های گیاهی بومی که می توانند در طراحی فضای سبز به کار آیند، با توجه به کمبود آب و کیفیت نامساعد خاک در اکثر نقاط کشور،با استفاده از گونه های بومی به صورت ضرورتی اجتناب ناپذیر در می آید. گیاهان وفضای سبز در روند زندگی انسانها به خصوص هنگام فراغت از کار و تکاپو به دنبال مامنی جهت التیام اعصاب و روان انسان، نقش مؤثری دارند و این نقش در بقای حیات در کره خاکی با اهمیت تر می گردد. ضرورت ایجاد و حفظ پوشش سبز گیاهان یکی از بدیهیات زندگی است و مثلث بقا و دوام انسان که شامل آب، هوا و غذا است بدون وجود گیاه هیچ گاه تکمیل نمی گردد ، زیرا هم تأمین اکسیژن و هم غذاسازی فقط با وجود گیاه امکان پذیرخواهد بود. با توجه به ضرورت در حیات انسانی و از آنجا که انسان موجودی است تنوع طلب، لذا در فضای سبز شهری علاوه بر ضرورت اهمیت و بهاء دادن به درختکاری، ایجادتنوع هم از دیگر فاکتورهای مهم به نظر می رسد استفاده به جا و مناسب از پوشش گیاهی،احداث و نگهداری فضای سبز نیاز به تجربه و دانش، تحقیق و تفحص و شناخت نیازهای گونه های گیاهی مختلف دارد، تا رابطه دیرین انسان و طبیعت تقویت شود و انسان بار دیگر باطبیعت فراموش شده آشتی نماید. در ایجاد تنوع گیاهی در فضای سبز شهری همواره محدودیتهای هوا و اقلیم، خشکی، باد، تابش بیش از حد خورشید و غیره وجود دارد که همین امرباعث کاهش تنوع می گردد. در پایان یادآور می شویم تنوع محیط جغرافیایی ایران و حاکم بودن وضعیت آب و هوایی گوناگون از منطقه ای به منطقه دیگر در پهنه وسیع کشور، سبب رویش جامعه گیاهی متنوعی شده است. این تنوع که سیمای جغرافیایی گیاهی و به دنبال آن جغرافیای زیستی را جان می بخشد، چه از نظر اقتصادی و چه از نظر اکولوژیکی اهمیتشایان توجهی دارد. گروهی از گیاهان دارویی مانند رزماری، اسطوخودوس، بومادران،سانتولینا، گل محمدی، انواع ختمی، اکالیپتوس، ، کارم رنگی، مورد، خرزهره،همیشه بهار، برگ بو، اقاقیا، کرچک قرمز، مغربی، کم و بیش در فضای سبز کشور کشت میشوند ولی گروه دیگری مانند کورک، سرخارگل، خارشتر، گل گاو زبان، گاو زبان بوراگو،بابونه، بومادران استاندارد، زوفا، سداب، بیدمشک، عناب و سماق، قابلیت واردشدن درفضای سبز را دارند اما تابحال مورد توجه جدی قرار نگرفته اند. منبع
×
×
  • اضافه کردن...