آواز پائیز
دیر زمانی گریستن
و نوازنده های ویلون
در پائیز
قلبم را
از رخوتی یکنواخت و
پریده رنگ
آکنده از خفقان
زخم میزند .
آن دم ،
که ساعت زنگ مینوازد
به خاطر می آورم
روزهای رفته را
و گریه میکنم .
و من هم
می روم !
در باد بدی که
با خود می بردم
به این سو و آن سو
به سان
برگ های خشکیده .