اسمش فلمینگ بود . کشاورز اسکاتلندی فقیری بود. یک روز که برای تهیه
معیشت خانواده بیرون رفت، صدای فریاد کمکی شنید که از باتلاق نزدیک خانه
می آمد. وسایلشو انداخت و به سمت باتلاق دوید.اونجا ، پسر وحشتزده ای رو
دید که تا کمر تو لجن سیاه فرو رفته بود و داد میزد و کمک می خواست.
فلمینگ کشاور...