جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'واژگان فارسی معادل'.
1 نتیجه پیدا شد
-
بیایید همه با هم واژگان پارسی را جایگزین واژگان بیگانه کنیم ..
Adel00 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در ادبیات عامه
به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد درود فراوان تو این تاپیک میخوام واژه های فارسی معادل عربی و انگلیسی که وارد زبان شیرین پارسی شدند رو گردآوری کنم. البته با کمک شما دوستان گرامی. از شما می خواهم واژگانی که می شناسید رو قرار بدید تا مجموعمون کامل بشه. امیدوارم این تاپیک بتونه تغییری در گفتار و نوشتار هممون ایجاد کنه. امیدوارم از این ببعد در نوشتن مقالات یا ترجمه هامون یا گفتار روزانمون اونها را به کار بگیریم. بادقت کلمات رو بخونید خیلی جالب و شیرینن و خیلی غم انگیز که ببینیم چقدر فراموش کردیم و چقدر در حق زبان پارسی و پیشینیانمون کم لطفی کردیم... بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی همگی باهم شروع کنیم با واژه های بیگانه برخورد کنیم و زبان و فرهنگ پارسی خودمون رو حفظ کنیم. نه غربی نه عربی فقط پارسیه پارسی ( شعر از عادل ) از منابع زیادی استفاده کردم. مهمترینشون: ariapars.persianblog.ir گردآورنده: عادل00 ۱۳۹۴.۷.۴ الف اباء: سرپیچیدن،سرکشی کردن، نافرمانی کردن اباطیل: چرند ها، بیهوده ها ابتدا: نخست، آغاز، پیش درآمد ابتدایی ترین: ساده ترین ابتلاء: دچاری، گرفتاری ابتلاع: فروبردن ابتکار: نوآوری ابد: جاودان ابداع: آفریدن؛ نوآفریدن، آفرینش ابدال: تاخت زدن ابد الدهر: جاوید، جاویدان ابدیت: همیشگی , بی پایانی , جاودانگی ابراز: آشکارکردن ابرام: پافشاری، استوار کردن ابریق: آبریز، آبشخور، آفتابه ابطال: ناچیز کردن، بیهودگی ابطال: پهلوانان، دلاوران اِبعاد: راندن، گردانیدن اَبعاد: دوری ها, اندازه ها ابقاء: ماندن، پایدار گذاشتن ابکار: دوشیزگان ابلق: سیاه و سفید، دورنگ، خلنگ، ابلک ابله: گول، ساده مرد، بی خرد، سبک سر ابلیس: اهریمن ابن سینا: پور سینا ابوالهول: هراس انگیز، ترس آور ابهام: پوشیدن، تاریکی، گنگی ابهت: بزرگی، بزرگواری اتباع: شهروندان اتحاد: همبستگی، یگانگی، یکدلی، پیوستگی اتساع: گستردگی، فراخ شدن اتصاف: نشان پذیری، ستوده شدن اتصال: پیوستگی، پیوست، پیوندیدن اتفاق: رخداد، رویداد , پیشامد اتفاق افتاد: رخ داد، روی دادن اتفاق افتادن: رخ دادن اتفاقات: رویدادها اتفاقاً: ناگهانی، یکباره, شانسی , شانسکی اتکاء: دلگرمی، لمیدن ,پشتگرمی , وابستگی اتلاف: نیست کردن، برباد دان، کاستن اتمام: سپریدن، انجام ,پایان اتهام: بدنامی اتوماتیک: خودکار اتومبیل: خودرو اثاث: رخت و پخت، رخت خانه اثاثه: رخت خانه اثبات: پابرجا کردن, اثر: پرتو، نشان، نشانه, ردپا اِثقال: گران بار کردن، سنگین ساختن اَثقال: بار های گران اِثمار: میوه دارشدن، توانگر شدن اَثمار: میوه ها اثناء: هنگام اثیر: آتش اثیم: گناهکار، بزه کار اجابت: برآوردن، پاسخ دادن اجاره: کرایه اجازه: دستور، پروانه، فرمان,رخست اجبار: واداشتن، زورکردن, زورکی اجتماع: گردآوری , همایش اجتناب: دوری , پرهیز اجتناب ناپذیر: پیشگیری ناپذیر ,خواه نا خواه اجتهاد: کوشیدن، کوشش، استادی، هنرپروری اجحاف: زورگویی کردن، دست درازی کردن، ناهنجاری, بیداد , بیدادگری اجداد: نیاکان، پدران اجرام: توده ها، پیکرها اجرت: دستمزد، پاداش ,کاربها اجزا: تکه ها، پاره ها اجساد: تن ها، لاشه ها اجسام: کالبد ها,چیز ها اجل: مرگ اجل: بزرگ تر، بزرگوار تر اجلاس: نشانیدن، نشست اجلاف: فرومایگان اجلال: بزرگ داشتن، شکوهمند اجماع: گرد آمدن, همایش اجمال: فشرده کردن، بریده کردن اجمالاً: به کوتاهی اجناس: کالاها، گونه ها اجنبی: بیگانه اجیر: مزدور، مزدبگیر احاطه: فراگرفتن احترام: ارج، گرامیدن، بزرگداشت احتذار: دوری کردن، پرهیز کردن احتراز: کناره گیری کردن، رمش، دوری جستن احتراق: سوختن، برآفروختن، آفروختگی احترام: گرامیدن، بزرگداشتن، ارج، پاس داشتن احتساب: سر بسر گرفتن، بشمارآوردن احتشام: شکوهیدن، بزرگی، شگرفی احتضار: جان سپردن، جان کندن، دم مرگ احتقار: کندن، کاویدن احتکار: اندوختن، بنداری کردن، انبارداری احتمال: شکیبیدن، بردباری، شایستن، گمان کردن احتمالاً: شاید - چه بسا احتیاج: نیاز، دربایستن، بیچارگی احتیاط: پروا، دوراندیشیدن، سنجیدگی، پایش احد: یکتا، یگانه، یکی، گرد اِحداث: پدید آوردن، نو کردن اَحداث: پیش آمدها، پدیدآمده ها، نوآمدگان احدی: هیچکسی، یکی احرار: آزادگان، آزادان احراز: استوار کردن، پناه دادن احزاب: گروه ها، دسته ها احزان: اندوه ها، اندوهان احساس: دریافتن، دانستن، پرماسیدن احسان: نکویی، نکوداشتن، خوبی احسب: به نژاد، نژاده تر احسن: کلان، نبکوتر احسنت، براوو یا باریکلا: آفرین، به به احسن الخالقین: نیکوترین آفرینندگان احشاء: اندرونه ها احشام: ستوران، چارپایان احصاء: شمردن، آمار، آمارگرفتن احصاییه: آمار، شمار احضار: خواندن، خواستن احضار کردن: فراخواندن احق: سزاوارتر، راست تر احقاد: کینه ها احقاق: دادرسی، دادگری احقر: خوارتر، پست تر احکام: فرمان ها، دستور ها احمد: ستوده تر احمر: سرخ احمق: منگ، ساده مرد، کانا، پفیوز احور: ساه چشم احول: کج بین، لوچ، دوبین اِحیاء: تازه داشتن، زنده کردن، زنده داشتن اَحیاء: زندگان، تیره ها احیان: زمان ها، هنگام ها احیاناً: شاید، گهگاهی اخ: برادر، دوست، همنشین اخاذی: زورگیری اخبار: تازه ها، آگاهی ها اختتام: انجامیدن، بپایان بردن، بسر رسیدن اختراع: نوآوری، نوکاری، آفریدن اختصار: کوتاهی، کوتاه اختصاص: برگزیدن، گزین کردن، وابستگی اختفاء: نهفتن، پوشیدن، ناپدیدگی اختلاس: ربودن، دزدی کردن اختلاط: درهمی، درآمیختگی، آمیزه اختلاف: دوگانگی، ناسازگاری، دویی، کشمکش اختلال: پریشانی، نارسایی، نابسامانی اختناق: خفقان - خفگی - فشار - تنگنا، خپگی اختیار: پسندیدن، برگزیدن، گزین کردن، کمر بستن اخذ: دریافت، گرفتن اخراج: بیرون کردن، بیرون فرستادن،برکنار کردن اخروی: آن جهانی اخص: ویژه، گزیده تر اخطار: هشدار، آگاهانیدن، آگاهی اخطارسابق: پیش آگهی اخفاء: پوشیدن، پوشانیدن، نهفتن اخلاص: یکرنگی، پاکدلی، بی آلایشی اخلاف: جانشینان، بازپسینیان،بازماندگان اخلاق: خوی ها، منش ها اخلال: بهم زدن، دهم و برهم کردن اخوت: برادری اخوی: برادر اخیر: تازه، پسین، بازپسین اخیرالتأسیس: نوبنیاد - نوساز اخیرا: به تازگی اداء: گزاریدن، گزاردن، پرداختن اداره: گردانیدن ادامه: پیوسته، پیوستگی ادب: دانش، فرهنگ، نزاکت ادرار: پیشاب ادراک: پی بردن، دریافتن ادله: راهنماها ادوات: افزارها، ابزارها ادوار: دوره ها اذان: بانگ نماز اذعان: پذیرفتن، باورپذیری اذهان: یادها، هوش ها اذیت: آزار، رنجانیدن، ستوهی ارائه طریق کردن: پیشنهاد کردن ارائه کرد: رو کرد، نمایش داد، نمود اراجیف: پرت و پلا اراده: خواست، آهنگ اراذل: ناکسان، فرومایگان اراضی: زمین ها ارامنه: ارمنیان ارباب: خدایان، خدایگان اربعین: چله ارتباط: بستگی، پیوستگی، وابستگی ارتحال: کوچیدن ارتجاع: واپسگرایی ارتعاش: لزرش، تکان ارتفاع: بلندی ارتقاء: پیشروی کردن، بالارفتن ارث: مرده ریگ ارجاع: بازگردانیدن، برگشت دادن ارزاق: خواروبار ارسال کردن: فرستادن، گسیل داشتن، روانیدن ارشاد: راهبری، راهنمایی ارشد: بزرگتر ارصاد: چشم داشتتن، نگاه داشتن ارضاء: خشنود کردن ارفاق: آسانگیری ارکان: پایه ها، ستون ها ارکستر: همنوازی اریکه: تخت، بست اریکه فرمانروایی: تخت فرمانروایی ارگانیسم: اندامگان از اوایل: از آغاز از این جهت: از این رو از این طریق: از این روش از این قبیل: از این دست از این نظر: از این رو از آن جمله: از آن میان از آن روز به بعد: پس از آن روز ازاله: پاک ساختن، ستردن از بین بردن: از میان بردن از جانب: از سوی از جمله: از دسته - از آنگونه ازدحام: انبوهی، جنجال ازدیاد: فزونی، افزونی ازدواج: زناشویی از حیث: از دید از طرف دیگر: از سوی دیگر از طریق: از راه از قدیم: از دیر باز ازل: جاوید، دیرین، همیشگی اسم: نام اسارت: بردگی اساس: بنیاد، پای بست، اساسنامه: بنیادنامه اساسی: بنیادی - بنیادین اسباب: انگیزه ها، افزار اسبق: پیشین اسپری: افشانه استبداد: تکسالاری - خوکامگی، خودرایی، خودسری استجابت: پاسخ، پذیرش استحصال: برداشت استحضار: آگاهی استحقاق: شایستگی - سزاواری استحمام: خودشویی استحکامات: سنگربندی ها استدعا میکنم: خواهش میکنم، درخواست میکنم استراتژی: راهبرد استراتژیک: راهبردی استراحت کردن: آسودن - درازکشیدن استراق سمع: شنود استرداد: واپسداد استشمام: بو کردن- بوییدن استشهاد: گواهی استعفا: کناره گیری استعمال: کاربرد استفاده از: به کارگیری استفاده: کاربرد استقامت: پایداری استقبال: پیشباز استقرار: برپایی استقلال: خودسالاری استمرار: ادامه - پیوستگی استناد: گواهمندی استنباط: برداشت استهزاء: ریشخند استهلاک: فرسایش استیجاری: کرایه ای استیضاح: بازخواست استیضاح: بازخواست استیلاء: چیرگی اسرار: رازها اسراف: ریخت و پاش اسطوره: افسانه اسقاطی: ناکارآمد اسلاف: پیشینیان - گذشتگان اسلحه: جنگ افزار اسم: نام اسهال: شکمروش اسکله: بارانداز اسیر: برده - دستگیر اشاعه: گسترش اشتباها ً: ندانسته اشتغال: کارگماری اشرار: آشوبگران اشراف: بزرگان-بزرگواران اشعار: سروده ها اشکال: خرده اصحاب: یاران اصرار: پافشاری اصطلاحات: واژگان اصطکاک: سایش اصفهان: اسپهان - اسپاهان اصل: ریشه-بن-بیخ اصولی: بنیادی - بنیادین اصیل: ریشه دار اضافه کردن: افزودن اضطراب: پریشانی اضمحلال: نابودی اطاعت: پیروی - فرمانبرداری اطاعت میشود: به روی چشم اطاق: اتاق اطراف: گوشه ها-کناره ها اطرافیان: خویشان - نزدیکان اطریش: اتریش اطلاع: آگاهی اطلاع ثانوی: آگهی پس از این اظهار داشت: بازگو کرد اظهار نظر: بازگویی دیدگاه اعتبارنامه: استوارنامه اعتدال: میانه روی اعتصاب غذا: گرسنهنشینی (رایج در فارسی دری) اعتقادات: باورها اعتماد به نفس: خودباوری اعتماد متقابل: همباوری اعجاب انگیز: شگفت انگیز اعدام کردن: سر به نیست کردن اعراب (عرب ها): تازیان اعزام: گسیل اعلام کردن: آگاه کردن اعلان: آگهی اعیاد: جشن ها اغتشاش: آشفتگی اغلب: بیشتر افتتاح: گشایش افتخار: سربلندی افتضاح: رسوایی افراد: کسان افرادیکه: کسانیکه افراط: زیاده روی افسوس: دریغا افقی: ستانی اقامت: ماندن اقبال: بخت اقتباس از ...: برگرفته از ... اقدام نمودن: دست زدن اقصی نقاط دنیا: سرتاسر جهان اقلام: نمونه ها اقلیت: کمتری الان: اکنون البسه: پوشاک الحاق: پیوست الی یا لغایت: تا اما: ولی امام: پیشوا امام جماعت: پیشنماز امتحان: آزمون امتحان کردن: آزمودن - آزمایش کردن امتداد: راستا امتناع: خودداری - پرهیز امتناع کردن: خودداری کردن امثال: همانند امداد: یاری رسانی امدادگر: یاری رسان امر: فرمایش امرار معاش: گذران زندگی امرتان چیست؟: فرمایشتان چیست؟ امریه: فرمان نامه امکان پذیر: شدنی انبیاء: پیامبران-پیغمبران انتخاب: گزینش انتخابات: گزیدمان انتصاب: گماشتن-گمایش انتظار: چشمداشت انتظار داشتن: چشم داشتن انتظار میرود: پیش بینی میشود انتقاد کردن: خرده گیری - خرده گرفتن انتقام: تلافی - کینخواهی انجماد: یخ زدن انحاء: روش ها انحراف: لغزش انحرافات: کژی ها انزوا: گوشه گیری انسجام: هماهنگی انشاء الله: به امید خدا، بنامیزَد (رایج در قدیم) انصراف دادن: کناره گیری کرد انعطاف: نرمش انعقاد خون: لختگی خون انعکاس: بازتاب انفجار: پکیدن - پکش انفرادی: تنهایی انفصال: جدایی انهار: رودها انهدام: نابودی انواع: گونه ها اهالی بوشهر: مردمان بوشهر اهتمام: کوشش اهدا کردن: پیشکش کردن اواسط: میانه ها اوباش: ناکس اول: نخست اولا: نخست، یکم اینکه اولاد: فرزندان اولویت: نخستینگی اولین: نخستین اکاذیب: دروغ ها اکتفاء: بسنده اکتفاء کردن: بسنده کردن اکثر قریب اتفاق: بیشتر اکثرا: بیشتر اکثریت: بیشتری ایاب و ذهاب: رفت و آمد ایالت: استان - فرمانروایی ایام: روزها ایجاد اشتغال: کارآفرینی ایجاد: برپایی ایجاد شده: برپاشده ایجاد کردن: پدید آوردن ایده آل: آرمانی ایده آلیست (فرانسوی): آرمان گرا ایده آلیسم: آرمان گرایی ایرانی الاصل: ایرانی تبار ایرانیت: ایرانی گری ایمان: باور - باورداشت این طور: اینگونه ایندکس: نمایه آبا: پدران، نیاکان آباژور: نورتاب، فروتاب آتی: پدران، نیاکان آثار: نشانه ها، یادگارها، یادبود ها آثام: گناه ها، بزه ها آجر: خشت، آگور، آژیانه آجل: دیرس، پس آینده، درآینده آخر الامر: سرانجام آخر الزمان: واپسین، پایان روزگار آخر: پایان، پسین، واپسین،انجام، فرجام، سرانجام آخرت: رستاخیز، بازپسین آخرین: واپسین، پسینیان آداب: آیین ها، روش ها آدم: کس آراء: اندیشه ها، رای ها آرشیو: بایگانی آزمایشات: آزمایش ها آس: تکخال آسانسور: بالابر آفاق: کرانه های آسمان، کران تا کران، کنارهامون آفت: گزند، آسیب آلام: دردها، رنج ها آل بویه: خاندان بویه، بوئیان آلت: ابزار، افزار، دست موزه آلت قتاله: کُشتافزار آن: هنگام، دم آن را باطل کردم: آن را تباه کردم آنطور: آنگونه آنوقت: آنگاه آیت: نشان، نشانی، نشانه آیه: نشانی، چمراس