جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'هیدروکربن'.
4 نتیجه پیدا شد
-
شبیه ساز Eclipse نرم افزاری جامع و کامل جهت انجام عملیات شبیه سازی تمامی انواع مخازن با هر درجه پیچیدگی ساختمانی و یا زمین شناختی و یا نوع سیال است. کاربردهای Eclipse با توجه به قابلیت های گسترده و فراوان آن نسبت به سایر نرم افزارهای شبیه ساز مشابه بسیار زیاد است به طوری که می توان گفت به یک استاندارد جهانی تبدیل گردیده است. این نرم افزار ساخت شرکت Schlumberger بوده و از روش اختلافات محدود در حل مسائل بهره می گیرد. نرم افزار Eclipse۱۰۰ نرم افزار شبیه ساز نفت سیاه (Black oil) مخزن است که در آن فرض بر این است که سیال مخزن از نفت، گاز محلول و آب تشکیل شده است و نفت مخزن و گاز محلول به هر نسبت با هم امتزاج پذیرند. از Eclipse۳۰۰ زمانی استفاده می شود که رفتار هیدروکربن ها به صورت میعانی(condensate) و یا نفت تبخیری (volatile oil) باشد. نرم افزار Eclipse ۳۰۰ علاوه بر داشتن ویژگی ها و توانمندی های Eclipse۱۰۰ می تواند از معادلات حالت و یا نسبت های تعادلی وابسته به فشار نیز در حل مسائل بهره گیرد. 4shared server part 1 (98MB) part 2 (98MB) part 3 (98MB) part 4 (98MB) part 5 (78MB)
- 1 پاسخ
-
- 2
-
- chemical engineering
- download
- (و 14 مورد دیگر)
-
جايگاه علوم زمين شناسي در اکتشاف نفت
.MohammadReza. پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مباحث زمین شناسی
بهره گيري از علم زمين شناسي (مبني برمطالعه سنگها ازجهات گوناگون) به منظور اکتشاف و بهره برداري از منابع نفت و گاز اساس علم زمين شناسي نفت را تشکيل ميدهد.مطالعه سنگها با بهره گيري از شاخههاي مختلف علم زمين شناسي امکانپذير است که با نتايج حاصل از اين مطالعات و جمع بندي آنها ، سرانجام بکار برد زمين شناسي در شناسايي منابع هيدروکربني که همان علم زمين شناسي نفت (Peiroleum Geology) ميباشد، دست خواهيم يافت. سنگهاي متشكله پوسته زمين را دو دسته بزرگ تشكيل ميدهند . دسته اول سنگهاي آذرين كه بصورت گداخته از اعماق زمين خارج شده و پس از سرد شدن بصورت فعلي باقي مانده است . دسته دوم سنگهاي رسوبي كه توسط آب باران و جريان رودخانه ها به داخل درياها رانده شده و طي سالهاي متمادي طبقه طبقه روي هم انباشته شده و بر اثر فشار طبقات متراكم گشته شده اند. امروزه اكثر دانشمندان معتقدند كه نفت باقي مانده حيوانات و نباتاتي است ذره بيني به اسم پلانكتون كه اجساد آنها در لابلاي رسوبات گفته شده باقي مانده و سپس بر اثر فشار و حرارت و فعل و انفعالات شيميايي به نفت تبديل گشته اند و ميان خلل و فرج برخي از لايه هاي زمين محبوس مانده اند. مواد نفتي اصولا از دو عنصر كربن و هيدروژن تركيب شده و بهمين دليل مواد هيدروكربوري ناميده مي شوند. اين هيدروكربورها بنابر نسبت تركيب كربن و هيدروژن داراي خواص متفاوتي هستند. بعضي خيلي سبك بوده بصورت گاز مي باشند و برخي مايع و پارهاي كاملا جامد هستند مثل اسفالت و قير. بنابراين هيدروكربورها بر حسب شرايط اوليه در هر نقطه از زمين بصورتهاي مختلفي يافت مي شوند. لايه هاي زمين كه نفت در آنها يافت مي شود بيشتر در طبقات سنگي آهكي متخلخل و سنگهاي ماسه اي مي باشند كه مانند اسفنج هيدروكربورها را در خود نگه ميدارند . چگونگي تشكيل و منشا بسياري از مواد معدني از جمله نفت بوسيله آزمايشهاي شيميايي و ذره بيني معلوم مي گردد. مثلا با آزمايش ذره بيني زغال و تحقيق در چگونگي تشكيل لايه هاي مجاور معدني معلوم مي گردد كه منشا زغال سنگ درختهايي است كه در سواحل درياهاي قديمي ميروييدند و سپس در زير لايه هاي متعدد زمين مدفون شده اند و پس از گذشت زمان بصورت رگه هاي زغال سنگ در آمده اند. اا طرز تشكيل نفت را نمي توان با آزمايشهاي ذره بيني يا آزمايشهاي سنگي كه نفت در آن جمع شده است معلوم ساخت زيرا نفت مايعي است روان كه از نقطه اي به نقطه اي ديگر جريان يافته و در نتيجه ممكن است در جايي غير از محلي كه بوجود آمده جمع گردد . نفت بصورت درياچه يا رود در انبارهاي زيرزميني قرار نگرفته بلكه در بين قسمتي از منافذ ريز و خلل وفرج لايه هاي زمين يافت مي شود و بقيه فضاهاي اين خلل و فرج را آب فرا گرفته است. در اين لايه هاي منفذدار آب و نفت و گاز لا هم جاي گرفته است. منتها بترتيب وزن مخصوص آنها ، آب كه از همه سنگين تر است در زير و نفت و گاز در بالاي آن . ◄ اکتشاف نفت : در اوايل پيدايش صنعت نفت آثار و علائمي از قبيل تراوش گاز و نفت و قير به سطح زمين جويندگان نفت را به کشف مخازن زيرزميني کمک مي کند. هر جا چنين آثار و علائمي ميديدند در کنار آن چاهي ميزدند و گر به نفت ميرسيدند آنرا بيرون مي آوردند ، بصورت ساده تصفيه ميکردند و در بازار بفروش ميرساندند. اما کم کم متوجه شدند که شناسائي وضع لايه ها به کشف نفت کمک موثري مي کند . از اين رو دانش زمين شناسي را به کمک گرفتند. کم کم از خواص فيزيکي و شيميايي لايه ها استفاده شد و بدبن ترتيب روش هاي ژئوفيزيکي و ژئوشيمي هم در عمل اکتشاف بکار رفت. امروزه اکتشاف نفت متضمن انجام يک رشته عمليات گوناگون زمين شناسي و ژئوفيزيکي و غيره است. چون عکسبرداري هوايي ، نقشه برداري ، لرزه نگاري ، ثقل سنجي ، حفر چاه براي نمونه گيري از خاک ، حفر چاه آزمايشي و غيره . بايد در نظر داشت که اين روشها کاملا مجزا و مستقل از يکديگر نيستند يلکه اغلب مکمل يکديگرند. يعني ابتدا با استفاده از وسايل زمين شناسي از قبيل عکسبرداري هوايي و نقشه برداري و مطالعه آنها اطلاعاتي از وضع زمين کسب ميکنند و بعد به کمک وسايل ژئوفيزيکي مثل سنجش خواص مغناطيسي زمين لايه هايي را براي تشکيل مخزن نفت مناسب بنظر مرسد معلوم مينمايد. ◄ اکتشاف بوسيله زمين شناسي : براي يافتن نفت بايد با استفاده از دانش زمين شناسي معلوم داشت که ايا شکل و وضع لايه هاي زيرين زمين در محل مورد نظر براي تشکيل دادن نفتگير موثر است يا نه. در صورتيکه اوضاع لايه اي مناسب تشخيص داده شود جستجوي مخازن زيرزمين نفت آغاز ميگردد. نفت همواره در قسمت فوقاني لايه برآمده قرار دارد بهمين جهت کاوشگران نفت همواره به دنبال يافتن چنين محلي هستند . براي يافتن نفت بايد قبل از هر چيز نفشه اي از لايه هاي زيرين زمين تهيه شود تا از روي آن وضعيت زيرين از نظر احتمال وجود نفت گير در آنجا مشحص گردد . يکي از بهترين طريقه هاي تهيه نقشه ، عکسبرداري هوايي است که امروزه به زمين شناسي در کار يافتن نقاط نفتخيز کمک زيادي مي کند. نقشه برداري هوايي در انتخاب محل براي انجام کارهاي اکتشافي عامل مهم و سود مندي به شمار مي ايد . با نقشه هايي که به اين ترتيب تهيه ميشود سريعتر از بسياري از وسايل ديگر ميتوان نقاطي را که بايد برسي هاي دقيق در ان صورت گيرد و همچنين حدود و ساختمانلايه ها را معلوم نمود .به اين ترتيب عکس برداري کار زمين شناس را آسان مي کند. براي تهيه و تکميل نقشه زمين شناس ناحيه مورد نظر را به دقت برسي کرده و مناطقي را که احتمال وجود نفتگير را دارد تعين مي کندو بعد سنگ هاي ناحيه را مورد مطالعه قرار دادهو جنس و قدمت و ساختمان لايه ها را مطالعه مي کند. به هر حال قبل از حفر چاه بايد اطمينان حاصل گردد که در محل مورد نظر نفت وجود داردزيرا حفر چاه مخارج سنگيني دارد.مهمترين طرق و وسايلي که با استفاده از انها خواص فيزيکي لايه هاي زير زميني تشخيص داده ميشود عبارتند از :ثقل سنجي،لرزه نگاري،ديرين شناسي و ژئو شيمي است.شاخههاي مختلف علم زمين شناسي که در جهت شناسايي ، اکتشاف و بهره برداري از منابع نفتي ، هر کدام منحصرا به صورت تخصصي ميتوانند نقش ارزندهاي را داشته باشند عبارتند از: + رسوب شناسي: تقريبا تمام منابع هيدروکربني در تشکيلات رسوبي و اشکال رسوب شناسي گوناگون وجود دارند. همچنين براي مخزن شدن سنگ يا به دام افتادن نفت و توسعه عمومي حوضه رسوبي ، شناختن مسائل زمين شناسي ساختماني بسيار مهم است. . + ژئوشيمي آلي : ژئوشيمي آلي که مواد موجود در رسوبات و تغيير شکل آنها و تبديل آنها به هيدروکربنها را مورد مطالعه قرار ميدهد، نيز يک بخش مهم از زمين شناسي محسوب ميشود. بعلاوه امکان تشکيل سنگهاي مادر با مقدار مواد آلي زياد و سنگهاي ذخيره با تخلخل بالا را ميتوان تا حد وسيعي توسط مفاهيم و مدلهاي رسوب شناسي و شناخت اقيانوسهاي گوشته پيشگويي کرد. . با مطالعه مقدار مواد شيميايي در پوسته زمين و تحقيق در مورد جابه جايي و تحرک اين مواد در طبيعت بر اساس مشخصات و خصوصيات اتمي و يوني انها ميشود به وجود مراکز تجمع هيدروکربرها پي برد.امروزه علم ژئو شيمي گسترش جهاني پيدا کردهو در جهت اکتشاف نفت سهم بسزايي دارد. + ديرينه شناسي : ارتباطات بيو استراتيگرافي ازروي لايههاي مشاهده شده در چاههاي اکتشافي و نيز استفاده از ميکرو فسيل شناسي جهت پي بردن به توسعه ميدانهاي نفتي تا حد زيادي در صنعت نفت کارايي دارند. به نمونههاي کوچک بدست آمده درطول حفاريها که حاوي ميکروفسيلها هستند نميتوان زياد اطمينان کرد. به عبارت ديگر مغزههاي بدست آمده با وزن چندگرم امکان دارد داراي چند صد ميکرو فسيل باشند که ممکن است براي جمع بندي و نتايج چينه شناسي بهتر از ماکرو فسيلها باشند. . ديرين شناسي دانشي است که اثار و بقاياي حيوانات وگياهان دوران هاي گذشته را در سنگها مورد برسي قرار داده و با تشخيص عمر انها زمان و قدمت تشکيل لايه هاي زمين را که اين اثاثر و بقايا از انها بدست امده معلوم مي سازد.کارشناسان با مطالعه سنگواره ها عمر و قدمت و وضعيت لايه هائي را که سنگواره در انها تشکيل شدهمعلوم ساخته و به کمک معلومات حاصله منابع نفت را ميابند. + زمين شناسي ساختماني : پيش از صد سال قبل اکتشافات نفت را با توجه به تراوشهاي بزرگ نفت که درسطح زمين و در نزديکي محل حفاري صورت ميگرفت انجام ميدادند. ولي امروزه براي اکتشاف از ساختارهايي که به ندرت در سطح زمين قابل روئيت هستند، استفاده ميکنند و براي تشريح ساختارهاي زيرزميني ابتدا اندازه گيريهاي ژئوفيزيکي در سطح زمين انجام داده و سپس ارتباطات لايهها را بوسيله مفاهيم بدست آمده از طريق لاگها و فسيلها استفاده ميکنيم. + ژئوفيزيک : معمولا در اندازه گيريهاي ژئوفيزيکي از روشهاي گراديمتري (Gradimetry) و مگنتومتري (Magnecometry) و بالاخره لرزه نگاري که بهتر از دو روش قبلي است استفاده ميکنند. با پيشرفتهاي سريع در کيفيت تکنيکهاي لرزه نگاري و نتايج حاصله از اين نوع اندازه گيريها مفاهيم کاملا جديد و ميدانهاي توسعه يافتهاي را ميتوان مشخص کرد. به دليل اينکه حفاري در زير بستر اقيانوسها بسيار پرهزينه است، در اکثر اوقات مقاطع لرزه نگاري و ديگر دادههاي ژئوفيزيکي تنها اطلاعات ما ميباشند. . روشهاي چاهپيمايي ژئوفيزيکي نيز به سرعت توسعه يافتهاند و لاگها يک پيوستگي اطلاعاتي را در مورد سريهاي طويل طبقات تهيه ميکنند که بندرت با ديگر روشها ميتوان اين اطلاعات را تهيه نمود. اين اطلاعات نه تنها تعبير ترکيب ليتوژي سنگها و اختلاف آنها را از نظر تخلخل و نفوذپذيري ممکن ميسازد (خواص ويژه مخازن نفتي) بلکه محيطهاي ته نشيني در رسوبات را مشخص مي کند. ◄ ثقل سنجي يا سنجش جاذبه مخصوص لايه ها : گراني سنج ها فرازو نشيب لايه هاي زمين را براي ما معلوم ميکنند و از روي ان ما ميتوانيم طاقديس يا همان گنبد لايه ها را که معمولا تشکيل نفتگير ميدهد پيدا کنيم . ◄ لرزه نگاري : لرزه نگاري به دو شکل است : ● به روش انکساري يا شکستن امواج ● به روش انعکاسي امروزه روش انعکاسي استفاده بيشتري دارد.کاوش گران نفت لرزهاي مصنوعي در زمين ايجاد ميکنند و با کمک نوسان سنج ارتعاشات را ثبت ميکنند و از روي ان وضعيت لايه ها را مشخص ميکنند. کارشناسان با مطالعه خطوط روي نوار نوار دستگاه لرزه نگار و محاسبه اختلاف زمان انعکاس امواج پي ميبرند که لايه ها در کجا بالا امده ، کجا پايين رفته و در کجا افقي است . بايد توجه داشت که به اين روش تنها ميتوان محل خود نفتگير را يافت نه خود نفت را،وجود يا عدم وجود نفت فقط با حفر چاه مشخص ميشود. منبع-
- لرزه نگاری
- لرزه های مصنوعی
- (و 16 مورد دیگر)
-
1) تعریف خوردگی خوردگی را تخریب یا فاسد شدن یک ماده در اثر واکنش با محیطی که در آن قرار دارد تعریف می کنند. این فرایند می تواند سریع یا کند صورت گیرد. خوردگی یکی از مشکلات عمده در صنایع نفت و گاز به شمار می آید که سالانه مبالغ هنگفتی، به خود اختصاص می دهد. وقفه در تولید، زیان هنگفتی چه از نظر تولید هیدروکربن و چه از نظر هزینه تعمیرات در پی خواهد داشت. بنابراین سلامت تجهیزات در طول عمر مفید آن ها یک مسأله اساسی به نظر می رسد. کاربرد مواد مقاوم در برابر خوردگی باعث صرفه جويی های عمده ای در بعضی کار خانه جات و تأسیسات می شود. نظارت دائمی بر فرایند خوردگی و محیط های خورنده، قبل از ساخت تأسیسات، باعث حذف یا کاهش عمده ی مخارج تعمیرات و نگهداری می شود و در جلو گیری از انهدام های غیر منتظره و خواباندن تأسیات نقش به سزايی دارد. 2) محیط های خورنده و عوامل مؤثر بر خورندگی عملاً کلیه ی محیط هاخورنده هستند، لکن قدرت خورندگی آنها متفاوت است. به طور مثال خوردگی در صنایع نفت بیشتر در اثر کلر و سدیم ،گوگرد ،اسید سولفوریک، کلریدیک و آب است تا به دليل روغن، نفت و بنزین. درجه حرارت ها و فشارهای بالاتر معمولاً باعث ایجاد شرایط خوردگی شدید تری می گردند. گاهی اوقات تغییرات جزيی در پروسه یا افزودن یک ماده ی جدید می تواند مسئله ی خوردگی را کاملاً دگرگون سازد. غالباً در صنایع فرایندی، مواقعی پیش می آید که لازم است بعضی متغیر ها و فاکتورهای سیستم را تغییر داد؛ بنابراین، در اینجا علم بر عوامل موثر بر خوردگی ضروری می نماید. 2-1) اثر اکسیژن و اکسید کننده ها درک اثر اکسیژن و اکسید کننده ها نیازمند آشنایی با پدیده ی "غیر فعال شدن" میباشد که در ذیل شرح داده می شود. می توان گفت غیر فعال شدن، از بین رفتن میل ترکیب شیمیائی است که در مورد بعضی فلزات و آلیاژ ها تحت شرایط معینی به وجود می آید. بدین معنی که بعضی فلزات و آلیاژها تقریبا˝ نجیب و خنثی شده و طوری رفتار می کنند که گویی فلزات نجیبی مثل پلاتین و طلا هستند. خوشبختانه مستعد ترین فلزات از این نظر فلزات معمولی ساختمانی معمولی و مهندسی، مثل آهن، نیکل، سیلیسیم، کرم، و تیتانیم و آلیاژ های شامل این فلزات می باشد. در این فلزات ابتدا، با افزایش قدرت اکسید کننده گی محلول، صورت مداوم افزایش یافته تا اینکه با رسیدن به ناحیه ی غیر فعال فلز، سرعت خوردگی به صورت ناگهانی کم می شود. افزایش بیشتر عامل اکسید کننده (در صورتی که اثر داشته باشد) تأثیر بسیار کمی بر سرعت خوردگی فلز مورد نظر خواهد داشت. بالأ خره در غلظت های خیلی بالا ماده ی اکسید کننده یا در حضور اکسید کننده های خیلی قوی، سرعت خوردگی دوباره افزایش یافته و این ناحیه را ناحیه ی ترانس پسیو می نامند.معمولا˝ سرعت خوردگی در انتقال از حالت فعال به حالت غیر فعال ،103 تا 108 برابر کم می شود.شایان ذکر است که علت دقیق این پدیده کاملا˝ مشخص نیست. 2-2) اثرات سرعت حرکت اثرات سرعت حرکت بر خوردگی، مانند افزایش قدرت اکسید کنندگی، پیجیده است و به خصوصیات فلز و محیط آن بستگی دارد. در واکنش های خوردگی که به وسیله ی پولاریزاسیون اکتیواسیون کنترل می شوند، سرعت یا تلاطم بر سرعت خوردگی بی اثر است و اگر فرایند خوردگی تحت پولاریزاسیون غلظتی کاتدی قرار داشته باشد، در اینصورت بهم خوردن یا تلاطم محلول سرعت خوردگی را افزایش می دهد.این اثر معمولا هنگامی روی میدهد که یک عامل اکسید کننده در مقادیر خیلی کم وجود دارد. آلیاژها یا فلزاتی که به سهولت غیر فعال می شوند مثل فولاد زنگ نزن(Stainless Steel)و تیتانیم، در مواقعی که سرعت محیط خورنده بالاست مقاومت بیشتری در مقابل خورده شدن دارند. بعضی فلزات مقاومت در مقابل خوردگی در بعضی محیط ها را مدیون پوسته های محافظ و ضخیمی هستند که روی سطح آنها تشکیل می شود.این پوسته ها از لایه های نازک غیر فعال کننده متمایز هستند زیرا به سهولت قابل رویت بوده و دارای چسبندگی کمتری به سطح فلز نسبت به پوسته های غیر فعالمی باشند. عقیده بر آن است که سرب و فولاد بوسیله ی پوسته های نامحول سولفات از خورندگی اسید سولفوریک در امان می مانند.اینگونه فلزات چنانچه در معرض محیط خورنده با سرعت حرکت بسیار بالاتر قرار بگیرند، خسارات مکانیک یا کنده شدن این پوسته ها می تواند اتفاق بیافتد و منجر به خوردگی سریع و ناگهانی بشود.این نوع خوردگی را خوردگی را خوردگی سایشی می نامند که در بخش ها ی بعد در باره ی آن بحث خواهد شد. 2-3) اثر درجه ی حرارت درجه ی حرارت باعث افزایش سرعت اکثر واکنشها ی شیمیائی می شود.یعنی با بالا رفتن درجه حرارت سرعت خوردگی خیلی سریع و یا نمایی افزایش می یابد. رفتار دیگری نیز متداول است به این صورت که افزایش درجه حرارت ابتدا اثر بسیار کمی بر سرعت خوردگی داشته و در درجه حرارت های بالاتر به طور ناگهانی افزایش می یابد. منبع
- 1 پاسخ
-
- 3
-
- فولاد زنگ نزن
- محیط های خورنده
- (و 14 مورد دیگر)
-
تاریخچــــــــــــه لیتیم را (واژه یونانی lithos به معنی سنگ) ، "Johann Arfvedson" در سال 1817 کشف کرد. "Arfvedson" این عنصر جدید را هنگامیکه در سوئد مشغول تجزیه و تحلیل بود، با مواد معدنی اسپادومین و لپدولیت دریک کانی پتالیت کشف نمود. "Christian Gmelin" در سال 1818 ، اولین کسی بود که شاهد قرمزرنگ شدن نمک لیتیم در شعله آتش بود. اما هر دوی این افراد ، در جداسازی این عنصر از نمکش ناکام ماندند. این عنصر را برای اولین بار "W.T. Brande" و "Humphrey Davy" با استفاده از الکترولیزMetallgesellschaft AG و با استفاده از الکترولیز کلرید لیتیم و کلرید پتاسیم مذاب محقق گشت. ظاهرا" نام لیتیم به این علت انتخاب شد که این عنصر در یک ماده معدنی کشف شد، در حالیکه سایر فلزات قلیایی اولین بار در بافتهای گیاهی دیده شدهاند. اکسید لیتیم جدا کردند. تولید تجاری فلز لیتیم در سال 1923 بوسیله شرکت آلمانی لیتیم ، عنصر شیمیایی است، با نشان Li و عدد اتمی 3 که در جدول تناوبی به همراه فلزات قلیایی در گروه 1 قرار دارد. این عنصر در حالت خالص ، فلزی نرم و به رنگ سفید خاکستری میباشد که بهسرعت در معرض آب و هوا اکسید شده ، کدر میگردد. لیتیم ، سبکترین عنصر جامد بوده ، عمدتا" در آلیاژهای انتقال حرارت ، در باطریها بکار رفته ، در بعضی از تثبیتکنندههای حالت mood stabilizers مورد استفاده قرار میگیرد. لیتیم ، سبکترین فلزات و دارای چگالی به اندازه نصف چگالی آب است. این عنصر همانند همه فلزات قلیایی بهراحتی در آب واکنش داده ، به سبب فعالیتش هرگز در طبیعت بصورت آزاد یافت نمیشود. با این وجود ، هنوز هم واکنشپذیری آن از سدیم کمتر است. وقتی لیتیم روی شعله قرار گیرد، رنگ زرشکی جالبی تولید میکند، اما اگر به شدت بسوزد، شعلههایی سفید درخشان ایجاد میکند. هنچنین لیتیم ، عنصری تکظرفیتی است. لیتیم ، بهعلت گرمای ویژه اش ( بالاتر از تمامی جامدات) در انتقال حرارت مورد استفاده قرار میگیرد. بهعلت خاصیت electrochemical ، ماده مهمی در آند باطریها محسوب میشود. سایر کاربردها: نمکهای لیتیم ، مثل کربنات لیتیم ( Li2CO3 ) و سیترات لیتیم ، تثبیتکنندههای حالت هستند که در درمان بیماریهای متضاد نقش دارند. لیتیم کلرید و لیتیم برمید ، بهشدت رطوبت را جذب میکنند، لذا در خشک کنندهها بهکرات کاربرد دارند. استارات لیتیم ، یک ماده لیز کننده کلی در دمای بالا و برای تمامی مقاصد به شمار میرود. لیتیم ، عاملی آلیاژ ساز است که در تولید ترکیبات آلی مورد استفاده قرار گرفته ، نیز دارای کاربردهای اتمی میباشد. گاهی اوقات از لیتیم در ساخت شیشه و سرامیک استفاده میگردد، مانند شیشههای 200 اینچی تلســـــکوپ در Mt. Palomat. در فضاپیماها و زیردریائی ، برای خارج کردن دیاکسید کربن ازهوا از هیدروکسید لیتیم استفاده میشود. از آلیاژ این فلز با آلومینیوم ، کادمیم ، مس و منگنز در ساخت قطعات هواپیماهای بلند پرواز استفاده میگردد. لیتیم بسیار پراکنده است، اما بهعلت واکنشپذیری زیادی که دارد، در طبیعت بصورت آزاد وجود ندارد و همیشه بصورت ترکیب با یک یا چند عنصر یا ترکیب دیگر دیده میشود. این فلز بخش کوچکی از کلیه سنگهای آذرین را تشکیل داده ، نیز در بسیاری از شورابهای طبیعی وجود دارد
- 1 پاسخ
-
- 3
-
- electrochemical
- قابل اشتعال
- (و 11 مورد دیگر)