رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'هویت'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. چکیده: ورود فناوریهای نوین به سرزمینهایی که هویت و تاریخ غنی آنها در زمینه هنر و معماری در تقابل با نمودهای تکنولوژیک قرار دارند، چالشهایی را دامن میزند؛ چراکه در اکثر این جوامع همانند ایران، زیرساختهای لازم جهت مواجهه با موضوع جهانی شدن فراهم نبوده است. در هزاره جدید، جهانی تازه در دست ساخته شدن است و معماری اجتماعیترین هنری است که میتواند با ایجاد انسجام مکانی، نوعی نوعی تداوم زمانی را جهت آفرینشی نوبنیاد برای شکوفایی یک تمدن منجر شود. پرسش اصلی و هدف نهایی پژوهش آن است که آیا میتوان شاخصهایی را جهت کاربرد فناوریهای نوین در راستای ارتقای کیفیات فضایی معماری معاصر با حفظ مبانی هویتی معماری ایرانی- اسلامی تعریف کرد؟ در این راه با انتخاب نمونههای موردی، انجام کار میدانی و نظرسنجی از افراد با استفاده از پرسشنامههای هدفمند، شاخصهای بدست آمده از نتایج بررسیها به صورت کیفی و کمی تحلیل و الگویی جهت کاربرد فناوریهای نوین در معماری معاصر ارائه شده است. براساس نتایج این پژوهش بهرهگیری از فناوریهای نو در ترکیب با عناصر و فرمهای بومی و سنتی، هماهنگی با شرایط اقلیمی، حفظ ارزشهای فرهنگی- اجتماعی و اصول معماری بومی و همچنین استفاده از فناوریهای ساخت و مصالح جدید در ایجاد هماهنگی، تضاد، شفافیت و...، بسته به شرایط مکانیـ زمانی، مهمترین شاخصهای ایجاد مطلوبیت در معماری معاصر ایران به شمار میآیند. مشخصات مقاله:مقاله در 14 صفحه به قلم مازیار آصفی(دکتری تکنولوژی معماری. استادیار دانشکده معماری، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، ایران. نویسنده مسئول)،الناز ایمانی(دانشجوی کارشناسی ارشد معماری اسلامی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، ایران).منبع:باغ نظر سال نهم تابستان 1391 شماره 21.ensani.ir چالشهای فناوریهای نوین در معماری و تعامل آن با ارزشه
  2. چکیده هویت و اصطلاحات مترادف آن از پیچیده ترین مفاهیم در علوم مختلف محسوب می شود.به همین دلیل درباره ی این مفهوم در مقایسه با سایر مفاهیمی که در علوم مختلف مشترک است مطالعات کمتری صورت گرفته است.این مقاله به مقایسه ی تطبیقی معنا و مفهوم هویت در شهرسازی با سایر علوم از جمله روانشناسی،جامعه شناسی و فلسفه می پردازد و نشانگر دیدگاه هر یک از نظریه پردازان این رشته ها نسبت به موضوع هویت است.روش پژوهش از نوع تاریخی و توصیفی - پیمایشی،روش جمع آوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای با بهره گیری از اسناد سخت و نرم و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات از نوع کیفی می باشد.در نتایج پژوهش دیدگاه هر یک از اندیشمندان علوم مختلف نسبت به این مضوضع مورد مقایسه مفهومی قرار می گیرد و نشانگر نزدیکی و هم گرایی معنا و مفهوم هویت به رغم مبانی متفاوت و متباین آن هااست که در پس اختلاف مناظر و گوناگونی تعابیر واقع گردیده اند. مشخصات مقاله:مقاله در 8 صفحه به قلم هانیه اخوت(دکتری معماری،دانشکده هنر،دانشگاه تربیت مدرس) و محمدرضا بمانیان(دانشیار و مدیر گروه معماری،دانشکده هنر،دانشکده تربیت مدرس دانلود مقاله
  3. Neutron

    هویت چهل تکه

    اری دِلوکا نویسنده ایتالیایی در کتاب طبقه هم‌کف درباره اشخاص متعددی که در وجود انسان مأوا گزیده‌اند، چنین می‌گوید: «هر یک از ما جمعیتی در خود نهان دارد، هر چند که با گذشت زمان تمایل می‌یابیم این کثرت را به فردیتی بی‌مایه تبدیل کنیم. ما مجبوریم فرد بمانیم و تنها یک اسم داشته و نسبت به آن پاسخگو باشیم، از این رو اشخاص متنوعی را که در وجود ما گرد آمده‌اند به خاموش ماندن عادت داده‌ایم، نوشتن کمک می‌کند آنها را باز یابیم.» این فکر که هر یک از ما جمعیتی در خود نهان دارد، یعنی اشخاص یا تصاویر متعددی را درون خود گرد آورده، استعاره‌ای گویاست، زیرا بیانگر موقعیت انسان امروز است که قادر نیست وجود خود را در محدوده‌های یک هویت معین حفظ کند. ما هر چه بیشتر بر هویت خویش تأکید کنیم، هر چه تعلق خود را به فلان گروه یا ملت با صدای بلند جار بزنیم، آسیب پذیری هویت خویش را بیشتر نشان داده‌ایم. انسان امروز از آن رو دچار بحران هویت است که هویت دیگر مجموعه‌ای یکدست از ارزش‌های ثابت و مطمئن نیست. امروزه مثلاً هویت فرانسوی از مرزهای فرانسه فراتر رفته و دامنه آن تا کل اروپا گسترش یافته است و کس چه می‌داند شاید تا کل کره زمین گسترده شود. هویت همگون و یکدست مثلاً هویتی که منشا آن ملت یا دین انحصار‌طلب است صرفاً از طریق نفی دیگران به اثبات خویش می‌رسد. البته این گفته بدان معنا نیست که شخصیت ما در نوعی گدازه بی‌شکل و نشان حل شده است، بلکه بدان معناست که تقلیل شخصیت ما به سطح «فردیتی بی‌مایه» دیگر پاسخگوی واقعیت فردی مدرن ما نیست، که مستقل از اظهارات ساده‌انگارانه مدعیان، پیچیده و مرکب شده است. زیرا همانطور که همزمانی گفتارها و پایان استیلای ایدئولوژی‌های حاکم، به صدای مدفون گذشته جانی دوباره بخشیده و آن‌ها را اعماق تاریخ برون آورده، همه سطوح آگاهی نیز که بالقوه در وجود ما لانه کرده بودند، فعلیت می‌یابند، در کنار یکدیگر ابراز وجود می‌کنند و از هویت‌هایی خبر می‌دهند که حتی از وجود‌شان هم آگاه نبودیم. البته ما فقط «جمعیت» درون خود را کشف نمی‌کنیم، تنها پی نمی‌بریم که وجودمان مجموعه‌ای از اشخاص گوناگون است، بلکه متوجه می‌شویم که این اشخاص در ضمن، آگاهی‌هایی هستند که بعضی از آنها به دور دست‌ها، به زمان پیدایش تمدن‌های کهن تعلق دارند و مراحل تکامل ما را در زمان، متذکر می‌شوند. ما همگام با این صداهای احیا شده، خود را همراه شمن‌های باستانی استپ‌های آسیا، راهبان بودایی، جوکیان روشندل و شهسواران در جستجوی جام مقدس احساس می‌کنیم. ما در وجود خود همه «افسانه‌های قرون» را گرد آورده‌ایم، این افسانه‌ها با مراسم، تصاویر و رؤیاهای جمعی خود در درون ما حاضرند. و اما منظور از چهل‌تکه چیست؟ مراد از چهل‌تکه آن است که فضاهای مختلف و نا همگونی که از لحاظ تاریخی و معرفت شناختی وجود ما را ساخته اند، در سطح واحدی قرار دارند. هر اقلیمی معرف یک سطح آگاهی است. گویی ما در نتیجه فرآیندی که درک آن آسان نیست، همه اعصار تاریخ بشریت را به صورت در هم آمیخته در خود گرد آورده‌ایم. البته این سطوح، حیاتی بالقوه دارند و تنها به هنگام ارتباط فعلیت می‌یابند. اما از آنجا که ما در دنیایی با سطوح مختلف بازنمایی می‌زییم و قالب‌های شناختی که این سطوح را در خود گرفته اند بسیار گونه‌گونند، تجلی آن‌ها تنها به صورت اختلاط امکان‌پذیر است. ما علاوه بر آن که از وجود ردپاهای رنگ پریده لایه‌های کهن هستی در درون خود بی‌خبریم، در تسخیر جادوی مقاومت‌ناپذیر آنها نیز هستیم. ما از حالتی به حالت دیگر می‌رسیم بی‌آن که خود از این چرخش آگاه باشیم و پس از آن که این گذر متحقق شد، خود را دچار احساسات غریبی می‌بینیم که از مهار و هدایت آنها عاجزیم. زیرا تسلط بر آنها مستلزم کلیدهای تازه‌ای برای تفسیر است. از این رو آرام آرام اسیر آفرینش‌های خیالی می‌شویم. البته اگر این رسوبات قدیم لوح ضمیرمان که مشحون از تأثیرات نهان است، خلق آثار ادبی درخشانی را ممکن می‌کند، در قلمرو خرد تعلقی، سبب اختلال در تفکر می‌شود و آن را به سطح التقاط‌های سست پیوند تنزل می‌دهد که نمونه آن را در کار ایدئولوژِی‌پردازان متعهد مشاهده می‌کنیم. همزمانی همه گفتارهای حاکم مبتنی بر اصل امتناع ارتفاع ضدین یا نقضین بود. من اینم، تو آنی، یا من اینجا هستم، تو آنجا هستی و غیر ممکن است من هم باشم و هم نباشم. اما اکنون به قول میشل سر «لازم است اصل امتناع ارتفاع را از میان برداشت: نقض این اصل ما را به سیر و سیاحتی شگفت وا می‌دارد. سیاحتی تقریباً به حس درنیامدنی در سرزمین‌هایی نامانوس‌تر از آنجا که اولیس، دانته و گالیور سفر می‌کردند؛ و با این حال آنچنان شدنی و ملموس که در تکنولوژی امروزه نیز به کار می‌رود. به بیان دیگر، شاید به جای کس دیگرم.» بنابراین باید به جای اصل امتناع ارتفاع نقیضین، اصل اجتماع نقیضین را نشاند. زیرا بدین ترتیب انسان با بسیاری دیگر پیوند می‌یابد. «آری من جمعی کثیرم: مجموعه‌ای بی‌شمار از دیگران.» افسون‌زدگی جدید هویت چهل تکه و تفکر سیار نویسنده: داریوش شایگان مترجم: فاطمه ولیانی صفحه 133 تا 135 به نقل از هزارتو
  4. Mohammad Aref

    نا مکان؛ شکل جدید سازماندهی فضا

    فضا یکی از عرصه های مطالعه ی انسان شناسی است. تعریف فضا، چگونگی تقسیم بندی های فضایی، رابطه ی فضا و زمان و به طور کلی تأثیر متقابل فضا و فرهنگ یکی از دغدغه های اصلی انسان شناسان فرهنگی به خصوص در حوزه هایی چون انسان شناسی شهری بوده است. به عقیده ی لوفبور انسان ها بر اساس نیازهای اجتماعی خود فضای زندگی خویش را ساماندهی می نمایند. "تولید فضا" در دوره های تاریخی گوناگون متفاوت بوده است چرا که تغییر در بازیگران اجتماعی، موقعیت ها، عملکردها، شیوه ی معیشت و ... باعث تغییر در چگونگی سازماندهی فضایی می شود. لوفبور در تولید فضا و تبدیل آن به "مکان" هایی برای زیست فرهنگی، تجربه ی حافظه ی تاریخی و زندگی روزمره را دخیل می داند. به باور او در جهان سرمایه داری، فضای اجتماعی، در نتیجه ی کنش متقابل زندگی روزمره و تقسیم بندی های شهری تولید می شود. مارک اوژه (Marc Augé) انسان شناس فرانسوی است که مطالعه در جوامع پیشرفته ی غربی را وظیفه ی امروز انسان شناسان می داند. رشد شتابزده ی جامعه ی مدرن نیاز به مطالعه ای دقیق و روشمند دارد و انسان شناسان باید به این میدان های تحقیق جدید روی آورند. کتاب اوژه با عنوان " نامکان ها، درآمدی بر انسان شناسی سوپرمدرنیته" با رویکرد انسان شناسی نزدیک به تحلیل تقسیم بندی های فضایی در جامعه ی مدرن می پردازد. این اثر که در سال 1992 نگاشته شده، فضا را به " مکان" و "نامکان" قابل تقسیم می داند. ویژگی هایی که برای " مکان" شناخته شدن یک فضا ضروری انگاشته می شود عبارتند از؛ هویت مندی، رابطه مندی و تاریخی بودن. پردازش فضا و ساختن مکان راهی است برای تجسم بخشیدن به هویت و رابطه. عناصر متمایز و منفرد ممکن است در مکانی واحد همزیستی داشته باشند و همین منجر به شکل گیری رابطه ها و هویت مشترک در میان گروه هایی با منشأهای چندگانه شود. همه روابطی که در فضا متجلی می شوند در زمان نیز تجلی می یابند. اشکال فضایی فقط در زمان و به واسطه زمان محقق می شوند. استقرار دهکده ها، پادشاهی ها، پایتخت های سیاسی، قربانگاهها و ... همه در بستر زمان شکل گرفته است. گذشته از آن حاصل تلفیق هویت و رابطه وجود یک ثبات حداقل است و به این ترتیب مکان ضرورتاً یک امر تاریخی است. در تقابل با مکان، فضایی که نتوان آن را هویت ساز، رابطه مند و تاریخی تعریف کرد، "نامکان" است. گرچه هیچ فضایی را نمی توان به طور کامل " مکان" یا " نامکان" نامید و ایندو می توانند به یکدیگر تبدیل شوند. تولید نامکان ویژگی دوران فرامدرن است. فرامدرنیته با سه شاخص شناخته می شود : 1. فراوانی بیش از حد رخدادها یا فشردگی زمان 2. فراوانی بیش از حد فضاها 3. افراط در فردیت یافتن انسان ها که نتیجه ی آن محکوم شدن جهان به انزوای فردی، گذرا بودن ، موقت بودن و ناپایداری است. در دوران فرامدرن با گسترش هرچه بیشترنقاط اقامت گذری و سکنای موقت در اشکال لوکس یا فلاکت بار آن هستیم. باشگاه های گذران فراغت و اردوگاه پناهندگان ، هتل های زنجیره ای باشکوه و محل های اسکان غیرمجاز و... هیچ یک محل اقامت دائم و محل ساخته شدن هویت های ماندگار نیستند. در جریان زندگی روزمره نیز در فضاهایی حضور می یابیم که صرفاً از آنها گذر می کنیم بی آنکه هیچ ارتباطی با انسان های دیگر یا اشیا یا فضای اطراف خود برقرار نماییم. نه تنها هویت ما با این فضاها تعریف نمی شود بلکه هویت ما در این فضا به یک بلیط یا کارت اعتباری یا پاسپورت فروکاسته می شود. فضای نامکان کاربر را از تعینات عادی خویش جدا نموده و فرد را از افکار گذشته و آینده می رهاند و اورا دچار نوعی تسخیر شدگی می کند. فرد می تواند در عین حضور در جمع انسان ها تنها باشد و در یک موقعیت بی هویت شدگی، نقش بازی کردن را تجربه نماید. در فضای نامکان پیوند افراد با فضا و دیگران از طریق واژه و متن صورت می گیرد تابلوهای راهنما در بزرگراهها با استفاده از واژه ها ( علائم تصویری یا زبان طبیعی) با رانندگان ارتباط برقرار می کنند. همچنان که در فرودگاه یا ایستگاه اطلاعات حرکت به شکل نوشتاری اعلام می شود. راه های هوایی، راه های آهن، بزرگ راهها، وسایل حمل و نقل عمومی، فرودگاهها، ایستگاه قطار، هتل های بزرگ زنجیره ای، پارک های تفریحی، فروشگاه های بزرگ، شبکه های ماهواره ای و ... از جمله نامکان هایی است که به صورت گذری محل عبور انبوه جمعیت تنهاست. امروز ما نه تنها با نامکان هایی چون فرودگاه ها و تقاطع های ناهم سطح روبه رو هستیم بلکه مفهوم فضای مجازی جزء مهمی از زندگی ما را تشکیل می دهد. وجود دانشگاه های مجازی، فروشگاه های مجازی، کتابخانه های مجازی و ... بعد جدیدی از درک فضا را شکل می دهد. اگر فضا با توجه به نیاز انسان ها در هر زمانی سازماندهی می شود دور از انتظار نیست که نامکان شکل جدید فضاهای مأنوس در عصر حاضر باشد. عصری که ویژگی اساسی آن در گذر بودن و تغییر مداوم فضاهاست. دانلود پاورپوینت رویا آسیایی منبع
  5. armin.eleman

    :: هویت معماری معاصر ایران

    باوجود همه پیچیدگی*های مفهوم هویت و تلقی*های متفاوت صاحبنظران از آن، برکسی پوشیده نیست در معماری معاصر ایران، این واژه دچار بحران شده و به*صورت مفهومی انتزاعی درآمده است. رنگ باختن مفهوم هویت، مختص حوزه معماری نیست، همچنانکه این ضعف در حوزه*های مختلف فرهنگی، اجتماعی، ملی و ... مشهود است. آوازه ایران در معماری جهان آنچنان طنین افکنده که تاریخ معماری جهان خود را وامدار آن می*داند. از بنای زیگورات چغازنبیل که درحدود ۱۲۵۰ سال قبل از میلاد مسیح بنا شده، تاکنون بیش از سه هزار سال می*گذرد. آن*چنان*که در کتاب*ها آمده، به عنوان تمدنی بزرگ و باشکوه از پیشتازان علم و فرهنگ و هنر بوده*ایم. دانشمندان بزرگی چون ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی و ... دراین سرزمین زیسته*اند و حاصل رنج خود را به جهانیان عرضه داشته*اند. معماران گمنام ایران چنان روحی در کالبد معماری ایران دمیده*اند که گویی پاسارگاد و نقش جهان با نفس آن*ها زنده است. گویی آن*ها روح ابدی خود را در معماری به یادگار گذاشته*اند. اما اینک ما کجاییم*؟ چقدر به تاریخ و هویت خود وفادار بوده**ایم؟ آیا مسیر آن*ها را ادامه داده و تلاش*هایشان را به ثمر نشانده*ایم یا آنچنان از قله شکوه فروافتاده*ایم که توان نگاه کردن بر بلندای تاریخ خود را نداریم؟ شاید در میانه راه، بلاتکلیف و سرگردان از حرکت باز ایستاده*ایم تا دستی از آسمان راه را بر ما بنماید. نام معماری معاصرایران برگ کدامین کتاب را به نام خود آذین بسته است؟ مفاهیم سنتی خود را چقدر به جهانیان عرضه کرده*ایم تا در عرصه جهانی گمنام نمانیم؟ غیر این است که به تاریخ خود وامداریم؟ به راستی مشکل کجاست؟ چرا در عرصه*ای که پیشتاز بودیم، اکنون ته قافله ایستاده و نظاره*گر شده*ایم تا دیگران راه را به ما نشان دهند؟ آیا مدرن زیستن، به معنای فراموشی خود، عاری شدن از ماهیت وجودی و دنباله*روی از دیگران است؟ هیچ کس منکر تاثیر معماری و شهرسازی بر رفتار شهروندان یک جامعه نیست. سیمای شهری و معماری ما آنچنان از مفاهیم والای خودتهی شده که آثارش برروح و روان جامعه مشهود است. ساختمان*ها با فرم*ها، رنگ*ها و مصالح ناهمگون، آنچنان ناموزون درکنارهم قرار گرفته*اند که انسان را به فکر وادار می*کند: «شاید عمدی در کار باشد. مفهوم هویت وقتی بحث از هویت پیش می*آید، دیدگاه*های پیچیده و گاهی متضاد در ابعادی گسترده مطرح می*شود. د*ر* این یادداشت سعی شده اجماعی از دیدگاه*های صاحبنظران حول مفهوم هویت در ارتباط با مسایل اجتماعی و فرهنگی به خصوص معماری مطرح شود. اریکسون یکی از جامعه*شناسان معروف این مفهوم را قائل به دو بخش می*داند. «اول یکی شدن با خود و دیگری مشارکت با دیگران در بعضی از اجزای ذاتی.» او فرایند هویت را یک سیستم کنترل می*داند که مجموعه*ای از هنجارها و ناهنجارها را در فرد به*وجود می*آورد. استوارت*هال معتقد است: «هویت یک روند در حال شدن است که یک شناسنامه و عامل شناخته شدن است. برخی هویت را یک مفهوم ارتباطی می*دانند که به *وسیله تشابه*ها و تفاوت*ها با دیگران مفهوم پیدا می*کند.» بسیاری ازروشنفکران ایرانی، هویت امروز جامعه ایران را دارای سه لایه فرهنگ دینی، ملی و بالاخره فرهنگ و تمدن مدرن می*دانند که باهم دروجود هر ایرانی درگیر است که پیوند مناسب این سه لایه متناسب با روح مکان و زمان در تکامل هویت امروز جامعه ایران مفید باشد. باوجود دغدغه همیشگی معماران ایران درجهت برقراری پیوند با معماری گذشته و تامین تداوم آن، عمدتا این تلاش*ها ناموفق بوده که دلیل آن صرفنظر از ضعف مدیریت شهری، عدم انسجام لایه*های فرهنگی عمده معماران است. یافتن راه*حل*هایی برای آنچه که معماری امروزایران را از محتوا و مفاهیم عالی تهی کرده و دچار بحران هویت کرده، تنها راه خروج از بحران پیش آمده است. عمده*ترین مشکلات معماری امروز ایران، نکات ذکر شده در ذیل است: ۱) انقلاب اسلامی به عنوان حکومتی منحصربه*فرد، تجربه ایدئولوژیکی جدیدی است که در تکمیل زیرساخت*های فرهنگی، کاستی*های زیادی به همراه دارد که پی*ریزی مبانی فرهنگی متناسب با روح مکان و زمان، قابلیت انسجام*بخشی به همه عرصه*های فرهنگی رادارد. ۲) ضعف نظام مدیریت و نظارت در عرصه معماری و شهرسازی ۳) عدم تبیین الگوهای سنتی معماری ایران به*صورت فرهنگ نامه*ای مدون جهت استفاده در طرح*های معماری و شهرسازی ۴) استفاده نامناسب از فرهنگ*های بومی و اقلیمی و تکامل آن با روح زمان ۵) عدم شکل گیری موسسات غیردولتی منسجم درراستای مشارکت مردم جهت تصمیم*گیری در مورد محیط زندگی خود. ۶) فرهنگ مصرفی جامعه ایران. ۷) عدم توجه به پتانسیل بافت*های سنتی در جهت پیوند با معماری امروز. ۸) رویکردهای تاریخ*گرایانه بدون توجه صحیح به مولفه*های معماری مدرن. ۹) لزوم توجه به رابطه بین معمار، اثر و مخاطب به عنوان سه رکن اساسی معماری که علاوه بر شکل*گیری یک معماری مناسب، سبب انسجام هویتی آن*ها نیز می*شود. موارد فوق تنها قسمتی ازحلقه*های مفقوده معماری معاصر ایران است. البته روند جهانی شدن نیز بر عوامل ذکر شده بی تاثیر نیست، چنانکه استوارت*هال اعتقاد دارد، منطق هویت به پایان خود رسیده و در واقع جنبه*های بزرگ هویت اجتماعی از قبیل طبقه اجتماعی، ملیت، نژاد، جنسیت و ... درمعرض شکست قرار گرفته است. او اعتقاد دارد فرد تک*مرکزی گذشته تبدیل به یک فرد چند مرکزی شده که این تکثر منشا ضعیف شدن لایه*های هویتی فردشده است.
  6. Abo0ozar

    هویت شهروندی‌

    منبع: روزنامه کارگزاران از مفهوم هویت آغاز می‌کنیم که پاسخی است بر پرسش پرسابقه . هر پاسخی که به این سوال بدهیم، ناشی از درکی است که نسبت به موقعیت خود داریم. هویت در واقع ساختن یک قالب اجتماعی برای است که رفتارهای اجتماعی شخص را جهت می‌دهد و نحوه مشارکت او را در سیستم اجتماعی تعیین می‌کند. شخص با اظهار هویت خود به دیگری نشان می‌دهد که ارزش‌ها و هنجارهای خاصی را رعایت می‌کند و به آنها تعلق دارد. راز پیش‌بینی‌پذیربودن کنش‌ها و نگرش‌های فرد در همین است. همین که دیگری بداند ، رفتارها و واکنش‌های خاصی در او نسبت به ، برانگیخته می‌شود. کان معتقد است اگر هویت شخص مشخص شود، اطلا‌عات کافی برای تبیین فعالیت‌ها و پیش‌بینی آنها در دست است. حال سوال این است که در چه شرایطی فرد خود را می‌شناسد؛ و کدام مجموعه از صفات و خصلت‌هاست که به فرد شهرنشین، درکی از شهروندبودن می‌دهد؟ با توجه به اینکه هویت نوعی واقعیت ذهنی - احساسی است و از سنخ ادراک و باور است، این موضوع قابل بررسی است که شهروند دارای چه نوع نظام شخصیت و چه ارزش‌ها و گرایش‌هایی است و خود را چگونه می‌شناسد. به جرات می‌توان چنین داوری کرد که بنیان شهروندی بر تفکر انتقادی استوار است. تفکر انتقادی ملا‌زم با کدام شرایط اجتماعی و سیاسی است؟ در‌این‌باره، عموم کسانی که درباره بسترهای اجتماعی و سیاسی تکوین شهروندی نظر داده‌اند، اعتماد دارند که شهروندی در جامعه دموکراتیک (مردم‌سالا‌ر) ممکن می‌شود. ساختار شخصیت کسانی که در نظام سیاسی - اجتماعی مردم‌سالا‌ر زندگی می‌کنند، آشکارا با نظام شخصیت ساکنان سرزمینی با حکومت استبدادی تفاوت دارد.از آنجا که در ادامه مطلب به توصیف ویژگی‌ها و خصوصیت رفتاری و ارزش‌هایی که شهروندان جامعه دموکراتیک در جریان جامعه‌پذیری یافته‌اند، می‌پردازیم.هویت پدیده‌ای ادراکی است و حاوی تصویری از است که به رفتارها و انگیزه‌ها و حتی احساسات فرد جهت می‌دهد. فردی که خود را شهروند می‌داند و در هویت شهروند قرار می‌گیرد، دارای مجموعه به هم پیوسته‌ای از آگاهی‌ها، تصورات و انتظارات است که رابطه او با محیط اجتماعی‌اش را تنظیم و تعریف می‌کند. شهروند، برای خود حقوقی قائل است و آنها را از مدیران شهری دائما مطالعه می‌کند.یکی از صاحب‌نظرانی که درباره بسیار تامل داشته، تی.اچ.مارشال است که معتقد بود شهروندی، در رژیم‌های مردم‌سالا‌ر و با گذشت زمان رشد می‌یابد و سرانجام سه بعد مشخص پیدا می‌کند که عبارتند از بعد مدنی، بعد سیاسی و بعد اجتماعی.مارشال این فرآیند را تکاملی می‌دانست. به نظر وی، . در دیدگاه مطرح شده، به شرایط اجتماعی و تحولا‌ت تاریخی و سیاسی زمینه‌ساز شهروندی اشاره می‌شود. این دیدگاه با نظر پارسونز، تکمیل می‌گردد. مهمترین مسئله پارسونز توجه به گروه‌هایی است که از امتیازات شهروندی محروم‌اند. به‌عنوان مثال، او این پرسش را مطرح می‌کند که وی در پاسخ به این سوال، به نقش اندیشه توجه می‌کند و موضوع ارزش‌های فرهنگی را پیش می‌کشد. از نظر او گروه‌هایی که همچنان بر ارزش‌های کهن خود تاکید دارند و خود را با مقتضیات زمان و شرایط اجتماعی وفق نداده‌اند، درکی از حقوق و امتیازات شهروندی نخواهند داشت. بنابراین، شهروند دارای ارزش‌ها و نظام فرهنگی ویژه‌ای است. درباره ارزش‌ها و باورهایی که حضور و هویت شهروندی را معنا می‌بخشند، بررسی‌هایی به عمل آمده و دیدگاه‌هایی ارائه شده‌اند که به چند مشخصه مهم رهنمون می‌گردند. گی ارمه، در کتاب فرهنگ و دموکراسی می‌نویسد، شهروندی فقط از لحظه‌ای آغاز می‌شود که انسان درها را به روی کسانی که با او فرق دارند، بگشاید. شهروند کسی است که قواعد سلوک دموکراتیک را می‌داند و ارزش‌های اخلا‌قی آن را می‌شناسد. شهروند کسی است که قدرت‌های جدید خود را باور کند و آنها را اعمال کند. یکی از این قدرت‌ها، این است که از همه مسوولا‌ن امور و مدیران شهرش، حساب اعمال و رفتارشان را بخواهد. ویژگی‌های مهم را با جمع‌بندی نظریات و دیدگاه‌های متنوع در‌این‌باره، می‌توان در موارد زیر خلا‌صه کرد: ۱ ) آگاهی، عنصر بسیار محوری و مهم در معنای خویشتن و تعریف موقعیت خویش است. شهرند کسی است که به توانمندی‌ها و نیازهای خویش واقف است، شرایط اجتماعی و شهری خود را می‌شناسد و در حیطه توانایی‌های خود در تاثیری که در تصمیمات مدیران جامعه‌اش دارد، احساس صلا‌حیت می‌کند. آگاهی مولفه بسیار مهمی است که بر واکنش‌پذیری فرد تاثیر می‌گذارد. از آنجا که شهروند خود را آگاه و مطلع از امور شهر می‌داند و می‌پندارد، همواره خود را در جایگاهی قرار می‌دهد که بر امور محیط زندگی‌اش نظارت دارد و مواقع لزوم در تغییر شرایط، مداخله می‌کند و مدیریت شهر را به چالش فرا می‌خواند. ۲ ) شهروند کسی است که با همه هشیاری و آگاهی و توانمندی‌هایی که برای خود قائل است، نسبت به لغزش‌پذیری خود نیز معترف است. این نگرش پیامدهای مهم دارد. اگر تمام عقاید در معرض خطا باشند پس درباره هیچ موضوعی بی‌آنکه حداقل اجازه شنیده‌شدن به افکار متضاد داده شده باشد، هیچ تصمیمی نباید گرفت. شهروند هیچ‌گاه اندیشه و گرایش و دیدگاه خود را مطلق نمی‌پندارد. ۳ ) شهروند کسی است که آزمایش‌گر و اصولا‌ تجدیدنظر خواه است. پویایی و به دنبال موقعیت‌های تازه‌بودن و آفرینش و سازندگی از ویژگی‌ها و روحیات شهروندی محسوب می‌شود. این به معنای نابودکردن میراث گذشته که در شهرهای ما پدیده آشنایی است - نیست بلکه اتفاقا حفظ و ارج‌نهادن به میراث پیشینیان است که با الهام‌گرفتن از آنها همواره طرحی نو در انداخته می‌شود، اندیشه‌های نو خلق می‌شود و موقعیت‌های تازه پدیدار می‌گردد. ۴) داشتن نگرش انتقادی از عناصر هویت شهروندی است. شهروند همواره نسبت به رهبران جامعه و مدیران شهری نگرشی انتقادی دارد. اگرچه شهروند به مدیران و نظام و ساختار مدیریتی شهر و جامعه خود اعتماد دارد، اما این اعتماد با روحی انتقادی آبدیده می‌شود. مدیران همواره در معرض انتقاد شهروندان قرار دارند. هویت شهروند، هویت خاموشی و سکوت و انفعال نیست، زیرا اساسا آگاهی با پرسشگری و نقادی همراه است.۵) شهروند هویتی منعطف و نرمش‌پذیر دارد. شهروند کسی است که خود را با تغییرات اجتماعی سازگار می‌کند. وی برای این تغییرات استدلا‌ل می‌کند و اگر در مسیر رشدش باشد آن را می‌پذیرد. جامعه تغییرپذیر با خلق و خوی شهروندی تناسب بیشتری دارد، چون شهروند روحیه‌ای ایستا و راکد ندارد بلکه پیوسته بر آگاهی‌اش افزوده می‌شود و جهان فرهنگی‌اش گسترش می‌یابد. ۶) شهروند در پرتو آگاهی خود همواره آماده عمل و داوری است. واقع‌گرایی و عمل‌گرایی دو عنصر نظام هویتی شهروندی‌اند. شهروند کمال‌گرا نیست اما در عین حال ناامید هم نیست و در جهت ایجاد شرایط مطلوب، برنامه‌ریزی و حرکت می‌کند و از مدیران جامعه‌اش نیز چنین می‌خواهد. درک شهروند نسبت به خود، این نیست که فردی کامل و بی‌نقص است، چرا که چنین درکی همواره خشونت‌گرایی و انفعال برای فرد به همراه دارد. ۷) روایت‌گری، ویژگی مهم دیگر در هویت شهروندی است. روایت‌گری به معنای تعیین علت‌هایی برای رفتار است. شهروند همواره پاسخگوی هر عملی است که از او سرزده است. این نکته مهمی است، چرا که او فقط انتقاد و پرسش نمی‌کند، بلکه خود نیز برای رفتارهایش استدلا‌ل می‌کند و پاسخ دارد. توانایی روایت‌گری، پیش‌زمینه‌های اجتماعی و تربیتی خاص خود را طلب می‌کند. جامعه سرکوبگر، فرد روایت‌گر پرورش نمی‌دهد. ۸) بردباری و شکیبایی از عناصر هویتی شهروندی است. این بردباری نوعی مصالحه‌جویی و سازش‌پذیری نیز به شهروند می‌بخشد و او را به سمت فعالیت‌های مشارکت‌طلبانه سوق می‌دهد. مصالحه بر مبنای گفت‌وگو، فرآیندی عقلا‌نی است و روحیه مشارکت را تقویت می‌کند.شهروند کسی است که در سه سطح از خود شکیبایی نشان می‌دهد. اساسی‌ترین سطوح همانا تحمل ناهمنوایی است. هرجا که شهروندان تحمل ناهمنوایی و رای مخالف را نداشته باشند، ‌مشارکت در مدیریت شهر با آنکه ممکن است وسیع باشد ولی سطحی است. در شهری که همه یکسان می‌اندیشند و یک عقیده دارند، ژرفای کامل در مشارکت امکان‌ناپذیر است. وحدت تحمیلی، مشارکت را بی‌معنا می‌کند. در دومین سطح، شهروند باید آماده باشد تا اجازه دهد دیگری مخالف، در کنار او زندگی کند بلکه حتی مخالفت مستقیم دیگری با اعتقادات و اصول مورد قبول خود را نیز تحمل کند. در سطوح سوم، شهروند باید مخالفت را حتی هنگامی که از جانب افراد متعصب خشک‌مغز مطرح می‌شود، تحمل کند. اگرچه این سطح تحمل بسیار صبوری می‌خواهد، اما شهروند با آگاهی و بینش منطقی‌اش می‌بایست آرام آرام در جهت رشد شخصیت دیگری بکوشد. تربیت شهروندی، زمان‌بر است. درونی‌شدن تمام ارزش‌هایی که پیش از این ذکر گردید، احتیاج به فرآیندی طولا‌نی‌مدت مساوی مراحل رشد آدمی دارد. به همین جهت است که گفته‌اند، فردی که در بستر مردم‌سالا‌رانه متولد می‌شود، همراه با جامعه‌‌پذیری‌اش، ویژگی‌ها و خلق و خوی ویژه‌ای می‌یابد که مفهوم شهروندی را می‌تواند تحقق بخشد. ۹) شهروند رویدادها را، همان‌گونه که هستند، صادقانه و بدون پیشداوری ارزیابی می‌کند و می‌پذیرد. شهروند نقش اجتماعی خود را در مجموعه‌ای که در آن زیست و کار می‌کند، می‌شناسد و با مسوولیت‌پذیری و وظیفه‌شناسی، هنجارهای نقش خود را اجرا می‌کند.شهروند خود را تابع قوانین می‌داند و در عین حال خود را شریک در وضع قوانین تلقی می‌کند. قانونمندی و قاعده‌پذیری از اصول شهروندی است. از آنجا که فرآیند جامعه‌پذیری افراد در محیطی همگون به لحاظ ساختار قوانین و مقررات اتفاق می‌افتد، ساکنان شهر از طرح مشترک آموخته شده‌ای پیروی می‌کنند که این موضوع رفتارها و کنش‌های آنان را در موقعیت‌های مشابه پیش‌بینی‌پذیر می‌سازد. از کارکردهای مهم آن است که کنش افراد را پیش‌بینی‌پذیر می‌سازد. این امر برای مدیران جامعه بسیار سودمند است؛ چرا که بدین ترتیب می‌توانند تصویری نسبتا روشن از آینده تصمیمات و اقدامات خود در اختیار داشته باشند. وقتی مدیران شهری بدانند که با تصمیم خود در هر موضوع خاصی چه واکنشی را در شهروندان برخواهند انگیخت، قبل از به اجرا درآوردن و عملی‌کردن ایده‌های خود می‌توانند در طرح‌های خود تجدیدنظر، اصلا‌ح و اصرار - و یا حتی صرف‌نظر- کنند. ۱۰) شهروند کسی است که به استعدادهای جمعی خود در حکومت‌کردن بر خویش اعتماد داشته باشند. اعتماد عنصری مهم در مجموعه باورها و پندارهای شهروند است. این عنصر هویتی، به‌ویژه با دموکراسی پیوند وثیقی دارد. دموکراسی، مشارکت آگاه و مصمم شهروندان را طلب می‌کند. در صورتی که فرد بر این باور نباشد که می‌تواند در سرنوشت شهر و جامعه خویش مداخله کند و بر آن تاثیر بگذارد، همواره منتظر غیری می‌ماند که برای او تصمیم‌گیری کند.مجموعه ویژگی‌هایی که برشمرده شدند، تنها نمونه‌هایی از مواردی هستند که پایه‌های هویت شهروندی را استحکام می‌بخشند.معلوم می‌شود که نقش شهروندی، نقش ساده و بی‌مبنایی نیست بلکه متضمن سطح بالا‌یی از آگاهی درباره سیاست، مدیریت و جامعه و فرهنگ است. یورگن هابرماس (۱۹۲۹ م) معتقد است که در بافت حوزه عمومی و جامعه مدنی است که افراد نقش شهروندی پیدا می‌کنند. در نقش شهروندی، فرد عضو تمام‌عیار جامعه خود می‌گردد و شأن حقوقی ویژه‌ای دارد. داشتن به این معناست که فرد در نظام اجتماعی و در شهر خویش، با دو مولفه مهم و به هنجارها و ارزش‌هایی که آموخته است، خود را عضوی از مجموعه‌ای به نام تلقی می‌کند. حس تعلق و تعهد به یک محیط اجتماعی- همچون شهر- ثبات و انسجام گروهی را افزایش می‌دهد.
  7. Abo0ozar

    نمای بی هویت ،شهر را بی هویت می کند

    نماي هر ساختمان در شكل‌دهي به مجموعه شهري كه در آن حضور دارد، موثر است. اگر به نماي يك ساختمان بدون در نظر گرفتن نماي ديگر ساختمان‌هاي شهر توجه شود، همگوني نماي شهري در مجموع از بين مي‌رود. به نقل از پايگاه اطلاع رساني شهرسازي و معماري، بررسي آماري نشان دهنده اين موضوع است كه در هر سال 50 ميليون نفر به جمعيت شهر نشين كشورهاي در حال توسعه اضافه مي‌شود. در ايران نيز شهر نشيني طي دهه‌هاي گذشته با شتاب فزاينده اي گسترش يافته و همچنان اين روند ادامه دارد. رشد سريع جمعيت و گرايش مردم به شهر نشيني، تقاضاي فزاينده‌اي را براي تهيه مسكن به دنبال داشته كه اين موضوع در پي خود مشكلات عديده اي در زمينه توسعه شهري بوجود آورده است. ناتواني در پاسخگويي مطلوب و مناسب به اين مساله، وضعيت نا مطلوبي را به صورت بي مسكني، بد مسكني و تنگ مسكني براي بسياري از اقشار جامعه به همراه آورده است. مسكن به عنوان يكي از نيازهاي نخستين بشر، ابتدايي ترين سوالي بوده كه انسان سعي در يافتن پاسخي مناسب و معقول براي آن بوده است، اما هميشه در برنامه ريزي‌هاي ملي به مسكن نه به عنوان محلي براي آسايش ساكنان در ابعاد عيني و ذهني، بلكه به عنوان يك مشكل اقتصادي و فقط از اين بعد بر خورد شده است. سازندگان و توليدكنندگان مسكن آزاد به‌دليل اينكه به‌دنبال فروش سريع و بازگشت سرمايه خود هستند، سعي در هر چه بيشتر مطرح كردن خود در محله مسكوني و نمايشي متمايز از بناي خود دارند و به همين دليل يكي از دلايل عمده ناهماهنگي نماي ساختمان‌ها در سطح شهر هستند. در رابطه با مسكن تعاوني شرايط بدتري وجود دارد. به دليل وضعيت مالي ضعيف سازندگان و اينكه ساكنان و مالكان به‌دنبال فروش ساختمان نيستند، بدون انجام عمليات پاياني نظير نماسازي مورد استفاده قرار مي گيرند و يا با كمترين هزينه و بدون طراحي نما، حجم و كالبد ساختمان رها مي‌شود. البته در سال‌هاي اخير در شهر تهران هيچ ساختماني بدون نماسازي نبوده است، ليكن اين مساله در شهرستان‌ها همچنان انجام مي‌شود. چگونه به موضوع نما در معماري بينديشيم؟ نما در لغت نامه دهخدا به معناي صورت ظاهري هر چيزي، آنچه كه در معرض ديد و برابر چشم است، آنچه از بيرون سوي ديده مي شود، منظره خارجي بنا و عمارت،‌ قسمت خارجي ساختمان و نماسازي، فن روسازي ساختمان و ساختن نماي عمارت است. در سال‌هاي اخير پس از مطرح شدن دوباره اهميت فضاهاي عمومي و ارزش زندگي شهري، نما اهميت دوباره اي يافته است. نما در عمل درون ساختمان را از بيرون و فضاي خصوصي را از فضاي عمومي جدا مي كند. نما حاكي از موقعيت فرهنگي سازندگان ساختمان است و نشانگر ميزان نظم طرح ساختمان، امكانات و ذوق تزيين و خانه آرايي طراح و مالك است. يك نما به مثابه معرفي وضعيت ساكنان ساختمان در بين عموم است. نما در واقع صورت ساختمان و بهترين بيان حالتي است كه فرد طراح يا مالك از خود در برابر بيرون دارد. نماهاي داخل ساختمان بيشتر جنبه خصوصي دارند، ليكن نماهايي كه به سمت كوچه و بافت شهر باز مي‌شوند، جنبه عمومي تر دارند. بنابراين وجوه پشت و جلوي ساختمان از يك طرف داراي نمود اجتماعي و از طرف ديگر نمود مشخص ساكنان خود است بنابراين نماي هر ساختمان بايد هم با فضاي عمومي همبستگي داشته باشد و هم بتواند حجم داخلي ساختمان را بيان نمايد. نماي هر ساختمان موثر در مجموعه شهري است كه در آن حضور دارد و اين تاثير را در بدنه خيابان‌ها يا ميدان‌ها كه در آن قرار گرفته است مي گذارد. اگر به نماي ساختمان واحدي، بدون در نظر گرفتن نماي ديگر ساختمانها فكر شود، همگوني نماي شهري در كليت از بين مي‌رود. تناقض بين جنبه شهري و بيان فردي نما در صورتي مي‌تواند از بين رود كه ساختمان جزيي از شهر در نظر گرفته شود و ارتباطات آن با محيط اطراف چند جانبه باشد. نماي رو به كوچه و خيابان بايد تابع عوامل همبستگي بين نماهاي اطراف باشد. اما در عين حال بر اساس تركيبي از اجزا مختلف بر حسب عملكرد، ابعاد و مصالحشان شخصيت خاص خود را دارد. نما در واقع يك سطح صاف و تخت نيست بلكه آن سطح انتقالي بين فضاي داخل و خارج است كه با عقب نشستگي و پيش آمدگي، تراس و غيره با فضاي داخل مسكن ارتباط پيدا مي‌كند. براي اينكه نماي ساختمان حريم خصوصي ساكنان خود را حفظ كند بايد نسبت به خيابان بسته‌تر و محفوظتر باشد. نماي ساختمان بايد به‌دنبال خلق يك كليت هماهنگ به‌وسيله تناسب خوب پنجره ها، بازشوهاي در، سايبان و محدوده سقف‌ها،‌ سازه عمودي و افقي، مصالح، رنگ، عناصر تزييني و... باشد. پنجره‌ها همواره با ديگر عناصر ديوار، ‌سطوح باز و بسته، تيره وروشن، صاف و ناهموار را بوجود مي آورند. به علت تكرار دوره اي پنجره ها، در ساختمان‌هاي چند طبقه، نظم كاملي به چشم مي‌خورد. اما گاه به‌علت افزايش نور در طبقات بالاتر كاهش داده مي‌شود و اين نظم آهنگ خود را از دست مي‌دهد. جداسازي عناصر افقي و عمودي تاثير كلي در نما دارد. تناسبات عناصر ساختمان لازم است با كل ابعاد ساختمان مطابقت داشته باشد. براي مثال در ساختمان‌هاي كوتاه عريض، ابعاد عرضي غالب خواهد بود. در ساختمان‌هاي بلند عناصر باريك برتري خود رانشان مي‌دهند. در و پنجره و نعل درگاه‌ها تاثير خاصي در نما مي‌گذارند. ناودان‌ها، سايه بانها، پيش آمدگي‌هاي سقف و بالكن‌ها ايجاد سايه هاي خاصي بر روي نما مي‌كنند. تفاوت سطح ها بايد در نما مشخص باشد. براي مثال بين طبقه همكف، ساير طبقات و طبقه انتهايي بايد يك تفاوت اساسي وجود داشته باشد. تركيب كلي نما در واقع نظم در اين تفاوت‌ها است. عناصر اصلي نما مثل پنجره، در، سطوح و محدوده پاياني سقف و غيره در شكل، رنگ، و مصالحشان با يكديگر اختلاف دارند. اين عناصر معناهاي متفاوتي دارند. مثلا نمي‌توان بالا و پايين پنجره و در را با هم هم‌رديف كرد. اگر ارتفاع اين بازشوها يكسان نباشد مي توان از ضرايب مشترك و يا رنگهاي يكسان استفاده نمود. نسبت‌هاي هندسي نقش تعيين كننده اي در هماهنگ سازي ظاهر نما دارند. مي‌توان پنجره ها را در گروه‌هاي كوچكتر تركيب شده كه شكل مشخصي را ايجاد مي‌كنند دسته بندي كرد. نماها مي توانند از نظر مصالح نيز با يكديگر متفاوت باشند. مصالح نما در رنگ، شكل، زبري و خشني نما تاثير مي گذارد. مصالح بومي نشان مي‌دهد كه نما مربوط به چه منطقه اي است. تركيب پنجره ها، ايوان‌ها، درها و به‌طور كلي بازشوها، همچنين بافت و جنس نما و كمپوزسيون آن در هر عصر متفاوت است و در عين حال در يك تداوم شهري تغيير مي‌كند. طراح مي‌تواند نما را به عاليترين حد تركيب معماري برساند و يا آنرا تا حد يك سطح بدون طراحي و فكر رها كند. در اعصار مختلف بازشوها به شكل مشابهي در سطح نما قرار مي‌گيرند و تنوع در قرار گيري آنها تابع عوامل داخلي چون بزرگي ساختمان، عريض بودن آن و يا عوامل اقليمي چون جهت قرارگيري و محل قرارگيري است. در پهناي ديوار نما تعبيه پنجره دو جداره، آفتاب‌شكن، سايبان و ... نقش تنظيم كننده شرايط آب و هوايي فضاهاي داخلي را خواهد داشت. در ديوارهاي باريك معاصر اين عمل با جلو و عقب آمدن ساختمان انجام مي‌شود. يكي از عوامل ضروري درهويت نما تعيين محدوده نما است. نمايي مي تواند در طرح خود موفق باشد كه به اين سوال‌ها پاسخ گويد. محدوده عمودي جانبي ساختمان كجاست؟ خط پاياني افقي ساختماني چگونه است و مرز ساختمان در آسمان به چه شكل است؟ انتهاي ساختمان چگونه به پايان مي‌رسد؟ گوشه‌هاي ساختمان چه وضعي دارد؟ اگر ساختمان همسايه اي دارد ارتباط نماي ساختمان فعلي با نماي همسايه چگونه به پايان مي رسد؟ گوشه هاي ساختمان چه وضعي دارد؟ اگر ساختمان همسايه دارد ارتباط نماي همسايه چگونه است و اگر در فضا قطع مي شود اين ارتباط چگونه است. محدوده هاي افقي ساختمان عبارتند از نقطه اتصال به آسمان ( محدوده پاياني ساختمان) نقطه اتصال به زمين (محل نشستن ساختمان بر زمين) و پوشش ساختمان مثل بام و شيرواني. محدوده پاياني ساختمان بايد معناي اتمام ساختمان را با خود داشته باشد و طبقه همكف ساختمان را با خود داشته باشد و طبقه همكف ساختمان بايد مفهوم نشستن ساختمان بر زمين را برساند. طبقه همكف بايد در محدوده قد افراد كشش لازم را بر عابر پياده و بيننده ايجاد كند. كنج يا گوشه نما در واقع محل برخورد دو نماي عمود بر هم است. كنج مي‌تواند حالت عمود 90 درجه، نيم دايره يا سه وجهي را داشته باشد و هر كدام مي تواند تاثيرات متفاوتي را در نما بگذارد. در يك ميدان يا چهارراه هماهنگي كنجهاي ساختمان هايي كه در چهار طرف آن قرار گرفته است مي تواند در نماي شهري تاثير زيبايي داشته باشد. نماي ساختمان خالق نماي شهري است نماي شهري از مجموعه نماهاي مشرف به فضاي عمومي به‌دست مي آيد. اين نماها از جهتي همگن و از جهتي ناهمگن هستند. مي‌توانند همگن باشند چون با استفاده از زباني مشترك روي بدنه اجزا شهر اجرا مي شوند و اما از آنجا كه هر كدام از اين فضاها به كمك اين زبان، مقاصد و نيازهاي خود را بيان مي‌كند، ناهمگن هستند. در شهرهاي ما زبان مشتركي بين نماها وجود ندارد. نه فرهنگ مشتركي براي بيان دارند، نه مصالح يكساني به‌كار گرفته اند و نه سبك مشخصي را دنبال مي‌كنند. در واقع هر يك از نماها در شهر نشانه وضعيت اقتصادي و اجتماعي سازنده و نحوه تفكر و نگرش او به مسايل مختلف است. نماي شهري در واقع تركيبي از اجزا متفاوت است كه بر اساس اتفاقاتي كه در خيابان‌ها ومعابر مي‌افتد شكل مي گيرد. اين اجزا در صورت رعايت مسايلي كه پيش از اين نيز به آن پرداخته شد مي‌توانند با يكديگر نقاط اشتراك جالبي داشته باشند كه نمي توان وجود آنها را نفي كرد. عناصر پراهميت درنما ورودي يكي از عناصر حايز اهميت نما در ساختمان است كه محل و اهميت طراحي آن به شكل مستقيم نمايانگر نقش و عملكرد ساختمان است. در ورودي نشانه گذر از فضاي عمومي خارجي به فضاي خصوصي داخلي و يكي از مهم ترين عناصري است كه مي‌توان به عنوان نشانه ساختمان از آن نام برد. ليكن به‌دليل اهميت اقتصادي كه سطوح ساخته شده داخلي براي سازندگان دارند، اغلب ورودي‌ها به فضاهاي كم اهميتي تنزل يافته اند. سرمايه گذاران ساختماني هم فقط به رعايت ضوابط ضروري طراحي ساختمان بسنده مي‌كنند. بيشترين مشكل زماني است كه ورودي وسايل نقليه به حياط پاركينگ با ورودي خود ساختمان يكي شود. در اين حالت فرد وارد شونده به ساختمان فقط يك راه باريك كنار ديوار برايش باقي مي‌ماند. گاه نيز ورودي يك ساختمان مسكوني بيش از حد پرتجمل است، به‌نحوي كه عملكرد ساختمان را دگرگون مي‌سازد. زماني هم ورودي به يك بناي بزرگ تنها با روزنه‌اي امكان پذير مي‌شود. تناسب ورودي و حجم ساختمان مي تواند نقش مهمي در توجيه عملكرد و شكل ساختمان داشته باشد. از آنجا كه طبقه همكف ساختمان قسمت اتصال به زمين يا كف پياده رو است، به صورت قابل توجهي در معرض ديد قرار مي‌گيرد. طبقه همكف اهميت ويژه اي در زندگي شهري دارد، به اين علت كه عابران پياده اين قسمت را به‌طور مستقيم مي‌بينند. از اين رو نماي اين قسمت پر اهميت است و مصالح مورد استفاده در اين قسمت بايد نسبت به بقيه ساختمان با دوامتر و مستحكم تر باشد تا عابر در نگاه به نماي ساختمان احساس ثبات كند. ساختمان‌هايي كه طبقه همكف آنها عملكرد تجاري دارد، به‌دليل تغيير دكوراسيون واحدهاي تجاري دايما دستخوش دگرگوني مي‌شوند. همين موضوع موجب مي‌شود كه ساختمان مذكور شخصيت ثابت خود را از دست داده و داراي نماي شناخته شده ثابتي نباشد. تراس‌ها چشم اندازهاي جديدي نسبت به فضاهاي بيرون براي ساختمان فراهم مي‌آورند. بالكن‌ها نبايد حالت موقت و ناپايداري كه در بيننده تصور به‌راحتي جدا شدن از بدنه ساختمان القا شود را داشته باشند. لبه بام حد و مرز ساختمان و آسمان است و از نظر بصري بام انتهاي نماست. بام پوسته‌اي است كه بر سر ساختمان قرار دارد. بنابراين لبه بام نمي‌‌تواند بدون تفاوت با ديگر قسمت ها در آسمان رها شود. صورت ظاهر ساختمان و آنچه كه در برابر ديد عموم قرار دارد، در واقع پر اهميت ترين قسمت ساختمان در برابر عابران و ساير افراد غير استفاده كننده از ساختمان است. همان‌طور كه عنوان شد نماي ساختمان‌ها، نماي شهري را ايجاد مي كند، اما به‌دليل ضعف قوانين موظف كننده طراح و سازنده در اين ارتباط، نماي ساختمان در كمترين اهميت قرار گرفته است. در بسياري از شهر هاي بزرگ جهان، ضوابط و مقررات ويژه‌اي در ارتباط با سيما و كالبد شهر وجود دارد و گروهي از برجسته‌ترين افراد با تخصص‌‌هاي مرتبط هنر زيبا سازي و زيبايي شناسي به كنترل طرح هاي بزرگ و كوچك معماري و شهري از نقطه نظر هماهنگي نماي بيروني ساختمان‌ها و محيط شهري يعني از جنبه هاي رنگ، حجم، مصالح مناسب، فضاي پر و خالي نما، رعايت اصول هماهنگي و تناسبات و... مي پردازند. آنچه براي علاقه‌مندان به اين موضوع نگران كننده است، پاسخگويي با شتاب به نيازي كاملا محسوس است. در اين ساخت و ساز پر شتاب نياز به بررسي طرح‌هاي ارايه شده توسط جمعي از صاحب نظران و مسوولان در مراكز تاييد پروانه‌هاي ساختماني ضروري به نظر مي‌رسد. بررسي ميداني طرح ساختمانها با بناهاي اطراف از لحاظ كيفيت طرح معماري، نماي ساختمان، تناسب حجم آن با ساختمان‌هاي اطراف، زيبايي طرح و مصا لح مورد استفاده و... نيز گامي موثر در بالا بردن كيفيت نماهاي شهري است. با در نظر گرفتن موارد ذكر شده و القا آن توسط شهرداري هر شهر، مي توان شاهد ارتقا كيفيت شهرها و زيباسازي نماي شهرها بود. به نقل از [Hidden Content] © کپی رایت توسط .:مقاله نت.: بزرگترين بانك مقالات دانشجويي کلیه حقوق مادی و معنوی مربوط و متعلق به این سایت و گردآورندگان و نويسندگان مقالات است.)
  8. موضوع این نوشتار، در مورد نماهای شهری است. بنابراین وضعیت تهران به صورت اجمالی مورد بررسی قرار می گیرد. روند شکل گیری نماهای فعلی بافت مرکزی اکثر شهرهای ایران، همزمان با تحولات صورت گرفته در تهران، به ویژه دوره پهلوی اول است که در این دوره ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور متحول می شود. تهران در آغاز سلطنت پهلوی به همان صورت اواخر عهد قاجار باقی مانده بود، زیرا پس از مرگ ناصرالدین شاه، تا این زمان تغییرات محسوسی در وضعیت تهران به لحاظ توسعه شهری انجام نشد. با شروع دوره پهلوی تحولات گسترده ای در تهران به وجود آمد و ساختارهای موجود حاکم بر جامعه تحت تاثیر این دگرگونی ها، قرار گرفت. پیدایش و گسترش نهادهای جدید شهری و تشکیلات اداری، نیازمند ایجاد ساختمان هایی در سطح کشور، به ویژه پایتخت بود. ورود اتومبیل، هر چند قبل از این دوره باعث تغییرات اندکی در شهر ناصری شد، اما در این دوره تاثیر اساسی در شکل توسعه شهر گذاشت. شهر از هر سو شروع به گسترش کرد ولی دامنه آن، محدود به حصار ناصری باقی ماند و در پی ساخت و سازهای روزافزون، تخریب حصار ناصری از سال 1311 شمسی آغاز شد و تا سال 1316 ادامه یافت. خندق های پیرامون شهر ناصری شکل گرفت. در این میان برخی از محله های قدیمی نیز تخریب و ساختمان های مورد نیاز دولتی درون محدوده قدیمی آنها احداث شد. این دگرگونی ها با نظارت یک تشکیلات اداری به نام بلدیه که در سال 1298 شمس تاسیس شده بود، انجام می شد. در این دوره اغلب ساخت و سازها به سمت شمال شهر تهران کشانیده شد و در امتداد خیابان های سعدی، لاله زار، فردوسی و... ادامه پیدا کرد. این اتفاق را باید از مهم ترین فعالیت های شهرسازی دوره پهلوی دانست که با احداث خیابان های جدید تعریض و گسترش خیابان های فرعی و اصلی شهر دوره قاجار و احداث بناهای فرهنگی، دولتی و میدان های جدید، همراه بود. در این دوره ضمن ادامه شیوه معماری اواخر قاجار و شیوه نئوکلاسیک غربی سبک های دیگری که تحت تاثیر جنبش هنر نو غرب بودند، توسط مهندسان خارجی مقیم کشور و دانشجویان ایرانی فارغ التحصیل از دانشگاه های اروپا، پدیدار شدند. ساختمان های این مقطع زمانی نیز هم اکنون در میان بافت مرکزی شهر تهران واقع شده اند و با این که هماهنگی با معماری ایرانی ندارند اما از ترکیبی بسیار استوار و زیبا برخوردارند و نمونه هایی با ارزش از ظهور معماری مدرن در ایران محسوب می شوند. همچنین در این دوره فعالیت هایی به منظور ایجاد سبکی که معرف معماری ایرانی باشد، انجام شد و حاصل این اقدامات، ظهور شیوه ای بود که در آن با به کارگیری، طرح و خطوطی برگرفته از معماری هخامنشی و عناصر برجسته آن و در مواردی به کار بردن دوره های تیزه دار و تزیینات کاشی کاری و مقرنس کاری در مجموع ترکیبی با شکوه ایجاد کردند. ساختمان بانک ملی، شهربانی، اداره پست و دبیرستان انوشیروان، فیروز بهرام همه دستاورد این سبک هستند که به نام «سبک ملی» از آن یاد می شود. همزمان با کارهای عمرانی و خیابان کشی های دوره پهلوی اول، زیباسازی نماهای شهری نیز مورد توجه قرار گرفت و توسط بلدیه قوانین و مقرراتی در این مورد وضع شد. در سال 1307 شمسی بلدیه تهران دستورالعملی را در مورد تعویض در مغازه ها و جایگزینی آن با درهای شیشه دار صادر کرد و در سال 1308 شمسی نیز نخستین مقررات در مورد نماسازی بعضی از خیابان های تعریض شده به ساکنان حاشیه ای این خیابان اعلام شد که براساس آن مالکان موظف بودند تا دیوارها و بناهای یک طبقه را تا ارتفاع 3 متر و بنای دو طبقه را 5/8 متر بیشتر، بالا نیاورند. بدین ترتیب با اهمیت دادن به نماهای شهر در این دوره، بدنه های طراحی شده و زیبایی شکل گرفتند که تا به امروز در مرکز تهران و سایر شهرهای بزرگ کشور بخش هایی از آنها باقی مانده است. اما اخیرا شهرداری منطقه 12 و برخی از خیابان ها اقدام به پاکسازی این بدنه ها از رنگ و دود کرده است که جای خالی میراث فرهنگی به منظور تعمیر بخش های تخریب شده این بدنه ها احساس می شود. ناهماهنگی های موجود بین ارگان های هم سو تاکنون باعث وارد آمدن خسارت های فراوانی به بناها و بافت های تاریخی شده است که این آسیب ها همچنان ادامه دارد. وقت آن رسیده که مسئولان شهری، هر چه سریع تر برای حفظ آثار باقی مانده اقدامات موثری انجام دهند، زیرا اگر وضعیت فعلی ادامه یابد تا چند سال آینده هیچ اثری از بافت های تاریخی، یعنی هویت شهرها، باقی نمی ماند. قیمت بالای زمین در بافت مرکزی شهرها به دلیل حضور بازار و تمرکز فعالیت های اقتصادی در این بخش، عامل اصلی این نابودی به شمار می رود. این بافت هم اکنون در دست سودجویان و دلالان در حال نابودی است و مسئولان شهری، تاکنون اقدام موثری به منظور جلوگیری از تخریب ساخت و سازهای غیر قانونی در بافت های تاریخی نکرده اند. شعار جذب توریسم و استفاده از این صنعت، زمانی عملی می شود که بافت های تاریخی و بدنه های قدیمی منتهی به این بافت ها را حفظ کنیم. بافت تاریخی به ظاهر در تملک افراد است ولی یک بافت مجموعه ای فرهنگی است و شامل همه ارزش های موجود جامعه می شود که از آن میان معماری تجسم یافته است تا این فرهنگ را به نمایش در آورد و بنابراین نابودی این بافت ها مصادف با اضمحلال فرهنگ جامعه است. بدنه های شکل گرفته در خیابان های مرکزی شهرهای بزرگ حاصل تجربه هایی است که سینه به سینه از معماری گذشته این سرزمین به ما رسیده است و بر ماست که این ارزش ها را حمایت و حفظ کنیم. معماری ایرانی سابقه ای چند هزار ساله دارد و از دوره ماد تا اوایل دوره پهلوی در حال تحول تکامل بوده و پویایی خود را حفظ کرده است. در کلان شهر تهران که ده ها کیلومتر مربع وسعت دارد و هر روز در حال بلعیدن زمین و آسمان خود است، قطعه کوچکی به نام تهران قدیم وجود دارد که نباید به دلیل افزون طلبی خود این قطعه را محو و نابود کنیم. اقدامات پراکنده برای حفاظت از بافت های تاریخی کشور نمی تواند چاره ساز باشد و تنها با هماهنگی بین ارگان های مسئول می توان شکل بافت ها و بناهای تاریخی شهرهای بزرگ را برطرف کرد. همچنین در مورد نماهای جدید شهری نیز باید چاره اندیشی شود و به منظور جلوگیری از شکل گیری بناهای ناهنجار، طرحی به مرحله اجرا در آید که سازندگان و مالکان بدنه های شهری مکلف به ساخت بدنه هایی موزون و زیبا با بهره گیری از اصول معماری اصیل شوند. بدین ترتیب معماری شهری متناسبی، براساس ویژگی های معماری ایرانی، شکل می گیرد و هویت ملی معماری ما دوباره در عرصه زندگی عمومی و بین المللی به نمایش گذاشته خواهد شد. نويسنده :مهدی معمارزاده کارشناس ارشد مرمت و حفاظت بناها و بافت های تاریخی برگرفته از سايت: [Hidden Content]
×
×
  • اضافه کردن...