چکیده
هزار و یکشب شامل حماسه هاي پهلوانی، ادبیات حکمی، قصه هاي حیوانات، افسانه هاي جهان شناختی،مشاجرات ادیبانه وانبوهی شعراست. روایت شنو در زمانی کوتاه با شخصیتهاي بسیاري آشنا می شود و بعدازآگاهی یافتن از گذشته، حال وآیندة آنها به حکایتی دیگر و شخصیتهاي دیگري می رسد . شهرزاد براي فرار از مرگ و نجات جان خویش حکایت شبها را سلسله وار طی میکند تا به سرانجام و پایان کار خویش در پس تمام این حکایتها برسد. او دراین شتاب با حذف صریح بسیاري ازحوادث فرعی وتوصیف اجمالی شخصیتهاي داستانی خواننده را نیز با خود همراه م یسازد وبراي آشناسازي ذهن مخاطب باشخصیتهاي اصلی وفرعی داستان، ازشیوة شخصیت پردا زي مست قیم وغیرمستقیم یاري می جوید.شخصیتها تا حدي توصیف میشوند که ارتباط و وابستگی بیشتري بارخدادها و حوادث داستان داشته باشند و بندرت ازخصوصیات درونی، احساسات واندیشۀ آنها بطورصریح سخن گفته میشود.
مشخصات مقاله:مقاله در 21 صفحه به قلم نجمه دري(استادیارادبیات دانشگاه هرمزگان)،سیدمهدي خیراندیش(استادیار زبان وادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور)،الهام کوثري(دانشجوي ارشدزبان وادبیات فارسی).منبع:تاریخ ادبیات بهار و تابستان 1392 شماره 72.ensani.ir
سبک روایتگر در حکایت های هزارویک شب.pdf