گذر و نظری بر هرمنوتیک و تأویل گرایی
● مقدمه
هرمنوتیک از نظریات مطرح سده های اخیر است که در حوزه های علم ، ادبیات و هنر، خالق آثار متعددی بوده است . به خصوص گستره ادبیات و نقد که متأثر از تکثرات تأویل های آن هاست . اما سابقهء باورهای منتسب به آن را باید در هرمتیسم جستجو کرد که به سال ها پیش از میلاد در مصر باستان بر می گردد. آن ها سال ها نه تنها به عنوان آثاری عرفانی، بلکه علاوه بر آن، در قالب حِرَف و همین طور جنبش هایی اجتماعی، فرهنگی، علمی و به خصوص دینی تأثیرگذار نشان دادند.
از سوی دیگر، تأویلگرایی نیز به هرمتیسم و مکتب هرمنوتیک محدود نمی شود و از گذشته تاکنون آرای بسیاری را به خود اختصاص داده است. از این روی ضروری است تا در راه تبیین چارچوب نظری بحث، به هرمنوتیک و تأویل گرایی در هر حوزه و تعاملات متقابل شان پرداخته شود. با این همه، در حوزهء روش شناسی اندک نظریه پردازانی هستند که موفق به تحقیقاتی با روش هرمنوتیک شده و بر اساس آن نظریاتی ارایه کرده باشند. در این مقاله درصددیم تا نگاهی گذرا به تأویلگرایان و ارزیابی ای دقیق تر از مکتب هرمنوتیک داشته باشیم که با گذری بر گذشته شان، علاوه بر حوزه های مختلف علم، فلسفه، هنر، ادبیات، حِرَف و جنبش ها، به چارچوب نظری، نظریات و روش شناسی شان بپردازیم.
● پیشینه هرمنوتیک
▪ تعریف هرمنوتیک
در دایره المعارف کلمبیا [Columbia Encyclopedia] هرمنوتیک [Hermeneutics] نظریه و عملِ تفسیر بیان شده است[۱]. در برگردان واژه به زبان فارسی، هرمنوتیک به معنای تفسیر، برداشت و تأویل [interpretation] ترجمه شده است که تأویل، ترجمه دقیق تری است و به معانی نهفته در پس ِ هر چیز نظر دارد[۲]. واژهء هرمنوتیک در اصل از لغت هرمس [Hermes] مشتق شده است . هرمس شخصیتی اسطوره ای است که در تاریخ اساطیری ملل مختلف با نام یا روح مشابه ای آمده است.