جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'هدیه دادن در عصر هخامنشی'.
1 نتیجه پیدا شد
-
- عطایای پادشاه: از جمله كردارهای مشخص یك فرمانروای شایسته، چنان كه در سنگنبشتههای سلطنتی هخامنشی و نیز در منابع یونانی نشان داده شده است، كیفر قاعدهمند بزهكاران و شورشیان و پاداش سخاوتمندانهی نیكوكاران و فرمانبُرداران وفا دار بود (cf. DNb 16 f.; Herodotus, 7.27 ff.). اشخاص پیشگفته را كه یونانیان با عنوان euergetai یا orosangai (از -varusanha* مادی) توصیف كردهاند، نامشان در دربار، همراه با ذكر كارهای بزرگ، امتیازات (كه میراثبردنی بود)، و افتخاراتشان، ثبت و فهرست میشد. آنان پاداش خود را ممكن بود به شكل بخشودگی مالیاتی (یونانی: ateleia)، تقربیابی ویژه به پادشاه، و/ یا برخورداری از ملك (یا درآمدها و عایدات آن)، اشیاء گرانبها و نفیس (مانند: گردبند زرین، بازوبند، جامههای گرانبها، سلاح، ظروف [كه گاهی دارای نوشته بود]، اسبهایی با لگامهای زرین و…) یا شركت در ضیافتهای غذای سلطنتی (سفرهی پادشاه)، دریافت دارند. بدین ترتیب، شخصیتهای مفتخر شده از سوی شاه، بر سنگنگارههای هخامنشی و در جاهای دیگر نمایانده شدهاند، و دلایلی موجود است برای باور كردن این كه امتیازات و افتخارات این گروه، آشكارا و در نظر عموم، پذیرفته و مسلم بوده است (برای نمونه، در ضیافتهای غذای سلطنتی [یونانی: tykta از واژهی ایرانی -tauga*])؛ موقعیتها و مناسبهایی كه پادشاه در آنها به این افراد عطایایی میبخشید، میتوانست روز تولد شاه (Herodotus, 9.110)، انتخاب وارث سلطنت (Plutarch, Artaxerxes 26.3)، یا جلوساش بر تخت شهریاری (Ctesias, in Jacoby, Fragmente, no. 688, F 15, 49) باشد. از سوی دیگر، به نظر میرسد فرمانبُرداران سابقاً افتخار یافتهای كه بعداً خیانت آنان آشكار گردیده بود، عموماً امكان داشت كه از امتیازات و عطایایشان محروم گردند، و در بدترین حالت، حتا آشكارا شكنجه و اعدام شوند. با وجود این، روایات یونانی شامل بُنمایهی (motif) فرمانروای بزرگوار و بخشایشگر نیز میشود (cf. Aelian, 6.14). در كنار polydoria (= سخاوتمندی) پادشاه بزرگ - كه در محیط و زمینهی ایرانی، همواره به عنوان نشان و امتیاز یك پادشاه والا و بزرگ فهم و دریافت شده، تا این كه به عنوان رفتاری شاهانه در داخل یك نظام متقابل تبادل هدایای مبتنی بر برابری و اصل do ut des (= میبخشم تا تو ببخشی) - همچنین میتوان عطایای پادشاه را چیزی مانند تعهد و وظیفهی فرمانروا برای نشان دادن جوانمردی و بخششگری ویژهی خویش، دانست. این نكته، به واسطهی آن چه یونانیان به صورت nomos (قوانین ِ) مربوط به وظیفهی شاه برای برآوردن حاجات موردی فرمانبُرداراناش توصیف میكنند، دریافته شده است (بسنجید با: Plutarch, Artaxerxes 26.5 ff.، داستانی كه در عین حال، به گسترهی وسیع كردار شاه تأكید میكند؛ یا Herodotus, 9.108 ff.، داستانی كه در آن، این رسمِ یاد شده، به طور پوشیده به كشمكشی بر سر سلطنت اشاره دارد). - پیشكشهای تقدیم شده به پادشاه: بر اساس قرینههای آشوری، از تنوع فراوان هدایا و از گوناگونی هدفهای تقدیم هدایا به شاهان، آگاهی داریم: هدایایی جالب و دیدنی، مثلاً برای فاتح یا شاه جدید، كه ظاهراً به عنوان روشی برای شناسایی و تصدیق جابهجایی قدرت، یا به عنوان گونهای توافق و سازگاری با قدرت حاكم جدید، پیشكش میشد؛ هدایایی را كه گهگاه یا پیاپی پیشكش میشد، میتوان به عنوان نشانهی اطاعت و وفاداری رعایا تعبیر كرد؛ هدایایی كه سفیران به پادشاه تقدیم میكردند یا آحاد مردم هنگام مسافرت وی در كشور اهدا مینمودند؛ و هدایایی كه همتایان و همسایگان مستقل به پادشاه پیشكش میكردند. برخی از این گونه هدایا در محیط و زمینهی هخامنشی نیز آشكار میشود: 1) dora (= هدایا)ی مورد اشارهی هردوت (III/89) كه پیش از اصلاحات مالیاتی داریوش یكم، تعهدات فرمانبُرداران را در قبال پادشاه، به شكلی كه رسمیت و جدیت كمتری داشت، تشكیل میداد. تحویل dora ی مورد اشارهی همان نویسنده (III/97) از سوی بخشی از جمعیتهای خودگردان، به همراه پرداخت phoros (= خراج) از جانب مردم كاملاً به اطاعت درآمدهی امپراتوری (و در كنار ارائهی خدمات نظامی)، وضعیت رعایای شاهنشاهی را در طی دوران پس از داریوش بزرگ نشان میدهد؛ 2) هدایایی كه پادشاه در شهرهای كشور یا در برخی مراسم دریافت میداشت، و شاید كه همین امر در سنگنگارههای تخت جمشید تصویر شده باشد. به نظر میرسد كه این گونه پیشكشیها برای مردم «پارس» نیز الزامی بوده است، اما در عین حال، جایگاه و مرتبهی ویژهی آنان در میان دیگر مردم امپراتوری هخامنشی، مستنداً ثابت شده است (cf. Aelian, 1.31 f.; Plutarch, Artaxerxes 4.5, 5.1; Moralia, 172b). مبادلهی هدایای دیپلوماتیك در میان همتایان مستقل (سران كشورهای مختلف)، میتوانست متضمن ادعاهای سیاسی مربوط به برتری و چیرگی بر كشور مقابل نیز باشد، چنان كه این نكته، ضمن داستانی دربارهی تماس میان كبوجیه و شاه اتیوپی نشان داده شده است (Herodotus, 3.20 f.). *