رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'نگرش‎ ادراکی'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. نگرش‎های ادراکی به فضای معماری در بررسی مفهوم فضای معماری دو نوع نگرش ادراکی و هندسی قابل بررسی است. کیفیت آرام و مطلق هندسه ترکیبی، توجه بسیاری از نویسندگان را به این مطلب جلب کرده است که اصولاً فضای معماری متفاوت‌تر از دنیای ریاضی است. همچنین نقد مطالعه کمی محض توسط هانز ژانتزن (Jantzen Hans) مورخ هنری در سال 1938 مطرح شده است. وی معتقد است که تجزیه و تحلیل ظاهری که فضا را مورد بررسی و تحقیق قرار می‌دهد، بایستی با توجه به فضای عرضه شده که به عنوان نمودی از معنی و مقصود در اثر هنری مجسم شده است، تکمیل شود. نمی‌توان گفت که اشکال هندسی، قسمت‎های ترکیبی فضای معماری نیستند، لیکن بایستی با تئوری جامع‌تری ادغام شوند تا رساتر باشند. در واقع برداشت بشر از محیط خود و فضای وجودی را نمی‎توان در چارچوب تعاریف هندسی توصیف کرد. از این رو بر اساس انتقادات وارد به نگرش هندسی به فضا و نقد مطالعه کمی محض، نگرش‎های جدیدی مطرح شده است که فضا را به عنوان زمینه‌ای ادراکی مورد بررسی قرار می‌دهند. کریستوفر الکساندر از افرادی است که با تأکید بر روی ادراک عینی، آن را در قالب عملکرد بهتر از هندسه توصیف می‌کند و در نتیجه قدم بزرگی بسوی توسعه تئوری پرثمر فضای معماری برمی‌دارد. وگت گوکنیل (Vogt – Goknil) منتقد سویسی با مبنا قرار دادن نقد مطالعه کمی محض سعی می‌نماید تا تئوری فضای معماری را تکامل و توسعه دهد. او به علت عدم شناخت اختلاف اساسی موجود میان عالم ادراک و فضای هستی، با موضوعات نادرستی از قبیل فضای مرئی و ادراک کلی نتیجه گیری می‌کند. گوکنیل به منظور توجیه تز خود، درباره سه نوع فضا بحث می‌کند: فضای گسترده، فضای محدود و فضای منتظم. او با اینکه با این عمل به بسیاری از خواص مهم فضای وجودی دست یافت، ولی از آنجایی که کار او فاقد سیستم ارتباط منطقی با مفاهیم بسیار مشخص بود، لذا تحقیق او به نتایج کلی سودمند نرسید. تلاش وگت گوکنیل برای جایگزین کردن مفهوم فضای کیفی متعارفی با مفهوم انسانی‌تر که روی تجربه بشر از فضا پایه‌گذاری شده باشد، از ویژگی‎های کوشش‌های بی‎شمار او درباره این موضوع به شمار می‌رود. گونتر نیتشک (Gunther Nitschke) تحت عنوان تشریح دنیای زنده مجاور، بین فضای اقلیدسی و عالم تجربی یا ذات، تفاوت قائل می‌شود و چنین اظهار عقیده می‌کند که عالم تجربی مرکزی دارد که عبارت است از بشر ذی‌شعور و از این رو دارای سیستمی است عالی از جهات و مسیرها که با حرکات بدنی آدمی تغییر می‌یابند، یعنی فواصل و جهات با توجه به انسان تثبیت شده‌اند. در اینجا نیتشک تعریف خوبی از عالم ادراک ارائه می‌دهد، ولی این حقیقت را در نظر نمی‌گیرد که هر ادراکی بایستی به سیستم پایدارتری از طرح‌ها (تصورات) معطوف شود تا مفهوم‌انگیز گردد. وقتی که عالم ادراک به عنوان سرفصلی در نظر گرفته شود، بحث اصولی درباره فضای معماری غیرممکن می‌گردد. چرا که در این‌صورت هرچه را که کسی بر اساس عالم ادراک توصیف کند، تجارب عینی معماری است و در آن صورت شخص مجبور خواهد بود به این نتیجه بیهوده برسد که معماری زمانی موجودیت می یابد که فقط از طریق تجربه حاصل شده باشد. به همین جهت ذکر این نکته که انسان غالباً مرکز فضای معماری است و مسیرها و جهات آن با حرکات بدن وی تغییر می‌یابند، امر درستی نیست. بلکه قدر مسلم اینکه معماری بالنفسه قائم به ذات خود و جدا از توهمات و دارای مراکز و جهات مخصوص به خود می‌باشد. همان استفاده نادرست از مفاهیم فضا، تلاشهای یورگن ژودیک (Jurgen Joedicke) را نیز تحت عنوان مقدمه و اشارت متکی به یک نیروی فضای انسانی تشکیل می‌دهد. با اینکه ژودیک بر اهمیت تعیین مفهوم فضایی بکار گرفته شده تأکید می‌کند، اما فضای ریاضی، فضای اقتصادی، فضای جغرافیایی و فضای سیاسی را در نظر نمی‌گیرد. او برای بحث درباره فضا در معماری، از کلیات شروع می‌کند و می‌گوید که ساختمان‎ها از فضاها تشکیل یافته‌اند و بدین نحو است که فضای معماری موجودیت پیدا می‌کند. بنابراین ژودیک به روشی واضح و رئالیستی محض آغاز سخن می‌کند، ولی بعداً چنین عنوان می‌کند که می‎توانیم از فضای معماری به عنوان یک فضای تجربی یاد کنیم و فضای معماری به بشر و ادراک او بستگی دارد. وی در پایان نتیجه‌گیری می‌کند که فضاها حاصل ادراک متوالی مکان‌هاست. نظریاتی که طی این دو یادداشت به آنها اشاره شد، شامل خلاصه‌ای از تصورات عالم ادراک به عنوان سرآغازی جهت تعیین فضای معماری به شمار می‌آید که تحقیق و بررسی ژودیک را نیز در بر می‌گیرد. همچنین مقاله‌ای تحت عنوان خاصیت فضای انسانی نوشته میشل لئونار (Michael Leonard) شامل نکات مناسب بی‎شماری است که کمک بزرگی به تئوری فضا می‎نماید. لئونار می‌گوید: این بشر است که صور حسی فضا را خلق و استنباط می‌کند و حاصل نهایی در روند ادراکی، احساس مطلق است، احساسی درباره آن مکان ویژه ... منبع
×
×
  • اضافه کردن...