جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'نگاهی به مفهوم اسطوره'.
1 نتیجه پیدا شد
-
نگاهی به مفهوم اسطوره هر کس به اندازه ی فکر خود کلمه دارد و در پی کلمه می گردد. فکر می زاید، اما کلمه زاییده نمی شود مگر با فکر. نیما یو شیج امروزه، تاریخ قدیم انسان به طرزی گویا در صور سمبولیک و اساطیری که از انسان باستانی به یادگار مانده، دوباره کشف می شود. آن چه در نتیجه ی کاوش های باستان شناسان به دست ما می رسد وقایع ازمنه ی تاریخی نیست، بلکه گنجینه ای است از مجسمه ها، نقاشی ها، معابد و زبان ها که داستان عقاید گذشته را بازگو می کنند. سایر سمبول ها را زبان شناسان و مورخان دینی که می توانند این معتقدات را در قالب مفاهیم نوین عرضه دارند، بر ما مکشوف می سازند. آگوستین قدیس در کتاب "اعترافات" در حالی که با مقوله ی گریزنده ای به نام زمان سخت درگیر بود، در تعریف آن چنین نوشت : " خیلی خوب می دانم چیست مشروط بر آن که کسی از من نپرسد، اما اگر از من بپرسند و توضیح بخواهند، از پاسخ دادن آن عاجزم." علت این که برای اسطوره تعریفی قابل درک و ملموس نمی توان ارائه داد این است تجربه ای مستقیم از اسطوره به طور عام نداریم. بلکه تنها اسطوره های خاص را می شناسیم.اساطیر در کیفیتی که در بیان موجز و دقیق والاس استیونز به شعر نسبت داده شده است سهیم هستند : "ظاهرا ً در برابر عقل تقریبا با موفقیت مقاومت می کنند." شجره شناسی اساطیر از سوی کسانی ابداع گردیده که نمی توانند نظر مالینوفسکی را بپذیرند که می گوید اسطوره ها فقط همان معنایی را دارند که خود می گویند. برعکس، شجره شناسان ِ اساطیر از روی عادت می پندارند که اسطوره مفهومی " واقعی" را در فراسوی معنای آشکار خود پنهان می کند. آن ها همانند مفسران آثار ازرا پاند، به هنگام گشودن رازهای سر به مُهر بسیار آسان گیراند. می گویند معنی واقعی اسطوره تصادفا ً ممکن است به دلیل انتقال شفاهی از میان رفته باشد، یا ممکن است اسطوره پردازانی که از ابراز دانسته های خود امتناع داشته اند، آن را پنهان کرده باشند، یا ممکن است تجدید نظر کنندگاه و اصلاح طلبان سیاسی یا دینی آن ها را تحریف کرده باشند. ولتر عقیده داشت که مطالعه ی اساطیر کار بی خردان است.اسطوره شناسی مبحثی است مستقل، هر چند در نظام آموزشی بدین گونه تعریف و شناخته نشده است. البته که اساطیر در قلمرو رشته های بسیار اساسی ریشه دارد همانند : ادبیات کهن، انسان شناسی، ادبیات عامه، تاریخ ادیان، زبانشناسی، روانشناسی و تاریخ ِ هنر و ... آیا می توانید تصور کنید که اساطیر درون روانی چیستند؟ این پرسش را فروید در دسامبر ١۸٩۷ از ویلهلم فلیس کرد، و این چند ماهی پس از نظریه ی عقده ی اُدیپ نزد او بود که جهانیان سه سال و اندی بعد از آن آگاهی یافتند. او در این باب می گوید: " دریافت درونی و تیره و تار دستگاه روانی ِ شخص محرک ِ اوهامی است که به طور طبیعی به بیرون، و معمولا ً به آینده و فراسوی جهان افکنده می شوند." اوهام ِ معرف که کاملا ً در نتیجه ی فرافکنی ِ روانی پدید آمده اند، شامل عقاید ما درباره ی – جاودانگی، کیفر و جهان پس از مرگ است و همگی تنها بازتاب های روانی ما و اساطیر روانی اند. خوب است در این میان نگاهی بیاندازیم به سال ٢٥۷٠ قبل از میلاد در مصر، هنر مصر کهن از اساس هنری است دینی و ابدیت گرا، بدین معنی که مهم ترین پدیده های زندگی انسان ها آن وقایعی بوده که به نوعی با ماورای طبیعت ارتباط داشته، بازنمایی ایزدان را نخستین بار در گورهای آن ها می یابیم. و ساخت بناهای عظیم و شگفت اهرام ثلاثه و تفکر حاکم، مرگ اندیشی و اعتقاد ویژه ی آن ها به اساطیر. از آن گذشته در بنای عظیم دیگری که به دست داریوش به نام تخت جمشید ساخته شده و دیدگاه اسطوره شناسی در بنا با تسلط تفکر دینی بر آن و نگاه نگارگر ایرانی که چه از درون و بیرون می دید و توضیح اش بر آن بود که این چشم ها از دید خدا می بیند، درون ساختمان و بیرون آن که نه به معنای عام اش ساختمان با چهار دیوار و محصور و محدود چه بسا در هنرهای دیگر (هفت هنر) اعم از نگارگری، پیکر سازی، معماری، هنرهای نمایشی، موسیقی، رقص و سینما ، و در هند سه ایزد، برهما و ویشنو و شیوا در شرق دورتفکرات بودا و لائوتسه و کنفوسیوس بر خلق آثارهنری و ... همه سایه ی عظیم تفکر اساطیر و معبود گرایی را بر هنر ها نشان می دهد و اما ادبیات :