رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'نگاهی به «مجموعه‌ی افسانه‌های دخترونه‌ی ایرونی»'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. یکی بود یکی نبود/ نوشته‌ی سیدمصطفی رضیئی چند وقت است که بیشتر بچه‌های ایران دیگر عبارت «یکی بود یکی نبود…» را نمی‌شنوند؟ چند وقت است که والدین ایرانی کمتر و کمتر فرصت و اشتیاق برای گذراندن وقت با فرزندان خود را دارند و همین‌طور کمتر و کمتر از گذشته، هویت‌ها و سنت‌های کودکی خود را به‌یاد می‌آورند. زندگی امروز ما، زندگی شهری شده و در این زندگی، همه‌چیز «فست» و همه‌چیز «روزمره» شده است. خانواده‌های امروز بیشتر ترجیح می‌دهند تا چیزهایی حاضر و آماده استفاده کنند تا وقت صرف چیزی کنند. برای همین است که ترجمه‌ها بهتر می‌فروشند (وقتی نسخه‌های حاضر و آماده در کتاب‌های کودک و نوجوان موجود است، چرا وقت و هزینه صرف تولید این کتب شود؟) و در جهان قرن بیست‌ویک، یعنی در جهان رقابت، کتاب‌های دیگران جلوتر از کتاب‌ها ما می‌روند و عقب نشسته‌ایم. بااین‌حال، تعدادی از نشرهای ایران، سعی می‌کنند بخش کودک و نوجوان خود را فعال نگه دارند و فعالیت‌شان تنها مبتنی بر ترجمه نباشد. نشر «ویدا» از پرکارترین نشرها، در زمینه ترجمه‌ی ادبیات وحشت در ایران است و فعالیت خودش را در بخش‌های فانتزی، پلیسی و مانند آن گسترش می‌دهد. یکی از شاخه‌های نشر، «واحد کودک نشر ویدا» است که با عنوان «ماه‌پیشونی» فعالیت می‌کند و از اولین کتاب‌های این نشر، مجموعه‌ی دوازده جلدی «قصه‌های شب» است که برای هر شب، یک قصه در خود دارد. «مجموعه‌ افسانه‌های دخترون ایرونی» مجموعه‌ی جدید این واحد است که شامل هفت جلد می‌شود: «چهل گیس و حسن کچل»، «ماه پیشونی»، «دختر انار»، «ناز خاتون»، «سبزه پری»، «عروسک سنگ‌صبور» و «دریا پری». دو جلد اول این مجموعه سروده‌ی بهاره نیرومند‌فرد با تصویرگری رویا خادم‌الرضا در تیراژ ۳۰۰۰ نسخه، در ۳۲ صفحه وزیری، تمام رنگی و گالینگور به قیمت هر جلد ۶۰۰۰ تومان منتشر شده‌اند. کیفیت کتاب‌ها متوسط است: متن خوبی دارند، تصویرگری مناسبی دارند اما اجرای تصویرها در چهارچوب کتاب و همچنین چاپ کتب، متوسط است. کتاب‌ها، اقتباس‌هایی آزاد از شعرها و افسانه‌های قدیمی ایرانی هستند اما با تمامی این موارد، کتاب‌ها ارزشمند هستند، چون از سنت و هویت بومی ایرانی سخن می‌گویند. حرف‌هایی که مدت‌هاست برای بیشتر خانواده‌های ما و برای بیشتر فرزندان ما، به‌دست فراموشی سپرده شده‌اند: سیدمصطفی رضیئی «سرزمین زیبای ما ایران از دیرباز دارای فرهنگ و ادبیات ویژه خود بوده و داستان‌ها و افسانه‌هایی که ریشه در اسطوره‌های این سرزمین دارند از زمان‌های گذشته گوش به گوش گفته و شنیده شده‌اند و به زمان ما رسیده‌اند. مشابه برخی از این داستان‌ها در ادبیات کشورهای دیگر هم یافت می‌شود. اما متاسفانه آنطور که باقی کشورها در بازسازی و زنده‌ کردن داستان‌های دیرین خود اعطم از ساختن انیمیشن‌های بسیار قوی و یا کتاب‌های مصور با کیفیت‌های بالا کوشا بوده‌اند ما در ارائه آثار قدیمی فرهنگی خود به خوبی عمل نکرده‌ایم. باشد که این مجموعه مقدار کمی از این کاستی‌ها را جبران کند». (مقدمه‌ی کتاب) شروع «ماه‌پیشونی»: یکی بود یکی نبود زیر آسمونِ پر نقش و کبود زیر سایه‌های بید روی این زمین خاکی خدا توی یه کلبه‌ی پر مهر و صفا ننه و بابایی بود دختر قشنگ و چش سیاهی بود مهربون و خوش زبون مثه یه ستاره تو قلبِ سیاه آسمون چشمونش از غُصه دور دل روشنش مثه تُنگِ بلور بس که این ستاره خوب و ساده بود انگار از آسمونا روی زمین افتاده بود روز به روز، ماه به ماه پشت شب‌های سیاه بعدِ هر زمستونی، سوزِ برف و بارونی، با صدای چلچه فصل بهار خبر میشد سیزده‌ها به در می‌شد زندگی بدک نبود مثه قوریِ شکسته رو دلش ترک نبود …
×
×
  • اضافه کردن...