جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'نگاه تطبیقی میان شعر مشروطیت ایران و افغانستان'.
1 نتیجه پیدا شد
-
نگاه تطبیقی میان شعر مشروطیت ایران و افغانستان
sam arch پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در تاریخ ادبیات
مقدمه نزدیك به یك قرن پیش در دو كشور همسایه و هم زبان ابران و افغانستان جنبشهایی به وجود آمد كه تاریخ سیاسی این دو كشور از آن با نام جنبش «مشروطیت»و یا « مشروطه خواهی» یاد می كنند این دو كشور یاد شده هنوز بیش از یك سده و نیم از جدایی آنان نمی گذشت با روی آوردن چنین جنبشی با تحول بنیادی در عرصه های گوناگون زندگی رو به رو شدند . افغانستان امیر حبیب الله خان كه نسبت به همگنان سلف خود كمی تا قسمتی با سوادتر و آگاه تر بود دو مدرسه جدید به نام دبیرستان حبیبیه و مدرسه ی حربیه بنیان نهاد و البته بدش نمی آمد كه در محدوده ی مصالح دولت و قدرت خود كامه اش به مردم آزاریهای نسبی داده شود تا خاطره ی بدی كه مردم از پدر ستمگرش عبدالرحمان دارند كمی تعدیل شود با بهره گیری از همین چراغ سبز امیر حبیب الله تعدادی از مدرسان مدرسه ی شاهی و معلمان دبیرستان حبیبیه كه همگی از كارمندان حكومت به شمار می رفتند در سال 1284 ش از امیر خواستند به آنان اجازه ی نشر جرایده ای به نام سراج الاخبار را بدهد. این خواهش از سوی امیر پذیرفته شد و نخستین شماره ی سراج الاخبار پس از گذشت هشت ماه با مدیریت و مسئولیت و نویسندگی كسانی چون مولوی عبدالرؤف خاكی، مولوی محمد سرور واصف و ....وارد تاریخ روزنامه نگاری افغانستان شد . كانون اصلی جنبش مشروطه خواهی دبیرستان حبیبیه بود و اعضای آن معلمان،این دبیرستان و نیز شاگردان آن. علاوه بر اینها تعدادی از غلام بچگان دربار، سرداران و كارمندان، صاحب منصبان و صاحبان حرفه و فن كه در مجموع به سیصد نفر می رسیدند البته این جنبش پیش از سال 1284 به شكل یك جمعیت مخفی فعالیت می كرد.1 وی وقتی كه جمعیت و جنبش یاد شده در سال 1288 ش با فرستادن نامه ای به امیر خواستار حكومت مشروطه در افغانستان شدند، در قسمتی از نامه ی ایشان آمده است: «توقع می رود كه مجاری امور حكومت را نیز براساس قوانین مشروطه استوار سازند تا از احكام خودسرانه و خلاف مقررات اسلامی جلوگیری به عمل آمده و مردم در تحت سلطه ی قانون و نظام مشروطیت به حیات مرفه قرین گردند.» تقاضای مشروطه خواهی امیر را خوش نیامد. اطرافیان امیر نیز با اغراق آمیز جلوه دادن مشروطه خواهی او را به سركوب كردن و نابود كردن مشروطه خواهان تحریك كردند. از سوی دیگر «ملا منهاج الدین» جاسوس امیر كه خود را در كنار مشروطه خواهان جا انداخته بود فهرست بلندی از نام های مشروطه خواهان به امیر داد، امیر حبیب الله نیز بی درنگ ـ حكم اعدام چهار نفر از سران مشروطه را صادر و اجرا كرد. تعداد دیگری از آنان را اندكی پس از آن به گونه های مختلف به قتل رساند و تعدادی را زندانی كرد. جنبش مشروطیت نخست، اگرچه با اعدام، زندان و بستن سراج الاخبار پس از نشر یك شماره به پایان رسید اما دو سال بعد بنا به مقتضیات روز و وضعیت كشور افغانستان، امیر حبیب الله خان امتیاز نشر سراج الاخبار را به محمود بیگ طرزی كه تازه از تبعید بازگشته بود داد. محمود طرزی كه در زمان تبعید در تركیه در محضر مبارك سید جمال الدین افغانی را درك كرده و با اندیشه ها و افكار سید آشنا شده بود و با توجه به این كه زبان فرانسه ای و تركی را می دانست و آثار مكتوب به این دو زبان را كم و بیش خوانده و اوضاع و احوال جهان اطلاع داشت، با این یافته ها و اندوخته های گران سنگ وارد میدان مطبوعات افغانستان شد و توانست روزنامه نگاری نوین افغانستان را پایه گذاری كند. و اما در ایران مردم ایران بر اثر اسبتداد عمال دولت قاجار و اتلاف سرمایه های ملی به دست دربار مانند واگذاری شیلات شمال به روسیه و گمرك جنوب به انگلیس، به افلاس و فقر كشیده شده بودند. از این رو در برخی شهرهای بزرگ مانند تهران و تبریز و ....دست به تظاهرات اعتراض آمیز زدند و خواهان عزل و كناره گیری «عین الدوله» صدر اعظم و تأسیس عدالتخانه شدند. پس از مدتی مطالبات خود را گسترش دادند و خواستار حكومت مشروطه در ایران شدند. سرانجام مقاومت مردم نتیجه داد و عین الدوله عزل شد و فرمان مشروطیت در 14 جمادی الثانی 1324 ق برابر با 1286 ش به امضای مظفرالدین شاه، پادشاه ایران رسید. در ماه شوال همین سال انتخابات مجلس شورای ملی برگزار شد و قانون مشروطیت در پنجاه ماده، به تصویب مجلس و امضای مظفرالدین شاه، پادشاه و محمد علی میرزا، ولیعهد رسید . هنوز چندی روزی از تصویب قانون مشروطیت نگذشته بود كه مظفرالدین شاه درگذشت و محمد علی میرزا ولیعهد به جای او نشست. محد علی میرزا در نتیجه رایزنی با كلنل «لیاخوف» فرمانده گارد سلطنتی، با مشروطه مخالفت كرد و مجلس شورای ملی را به توپ بست. این برهه ای از تاریخ سیاسی ایران و استبداد ضغیر نامیده شده است. این وضعیت دوامی نیاورد و مردم از گوشه و كنار ایران به رهبری سرداران ملی خیزش و به سوی تهران حركت كردند. محمد علی میرزا كه خود را در برابر خشم خروشان مردم می دید به سفارت روسیه پناهنده شد. آزادی خواهان پس از خلع محمد علی میرزا فرزند خردسال او یعنی احمد را به سلطنت انتخاب كردند و عضدالدوله را به نیابت از پادشاه كودك ! برگزیدند. به این ترتیب مشروطیت ایران، برای مدتی از نابودی نجات یافت. 2 یادآوری این نكته خالی از فایده نیست كه مشروطیت ایران و افغانستان یك تفاوت اساسی و بنیادی دارد كه همین تفاوت، نقش بسیار تعیین كننده ای در فراز و فرود شعر مشروطیت این دو كشور دارد. تفاوت یاد شده این است كه جنبش مشروطیت در افغانستان ریشه در خود دربار و حكومت دارد، یعنی مشروطیت با اجازه و اشاره ی دربار و دولت به وجود آمده است و پیشگامان آن ـ عموماً تنخواه خواران و مزدبگیران دولت هستند و برای همین، جنبش مشروطه خواهی در افغانستان هرگز نتوانست قد راست كند و مسیر طبیعی خود را برود. همین حركت دست به عصای مشروطه خواهی در شعاع چراغ نیمه جان دربار سبب شد كه ادبیات مشروطیت نیز گرفتار بیماریهای خود سانسوری و مدح و ثنا و ستایش شود، بر خلاف مشزوطه خواهی ایران كه از لایه های گوناگون اجتماع آغاز شد ه بود و شاید به همین خاطر است كه از مشروطه خواهی ایران با انقلاب مشروطیت هم یاد می شود . باری خیزش عمومی مشروطیت در ایران سبب شد كه این جنبش، عصیانگرانه و بدون كدام مانعی راه خود را ادامه بدهد و همه ی شئوون و زوایای زندگی مردم را تحت تأثیر قرار بدهد، خصوصاً عرصه ی شعر و ادبیات را كه مورد بحث این نوشته است . محتوا و درونمایه ی شعر مشروطیت ایران و افغانستان در بسیاری از موارد همخوانی و هماهنگی دارد، مانند آزادی خواهی، وطن خواهی، عدالت خواهی و بیزاری از استبداد و بازگویی پس ماندگی و..... در این نوشته نخست مضامین و محتوای مشترك شعر مشروطیت ایران و افغانستان، و آنگاه درونمایه ی اختصاصی شعر مشروطیت دو كشور بررسی می شود.- 3 پاسخ
-
- مدح و ثنای دربار
- مضامین و محتوای ویژه شعر مشروطیت ایران
- (و 4 مورد دیگر)