جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'نماي شهري'.
2 نتیجه پیدا شد
-
نماي هر ساختمان در شكلدهي به مجموعه شهري كه در آن حضور دارد، موثر است. اگر به نماي يك ساختمان بدون در نظر گرفتن نماي ديگر ساختمانهاي شهر توجه شود، همگوني نماي شهري در مجموع از بين ميرود. به نقل از پايگاه اطلاع رساني شهرسازي و معماري، بررسي آماري نشان دهنده اين موضوع است كه در هر سال 50 ميليون نفر به جمعيت شهر نشين كشورهاي در حال توسعه اضافه ميشود. در ايران نيز شهر نشيني طي دهههاي گذشته با شتاب فزاينده اي گسترش يافته و همچنان اين روند ادامه دارد. رشد سريع جمعيت و گرايش مردم به شهر نشيني، تقاضاي فزايندهاي را براي تهيه مسكن به دنبال داشته كه اين موضوع در پي خود مشكلات عديده اي در زمينه توسعه شهري بوجود آورده است. ناتواني در پاسخگويي مطلوب و مناسب به اين مساله، وضعيت نا مطلوبي را به صورت بي مسكني، بد مسكني و تنگ مسكني براي بسياري از اقشار جامعه به همراه آورده است. مسكن به عنوان يكي از نيازهاي نخستين بشر، ابتدايي ترين سوالي بوده كه انسان سعي در يافتن پاسخي مناسب و معقول براي آن بوده است، اما هميشه در برنامه ريزيهاي ملي به مسكن نه به عنوان محلي براي آسايش ساكنان در ابعاد عيني و ذهني، بلكه به عنوان يك مشكل اقتصادي و فقط از اين بعد بر خورد شده است. سازندگان و توليدكنندگان مسكن آزاد بهدليل اينكه بهدنبال فروش سريع و بازگشت سرمايه خود هستند، سعي در هر چه بيشتر مطرح كردن خود در محله مسكوني و نمايشي متمايز از بناي خود دارند و به همين دليل يكي از دلايل عمده ناهماهنگي نماي ساختمانها در سطح شهر هستند. در رابطه با مسكن تعاوني شرايط بدتري وجود دارد. به دليل وضعيت مالي ضعيف سازندگان و اينكه ساكنان و مالكان بهدنبال فروش ساختمان نيستند، بدون انجام عمليات پاياني نظير نماسازي مورد استفاده قرار مي گيرند و يا با كمترين هزينه و بدون طراحي نما، حجم و كالبد ساختمان رها ميشود. البته در سالهاي اخير در شهر تهران هيچ ساختماني بدون نماسازي نبوده است، ليكن اين مساله در شهرستانها همچنان انجام ميشود. چگونه به موضوع نما در معماري بينديشيم؟ نما در لغت نامه دهخدا به معناي صورت ظاهري هر چيزي، آنچه كه در معرض ديد و برابر چشم است، آنچه از بيرون سوي ديده مي شود، منظره خارجي بنا و عمارت، قسمت خارجي ساختمان و نماسازي، فن روسازي ساختمان و ساختن نماي عمارت است. در سالهاي اخير پس از مطرح شدن دوباره اهميت فضاهاي عمومي و ارزش زندگي شهري، نما اهميت دوباره اي يافته است. نما در عمل درون ساختمان را از بيرون و فضاي خصوصي را از فضاي عمومي جدا مي كند. نما حاكي از موقعيت فرهنگي سازندگان ساختمان است و نشانگر ميزان نظم طرح ساختمان، امكانات و ذوق تزيين و خانه آرايي طراح و مالك است. يك نما به مثابه معرفي وضعيت ساكنان ساختمان در بين عموم است. نما در واقع صورت ساختمان و بهترين بيان حالتي است كه فرد طراح يا مالك از خود در برابر بيرون دارد. نماهاي داخل ساختمان بيشتر جنبه خصوصي دارند، ليكن نماهايي كه به سمت كوچه و بافت شهر باز ميشوند، جنبه عمومي تر دارند. بنابراين وجوه پشت و جلوي ساختمان از يك طرف داراي نمود اجتماعي و از طرف ديگر نمود مشخص ساكنان خود است بنابراين نماي هر ساختمان بايد هم با فضاي عمومي همبستگي داشته باشد و هم بتواند حجم داخلي ساختمان را بيان نمايد. نماي هر ساختمان موثر در مجموعه شهري است كه در آن حضور دارد و اين تاثير را در بدنه خيابانها يا ميدانها كه در آن قرار گرفته است مي گذارد. اگر به نماي ساختمان واحدي، بدون در نظر گرفتن نماي ديگر ساختمانها فكر شود، همگوني نماي شهري در كليت از بين ميرود. تناقض بين جنبه شهري و بيان فردي نما در صورتي ميتواند از بين رود كه ساختمان جزيي از شهر در نظر گرفته شود و ارتباطات آن با محيط اطراف چند جانبه باشد. نماي رو به كوچه و خيابان بايد تابع عوامل همبستگي بين نماهاي اطراف باشد. اما در عين حال بر اساس تركيبي از اجزا مختلف بر حسب عملكرد، ابعاد و مصالحشان شخصيت خاص خود را دارد. نما در واقع يك سطح صاف و تخت نيست بلكه آن سطح انتقالي بين فضاي داخل و خارج است كه با عقب نشستگي و پيش آمدگي، تراس و غيره با فضاي داخل مسكن ارتباط پيدا ميكند. براي اينكه نماي ساختمان حريم خصوصي ساكنان خود را حفظ كند بايد نسبت به خيابان بستهتر و محفوظتر باشد. نماي ساختمان بايد بهدنبال خلق يك كليت هماهنگ بهوسيله تناسب خوب پنجره ها، بازشوهاي در، سايبان و محدوده سقفها، سازه عمودي و افقي، مصالح، رنگ، عناصر تزييني و... باشد. پنجرهها همواره با ديگر عناصر ديوار، سطوح باز و بسته، تيره وروشن، صاف و ناهموار را بوجود مي آورند. به علت تكرار دوره اي پنجره ها، در ساختمانهاي چند طبقه، نظم كاملي به چشم ميخورد. اما گاه بهعلت افزايش نور در طبقات بالاتر كاهش داده ميشود و اين نظم آهنگ خود را از دست ميدهد. جداسازي عناصر افقي و عمودي تاثير كلي در نما دارد. تناسبات عناصر ساختمان لازم است با كل ابعاد ساختمان مطابقت داشته باشد. براي مثال در ساختمانهاي كوتاه عريض، ابعاد عرضي غالب خواهد بود. در ساختمانهاي بلند عناصر باريك برتري خود رانشان ميدهند. در و پنجره و نعل درگاهها تاثير خاصي در نما ميگذارند. ناودانها، سايه بانها، پيش آمدگيهاي سقف و بالكنها ايجاد سايه هاي خاصي بر روي نما ميكنند. تفاوت سطح ها بايد در نما مشخص باشد. براي مثال بين طبقه همكف، ساير طبقات و طبقه انتهايي بايد يك تفاوت اساسي وجود داشته باشد. تركيب كلي نما در واقع نظم در اين تفاوتها است. عناصر اصلي نما مثل پنجره، در، سطوح و محدوده پاياني سقف و غيره در شكل، رنگ، و مصالحشان با يكديگر اختلاف دارند. اين عناصر معناهاي متفاوتي دارند. مثلا نميتوان بالا و پايين پنجره و در را با هم همرديف كرد. اگر ارتفاع اين بازشوها يكسان نباشد مي توان از ضرايب مشترك و يا رنگهاي يكسان استفاده نمود. نسبتهاي هندسي نقش تعيين كننده اي در هماهنگ سازي ظاهر نما دارند. ميتوان پنجره ها را در گروههاي كوچكتر تركيب شده كه شكل مشخصي را ايجاد ميكنند دسته بندي كرد. نماها مي توانند از نظر مصالح نيز با يكديگر متفاوت باشند. مصالح نما در رنگ، شكل، زبري و خشني نما تاثير مي گذارد. مصالح بومي نشان ميدهد كه نما مربوط به چه منطقه اي است. تركيب پنجره ها، ايوانها، درها و بهطور كلي بازشوها، همچنين بافت و جنس نما و كمپوزسيون آن در هر عصر متفاوت است و در عين حال در يك تداوم شهري تغيير ميكند. طراح ميتواند نما را به عاليترين حد تركيب معماري برساند و يا آنرا تا حد يك سطح بدون طراحي و فكر رها كند. در اعصار مختلف بازشوها به شكل مشابهي در سطح نما قرار ميگيرند و تنوع در قرار گيري آنها تابع عوامل داخلي چون بزرگي ساختمان، عريض بودن آن و يا عوامل اقليمي چون جهت قرارگيري و محل قرارگيري است. در پهناي ديوار نما تعبيه پنجره دو جداره، آفتابشكن، سايبان و ... نقش تنظيم كننده شرايط آب و هوايي فضاهاي داخلي را خواهد داشت. در ديوارهاي باريك معاصر اين عمل با جلو و عقب آمدن ساختمان انجام ميشود. يكي از عوامل ضروري درهويت نما تعيين محدوده نما است. نمايي مي تواند در طرح خود موفق باشد كه به اين سوالها پاسخ گويد. محدوده عمودي جانبي ساختمان كجاست؟ خط پاياني افقي ساختماني چگونه است و مرز ساختمان در آسمان به چه شكل است؟ انتهاي ساختمان چگونه به پايان ميرسد؟ گوشههاي ساختمان چه وضعي دارد؟ اگر ساختمان همسايه اي دارد ارتباط نماي ساختمان فعلي با نماي همسايه چگونه به پايان مي رسد؟ گوشه هاي ساختمان چه وضعي دارد؟ اگر ساختمان همسايه دارد ارتباط نماي همسايه چگونه است و اگر در فضا قطع مي شود اين ارتباط چگونه است. محدوده هاي افقي ساختمان عبارتند از نقطه اتصال به آسمان ( محدوده پاياني ساختمان) نقطه اتصال به زمين (محل نشستن ساختمان بر زمين) و پوشش ساختمان مثل بام و شيرواني. محدوده پاياني ساختمان بايد معناي اتمام ساختمان را با خود داشته باشد و طبقه همكف ساختمان را با خود داشته باشد و طبقه همكف ساختمان بايد مفهوم نشستن ساختمان بر زمين را برساند. طبقه همكف بايد در محدوده قد افراد كشش لازم را بر عابر پياده و بيننده ايجاد كند. كنج يا گوشه نما در واقع محل برخورد دو نماي عمود بر هم است. كنج ميتواند حالت عمود 90 درجه، نيم دايره يا سه وجهي را داشته باشد و هر كدام مي تواند تاثيرات متفاوتي را در نما بگذارد. در يك ميدان يا چهارراه هماهنگي كنجهاي ساختمان هايي كه در چهار طرف آن قرار گرفته است مي تواند در نماي شهري تاثير زيبايي داشته باشد. نماي ساختمان خالق نماي شهري است نماي شهري از مجموعه نماهاي مشرف به فضاي عمومي بهدست مي آيد. اين نماها از جهتي همگن و از جهتي ناهمگن هستند. ميتوانند همگن باشند چون با استفاده از زباني مشترك روي بدنه اجزا شهر اجرا مي شوند و اما از آنجا كه هر كدام از اين فضاها به كمك اين زبان، مقاصد و نيازهاي خود را بيان ميكند، ناهمگن هستند. در شهرهاي ما زبان مشتركي بين نماها وجود ندارد. نه فرهنگ مشتركي براي بيان دارند، نه مصالح يكساني بهكار گرفته اند و نه سبك مشخصي را دنبال ميكنند. در واقع هر يك از نماها در شهر نشانه وضعيت اقتصادي و اجتماعي سازنده و نحوه تفكر و نگرش او به مسايل مختلف است. نماي شهري در واقع تركيبي از اجزا متفاوت است كه بر اساس اتفاقاتي كه در خيابانها ومعابر ميافتد شكل مي گيرد. اين اجزا در صورت رعايت مسايلي كه پيش از اين نيز به آن پرداخته شد ميتوانند با يكديگر نقاط اشتراك جالبي داشته باشند كه نمي توان وجود آنها را نفي كرد. عناصر پراهميت درنما ورودي يكي از عناصر حايز اهميت نما در ساختمان است كه محل و اهميت طراحي آن به شكل مستقيم نمايانگر نقش و عملكرد ساختمان است. در ورودي نشانه گذر از فضاي عمومي خارجي به فضاي خصوصي داخلي و يكي از مهم ترين عناصري است كه ميتوان به عنوان نشانه ساختمان از آن نام برد. ليكن بهدليل اهميت اقتصادي كه سطوح ساخته شده داخلي براي سازندگان دارند، اغلب وروديها به فضاهاي كم اهميتي تنزل يافته اند. سرمايه گذاران ساختماني هم فقط به رعايت ضوابط ضروري طراحي ساختمان بسنده ميكنند. بيشترين مشكل زماني است كه ورودي وسايل نقليه به حياط پاركينگ با ورودي خود ساختمان يكي شود. در اين حالت فرد وارد شونده به ساختمان فقط يك راه باريك كنار ديوار برايش باقي ميماند. گاه نيز ورودي يك ساختمان مسكوني بيش از حد پرتجمل است، بهنحوي كه عملكرد ساختمان را دگرگون ميسازد. زماني هم ورودي به يك بناي بزرگ تنها با روزنهاي امكان پذير ميشود. تناسب ورودي و حجم ساختمان مي تواند نقش مهمي در توجيه عملكرد و شكل ساختمان داشته باشد. از آنجا كه طبقه همكف ساختمان قسمت اتصال به زمين يا كف پياده رو است، به صورت قابل توجهي در معرض ديد قرار ميگيرد. طبقه همكف اهميت ويژه اي در زندگي شهري دارد، به اين علت كه عابران پياده اين قسمت را بهطور مستقيم ميبينند. از اين رو نماي اين قسمت پر اهميت است و مصالح مورد استفاده در اين قسمت بايد نسبت به بقيه ساختمان با دوامتر و مستحكم تر باشد تا عابر در نگاه به نماي ساختمان احساس ثبات كند. ساختمانهايي كه طبقه همكف آنها عملكرد تجاري دارد، بهدليل تغيير دكوراسيون واحدهاي تجاري دايما دستخوش دگرگوني ميشوند. همين موضوع موجب ميشود كه ساختمان مذكور شخصيت ثابت خود را از دست داده و داراي نماي شناخته شده ثابتي نباشد. تراسها چشم اندازهاي جديدي نسبت به فضاهاي بيرون براي ساختمان فراهم ميآورند. بالكنها نبايد حالت موقت و ناپايداري كه در بيننده تصور بهراحتي جدا شدن از بدنه ساختمان القا شود را داشته باشند. لبه بام حد و مرز ساختمان و آسمان است و از نظر بصري بام انتهاي نماست. بام پوستهاي است كه بر سر ساختمان قرار دارد. بنابراين لبه بام نميتواند بدون تفاوت با ديگر قسمت ها در آسمان رها شود. صورت ظاهر ساختمان و آنچه كه در برابر ديد عموم قرار دارد، در واقع پر اهميت ترين قسمت ساختمان در برابر عابران و ساير افراد غير استفاده كننده از ساختمان است. همانطور كه عنوان شد نماي ساختمانها، نماي شهري را ايجاد مي كند، اما بهدليل ضعف قوانين موظف كننده طراح و سازنده در اين ارتباط، نماي ساختمان در كمترين اهميت قرار گرفته است. در بسياري از شهر هاي بزرگ جهان، ضوابط و مقررات ويژهاي در ارتباط با سيما و كالبد شهر وجود دارد و گروهي از برجستهترين افراد با تخصصهاي مرتبط هنر زيبا سازي و زيبايي شناسي به كنترل طرح هاي بزرگ و كوچك معماري و شهري از نقطه نظر هماهنگي نماي بيروني ساختمانها و محيط شهري يعني از جنبه هاي رنگ، حجم، مصالح مناسب، فضاي پر و خالي نما، رعايت اصول هماهنگي و تناسبات و... مي پردازند. آنچه براي علاقهمندان به اين موضوع نگران كننده است، پاسخگويي با شتاب به نيازي كاملا محسوس است. در اين ساخت و ساز پر شتاب نياز به بررسي طرحهاي ارايه شده توسط جمعي از صاحب نظران و مسوولان در مراكز تاييد پروانههاي ساختماني ضروري به نظر ميرسد. بررسي ميداني طرح ساختمانها با بناهاي اطراف از لحاظ كيفيت طرح معماري، نماي ساختمان، تناسب حجم آن با ساختمانهاي اطراف، زيبايي طرح و مصا لح مورد استفاده و... نيز گامي موثر در بالا بردن كيفيت نماهاي شهري است. با در نظر گرفتن موارد ذكر شده و القا آن توسط شهرداري هر شهر، مي توان شاهد ارتقا كيفيت شهرها و زيباسازي نماي شهرها بود. به نقل از [Hidden Content] © کپی رایت توسط .:مقاله نت.: بزرگترين بانك مقالات دانشجويي کلیه حقوق مادی و معنوی مربوط و متعلق به این سایت و گردآورندگان و نويسندگان مقالات است.)
-
موضوع این نوشتار، در مورد نماهای شهری است. بنابراین وضعیت تهران به صورت اجمالی مورد بررسی قرار می گیرد. روند شکل گیری نماهای فعلی بافت مرکزی اکثر شهرهای ایران، همزمان با تحولات صورت گرفته در تهران، به ویژه دوره پهلوی اول است که در این دوره ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور متحول می شود. تهران در آغاز سلطنت پهلوی به همان صورت اواخر عهد قاجار باقی مانده بود، زیرا پس از مرگ ناصرالدین شاه، تا این زمان تغییرات محسوسی در وضعیت تهران به لحاظ توسعه شهری انجام نشد. با شروع دوره پهلوی تحولات گسترده ای در تهران به وجود آمد و ساختارهای موجود حاکم بر جامعه تحت تاثیر این دگرگونی ها، قرار گرفت. پیدایش و گسترش نهادهای جدید شهری و تشکیلات اداری، نیازمند ایجاد ساختمان هایی در سطح کشور، به ویژه پایتخت بود. ورود اتومبیل، هر چند قبل از این دوره باعث تغییرات اندکی در شهر ناصری شد، اما در این دوره تاثیر اساسی در شکل توسعه شهر گذاشت. شهر از هر سو شروع به گسترش کرد ولی دامنه آن، محدود به حصار ناصری باقی ماند و در پی ساخت و سازهای روزافزون، تخریب حصار ناصری از سال 1311 شمسی آغاز شد و تا سال 1316 ادامه یافت. خندق های پیرامون شهر ناصری شکل گرفت. در این میان برخی از محله های قدیمی نیز تخریب و ساختمان های مورد نیاز دولتی درون محدوده قدیمی آنها احداث شد. این دگرگونی ها با نظارت یک تشکیلات اداری به نام بلدیه که در سال 1298 شمس تاسیس شده بود، انجام می شد. در این دوره اغلب ساخت و سازها به سمت شمال شهر تهران کشانیده شد و در امتداد خیابان های سعدی، لاله زار، فردوسی و... ادامه پیدا کرد. این اتفاق را باید از مهم ترین فعالیت های شهرسازی دوره پهلوی دانست که با احداث خیابان های جدید تعریض و گسترش خیابان های فرعی و اصلی شهر دوره قاجار و احداث بناهای فرهنگی، دولتی و میدان های جدید، همراه بود. در این دوره ضمن ادامه شیوه معماری اواخر قاجار و شیوه نئوکلاسیک غربی سبک های دیگری که تحت تاثیر جنبش هنر نو غرب بودند، توسط مهندسان خارجی مقیم کشور و دانشجویان ایرانی فارغ التحصیل از دانشگاه های اروپا، پدیدار شدند. ساختمان های این مقطع زمانی نیز هم اکنون در میان بافت مرکزی شهر تهران واقع شده اند و با این که هماهنگی با معماری ایرانی ندارند اما از ترکیبی بسیار استوار و زیبا برخوردارند و نمونه هایی با ارزش از ظهور معماری مدرن در ایران محسوب می شوند. همچنین در این دوره فعالیت هایی به منظور ایجاد سبکی که معرف معماری ایرانی باشد، انجام شد و حاصل این اقدامات، ظهور شیوه ای بود که در آن با به کارگیری، طرح و خطوطی برگرفته از معماری هخامنشی و عناصر برجسته آن و در مواردی به کار بردن دوره های تیزه دار و تزیینات کاشی کاری و مقرنس کاری در مجموع ترکیبی با شکوه ایجاد کردند. ساختمان بانک ملی، شهربانی، اداره پست و دبیرستان انوشیروان، فیروز بهرام همه دستاورد این سبک هستند که به نام «سبک ملی» از آن یاد می شود. همزمان با کارهای عمرانی و خیابان کشی های دوره پهلوی اول، زیباسازی نماهای شهری نیز مورد توجه قرار گرفت و توسط بلدیه قوانین و مقرراتی در این مورد وضع شد. در سال 1307 شمسی بلدیه تهران دستورالعملی را در مورد تعویض در مغازه ها و جایگزینی آن با درهای شیشه دار صادر کرد و در سال 1308 شمسی نیز نخستین مقررات در مورد نماسازی بعضی از خیابان های تعریض شده به ساکنان حاشیه ای این خیابان اعلام شد که براساس آن مالکان موظف بودند تا دیوارها و بناهای یک طبقه را تا ارتفاع 3 متر و بنای دو طبقه را 5/8 متر بیشتر، بالا نیاورند. بدین ترتیب با اهمیت دادن به نماهای شهر در این دوره، بدنه های طراحی شده و زیبایی شکل گرفتند که تا به امروز در مرکز تهران و سایر شهرهای بزرگ کشور بخش هایی از آنها باقی مانده است. اما اخیرا شهرداری منطقه 12 و برخی از خیابان ها اقدام به پاکسازی این بدنه ها از رنگ و دود کرده است که جای خالی میراث فرهنگی به منظور تعمیر بخش های تخریب شده این بدنه ها احساس می شود. ناهماهنگی های موجود بین ارگان های هم سو تاکنون باعث وارد آمدن خسارت های فراوانی به بناها و بافت های تاریخی شده است که این آسیب ها همچنان ادامه دارد. وقت آن رسیده که مسئولان شهری، هر چه سریع تر برای حفظ آثار باقی مانده اقدامات موثری انجام دهند، زیرا اگر وضعیت فعلی ادامه یابد تا چند سال آینده هیچ اثری از بافت های تاریخی، یعنی هویت شهرها، باقی نمی ماند. قیمت بالای زمین در بافت مرکزی شهرها به دلیل حضور بازار و تمرکز فعالیت های اقتصادی در این بخش، عامل اصلی این نابودی به شمار می رود. این بافت هم اکنون در دست سودجویان و دلالان در حال نابودی است و مسئولان شهری، تاکنون اقدام موثری به منظور جلوگیری از تخریب ساخت و سازهای غیر قانونی در بافت های تاریخی نکرده اند. شعار جذب توریسم و استفاده از این صنعت، زمانی عملی می شود که بافت های تاریخی و بدنه های قدیمی منتهی به این بافت ها را حفظ کنیم. بافت تاریخی به ظاهر در تملک افراد است ولی یک بافت مجموعه ای فرهنگی است و شامل همه ارزش های موجود جامعه می شود که از آن میان معماری تجسم یافته است تا این فرهنگ را به نمایش در آورد و بنابراین نابودی این بافت ها مصادف با اضمحلال فرهنگ جامعه است. بدنه های شکل گرفته در خیابان های مرکزی شهرهای بزرگ حاصل تجربه هایی است که سینه به سینه از معماری گذشته این سرزمین به ما رسیده است و بر ماست که این ارزش ها را حمایت و حفظ کنیم. معماری ایرانی سابقه ای چند هزار ساله دارد و از دوره ماد تا اوایل دوره پهلوی در حال تحول تکامل بوده و پویایی خود را حفظ کرده است. در کلان شهر تهران که ده ها کیلومتر مربع وسعت دارد و هر روز در حال بلعیدن زمین و آسمان خود است، قطعه کوچکی به نام تهران قدیم وجود دارد که نباید به دلیل افزون طلبی خود این قطعه را محو و نابود کنیم. اقدامات پراکنده برای حفاظت از بافت های تاریخی کشور نمی تواند چاره ساز باشد و تنها با هماهنگی بین ارگان های مسئول می توان شکل بافت ها و بناهای تاریخی شهرهای بزرگ را برطرف کرد. همچنین در مورد نماهای جدید شهری نیز باید چاره اندیشی شود و به منظور جلوگیری از شکل گیری بناهای ناهنجار، طرحی به مرحله اجرا در آید که سازندگان و مالکان بدنه های شهری مکلف به ساخت بدنه هایی موزون و زیبا با بهره گیری از اصول معماری اصیل شوند. بدین ترتیب معماری شهری متناسبی، براساس ویژگی های معماری ایرانی، شکل می گیرد و هویت ملی معماری ما دوباره در عرصه زندگی عمومی و بین المللی به نمایش گذاشته خواهد شد. نويسنده :مهدی معمارزاده کارشناس ارشد مرمت و حفاظت بناها و بافت های تاریخی برگرفته از سايت: [Hidden Content]