مقدمه
دور جديد مطالعات آمايش سرزمين كه دو بار تجربه عملي و دانش آمايشي تهيه و تدوين را به عنوان پشتوانه فكري با خود دارد در سالهاي اخير شروع شده و با رويكردي جديد به مفهوم برنامهريزي تلاش دارد با استفاده از تجربه مطالعه قبلي، برنامهريزي علمي، منطقي و مناسب براي افق 1404 در يك مقياس كلان ملي و منطقهاي تهيه و از اول برنامه پنجم به مرحله اجرا درآورد. در همين خصوص مركز ملي آمايش با تهيه ضوابط ملي آمايش سرزمين در افق 1404 و تعيين محورهاي توسعه ملي و استاني، نظريه پايه توسعه استانها را تدوين و جهت تهيه طرح آمايش به استانها ابلاغ كرده است. متعاقب ابلاغ اين نظريه شرح خدمات تفصيلي مطالعات آمايش استانها نيز تهيه و به عنوان شرح خدمات تيپ به همه استانها ارسال گرديده و استانها موظف گرديدهاند براساس اين شرح خدمات طرح آمايش استان را تهيه و به مركز ملي آمايش ارسال دارند.
واقعيت اين است فرايند در نظر گرفته شده جهت تهيه طرح آمايش ملي و استاني شايد داراي هيچ پشتوانه علمي، نظري و تجربي نباشد و تنها تجربه جديدي باشد كه دانش آمايشي كارشناسان را در بدنه برنامهريزي كشور تقويت نموده و سابقه مطالعات مرتبط با طرحهاي توسعه ملي و منطقهاي را در مقياس كتابخانهاي تقويت كند. انتظار ميرفت دور جديد مطالعات آمايش با توجه به تجربه ناموفق مطالعات قبلي توجه بيشتري به برنامهريزي در مقياس منطقهاي داشته باشد و منطقه را به مفهوم و ابعاد واقعي آن مورد استفاده قرار دهد. مطلب حاضر نقدي است به رويكرد جديد مطالعات آمايش كه به مهمترين مسائل مطرح در خصوص مطالعات آمايش و فرايندهاي آن ميپردازد.