جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'نظریه های انگیزش و کاربرد آن در سازمان'.
2 نتیجه پیدا شد
-
نظریه های انگیزش و کاربرد آن در سازمان
spow پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در اصول شبیه سازی/ تجزیه و تحلیل سیستم ها
تعریف انگیزه و انگیزش: «انگیزه» (Motive) اصطلاحاً به نیرویی اطلاق می شود که از درون یک فرد را به سمت یک هدف سوق می دهد. Motivation « انگیزش» به فرآیند یا جریانی اطلاق می شود که از طریق آن ما قادر به ایجاد انگیزه در دیگران می شویم. پس انگیزه به صورت بالقوه در وجود آدم ها هست و دیگران آن را برانگیخته می کنند. مفهوم انگیزش: افراد برای بروز روش و رفتاری مشخص بایستی برانگیخته شوند. برانگیختن اگر جنبه فردی داشته باشد، می بایست کلیه انگیزه هایی که در نهاد و ذات او به وجود می آیند، جنبه مشخصی داشته باشد و اگر حالت گروهی و سازمانی به خود بگیرد، بایستی انگیزه ها به طور گروهی و سازمانی حالت سازگاری و همسازی را به خود بگیرند. حالت افراد آدمی چه به صورت فردی باشد و چه به صورت گروهی، معلول علت ها و دلایلی است که آنها انگیزه های وجود انسانی هستند. اینگونه ریشه های محرکی که فرد یا افراد را وادار به بروز نوعی عمل و یا رفتار می کند تا نیازها و خواسته های او را برطرف سازد، همان انگیزش است. تفاوت «هدف» و « انگیزش»: برخی هدف ها را با انگیزه ها یکی می دانند. درحالی که هدف ها جنبه خارجی داشته و انگیزه ها جنبه درونی دارند. هدف ها از این جهت مورد توجه هستند که وضعی را به وجود می آورند تا انگیزه های فرد را ارضا نمایند. مثلاً دانشجویی که هدفش اخذ مدرک بالاتر است، این هدف را دنبال می کند، زیرا با اخذ مدرک تحصیلی بالاتر، موقعیت شغلی و کاری و نیز درآمد وی بیشتر خواهد شد. این موقعیت شغلی و درآمد بیشتر، انگیزه ای است که در درون فرد وجود دارد و موجب می شود که او به دنبال هدفش که عاملی بیرونی است، برود. انگیزش و تأکید بر تفاوت های آدمی: افراد متفاوت ممکن است توسط عوامل انگیزشی متفاوتی برانگیخته شوند چون آدم فقط به این دلیل که دیگران درباره او چگونه عمل و عکس العملی را نشان می دهند، برانگیخته نمی شود، بلکه انگیزش او صرفاً در جهت انجام خواسته ها، آن هم به صورتی که خود او احساس می کند، می باشد و این خواسته ها و احساس ها متفاوت است. اشخاص مختلف در مقابل اعمال نفوذهای یکسان، واکنش های مختلفی نشان می دهند. تشویق و ترغیب هایی که در مورد افراد صورت می گیرد، در همه اشخاص یکسان اثر نمی بخشد، بلکه اثر آنها متناسب با آمادگی انگیزه ای اشخاص برای قبول آن تشویق ها خواهد بود. لذا به دلیل همین تنوع در مکانیزم ها و محرک های انگیزشی، نظریه های مختلفی در بحث رفتار فردی و رفتار سازمانی توسط دانشمندان مختلف ارائه شده که هریک روشن می کند که چگونه می توان نیازهای افراد را شناخت و آنها را برانگیخت تا در راه رسیدن به نیازشان تلاش کنند. برخی از صاحبه نظران مدیریت نظریه های انگیزش را به 2 طبقه تقسیم کرده اند: (1) نظریه های محتوایی، (2) نظریه های فرآیندی، اما نظریه های معاصر را هم باید مورد توجه قرار داد. نظریه های محتوایی، از توصیف «هست» و «نیازها» صحبت می کنند و نظریه های فرآیندی که بیشتر شناختی هستند و به «چرایی»ها پاسخ می دهند. -
تعریف انگیزه و انگیزش: «انگیزه» (Motive) اصطلاحاً به نیرویی اطلاق می شود که از درون یک فرد را به سمت یک هدف سوق می دهد. Motivation « انگیزش» به فرآیند یا جریانی اطلاق می شود که از طریق آن ما قادر به ایجاد انگیزه در دیگران می شویم. پس انگیزه به صورت بالقوه در وجود آدم ها هست و دیگران آن را برانگیخته می کنند. مفهوم انگیزش: افراد برای بروز روش و رفتاری مشخص بایستی برانگیخته شوند. برانگیختن اگر جنبه فردی داشته باشد، می بایست کلیه انگیزه هایی که در نهاد و ذات او به وجود می آیند، جنبه مشخصی داشته باشد و اگر حالت گروهی و سازمانی به خود بگیرد، بایستی انگیزه ها به طور گروهی و سازمانی حالت سازگاری و همسازی را به خود بگیرند. حالت افراد آدمی چه به صورت فردی باشد و چه به صورت گروهی، معلول علت ها و دلایلی است که آنها انگیزه های وجود انسانی هستند. اینگونه ریشه های محرکی که فرد یا افراد را وادار به بروز نوعی عمل و یا رفتار می کند تا نیازها و خواسته های او را برطرف سازد، همان انگیزش است. تفاوت «هدف» و « انگیزش»: برخی هدف ها را با انگیزه ها یکی می دانند. درحالی که هدف ها جنبه خارجی داشته و انگیزه ها جنبه درونی دارند. هدف ها از این جهت مورد توجه هستند که وضعی را به وجود می آورند تا انگیزه های فرد را ارضا نمایند. مثلاً دانشجویی که هدفش اخذ مدرک بالاتر است، این هدف را دنبال می کند، زیرا با اخذ مدرک تحصیلی بالاتر، موقعیت شغلی و کاری و نیز درآمد وی بیشتر خواهد شد. این موقعیت شغلی و درآمد بیشتر، انگیزه ای است که در درون فرد وجود دارد و موجب می شود که او به دنبال هدفش که عاملی بیرونی است، برود. انگیزش و تأکید بر تفاوت های آدمی: افراد متفاوت ممکن است توسط عوامل انگیزشی متفاوتی برانگیخته شوند چون آدم فقط به این دلیل که دیگران درباره او چگونه عمل و عکس العملی را نشان می دهند، برانگیخته نمی شود، بلکه انگیزش او صرفاً در جهت انجام خواسته ها، آن هم به صورتی که خود او احساس می کند، می باشد و این خواسته ها و احساس ها متفاوت است. اشخاص مختلف در مقابل اعمال نفوذهای یکسان، واکنش های مختلفی نشان می دهند. تشویق و ترغیب هایی که در مورد افراد صورت می گیرد، در همه اشخاص یکسان اثر نمی بخشد، بلکه اثر آنها متناسب با آمادگی انگیزه ای اشخاص برای قبول آن تشویق ها خواهد بود. لذا به دلیل همین تنوع در مکانیزم ها و محرک های انگیزشی، نظریه های مختلفی در بحث رفتار فردی و رفتار سازمانی توسط دانشمندان مختلف ارائه شده که هریک روشن می کند که چگونه می توان نیازهای افراد را شناخت و آنها را برانگیخت تا در راه رسیدن به نیازشان تلاش کنند. برخی از صاحبه نظران مدیریت نظریه های انگیزش را به 2 طبقه تقسیم کرده اند: (1) نظریه های محتوایی، (2) نظریه های فرآیندی، اما نظریه های معاصر را هم باید مورد توجه قرار داد. نظریه های محتوایی، از توصیف «هست» و «نیازها» صحبت می کنند و نظریه های فرآیندی که بیشتر شناختی هستند و به «چرایی»ها پاسخ می دهند.