سکانس اول:
برگشته داره به دختر یکی از رجال سیاسی دری وری میگه. فیلمش پخش شده و توی یه مصاحبه داره با افتخار همون فحشا رو تکرار میکنه.
سکانس دوم:
کلشو کرده بیرون از ماشین داره به خانمی که ماشین خاموش کرده و داره تلاش میکنه راه بیوفته میگه: خاک توی اون سرت ، خرسوار!
سکانس سوم:
مداح معروف داره درمورد رئیس دفتر یه بنده خدایی صحبت میکنه، برگشته میگه آقای فلان، این رئیس دفترت مثل عورتت میمونه! چی خوردی که عورتت پیدا شده! این یابو رو بذار کنار!
سکانس چهارم:
یکی از کارگردانای معروف فیلم طنز ساخته، رسما توش میگه دهیوس!
سکانس پنجم:
میگوید: آب را همانجا بریزین که میسوزه!
سکانس ششم:
پسرهای کوچه دارند با هم فوتبال بازی میکنند، فکر نکنم بیشتر از 10 سال سن داشته باشند، پاس یکی را آن یکی گل نمی کند! مادرش را مورد عنایت قرار میدهد!
سکانس هفتم:
جوان های سر کوچه سراغ عمه و خاله و خواهر همدیگر را با ادبیات زیبایی میگیرند!
سکانس هشتم:
توی اتوبوس دخترهای دبیرستان تعطیل شده اند، بلند بلند دارند با هم صحبت میکنند، یکی به اون یکی میگه : عجب روز ..... یه !
*********
نمیدانم چرا ادبیاتمان روز به روز سخیف تر میشود!
حیف این زبان زیبای پارسی!