جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'ناباکف شگرف مینویسد مثل رویا'.
1 نتیجه پیدا شد
-
يادداشتي بر آثار ناباکف از مایکل شی بون برگردان: پدرامهاشمینسب نمیتوانم شور و هیجانی را که از حضور در خانه این شخصیت در من بوجودامده بیان کنم. فکر میکنم که او تنها نویسنده ای است که به آثارش بیشتر از همه عشق میورزم و او را تحسین میکنم. من چهار بار اثر Lotia و سه بار Ada را خواندهام و واقعاً نمیتوانم بگویم که چندین بار، در شعف و شگفتی، به سراغ Pale Firo رفتهام. در روزهایی از سال قبل سرگرم خواندن قسمتی از آدا بودم که در آن سیستم پلها و برجهای آدا توصیف میشود. بعضی مواقع که احساس رخوت و سستی میکنم، کتاب شرح حالاش را دست میگیرم و به بعضی عکسهایاش نگاه میکنم. چه جوان و نیرومند و چه مسن و فربه، او بی چون و چرا حالتی بزرگ منشانه و والا دارد. آنگاه حس میکنم با بیانش به تمسخرم میگیرد و به نظر میرسد مرا به نوعی تحقیر کرده است. سپس به سر کارم باز میگردم. شاید هم همه چیز را بر من آشکار میکند تا اقرار کنم به هنگام نگارش جدیدترین رمانام حس میکردم که او به همراه من است. نوشتن این رمان برای من بیش از چهارسال به درازا کشید و در این مسیر نیز با مشکلاتی رو به رو میشدم. کتاب بزرگی است و اغلب در آن سرگردان میشدم. در مواقع دیگر حس میکردم که در تندبادهای بزرگ نگارش درگیر شده و در مدت پنج تا شش روز پنجاه صفحه را به سرعت طی میکردم. در اواسط پیش نویسها، هفتههای بحرانی هم وجود داشت که در آن هنگام آدم متوجه میشد که این کتاب لعنتی نیست که باید دوباره در فکر پرورانده شده و بارآفرینی گردد، بلکه خودتان هستید که باید بار دیگر خلق شوید. بعضی مواقع هم احساس میکنید که به هیچ وجه نمیتوانید از عهده این کار برآیید. اغلب که در حالت ناآرامیو فشار روحی بودم. کمیقدم میزدم. بعضی مواقع این قدم زدن در بیرون شهر و در دیگر مواقع در محل سکونتم در برکلی واقع در ایالت کالیفرنیا بود. من چهار سال غار نوردی کردم؛ از دیواره غارها بالا میرفتم، در حالی که رنگ پریده بودم و در نور شدید آفتاب چشمانم باز نمیشد. من تردید دارم که تنها امریکایی شیفته ناباکف باشم. فکر میکنم بسیاری از مردم چنین باشند و در این بعد از ظهر چون من فقط در این مکان حضور دارم به خود اجازه میدهم تا از طرف همه صحبت کنم. اولین و مهمترین دلیل علاقه شدیدمان، نگارش انگلیسی اوست. معمای نگارش انگلیسی او برایم شبیه ابهام پوچ معماهای بودایی است و در ذهنام دائم با این پرسش کلنجار میروم که انگلیسی نوشته شده توسط ناباکف از دیدگاه خوانندگان روس، چه تفاوتی با آثار نویسندگان انگلیسی زبان دارد؟اما در نظر ما ناباکف در رمانهای انگلیسی خود غنایی ظریف را با دقت و موشکافی عاری از هرگونه احساسات شدید طوری در هم میآمیزد که به نظر میرسد تمام احساسات انسانی را در نهایت شوریدگی با زبانی عاری از ابتذال و ملالت ارائه کرده است. او استعداد شگفت انگیزی در تغییرپذیری نحوی یک جمله انگلیسی دارد. او او میخواند، اندیشمندانه مینگرد، اندوهگین میشود و افسوس میخورد. انگار نیزههای سه سر را با شدت پرتاب کرده و رعد و برق تولید میکند و جملاتش برای تمام دورانها آهنگین و موزون باقی میماند. بعضی مواقع رویاهایی داریم که در آنها خود را مشغول نوشتن مییابیم. احساسمان این است که داریم به طرز برجسته ترین مینویسیم. عقیده ای را بیان میکنم که قبلاً هرگز همانند وضعیت کنونی مان تمام و کمال بیان نشده بود. از استعداد و طرز سخن گفتن خود شگفت زده میشویم، در حالیکه بخشی از درون ما کاملاً میداند که ما فقط در حال خیل پردازی هستیم. این بخش ۀگاه درون ما بهت زده میاندیشد که؛ نمیتوانم در انتظار بیداری باشم تا این کتاب باورنکردنی و شگفت انگیز را که در حال نوشتن آن هستم به همه نشان بدهم. پس برمیخیزم و بی تامل قلم و دفترچه ای برمیداریم و به سرعت شروع به نوشتن جملاتی میکنیم که قادرریم به خاطر بیاوریمشان؛ جملات همانند لغاتی که با چوب تیز روی ماسههای ساحلی نوشته شده رفته رفته با اب دریا پر شده و محو میشوند. شاید چنین وضعیتی برای شما هم رخ داده باشد. تمام چیزهایی که تنها چند لحظه پیش به عنوان مطالبی پر مغز و بی نظیر به ذهنهایمان میرسید تبذیل به مشتی حرفهای نامربوط و بی معنی میشوند. ناگهان ابریشم پر تلالو کتاب رویایی مان به کرک ته جیب تبدیل میشود.اما یک صفحه از آثار ناباکف، تقریباً به اندازه همان کتابهای عالی که در رویاهان نوشته ایم و خوانده این شگرف است. قضاوت درباره کتابهای نخستین دوران زندگیش، کتابهایی که به زبان روسی نوشته شده اند، آسان نیست. باید این را به خاطر داشته باشیم که تمام کتابهای نخستین ناباکف با دقت نظر و موشکافی تمام و کمال خودِ ناباکف به زبانی دیگر ترجمه شده است. بنابراین آنچه اتفاق افتاده چنین است؛امریکاییهایی هستند که در حال خواندن کتابی اند که یک متکلم زبان انگلیسی آن را به زبان روسی نوشته و سپس یک متکلم زبان روسی آن را به زبان انگلیسی ترجمه کرده است. بعضی مواقع، زبان خصوصیتی نهفته دارد.اما من اثر The gift را که عنوان روسی آن Dar است، بسیار دوست دارم. فکر میکنم که عنوان روسی آن بسیار مهم تر و جدی تر از عنوان انگلیسی آن جلوه میکند. یادآوری او از زمان و قسمتی از دنیایی که او هیچ تجربه کاملی از آن نداشته، شاهکاری شگرف از قوه تخیل را به نمایش میگذارد. شخصیت کتاب جدیدم زمان جنگ جهانی دوم را در مقر زمینی متروکه نیروی دریایی در استپ1های قطب جنوب سپری میکند. تا قبل از این که در اثر The gift درباره ما بزرگ شده دورانی هستیم که در آن نوستالژیا بوجودامده، تصفیه شده و همانند فلوراید به آب لوله کشی شهر افزوده گردیده واموخته ایم که دوره ما به سر رسیده است سفرهای Konstantin kirilovich godunov cherdyntsev بخوانم، از این بخش کتاب احساس غرور میکردم. من خمودگی شخصیت داستانم را در اینهامون رنگ پریده و کریه و درون کلبههای کوچک و دود و گرماخورده که بوی سگهای سورتمه کش و روغن فوک میدادند، توصیف کرده بودم.اما ناباکف در حالتی مشابه این، خود را به استپهای دهه 1890 باز میگرداند و این تصور را پیش میآورد که شاید ناباکف اولین بار تواناییاش را با اثری تمام و کمال درباره ادبیات داستانی تاریخی محک شده است.اما از موضوع مورد بحثام و توصیف آنچه مرا شیفته آثار ناباکف کرده دور نشوم. دومین نکته، عنصر تلخ و شیرین و خوشایند و ناخوشایندِ زاده حافظه و نسیان در حال و هوای اصلی آثارش است. ادبیات ما همواره ادبیات تبعیدی بوده است. ادبیاتی که از یک سو در کشمکش میان حسرت مبهم سرزمین و زبان مادری و از سوی دیگر در عزم راسخ توفیق یافتن، حبس شده است. خاطره طعنهامیز بهشت واقعی گمشده ازهاثورن2 تا دلیلو3 در نوشتههای ما فطری و تفکیک ناپذیر است. شاید از این جهت ناباکف نویسنده ای کاملاًامریکایی باشد. ما بزرگ شده دورانی هستیم که در آن نوستالژیا بوجودامده، تصفیه شده و سپس همانند فلوراید به آب لوله کشی شهر افزوده گردیده و پذیرفته ایم که دوره ما به سر رسیده است. ما درامریکای فرو مایه ای زندگی کرده ایم که زمانی اقیانوسهای پهناور را به یکدیگر مرتبط ساخت و هیتلر را شکست داد. او در برخی از ما که از تاریخ خودمان کاملاً جدا گشته ایم، میل شدید به دلتنگی خاموش نشدنی و عمیق ناباکفی را بوجود آورده است و باز هم میگویم، ناباکف هرگز احساساتی نبوده است. او هرگز در مقابل ما مست نشده و در حالی که لباس بومیاش را به تن دارد به زبان مادریاش آوازاشک بار نمیخواند. او بارها و بارها به مضمون تبعید باز میگردد،اما اغلب مواقع با این موضوع با طعنه ای تند برخورد میکند و همان احساساتی را که قلب هز تبعیدی را میفشارد، به استهزا میگیرد. اثر Pale fire شاهکار کمدیهای «تبعید» اوست. رفتار او نسبت به احساس غربت، مرا به سمت سومین نکته که ما را به او بسیار علاقه مند گردانده هدایت میکند؛ منظورم طرز برخورد او با عواطف انسانی است. به نظر برخی از مردمیکه میشناسم، ادبیاتامریکا همواره ادبیات تبعید بوده است؛ ادبیاتی که از یک سو در کشمکش میان حسرت مبهم سرزمین و زبان مادری و از دیگر سو در عزم راسخ توفیق یافتن، حبس شده است. ناباکف بی احساس، خونسرد، درون گرا و بی رحم است. برخی او را بی رحم، برخی دیگر نیز او را نویسنده ای سنگدل مینامند. در حالی که او خود هیچ یک از این خصوصیات را ندارد؛ شخصیتهای داستانهای او اغلب سنگدل هستند و از این رو سرنوشت بدی نیز دارنداما من فکر نمیکنم که کسی حضور این گونه شخصیتها را نشانه برداشت ناباکف از دنیا و ساکنان آن و یا بازتابی از سرشت نویسنده بداند. او اغلب با احساسات و عواطفی سر و کار دارد که کمتر میان مردم معمول است؛ از جمله میتوان به خفت، سرافکندگی؛ پشیمانی و نگرانیاشاره کرد. من به گوگول4 و چخوف5 میاندیشم و از خود میپرسم که چرا نویسندگان روس درک بهتری از درد کنش و واکنش در اجتماع بشری داشته اند. نمیتوانم تصور کنم که چگونه خواننده ای میتواند کار ظریف به تصویر کشیدن خانواده چرنیشفسکی، زوج فرتوت و غمگین اثر Dar را که روح پسر به قتل رسیده شان پی در پی در ذهن شان ظاهر میشود، تحمل کند و یاکسی داستان «لوست» بینوا را در اثر Ada بخواند. تمام این خصوصیات ناشی از ظرافت کار ناباکف است. این ویژگی منبع احساسی است که آثار ناباکف را چنان موثر و تاسف بار جلوه میدهد. این خموشی و کم حرفی بلندمنشانه است که نشان خفیفی از ویکتوریاییها نیز در آن نهفته است. بعضی مواقع ناباکف ما را با یاد قهرمانهایی در آثار جان باخن6 و ایچ رایدرهاگارد7 میاندازد؛ قهرمانهایی خوش سیما، کم حرف و فروتن که لباسهایی با بی سلیقگی به تن کرده اند؛ قهرمانانی که بدون هیچ شکایتی قادر به تحمل سختی و محرومیت بوده و همیشهاماده هرکاری هستند و با افتخار جوهر رخنه ناپذیر «خود» را که ارائه دهنده واقعی ترین و درونی ترین افکار و انگیزشهاست، حفظ میکنند. او در عبارات خودزندگی نامه ای، مصاحبهها و بازگویی خاطراتاش به هیچ چیز اقرار نمیکند.اما در آثار ادبیات داستانیاش، پشت نقاب شخصیتهای نافرمان و رنج کشیده، درک او از رنج انسانها، پدیدار میشود؛ البته به جز زمانی که به موضوع عشق ورزی میرسد. فقط در اینجاست که ناباکف حاضر به رها کردن ذره ای از وقار و خودداریاش میشود. این عالم شریف، در موضوع عشق و تنفر به سرعت عقاید درونیاش را بروز میدهد. شگفت زده میشویم از اینکه چطور ناباکف در زمان توصیف چیزی هوس بار، میتواند چنین پرشور و با احساس باشد. ناباکف در توصیف صدای آب خروشان، در مبله کردن یک اتاق با رایحه بالشتکهای گردآلود و نور سبز مبهم باغ همسایه و رنگ به رنگ شدن پوست یک زن و حالت شگفت انگیز موهایش پس از شستشو، مهارتی خاص دارد. نشاطی که با حسی زودگذر در ناباکف ایجاد میشود، آنقدر شدید است که میتواند گردش زمان را متوقف سازد و تا سالهای متمادی و حتی دهههای پس از آن در حافظه پابرجا بماند. حال، ویژگیهای شخصی و غیرشخصی پدیدار میشوند و ناباکف شیدایی و دلباختگی بنیادیناش را بر مااشکار میسازد. موفقیت برخی از ما نویسندگان بی تردید در گرو خواندن آثار ولادیمیر ناباکف و عشق ورزیدن به آن است. پینوشتها: 1. دشتهای وسیع و پرعلف. استپها در قسمتهایی از قاره اروپا، آسیا وامریکا وجود دارد. 2. رمان نویس و داستان کوتاه نویسامریکایی- او یکی از بزرگترین نویسندگان آثار ادبیات داستانی در ادبیاتامریکا به حساب میآید. وی را به عنوان استاد داستانهای نمادین و تمثیلی میشناسند. شهرت او بخاطر دو اثر The scarlet letter,1850 و The house of seven gables,1851 است. 3. رمان نویسامریکایی- او یکی از برترین رمان نویسان پست مدرنامریکا به حساب میآمید. وی با اثر White noise توانست جایزه National book award سال 1985 را از آن خود کند. 4. طنزپرداز، نمایشنامه نویس و رمان نویس روسی- زاده اوکراین. آثار او از شاهکارهای بزرگ ادبیات رئالیستی قرن نوزدهم روسیه است. رمان Dead souls,1842 و داستان کوتاه The overcoat,1842 او، پایه و اساس رئالیسم قرن نوزدهم روسیه به شمار میآید. 5. از نمایشنامه نویسان بزرگ روسیه و استاد داستان کوتاه نویسی مدرن. او یکی از نویسندگان برجسته مکتب رئالیستی قرن نوزدهم روسیه به شمار میآید. 6. نویسنده و دولتمرد اسکاتلندی. شهرت جهانی او بر پایه رمانهای ماجراجویانه و اسرارآمیز است. 7. رمان نویس انگلیسی. شهرت او بخاطر داستان رمانتیک King Solomon's mines. 1885 است. حروفچین: پرستو نادرپور منبع
-
- 1
-
- ناباکف
- ناباکف شگرف مینویسد مثل رویا
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :