رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'میشل بوتور'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. ترجمه رضا سیدحسینی [h=3]1. [/h] رمان شكل خاصى از روایت، (Recit) است. روایت پدیده‏اى است كه به ‏طور قابل‏ ملاحظه‏ا ى از قلمرو ادبیات فراتر می‏رود و یكى از سازندگان اصلى برداشت ما از واقعیت است. تا دم مرگمان، و از زمانی‏كه درك سخن كرده‏ایم، به‏ طور دائم در روایات احاطه شده ‏ایم، نخست در خانواده، سپس در مدرسه و بعد از طریق شنیده‏ ها و خوانده ‏ها. دیگران براى ما، فقط آن چیزهایى نیستند كه ازشان به‏ چشم دیده ‏ایم، بلكه آنچه هم كه آنها از خودشان براى ما تعریف كرده‏ اند، یا آنچه دیگران از آنها براى ما تعریف كرده‏ اند. تنها آنهایى نیستند كه دیده‏ایم، بلكه همه آنهایى هم هستند كه ازشان براى ما سخن گفته ‏اند. این فقط در مورد آدمها صادق نیست، بلكه درباره اشیا و به‏ عنوان مثال مكانهایى هم صدق مى‏كند كه من نرفته‏ا م، اما دیگران براى من وصف كرده ‏اند. این روایتى كه ما در آن غوطه ‏وریم، اشكال گوناگونى به‏ خود مى‏گیرد: از روایات خانوادگى، از اطلاعاتى كه افراد خانواده سر میز غذا درباره آنچه آن‏روز صبح انجام داده‏اند به همدیگر می ‏دهند، تا اخبار روزنامه یا كتابهاى تاریخى، هر یك از این اشكال ما را با یكى از عرصه‏ هاى خاص واقعیت مربوط می‏كند. همه این روایات حقیقى خصیصه مشتركى دارند و آن این است كه، به‏ طور كلى، قابل تحقیق‏ اند. باید من بتوانم آنچه را كه فلانى به من گفته است ‏با اطلاعاتى كه از دیگرى گرفته ‏ام تایید كنم و این كار را الى‏غیرالنهایه ادامه دهد. درغیراین‏صورت با نوعى اشتباه یا امر خیالى سروكار دارم. در میان همه این روایاتى كه قسمت اعظم زندگى روزمره ما در سایه آنها شكل می ‏گیرد، روایاتى وجود دارند كه قطعا ساختگى هستند. اگر براى پرهیز از هرگونه شبه ه‏اى، به ‏حوادثى كه تعریف می كنند خصوصیاتى بدهند كه آنها را پیشاپیش از حوادثى كه ما عادت داریم ببینیم جدا كند، در برابر ادبیات وهمى، اساطیر و قصه‏ هاى پریان و غیره قرار داریم. رمان ‏نویس حوادثى را به ما عرضه می ‏كند، شبیه حوادث روزمره می خواهد به آنها تا حد امكان چهره واقعى بدهد، تا آنجا كه در این كار مى‏تواند تا حد گول‏زدن پیش برود (دانیل دفر). اما آنچه رمان‏نویس براى ما حكایت می ‏كند قابل تحقیق نیست و در نتیجه، كافى است كه گفته او بتواند به آنچه تعریف می كند ظاهر واقعیت ‏بدهد. اگر من با دوستى روبه ‏رو شوم و او خبر حیرت‏ آورى را به من بدهد، براى اینكه اعتماد مرا جلب كند، پیوسته این دستاویز را دارد كه بگوید كه فلانى و فلانى هم شاهد بودند و خودم هم می ‏توانم بروم و تحقیق كنم. برعكس، وقتى كه نویسنده‏اى روى جلد كتابش كلمه "رمان‏" را مى‏نویسد، عملا اعلام مى‏كند كه دنبال چنین تحقیقى رفتن بیهوده است. تنها با اتكاء به گفته اوست كه شخصیتهاى داستان باید پذیرفته شوند و زندگى كنند، ولو اینكه آنها وجود خارجى هم داشته باشند. فرض كنیم كه ما نام ه‏اى از شخص قابل اعتمادى در قرن نوزدهم پیدا كنیم كه به ‏مخاطبش نوشته است كه او باباگوریو را بسیار خوب می ‏شناخته است و این شخصیت ‏به ‏هیچ‏ وجه آنگونه نبوده است كه بالزاك براى ما وصف كرده است و مثلا در فلان و فلان صفحه اشتباهات بزرگى وجود دارد. این ادعا مسلما كوچكترین اهمیتى براى ما نخواهد داشت. باباگوریو همان است كه بالزاك برایمان وصف مى‏كند (و همان است كه مى‏توان با توجه به اثر بالزاك درباره او گفت و نوشت.) من مى‏توانم ادعا كنم كه بالزاك در قضاوتهایش درباره شخصى كه خود ساخته است، اشتباه می ‏كند و فلان جنبه او از نظرش دور مانده است، اما براى توجیه ادعاى خودم باید به جملات متن خود بالزاك استناد كنم، نمی توانم شاهد دیگرى بیاورم. درحالی ‏كه روایت ‏حقیقى متكى به یك منبع خارجى است، رمان باید براى قبولاندن آنچه به‏ ما می گوید بسنده باشد. بدین ‏سان رمان قلمرو پدیدار شناختى فوق ‏العاده ‏اى است، محل بسیار مناسبى است‏ براى مطالعه در اینكه واقعیت چگونه بر ما ظاهر می ‏شود یا می تواند ظاهر شود. از این‏رو رمان آزمایشگاه روایت است.
×
×
  • اضافه کردن...