سی و دومین میزگرد خانواده "دروغ در زندگی مشترک"
همه ما در زندگی هم به نحوی دروغ گفته ایم و هم با دروغگو روبرو شده ایم. عده ای برای دروغ گفتن خود دلیل دارند و عده ای بدون دلیل تمام صحبتها و داستانهایشان دروغ است.
دروغگویی دائمی، یا ریشه در مشکل روانی شخص دارد و یا به صورت عادت در او درآمده است. عده ای برای سرپوش گذاشتن بر روی کمبودهای زندگی شان، عده ای به خاطر حسادت, به خاطر ترس از دست دادن عزیزی یا موقعیتی در زندگی، برای گمراه کردن و اغفال دیگران، برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت و یا به منظور برقراری صلح و ایجاد فضایی آرام در محیط خانه، دروغ می گویند.
گاهی ما دروغ می گوییم چون شخص مقابل ما، تحمل شنیدن حرف راست یا حقیقت را ندارد. گاهی نیز دروغهایمان، همان آرزوها و رویاهایی هستند که به آن دست نیافتیم و گاهی دروغ مصلحتی و از روی حسن نیت برای نجات فرد مقابل از شرایط بحران است.
اگر زن و شوهر، حتی برای موضوعات کوچک و پیش پا افتاده, بهم دروغ بگویند، اعتماد متقابل آنها از بین رفته و پایه های زندگیشان سست می شود. شاید تصور کنند که دروغ آنها لو نمی رود، ولی می دانیم که دروغ یک انرژی منفی ست. شاید شخص مقابل مطمئن نباشد که دروغی در کار است یا خیر ولی آن انرژی منفی را احساس کرده و می داند یک جای کار درست نیست.
اگر بخواهیم با دروغ بهانه گیریها را کنترل کنیم، نتیجه اش ایجاد اضطراب, بدبینی و از هم پاشیده شدن محیط سالم خانواده می باشد.
* به نظر شما چه عواملی موجب دروغگویی میشه ؟
*چیکار کنیم با هم صادق باشیم ؟
*صداقت یعنی همه چیز گفتن ؟
*تاثیر دورغ در زندگی چیه ؟
*تفاوت دروغ با پنهان کاری در چیه؟
*اگر شما از روی صلاح مطلبی رو از همسر یا یکی از اعضای خانواده پنهان کرده باشی چطور مطرح میکنی ؟
*اگر از شما دروغی بر ملا بشه چطور اوضاع رو سازماندهی میکنید ؟