جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'ميدان'.
3 نتیجه پیدا شد
-
ميادين مشترك نفت و گاز ايران در حوزه خليج فارس
a.namdar پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات فارسی مهندسی شیمی
نویسندگان: لیلا خازینی، میلاد امامی، مرتضی گلی زاده تحقيق حاضر در صدد شناسايي ميدان هاي مشترك نفتي و گازي كشور ايران با كشور هاي حاشيه ي خليج فارس و بيان نقاط ضعف و قوت رويه فعلي برداشت از مخازن مشترك مي باشد. ضمن اينكه سعي شده است اطلاعات جامعي در رابطه با ميزان ذخاير و تاريخچه ي اين ميدان ها و طرح هاي توسعه اي آن ها ارائه شود. همچنين در اين پژوهش سعي شده است در رابطه با رژيم حقوقي بهره برداري از اين ميدان ها و ميزان و نحوهي برداشت هر كشور اطلاعاتي ارائه شود . بر اساس يافته هاي پژوهش حاضر، تجديد نظر در رويه كنوني برداشت از مخازن مشترك و گام برداشتن در راستاي اعمال مديريت واحد بر اين گونه مخازن، ضرورتي اجتناب ناپذير براي افزايش منافع اقتصادي ايران در برداشت از ميدان هاي مشترك مي باشد. [Hidden Content] NIPC02_049_2960774.rar -
اين ميدان قرن هجدهمي برلين در سال 1734 ساخته شده بود. دروازه براندنبورگ نيز حدود 50 سال پس از ساخت ميدان در آن ساخته شد و بخشي از ديوار محصوركننده شهر را در قرن هجدهم تشكيل مي داد. به اين ميدان تاريخي به تدريج دو باغچه تزئيني و دو آب نما به صورت متقارن، اضافه شده بود. نام ميدان به دنبال فتح پاريس توسط نيروهاي ضد ناپلئون در 1814، پاريزرپلاتز شد. ارابه اي كه بر فراز دروازه براندنبورگ قرار دارد نيز در همان زمان از نيروهاي ناپلئون باز پس گرفته شد. پس از چنگ جهاني دوم و تقسيم آلمان بين دول شرق و غرب، پاريزرپلاتز به برلين شرقي تعلق يافت. به دليل اهميت تاريخي و مكاني اين ميدان، سفارت خانه هاي كشورهايي مثل امريكا، فرانسه، انگلستان و اتريش در آن مستقر شده بودند. در عين حال علاوه بر هتل معروف آدلون، چند ساختمان مسكوني و تجاري معتبر نيز ميدان را محصور كرده بودند. پس از اتحاد مجدد دو آلمان بازسازي فضايي پاريزرپلاتز به عنوان ميداني كه نماد برلين به شمار مي رفت، در دستور كار قرار گرفت. شكل ميدان در طول جنگ به طور كامل محو شده بود. به كمك تحقيقات باستان شناسي انجام شده در سال 1992 شكل ميدان و آب نماهاي آن مشخص شد. به دليل حساسيت تاريخي ميدان، مقررات ويژه اي در سالهاي 2000-1999 براي بازسازي ساختمان هاي محصور كننده ميدان وضع شد. در دستورالعمل طراحي تأكيد شده كه ارتفاع ساختمان ها نبايد از 22 متر تجاوز كند. از سنگ هايي كه با رنگ سنگ هاي دروازه براندنبورگ همخواني داشته باشد، استفاده شود. سطح پنجره ها نبايد بيش از 49% سطح كل نما را در بر گيرد. ازنماهاي تمام شيشه اجتناب شود. ساختمان ها بايد در امتداد خط املاك و بدون عقب نشيني ساخته شوند و نماي طبقه هكف (4 تا 6 متر از سطح زمين) از نظر بصري از طبقات بالا متمايز باشد. در ضمن قرار بود 20% ساختمان هاي جديد به مسكن اختصاص يابد. هدف اين بود كه در همه بخش هاي شهر در تمام روز ، فعاليت لازم وجود داشته باشد و خيابان ها و فضاهاي باز ، تحت نظارت طبيعي قرار گيرند. اين مقررات توسط اغلب مهندسان معماري كه ساختمان هاي ميدان را طراحي مي كردند، رعايت شده است. تنها فرانك گهري 10% افزايش سطح مجاز شيشه روي نماي ساختمان بانك دي جي را تقاضا كرد. موفقيت او در تغيير مقررات نشان دهنده قدرت سياسي است كه يك معمار برجسته مي تواند از آن بهره مند شود. از سوي ديگر آپارتمان ها در قسمت عقب به نحوي قرار گرفته اند كه در ساعات غير كاري چشمي ناظر ميدان نيست. اگرچه هميشه تعداد زيادي گردشگر در منطقه هست كه اين فضاها را فعال و زنده نگه دارد؛ اما اين موضوع نشان مي دهد كه دستورالعمل ها كاملاً مشخص و دقيق بيان نشده اند و فرار از آن ها به سهولت انجام مي شود. با وجود ارفاقاتي كه به گهري شده ، به نظر او پاريزرپلاتز مانند "صحنه اي است كه چيده شده باشد". دانيل ليبسكيند معمار معروف ديگر، از دستورالعمل هاي طراحي پاريزرپلاتز به عنوان دستورالعمل هايي ضد دموكراتيك و استبدادي ياد مي كند كه نتيجه آن محصولي بي روح ميباشد.
-
- 4
-
- ميدان
- پاريزر پلاتز
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
مروري برشكل گيري ميدان ها و خيابان هاي تهران قديم
Mohammad Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در شهرها و بناها و فضاهای شهری
آدمها با لباسهاي جورواجورشان با قدمهاي تند و بلند از خيابان يارجاني ميگذرند. گروهي به ساختمانهاي خيابان، به ساختمان ثبت اسناد رسمي، اداره آگاهي، كتابخانه و موزه، كاخ شهرباني، موزه ايران باستان و وزارت خارجه داخل و عدهاي از اين ساختمانها خارج ميشوند. انگار آدمهاي اين شهر به همه گوشه و كنارها سرك ميكشند تا حتي نقطهاي از شهر دور از هياهو و شلوغي نماند. انگار حيراني امروز آدمهاي سرگردان تهراني از همان سالهاي دور، از زمان خيره ماندن به اوجگيري بالن يا فرود طياره، جا مانده است. آدمهاي شهر تند و تند راه ميروند و اصلاً هيچكس ميدان مشق طهران قديم يادش نميآيد. گويا ميدان به خاطر «شيخ حفظكمالله» كه زمستانها روي برف با پارو مشق خط ميكرده، ميدان مشق نام گرفته و... و بعد در سالهاي اول عمر ميدان محلي بوده براي بازيهاي سنتي ايراني مثل الكدولك و چلتوپ و بعدتر در سالهاي آخر عمرش- بعد از نمايش دوچرخهسواري 2 پسربچه انگليسي- محل تمرين دوچرخهسواري و راندن موتورسيكلت. بلديه طهران سال 1302 به رياست موسيو ايپكيان بلديهچي، اطلاعيهاي دارد كه در آن پيريزي و ساخت وزارت خارجه، عمارت شهرباني كل كشور و ساختمان وزارت جنگ را در همان محدوده مشق سابق اعلام ميكند. بلديه صاحبخانه شد هرچند اولين بلديهچي طهران، حدود سال 1287 به رياست بلديه پايتخت منصوب شد، اما موسيو ايپكيان بين سالهاي 1300 تا 1302 به فكر ساخت بناي بلديه در ميدان توپخانه افتاد. تا قبل از آن در زمان ناصري ميدان توپخانه محل سكونت و تمرين توپچي و زنبوركچيهاي حكومتي بود. موسيو عمارت را تأسيس و ميدان را به فضاي سبز تبديل كرد. عصرها روبهروي حوض وسط ميدان مزقانچيها (دسته موزيك) براي مردم طهران مزقان ميزدند و آدمهاي گوش سپرده به مزقان حكومتي به بناي نيمهكاره وزارت بهداري در شرق ميدان نگاه ميكردند؛ ساختماني كه كمي بعد با دو اتاق تشكيلات بهداشتي تهران را در دل خود جاي داد و تشكيلات نظميه كل مملكتي و اداره عبور و مرور هم در اطراف همين ميدان بهوجود آمد. چند سال بعد حدود 6 ارديبهشت 1305، زماني كه بوذرجمهري از طرف رضاخان پهلوي بلديهچي تهران شد، مردم شاهد افتتاح ساختمان تلگرافخانه پهلوي در همين ميدان بودند. اصلاً شكل جديد ميدان توپخانه هديه اول بوذرجمهري بود به رضاشاه برگشته از سركوب خوزستان و لابد سالها بعد هديه دوم بوذرجمهري مجسمه ايستاده رضاشاه در ميدان توپخانه بود. همان روزها در فاصله سالهاي 1302 تا 1312 وقتي طهرانيها اولين بار اسكناسهاي تا نخورده رنگي را گوشه جيبهايشان ميگذاشتند و در پيادهروها و خيابانهاي سنگفرش شده راه ميرفتند، تنفرشان هم از بلديهچي شهر روزبهروز بيشتر ميشد. چون هرچند بوذرجمهري بشارت دهنده آبادي تهران بود اما با تخريب دروازههاي شهر و قطع درختان 300 ساله، دشمن آثار تاريخي طهران لقب گرفته بود. حالا، روزي از روزهاي سال 1386 ميدان توپخانه شلوغ و پررفتوآمد است. از خروجي مترو كه بيرون ميآيي صف آدمها را ميبيني كه به سوي بازار بزرگ شهر، ساختمان فوريتهاي قضايي و يا دادگستري كل تهران سرازيرند. مريضخانه دولتي سينا مردم روبهروي مريضخانه جمع شده بودند. مدرس حال خوشي نداشت. اينجا همان اولين ساختمان مريضخانه ساخته شده در دوره ناصري در فاصله ميدان توپخانه تا ميدان اسبدواني (كه حدود 1299 باغ شاه ناميده ميشد) بود. مدرس از بستري شدنش در اينجا كه بعدتر بيمارستان سينا نام گرفت و همين چند سال پيش هم يكي از مشاوران بنام خاتمي را در خود جاي داده بود، راضي نبود. مدرس را به بيمارستان ديگري منتقل كردند.خيابان امام خميني(ره) متصل به ميدان توپخانه، محل كمرفت و آمدي بود تا بعدها كه اداره پست دولتي و موزه ايران باستان در آن تأسيس شد و چند سال بعد هم حدود 5 خرداد 1314 بلديهچي تهران، قليخان هوشمند، اعلام كرد كه آسفالت سپه سابق و چند خيابان ديگر بهخوبي پيش ميرود. از اعدام تا محمديه طهرانيها دورتادور سبزهميدان جمع شده بودند. كوچك و بزرگ همديگر را كنار ميزدند تا رديف اعداميها را تماشا كنند. هفت نفر از جماعت بابيه كنار هم به دار آويخته شده بودند. حدود سال 1254 اميركبير محل اعدام را به ميدان پاقاپق منتقل كرد و بعدتر از بس كه ميدان كثيف و مخروبه بود، رضاشاه محل نمايش عمومي اعدام بيگناه و گناهكار را ميدان توپخانه اعلام كرد و پاتاپق (چوبهدار) آجري را خراب كرد. ميدان اعدام سابق يا محمديه كنوني از غرب به خيابان امام خميني و از شرق به مولوي، خيابان شلوغ پارچهفروشها و در انتها پرندهفروشهاي فعلي، ميرسد. جريان اعدام و كشتار گناهكاران و بيگناهان به همينجا ختم نميشود. ميدان بهارستان يا همان نگارستان سابق، سالهاي سال شاهد كشتار مردم بوده است؛ از جنگهاي خياباني مشروطه گرفته تا به توپ بستن مجلس ملي به دستور محمدعلي شاه و بعدتر در سال 1332 زمان محمدرضا شاه پهلوي كودتا عليه دكتر مصدق. از تجريش تا راهآهن رديف درختان قديمي و بلند با آن همه شاخ و برگ روي خيابان از تجريش تا راهآهن سايه انداخته است. وليعصر كنوني، چند وقت قبلتر مصدق و در ابتدا پهلوي، از خيابانهاي مهم پايتخت بود. پارك ملت به نام ديگري بهجا مانده از سالهاي قبل انقلاب 57 است. حدود سالهاي 1337 تا 1338 اعيانهاي تهراني به سوي بلوار جديدي كه آب كرج در نهر آن جاري شده بود و فضاي سبز خوبي داشت، رفتند و خانههاي ويلايي زيادي را آنجا، اطراف پارك لاله ساختند. موسي مهام شهردار آن سالها، پارك لاله را به كمك مهندس فرانسوي، ژونه، ساخته بود.از كارهاي مهم مهام ساخت ميدان وليعصر در تقاطع بولوار و خيابان وليعصر بود كه به يكي از مهمترين ميادين تبديل شد. حدود سال 1341 به پاركهاي اطراف خيابان وليعصر، پارك ساعي به همت احمد نفيسي، شهردار جنجالي آن سال، اضافه شد.بعدتر با ساخت مراكز خريد، وليعصر به يكي از مراكز مهم خريد و تفريح ساكنان تهران تبديل شد و حالا يك سالي هست كه بازسازي پيادهروهاي وليعصر با طرح تعويض سنگفرش با تصميم قاليباف شروع شده و به پايان رسيده است. نماد آزادي در تهران ميدان مجسمه غوغا بود. جمعيت هيجانزده و عصبي مجسمه شنلپوش و سوار بر اسب محمدرضا پهلوي را به زمين انداختند. از ميدان مجسمه سابق (انقلاب كنوني) تا شهياد (آزادي) هياهو بود. اما قبلتر، اوايل دهه 40 از ميدان مجسمه تا غرب كه ميآمدي جز چند كاروانسرا و قهوهخانه، چيزي ديده نميشد. تا حدود 11 آبان 1348 كه در محل تلاقي جاده خاكي امامزاده داوود كه از سهراه آذري تا پونك و فرحزاد ادامه داشت، كلنگ ساخت برج 45 متري آزادي به زمين خورد و 30 ماه بعد اهالي تهران در 24 دي ماه 1350 نمادي براي شهرشان داشتند. برج سپيد تهران تلفيقي از معماري دوره سلجوقي و اسلامي در كنار نورپردازي به سبك فرانسويهاست؛ نمادي كه امروز در ارديبهشت 1386 بازسازي و مرمت آن از دغدغههاي اصلي مسئولان شهري است. از ميرزا عباسخان مهندسباشي تا قاليباف، از بلديه تا شهرداري سال 1386، 100 سال فاصله است، 57 شهردار در دورههاي نهچندان بلند و حتي گاه خيلي كوتاه، مديريت شهري تهران را بهدست گرفتهاند. حالا تهران هر روز بزرگتر ميشود، خيابانها و ميادين بيشتر ميشوند، اما طهران قديم همچنان ايستاده است؛ با ميادين و خيابانهايش. از ميدان مشق پاك شده از نقشه شهر تهران گرفته تا توپخانه و محمديه پابرجا... .