رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'مقالات آموزشي'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. [TABLE=width: 100%, align: center] [TR] [TD][TABLE=width: 100%, align: center] [TR] [TD]تاريخ و ساعت : ۳۰ مهر ۱۳۹۰ - ۲۲:۵۷[/TD] [TD=align: left]کد خبر : 31899[/TD] [/TR] [/TABLE] [/TD] [/TR] [TR] [TD=width: 100%, align: center]نويسنده:دكتر لورنس استینبرگ ترجمه: نوشین دیانتی منبع:sharghnewspaper.ir پیش از دبستان: وقتی بچه ها هنوز به مدرسه نرفته اند شروع به یادگیری درباره دنیای بیرون از خانه می كنند و می خواهند خودشان را در جامعه بزرگ تر به صورت افراد بالغ نشان بدهند. به رغم این رویاپردازی ها و فانتزی ها، بچه ها در دوران پیش از دبستان احساس كوچكی و بی قدرتی می كنند و می دانند كه شكاف عمیقی بین آنچه می خواهند با آنچه توانایی اش را دارند هست. روزی شنیدم كودك پنج ساله ناامیدی كه از میان ازدحام بزرگسالانی كه جلوی دید او را گرفته بودند به پدرش شكایت كرد كه «دنیا را برای آدم بزرگ ها ساخته اند.» نقش شما این است كه در این سن به فرزندتان كمك كنید تا احساس كند رویای او برای آدم بزرگ بودن دست یافتنی است. وقتی كودك شما بین ۴ تا ۶ سال دارد از خود بپرسید: چه می توانم بكنم كه فرزندم بیشتر احساس بزرگ بودن بكند سال های دبستان: هنگامی كه فرزندتان به دبستان می رود فرض بر این است كه باید مجموعه ای عظیم از چیزهای مختلف را یاد بگیرد. نه فقط مهارت های درسی كه مهارت های فوق برنامه و مهارت های اجتماعی را هم باید یاد بگیرد. كودك سعی می كند بفهمد چگونه باید شاگرد خوبی باشد، چگونه میان سایر دانش آموزان محبوب شود، چگونه باید هر كاری را از جدول ضرب تا دوچرخه سواری و كمك در شستن ظر ف ها یاد بگیرد. می داند كه مردم معلمش، هم شاگردی ها، دوستانش و پدر و مادرش اغلب در حال ارزیابی عملكرد او هستند. در این مرحله چه باید بكند كودك در این سن نیاز دارد كه احساس شایستگی بكند. نقش شما این است كه كمك كنید تا تشخیص بدهد چه كارهایی را خوب انجام می دهد و برای پیشرفت در كارها می خواهد و نیاز دارد كه كارها را خوب یاد بگیرد. وقتی كودك این سنی دارید باید از خود بپرسید چه می توانم بكنم كه فرزندم احساس توانایی بیشتری بكند اوایل نوجوانی :وقتی فرزندتان به نوجوانی می رسد، حدود ۱۲سالگی، دوباره نیازهای عاطفی اش تغییر می كند. نیازهای عاطفی نوجوان ۱۳۱۲ساله در بسیاری جهات به موازات آنچه وقتی تازه به راه افتاده بود تغییر می كند هنگامی كه ذهن او درگیر استقلال بود. اما نیازهای نوجوانان در جنبه های مهمی متفاوت است. او می خواهد استقلال داشته باشد اما آنچه مورد نظر او است نسبت به قبل بیشتر روانی است. فرزندتان می خواهد فردی متمایز از شما از نظر روانی و عاطفی باشد كسی با باورها، ارزش ها و عقاید مخصوص به خودش. نقش شما كمك به او است تا بیشتر فرد مستقلی باشد بدون آنكه روابط تان با او خشك و جدی شود. البته نباید رفتار طعنه آمیزی هم داشته باشید اگرچه مسئله رشد عاطفی در این مرحله این است كه نوجوان به شما احساس وابستگی نكند. شما نقش مهمی در كمك به رشد استقلال او دارید. وقتی فرزندتان به دوران نوجوانی می رسد سئوال از خودتان این است: چه می توانم بكنم كه فرزندم احساس استقلال بیشتری بكند سال های بعدی نوجوانی: هنگامی كه نوجوانان به ۱۵ یا ۱۶ سالگی می رسند درباره خودشان كه چه كسی هستند و می خواهند به كجا برسند عمیق تر فكر می كنند. همان مواردی كه نیازهای عاطفی كودك نوپا است احساس اختیار داشتن و به صورت نیاز عاطفی سال های پیش از دبستان ظهور می كند. احساس بزرگ شدن نیازهای عاطفی نوجوانان كوچك تر احساس اختیار داشتن در نیازهای عاطفی نوجوانان بزرگتر پدیدار می شود. احساس بزرگ شدن نقش شما این است كه كمك كنید نوجوان تصویری از كسی كه اكنون هست و آنچه بعدا می خواهد شود بسازد. در این مرحله از رشد عاطفی فرزندتان پرسش ذهنی شما باید این باشد: چه می توانم بكنم كه فرزند نوجوانم خودش را بهتر درك كند احساس امنیت، اختیار داشتن، بالغ بودن، توانا بودن، استقلال و آگاهی نسبت به خود چیزهایی هستند كه در هر مرحله از زندگی احساس خوبی به آدم می دهند. اما هر یك از این دلمشغولی ها در بعضی دوره های رشد از بقیه برجسته تر می شوند. اگر این مراحل رشد عاطفی را در ذهن داشته باشید فرزندتان كمتر شبیه به یك چیستان عاطفی می شود و این توانایی را به شما می دهد كه پدر یا مادر پاسخگوتری باشید. منبع [/TD] [/TR] [/TABLE]
  2. [TABLE=width: 100%, align: center] [TR] [TD][TABLE=width: 100%, align: center] [TR] [TD]تاريخ و ساعت : ۲۰ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۵:۱۴[/TD] [TD=align: left]کد خبر : 31460[/TD] [/TR] [/TABLE] [/TD] [/TR] [TR] [TD=width: 100%, align: center] «حذف صورت مساله» عنوان يادداشت روز روزنامه شرق به قلم محمدرضا ظريفيان است كه در آن مي‌خوانيد: مدت‌ها است كه مردم و جامعه علمي كشور انتظار دارند تا خبرهاي خوبي از جامعه علمي كشور بشنوند اما متاسفانه تصميم‌گيري‌هايي كه من آن را اقتضايي مي‌نامم سبب شده تا مردم در جريان تصميم‌گيري‌هاي غيرعلمي قرار بگيرند و اين جامعه را آزار مي‌دهد. يعني تصميم‌هاي اعلام شده بدون پشتوانه علمي، شتاب‌زده و بدون بررسي دقيق علمي است. چنين تصميم‌هايي خصوصا وقتي درخصوص دانشگاه و رشته‌هاي تحصيلي باشد بخش وسيعي از جامعه را تحت تاثير خود قرار مي‌دهد چرا كه فقط متقاضيان ورود به دانشگاه نيستند كه تحت تاثير اين تصميمات قرار مي‌گيرند بلكه خانواده‌ها و حتي بستگان درجه چند نيز كه منتظر نتيجه كنكور هستند از اين تصميم‌گيري‌هاي اقتضايي متاثر مي‌شوند. اين نوع تصميم‌گيري‌ها امروزه در جامعه دانشگاه كشور بسيار زياد شده و تصميم‌گيران بي‌توجه به توان عظيم علمي كشور و اينكه اساتيد و دانشجويان چه نقشي مي‌توانند در فرآيند تصميم‌گيري داشته باشند تصميماتي مي‌گيرند كه كل جامعه علمي كشور را تحت تاثير خود قرار مي‌دهد. خصوصا وقتي تصميمي گرفته مي‌شود مبني بر حذف يك رشته بيشتر از همه اساتيد آن حوزه تحت‌تاثير قرار مي‌گيرند. تصميماتي مي‌گيرند بدون فضا‌سازي لازم و پشتوانه علمي، به طور مثال نگران رشته‌هاي علوم انساني مي‌شوند و سپس بي‌آنكه آمار دقيقي داشته باشند، رشته‌ها را حذف مي‌كنند. تصور بر اين است كه در رشته‌هاي انساني مشكل وجود دارد اما حذف صورت مساله كه راه‌حل نيست. در واقع با وجود توصيه‌هاي جدي براي راه‌اندازي كرسي‌هاي نظريه‌پردازي در همين رشته‌ها با حذف آنان مي‌خواهند اشتباه بزرگ‌تري را مرتكب شوند در حالي‌كه ما نمي‌توانيم نظريه‌پردازي را حذف كنيم و از گسترش رشته‌هايي كه با فكر و انديشه سروكار دارند، جلو‌گيري كنيم. اگر اين رشته‌ها از مراكز رسمي حذف شوند مطمئنا از مراكز غيررسمي سر بر مي‌آورند چرا كه اين رشته‌ها در خلاء نمي‌توانند رشد كنند و جامعه جهاني نيز توليد خود را در اين حوزه روز به روز بالا مي‌برد و مطمئنا وارد جامعه ما نيز مي‌شود. با تصميم‌گيري‌هاي شتاب‌زده و بي‌نتيجه مي‌خواهند دغدغه‌هاي ذهني خود را حل كنند بي‌آنكه به اساتيد، دانشجويان و پژوهشگران توجه كنند و آنان را در بحران رها مي‌كنند و اين‌گونه مي‌شود كه ما با پديده فرار مغزها مواجه مي‌شويم و بهترين نيروهاي خود را از دست مي‌دهيم. از سوي ديگر در جامعه علمي كشور بايد نسبت به يك تصميم اغنا وجود داشته باشد و آنان پس از تصميم‌گيري هاج ‌و ‌واج نمانند كه اين چه اتفاقي بود كه بر سر جامعه علمي كشور آمد. بايد در تصميم‌گيري‌هاي مربوط به دانشگاه و فضاي علمي كشور تجديدنظر صورت بگيرد. ما همين بحث را در بحث تفكيك جنسيتي نيز داشتيم و مشاهده كرديم كه چه اظهاراتي بيان شد به طوري‌كه آقاي احمدي‌نژاد مجبور شد تا به وزارت علوم نامه بنويسد و جلوي اين عمل گرفته شود. اين قبيل تصميم‌گيري‌ها درنهايت محيط علمي كشور را با نابساماني و آشفتگي مواجه مي‌كند و در نتيجه جامعه علمي دچار رخوت، آشفتگي و آسيب مي‌شود. منبع [/TD] [/TR] [/TABLE]
  3. [TABLE=width: 100%, align: center] [TR] [TD]تاريخ و ساعت : ۳۰ مهر ۱۳۹۰ - ۲۲:۵۶[/TD] [TD=align: left]کد خبر : 31898[/TD] [/TR] [/TABLE] نويسنده:حسنعلي ميرزابيگي نقش والدين در ايجاد روشهاي صحيح مطالعه و هدايت تحصيلي دانش آموزان پدر و مادرها اغلب نمي دانند به چه صورت و به چه طريق ممكن در امر آموزش و يادگيري و درس به فرزندان كمك كنند. آنها شايد صدها بار اين كلمه را تكرار كرده باشند (بخوان، بخوان) و دلشان مي خواهد در اين زمينه فرزندانشان را در منزل ياري كنند ولي بنابر دلايلي، خود را درگير اين مسائل كه به نظر مشكل و پيچيده است نمي كنند. اين دلايل ممكن است بي اطلاعي از موضوع درس يا برنامه آموزش آموزشگاه و نداشتن وقت و يا خواسته هاي متفاوت هريك از فرزندان باشد و ليكن فرزند شما در زندگي تحصيلي خود نيز به شما وابسته است و در صورتي كه بتوانيد در تحصيل او نقش فعالتري داشته باشيد، يادگيري براي او دلپذيرتر مي شود و اعتماد به نفس بيشتري پيدا مي كند تا اين كه در برابر او بي تفاوت باشيد. شايد به خاطر حضور شما، نسبت به درس خواندن دلگرم شود و آينده درخشان تري داشته باشد. برخي والدين شركت در زندگي تحصيلي فرزند خود را مشكل مي دانند و حال و حوصله اين كار را ندارند و اصلا خود را درگير اين مسائل نمي كنند. برخي از دلايل اين سهل انگاري و بي تفاوتي عبارتند از: 1- نداشتن وقت و انرژي و برنامه ويژه رسيدگي فرزندان: بايد بدانيد اگر چه شركت در تحصيل و كمك به فرزندتان كمي از وقت و انرژي شما را مي گيرد؛ اما در مقابل، زندگي خانوادگي شما پربارتر مي شود. 2- تعليم و تربيت منحصرا كار متخصصان است: واقعيت اين است كه شما فرزند خود را بهتر از هركس ديگري مي شناسيد و تجربه، خود يك نوع تخصص است و سهيم كردن معلمان و مشاوران در اين شناسايي، موجب بهره رساني آنان مي شود و سعي كنيد اگر در تربيت فرزند خود با مشكلي مواجه مي شويد با يك مشاور متخصص ارتباط داشته باشيد و سعي كنيد هميشه قبل از وقوع مشكل با مشاور تماس داشته باشيد. 3- نمي توان با تقدير و سرنوشت به مبارزه پرداخت و هر چه قسمت باشد همان مي شود: اين نوع قضاوت و برداشت، عذر و بهانه اي بيش نيست. كساني كه اين نظر را دارند مي خواهند به اين وسيله با ساده انديشي تمام تقصيرها را بر گردن تقدير و سرنوشت بيندازند در صورتي كه اين گونه نيست، هركس اراده كند و تصميم بگيرد مي تواند موفق شود. اين گونه نظريات ترمز موتور ذهن است. 4- فرزند من به كمك من نيازي ندارد و من نمي توانم كاري برايش انجام دهم: شما بيشترين تاثير را بر فرزند خود داريد؛ از اين رو فرزند شما از حمايت و راهنمايي شما در خانه و مدرسه بي نياز نيست و همواره بايد كمك كننده، همراه و تشويق كننده او باشيد. 5- فرزند من استعداد كافي ندارد يا كم هوش است: اين بزرگترين ضربه به فرزندتان است. يادتان باشد هر دانش آموزي كه خود را تا مرحله دبيرستان رساند ديگر كم هوش و كم استعداد نيست.اما بايد دانست هركس براي كاري خاص مهارت و استعداد دارد و چون مدرسه داراي چارچوب و نظرات خاص و انعطاف ناپذير است و نمي تواند براي هر دانش آموز روش خاصي ارائه كند، ممكن است خيلي از استعدادها شكوفا نشود؛ بنابراين، نقش والدين بسيار تعيين كننده است. 6 – نمي خواهم براي آموزگار ايجاد مزاحمت كنم: بايد بدانيم نه تنها مزاحم آموزگار نيستيد، بلكه اطلاعات شما به او كمك مي كند؛ زيرا اطلاع كامل از يك فرد به نوع برخورد با او كمك مي كند. آموزگار مي تواند با داشتن اطلاعات لازم درصدد موفقيت فرزند شما باشد. اين موضوع نشاندهنده اين است كه شما براي معلم و فرزند خود ارزش قائل شده ايد. 7 – در هنگام ملاقات با آموزگار و مدير مدرسه احساس خجالت مي كنيم: نظر و عقيده شما براي ما محترم است. در صورتي كه مسائل مورد نظر خود را فهرست وار يادداشت كنيد براحتي مي توانيد درباره آن صحبت كنيد؛ زيرا آنها در واقع دلسوز فرزندان شما هستند و حضور و ارتباط شما بسيار مفيد و براي شما ارزشمند است و روابط شما قابل ستايش خواهد بود و نشاندهنده حسن دقت شماست و بدانيد هيچ معلمي از حضور و وقت اوليا گله مند نيست بلكه از بي دقتي و عدم حضور گله مند است. به هر حال بايد دانست موفقيت تحصيلي دانش آموزان، بستگي به اصول و عملكرد «ذهني و دروني» آنها دارد و والدين بيشتر از هر شاخص ديگري امكانات پرورش و شكوفايي او را در اختيار دارند و مي توانند با نوع تربيت صحيح و در خور شان آنها موجب هر گونه پيشرفتي براي آنان شوند. چه بايد كرد؟ با فرزندانتان مكالمه و گفتگوي آموزشي – تربيتي واقعي برقرار كنيد: قبل از اين كه پدر و مادر باشيد، يك دوست صميمي باشيد تا از رازهاي آنها با خبر شويد. در حقيقت با آنها روراست باشيد و نگوييد حيا فرزند و پدر و مادري را از بين مي رود، اين شعار قديمي شده است. اگر فرزندانتان با شما نتوانند حرف بزنند، حتما مشكلش را به ديگران خواهد گفت و وقتي او از مدرسه برمي گردد و يا شب وقتي همه دور هم جمع هستند، از او بخواهيد برنامه روزانه مدرسه اش را با تمام جزييات برايتان تعريف كند.با معلمان، مشاوران، مسوولان و ساير كاركنان مدرسه به وسيله شركت در مراسم افتتاح مدرسه و ساير مراسم ارتباط برقرار كنيد و اين ارتباط و تماس را در تمام طول سال حفظ كنيد. راجع به «هدف»، «برنامه»، «نقش توجه و تمركز در مطالعه» و «چگونه ضبط و نگهداري اطلاعات در مغز» به فرزندتان توضيحاتي بدهيد و به او بفهمانيد علت اين كه مثلا مبحث جغرافي را خوب فهميده اين بوده است كه توجه و تمركز لازم را داشته است. ليكن كلمات انگليسي كه بر روي تخته نوشته شده، چون براي او هيچ «هدف» و مقصودي را زنده نمي كرد تا بدين وسيله انگيزه براي ضبط و نگهداري در مغز برايش به وجود آورد، خوب نفهميده است و هرگز از كلمه كم هوش بودن، كم استعداد بودن، كم شانس بودن استفاده نكنيد كه يك داروي مخرب براي آنهاست. هميشه سعي كنيد حتي كوچكترين پيشرفت آنها را موجب تشويق و تحسين قرار دهيد.محيط خانه را براي يادگيري، مناسب كنيد، زمان مناسبي براي مطالعه در نظر بگيريد. در آن مدت، استفاده از تمام عوامل مزاحم از قبيل راديو، تلويزيون و غيره را براي تمام افراد خانواده ممنوع كنيد، بخصوص در هفته امتحانات از ميهماني ها، عروسي و هر عواملي كه ممكن است براي حضور در جلسه ضرر داشته باشد پرهيز كنيد. مبادا خودتان بيننده فيلم باشيد و به آنها نصيحت كنيد كه فيلم نبينيد، شما در اين مدت، به مطالعه، نوشتن نامه و … بپردازيد و حداقل مزاحم آنها نشويد. اگر مي توانيد، تمرين ها و تكاليفي را كه انجام داده است يك بار مرور كني. به او كمك كنيد تا روز بعد با آمادگي كامل به مدرسه برود. به او ياد بدهيد تكاليف سنگين را به بخش هاي كوچكتري تقسيم كند و آنها را يكي يكي انجام دهد و از انجام دادن تكاليف او جدا خودداري كنيد؛ زيرا عصايي براي او خواهيد شد كه هميشه بايد اين عصا زير دست او باشد و ترك آن يعني شكست او. در برخورد با فرزندان، صبور و انعطاف پذير باشيد. اين كار سبب مي شود كه در او، عادت ها و نگرشهاي تازه اي براي همزيستي، ايجاد شود. راهنماي فرزند خود باشيد.در خصوص شيوه هاي گوناگون مطالعه و يادگيري و تقويت حافظه مطالبي بياموزيد. براي كمك به فرزند خود، از معلمان نيز راهنمايي بخواهيد مثلا اگر شما بدانيد سه پايه طلايي حافظه چيست مي توانيد در اين مورد فرزندانتان را راهنمايي كنيد. بخشي از وقت خود را به فرزندانتان اختصاص دهيد و با او همراه باشيد. پياده روي، گردش، بازديد از موزه و … همراه با شما براي او لذت بخش است. با در نظر گرفتن اين نكته كه يادگيري با فاصله كافي بهتر از يادگيري فشرده است، تلاش كنيم فرزندمان را مجبور نكنيم ساعتها بنشيند و مطالعه كند. انجام تكاليف درسي و مطالعه، يك كار فكري است و احتياج به استراحت دارد اين استراحت مي تواند به طريق برخاستن و قدم زدن، خواندن قطعات ادبي، ورزش و … باشد.در فصل امتحانات و موقع كنكور، افراد خانواده از طرح نكات متفرقه مورد علاقه دانش آموز جدا خودداري كنند. مثلا چند شب قبل از امتحان يا كنكور از ديدن فيلم سينمايي چشم پوشي كنند، تا او بتواند مطالب درسي را مطالعه كند. اين برخورد حس همكاري را در او تقويت خواهد كرد. البته اگر استفاده از تلويزيون در اتاق هاي ديگر امكانپذير باشد و مزاحمتي براي دانش آموز ايجاد نكند، مانعي ندارد. اطرافيان در شب امتحان و چند روز مانده به كنكور بايد مشوق او باشند و از مايوس كردن او خودداري كنند و همچنين با تكرار حساس بودن موضوع، موجب اضطراب زياد نشوند و از مشاجرات خانوادگي دوري كنند. شب امتحان، زمان آموزش صحيح امتحان نيست. پس والدين عزيز اجازه بدهند فرزندشان اگر مي خواهد با قدم زدن مطالعه كند، يا با صداي بلند بخواند، آزاد باشد. والدين محترم، هرگز تيرهاي زهرآگين (درس بخوان!)، (چرا درس نمي خواني؟)، (به فكر امتحان فردا نيستي!)، (فردا تجديد مي شوي!) و (مگر فردا امتحان نداري؟) را به مغز دانش آموز شليك نكنند كه در شب امتحان اصلا چنين پند و نهيب هايي سازنده نيست. بدون ترديد تشويق از مهمترين عوامل موثر در يادگيري به شمار مي آيد. تشويق و تنبيه 2 اهرم بسيار مهم براي كنترل، تعديل و تقويت رفتار انسان است؛ اما آنچه مهم است، بهره گيري از نقش موثر تشويق و تنبيه در فرآيند يادگيري و كنترل رفتار از پيش طراحي شده با برنامه است. استفاده نادرست و نابجا از تشويق و تنبيه نه تنها نمي تواند در درازمدت موثر واقع شود، بلكه ممكن است اثرات نامطلوب و سوئي را به همراه داشته باشد. منبع
  4. [TABLE=width: 100%, align: center] [TR] [TD=width: 100%][/TD] [/TR] [/TABLE] [TABLE=width: 100%, align: center] [TR] [TD=width: 100%]نويسنده:زهرا شهرجرديان منبع: روزنامه جوان بسيارى از والدين، ناآگاهانه كودك خود را فقط با هدف تقويت مهارت هاى حافظه اى و انباشتن ذهن او از اطلاعات لغوى، تربيت و هدايت مى كنند و براى حافظه و هوش كودك اهميتى بيش از حد قايل مى شوند. اين گروه از والدين با اصل قرار دادن هوش و حافظه كودك از پرورش ساير توانمندى هاى ذهنى و روانى كودك خود كه مهم ترين آن ها تفكر خلاق است، غافل مى مانند. معمولاً رقابت ميان كودكان وقتى پديد مى آيد كه نوعى ارزيابى و رتبه بندى توسط والدين وجود داشته باشد و يا جايزه اى در ميان باشد. در اين حالت كودكان چنان چه احساس كنند كه كار آن ها توسط والدين مورد ارزش گذارى قرار خواهد گرفت و يا به بهترين كار جايزه يا پاداش داده خواهد شد، بيش از آن كه به انجام كار بهتر بينديشند به كسب آن جايزه فكر مى كنند.گاه بسيارى از والدين براى كودك خود قوانين و مقرارت خشك و محدود كننده نظير تعداد ساعت هاى درس خواندن در روز، راس ساعت معين خوابيدن، استفاده از لوازم خاص و... قرار مى دهند. در اين وضعيت كودك تدريجاً به كليشه اى و تكرارى رفتار كردن عادت مى كند و اين خود نقطه مقابل خلاقيت است. و گاه عدم آگاهى و شناخت برخى والدين از فرايند رشد خلاقيت در كودكان و مطالعه نكردن آن ها در اين زمينه سبب مى شود آن ها هيچ گاه نتوانند براى پرورش و شكوفايى خلاقيت خود برنامه ريزى كنند.از ديگر سو ارزيابى پى در پى رفتارهاى كودك و زير ذره بين قرار دادن و انتقاد از كارهاى او در خانواده آزادى و امنيت خاطر و اعتماد به نفس كودك را مختل مى سازد و ترس از اشتباه را در وى تقويت مى كند.تخيل كودك پايه خلاقيت اوست و چنانچه تخيلات و روياهاى كودك مورد بى توجهى، تمسخر و يا بيهوده انگاشتن از جانب والدين شمرده شود، در واقع سرچشمه خلاقيت او خشكانده شده است. وانگهى بسيارى از كودكان به ويژه در سنين پايين از علايق و كشش هاى خود نسبت به موضوعات و پديده ها اطلاع روشنى ندارند و يا اين كه نمى توانند آن را به زبان بياورند. اين موضوع از مواردى بسيار حساس به شمار مى رود كه بايد از همان دوران كودكى مورد توجه والدين قرار گيرد. همه كودكان خلاق اند براى خلاق بودن بايد اول از ذهن، تعصبات و پيشداورى ها آزاد شد. آدم خلاق كسى است كه چيزهاى تازه را امتحان مى كند. او هرگز نمى تواند مثل يك آدم آهنى رفتار كند. چرا كه ربوت ها هرگز خلاق نيستند و فقط كارهاى تكرارى از آن ها سر مى زند. همه بچه ها خلاق اند. همه بچه ها، هر كجا كه به دنيا آمده باشند، خلاق اند، اين ما هستيم كه راه خلاقيت آن ها را سد مى كنيم و سپس شروع مى كنيم كه راه صحيح انجام كارها را به آن ها آموزش دادن.تمام انسان ها با ظرفيت هاى لازم و كامل براى پرسشگرى و خلاقيت پا به دنيا مى گذارند. در سنين بين هفت تا ۱۴ سالگى تغييراتى در كودك رخ مى دهد كه چگونگى آن ذهن روان شناسان بسيارى را به خود مشغول داشته است.هر انسان در مغز خود دو نيمكره و بنابراين دو ذهن دارد. نيمكره چپ ذهنى غيرخلاق است، اين قسمت به لحاظ فنى بسيار توانا است، ولى تا آنجا كه به خلاقيت مربوط مى شود، به كلى ناتوان است، فقط وقتى مى تواند كارى را انجام دهد كه قبلاً آن را آموخته باشد. نيمكره راست درست عكس نيمكره چپ عمل مى كند. نيمكره راست، نيمكره اغتشاش است. به هنگام تولد نيمكره راست فعال و نيمكره چپ غير فعال است. بعد ما آموزش به كودك را آغاز مى كنيم، آن هم از روى ناآگاهى و به شكلى غيرعلمى. در طول ساليان عمر اين ترفند را ناخواسته مى آموزيم كه چگونه انرژى را از نيمكره راست به نيمكره چپ جابه جا كنيم. چه طور تكمه بازدارنده نيمكره راست را فشار دهيم و استارت نيمكره چپ را روشن كنيم. كوشش براى نابودى نيمكره راست و كمك به نيمكره چپ و زمانى بين هفت تا ۱۴ سالگى بالاخره موفق مى شويم و به هدف مى زنيم. اين است تغييرى كه در سنين نوجوانى از- هفت تا ۱۴ سالگى- رخ مى دهد. از اين پس ديگر او به يك شهروند رام و سربه راه مبدل مى شود و مشغول آموختن شيوه هاى انضباطى، زبان، منطق و تمرين هاى يكنواخت شده است. در مدرسه رقابت با ديگران را آغاز كرده و به يك آدم خودخواه تبديل مى شود. او به قدرت و پول علاقه مند شده و به اين فكر مى افتد كه چه طور به مدارج بالاى تحصيلى صعود كند تا اقتدار بيشترى به دست آورد. چه طور مى شود پول بيشتر داشت، خانه بزرگى دست و پا كرد و... آموزش صرفاً پرورش حافظه است، از اين راه با هوش نمى شويم. بچه ها در بدو ورود به مدرسه زيركى خاصى دارند، اما به ندرت ممكن است كسى پايش را از دانشگاه بيرون بگذارد و هنوز باهوش باشد. دانشگاه تقريباً هميشه در كارش موفق است، بلكه شما با مدرك بيرون مى آييد، ولى اين مدارج تحصيلى را به قيمت گزافى به دست آورده ايد، به قيمت از دست دادن هوش و لذت زندگى.[/TD] [/TR] [/TABLE] منبع
×
×
  • اضافه کردن...