رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'مغز انسان'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. دماغ تک‌تک انسان‌ها دروغ را لو می‌دهد! دماغ تک‌تک انسان‌ها دروغ را لو می‌دهد، درست مثل پینوکیو! به نظر می‌رسد ماجرای به وجود آمدن تغییر در بینی که در داستان پینوکیو مطرح شده بود، خیلی هم دور از واقعیت نباشد. دانشمندان می‌گویند اگرچه طول بینی ما بیشتر نمی‌شود، اما با دروغ،‌ دمای آن بالاتر می‌رود. برای این که ببینید کسی دروغ می‌گوید یا نه، فقط کافی است یک اندازه‌گیری در مورد بینی‌اش انجام دهید، البته نه مثل پینوکیو، برای اندازه طول بینی، بلکه میزان دمای بینی. به گزارش پاپ‌ساینس، محققین دانشگاه گرنادا، کشف تازه خود را اثر پینوکیو نام‌گذاری کرده‌اند و دلیل آن را هم حتما خودتان می‌توانید حدس بزنید! بله ماجرای پسرک چوبی که وقتی دروغ می‌گفت،‌ طول بینی‌اش زیاد می‌شد! حالا مطالعات جدید محققین نشان می‌دهد که این داستان افسانه‌ای، خیلی هم دور از واقعیت نیست. البته اندازه بینی افراد هنگام دروغ گفتن تغییری نمی‌کند، اما دمای آن به همراه ماهیچه‌های چشم درونی، بالا می رود. اما چه‌طور این‌ اتفاق می‌افتد؟ وقتی ما در مورد احساسات خود دروغ می‌گوییم، بخشی از قشر مغز به نام اینسولا (یا قشر جزیره‌ای مغز)، فعال می‌شود. به گفته محققین، اینسولا به عنوان بخشی از سیستم پاداش مغز، زمانی فعال می‌شود که ما احساسات واقعی را تجربه کنیم. دانشمندان بر این باورند که اینسولا هم هیجان و هم دمای بدن را کنترل می‌کند (البته به واسطه مواردی چون هشیاری و pH). حالا محققین یک همبستگی منفی قوی بین فعالیت اینسولا و افزایش دما پیدا کرده‌اند. همچنین آن‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که احساسات مربوط به سطوح بالای اضطراب، دمای چهره را افزایش می‌دهد. البته هنوز مشخص نیست که دقیقا چرا، گفتن یک دروغ می‌تواند چنین تاثیری را به وجود بیاورد. در واقع اینسولا بخشی از مغز است که هنوز خیلی خوب شناخته نشده و معماهای زیادی در رابطه با عملکرد آن وجود دارد. اما به هر حال، محققین متوجه شده‌اند که زمان دروغ گفتن، در فعالیت اینسولا تغییراتی اتفاق می‌افتد که خود نشان می‌دهد اینسولا در دروغ گفتن ما نقش دارد. محققین با استفاده از دوربین‌های حرارتی این پدیده را ثبت کرده‌اند. هر چه جسمی دمای بالاتری داشته باشد، تشعشع بیشتری هم دارد. دوربین‌های تصویربرداری حرارتی این تشعشع را تشخیص می‌دهند و بر اساس آن تصویری می‌سازند، تصویری که ترموگرام نامیده می‌شود و نمونه‌ای از آن را اینجا می‌بینید. البته تصویربرداری حرارتی به این روش فقط برای تشخیص افراد دروغ‌گو به درد نمی‌خورد. محققین کاربردهای فراوانی برای ترموگرافی پیدا کرده‌اند که لزوما همه آن‌ها به شخصیت‌های کارتونی مربوط نمی‌شوند. آن‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که وقتی ما غرق در تلاشی ذهنی می‌شویم، دمای صورتمان پایین می‌آید و برعکس وقتی دچار حمله اضطراب می‌شویم،‌ صورتمان گرم می‌شود. همچنین دانشمندان با اندازه‌گیری دمای قفسه سینه و اندام تناسلی، هم در مردان و هم در زنان، برانگیختگی آن‌ها را تشخیص دهند. همه این یافته‌ها به کمک فناوری به دست آمده که در طول جنگ جهانی دوم ساخته شد و هدف آن هم بهبود دید سربازان در زمان تاریکی شب بود. اما در بین همه این یافته‌ها، شاید جالب‌ترین مورد،‌ همین اثر پینوکیو باشد. کشف آن، بخشی از یک پایان‌نامه دکتری است و هنوز باید منتظر نتیجه‌های جالب به دست آمده از این مطالعه باشیم.
  2. تا به حال فکر کرده‌اید که چرا ما غذا را می‌پزیم؟ حقیقتش را بخواهید من تا حدودی طرف‌دار گیاه‌خواری و خام‌خواری هستم. اما چیزی که همیشه برایم سؤال بود این بود که چرا هر بار که مثلاً شب‌ها غذای من این (که قبلاً به عنوان یک غذای مقوی و سالم و آسان معرفی کرده بودم) می‌شود: با اینکه خوب می‌خورم، اما می‌بینم خیلی سریع‌تر از قبل گرسنه شدم! یکی دو ساعت بعد باید دوباره یک چیزی بخورم! این در حالی است که مثلاً وقتی فقط کمی برنج با هر نوع خورشی می‌خورم (حتی کمتر از حالت قبل)، می‌بینم اینطور نیست! - آیا مغزهایی که وزن یکسانی دارند، یکسان می‌فهمند؟ وزن مغز یک شامپانزه برابر با مغز گاو است! اما آن کجا و این کجا!؟ (برای اینکه بفهمید شامپانزه چقدر هوشمند است، از قضا همین الان که این مطلب را می‌نوشتم، شبکه چهار در حال پخش مستند "جانواران بسیار باهوش" یا Super Smart Animals بود که بعد از کلی جستجو در اینجا نسخه انگلیسی‌اش را یافتم. این ویدئو را در آپارات ببینید. به ثانیه ۲۸ بروید. به یک شامپانزه اعداد ۱ تا ۱۵ را به صورت رندوم، فقط برای چند صدم ثانیه نشان می‌دهند و بعد اعداد را مخفی می‌کنند. او در ۱۶ صدم ثانیه به ترتیب روی اعداد کلیک می‌کند!! یعنی در یک چشم به هم زدن جای اعداد را حفظ کرد، حالا از اینکه توانست از ۱ تا ۱۵ بشمارد بگذریم! یا آن طوطی، اگر بدانید چقدر باهوش است!!! وقتی بپرسی چند توپ سبز اینجاست، می‌تواند از بین بیست توپ، تعداد توپ‌های سبز را بشمارد و اعلام کند!!!) - پس این تئوری درست نیست که هر چه مغز بزرگ‌تر، هوش بیشتر! به خصوص اینکه مغز انسان بزرگ‌ترین مغز نیست. مغز انسان ۱.۵ کیلوگرم است اما مغز فیل ۴.۵ کیلوگرم و مغز وال، تا ۹ کیلوگرم... - بنابراین مغز ما یک چیز خاص و Extraordinary (غیرمعمول) است که باید بفهمیم جریان این خاص بودن چیست!؟ - یک چیز غیرمعمول در مورد مغز انسان این است که مغز انسان نسبت به وزنش بزرگ‌تر از حد خودش است! این را از روی مقایسه انسان با موجودات دیگر می‌شود فهمید. مثلاً گوریل ۲.۵ برابر انسان است اما آن‌ها نیم کیلوگرم بیشتر مغز ندارند. - یک چیز غیرمعمول دیگر در مورد مغز انسان این است بیشتر از حد معمول "انرژی" مصرف می‌کند. با اینکه مغز انسان فقط ۲ درصد بدن را تشکیل می‌دهد اما ۲۵ درصد انرژی بدن را مصرف می‌کند! (شوخی: این را وقتی می‌فهمید که یک جلسه برنامه‌نویسی پیشرفته بخواهید درس بدهید یا برنامه‌نویسی کنید! دو ساعت کلاس به اندازه یک روز انرژی می‌گیرد!!) - گفته می‌شود که مغز انسان ۱۰۰ میلیارد نورون دارد. اما من و همکارانم وقتی تمام کتاب‌ها و تاریخ را بررسی کردیم، جایی این را ننوشته بودند! یعنی کسی تا به حال تعداد نورون‌های مغز انسان را نشمارده. بنابراین من مجبور شدم خودم تعداد سلول‌ها و نورون‌های مغز را بشمارم. بنابراین مغز انسان را تبدیل به یک سوپ کردم!!!!!!!!!!!!!!!!! نهایتاً فهمیدم که به طور میانگین مغز ما ۸۶ میلیارد نورون دارد که ۱۶ میلیارد آن در cerebral cortex (قشر مخ که مسؤول تحلیل و هشیاری و ... است) قرار دارد. - همین‌قدر بدانید که اگر یک موش می‌خواست اینقدر نورون داشته باشد، مغزش باید ۳۶ کیلوگرم می‌بود... - چرا مغز انسان اینقدر انرژی مصرف می‌کند؟ چون مصرف انرژی به تعداد نورون‌ها بستگی دارد و مغز انسان خیلی نورون دارد... - سؤال آخر: خوب، چرا حیوانات دیگر (مثلاً گوریل‌ها) مغزشان اینقدر نورون ندارد؟ یعنی چه چیز باعث شده که تعداد نورون‌های مغز انسان اینقدر زیاد شود (و بالطبع، هوشمندتر شود) و حیوانات دیگر خیر!؟ - پاسخ: احتمالاً آن‌ها نمی‌توانند میزان انرژی‌ای که نورونِ بیشتر نیاز دارد را تأمین کنند! - برای درک بهتر کمی محاسبات انجام دهیم: یک پستاندار که ۸ ساعت در روز می‌خورد، نهایتاً می‌تواند ۵۳ میلیارد نورون را تغذیه کند. آن هم در بدنی که ۲۵ کیلوگرم بیشتر نباشد. هر چقدر حجم (و وزن) بدن بیشتر شود، بدن پستاندار می‌تواند نورون‌های کمتری را تغذیه کند (چون بخشی از انرژی صرف بقیه اعضای بدن می‌شود). مثلاً یک حیوان ۱۰۰ کیلویی با ۸ ساعت خوراک در روز، ۱۲ میلیارد نورون را بیشتر نمی‌تواند تغذیه کند. مثلاً یک گوریل که ۷۵ کیلو وزن دارد، ۸.۵ ساعت در روز غذا می‌خورد تا بتواند انرژی بدنش و نورون‌ها را تأمین کند. بیشتر از این مقدار خوراک، برای موجود زنده می‌تواند خطرناک باشد. (قلب و ... دائم در حال کار خواهند بود) - حالا اگر بخواهیم در مورد انسان صحبت کنیم، برای تغذیه ۸۶ میلیارد نورون، باید بیش از ۹ ساعت در روز غذا بخورد! اگر اینطور بود، من و شما اینجا نمی‌بودیم! (باید دائم در حال یافتن غذا و خوردن می‌بودیم!) - پس، حالا سؤال این است: ما واقعاً‌ چطور با این خوراک کم اینقدر نورون را تغذیه می‌کنیم!؟ - باور کنید یا نه، دلیل این، آن چیزی است که اجداد ما ۱.۵ میلیون سال پیش کشف کردند: پختن غذا! - از این جمله خیلی خوشم آمد: To cook is to use fire to pre-digest foods outside of your body [پختن غذا یعنی استفاده از آتش برای اینکه غذا را خارج از بدن، پیش‌هضم کنیم!] - غذای پخته شده، نرم‌تر می‌شود و این باعث می‌شود سریع‌تر هضم و بهتر جذب بدن شود و این یعنی کسب انرژی بیشتر در زمان کمتر! (یعنی اگر قرار بود مثلاً سیب‌زمینی را نپخته بخوریم، برای همان‌قدر انرژی که الان از آن می‌گیریم باید چند برابر می‌خوردیم و بدن هم بیشتر درگیر هضم می‌بود) و این "کسب انرژی در زمان کمتر" باعث می‌شود که به جای اینکه دائم به فکر جستجوی غذا، آماده‌سازی غذا، خوردن آن، دفع آن و ... باشیم، وقت آزاد بیشتری داشته باشیم و در نتیجه فرصت کافی برای انجام کارهای جالب با اطرافمان و با نورون‌هایمان داشته باشیم! (آن‌ها را آموزش دهیم که بیشتر بفهمند) - اگر باور ندارید که ما به خاطر پختن غذا است که هوشمندتر شده‌ایم و مغزمان بزرگ‌تر و پر نورون‌تر شده است، بیایید اندازه مغز انسان را در دوران‌های مختلف مقایسه کنیم: همانطور که می‌بینید بعد از اختراع "پختن" مغز انسان از لحاظ اندازه جهش خارق العاده‌ای داشته است! چون انسان توانسته انرژی لازم برای بزرگ‌تر شدن مغز و بیشتر شدن نورون‌ها را تأمین کند. (مثل اینکه کسی که توانایی مالی بیشتری دارد، مثلاً تعداد فرزندان و شاید همسران(!) خود را بیشتر می‌کند...) همین باعث شد که از خام‌خواری کم‌کم به کشاورزی و تمدن و الکتریسیته و ... و پخت و پز برسیم و کم‌کم دنبال راه‌هایی برای کسب انرژی بیشتر در زمان کمتر باشیم که "فست‌فود" را اختراع کردیم و ... چاق شدیم! بعد، راه حل لاغری را چه چیز دانستیم!؟ خوردن میوه و سبزی‌جات و خام‌خوری! (چرا؟ چون مجبور باشیم سخت‌تر و در نتیجه کمتر بخوریم و طبیعتاً لاغر شویم) خلاصه ماجرا: اگر یک نفر از شما پرسید که چرا ما انسان‌ها هوشمندتر هستیم؟ بگویید چون تعداد نورون‌ها در قشر مخ ما بیشتر از همه حیوانات است. بعد اگر پرسید که چرا بقیه حیوانات به آن تعداد نورون نرسیده‌اند که باهوش شوند، بگویید چون توانایی تأمین انرژی آن مقدار نورون را ندارند. بعد اگر پرسید ما چه چیزی داریم که توانایی تأمین انرژی را داریم؟ بگویید ما "پختن غذ" را یاد گرفته‌ایم. از وقتی روی مغز مطالعه کرده‌ام، وقتی وارد آشپزخانه می‌شوم، تعظیم می‌کنم و از اجدادم به خاطر اختراع آشپزخانه تشکر می‌کنم چرا که احتمالاً همین اختراع بود که ما را "انسان" ساخت! منبع
  3. پژوهشگران می گویند نتایج تحقیقات جدید نشان می دهد، مغز انسان ها در چندین قرن گذشته به تدریج کوچک تر شده است. به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، انسانهای ماقبل تاریخ از مغزهای بسیار بزرگتری برخوردار بوده اند و مطالعات نشان می دهند مغز انسان از پنج هزار سال پیش تا کنون در حدود ۱۵۰ سانتیمتر مکعب کوچکتر شده است که این میزان با ۱۰ درصد از کل حجم مغز برابری می کند. بر اساس این تحقیقات در ۲۰ هزار سال گذشته حجم مغز مردها از هزار و پانصد سانتیمتر مکعب به هزار و سیصد و پنجاه سانتیمتر مکعب کاهش یافته است. میانگین وزن مغز یک فرد بالغ ۱.۳ تا ۱.۴ کیلوگرم است. برخی از جراحان مغز و اعصاب بافت مغز زنده را مانند خمیردندان و مواد نیمه جامد دیگر توصیف می کنند. در حدود ۸۰ درصد از محتوی جمجمه انسان را مغز فرا گرفته است و مابقی آن از میزان یکسانی خون و مایع نخاعی انباشته شده است به بیانی دیگر حجم مواد انباشته شده در جمجمه انسان با گنجایش بطری دو لیتری آب معدنی برابری می کند.
×
×
  • اضافه کردن...