این مطلب رو به ساده ترین زبون ممکن نوشتم بدون اینکه بخوام ادبی یا رمانتیکش کنم
با منطق به عشق و احساس نگاه کردم
لطفا قبل از جدایی، قبل از فراموش کردن معشوق، قبل از پیدا کردن یار جدید و ... از این زاویه هم به رابطه هامون نگاه کنیم و بعد تصمیم بگیریم ...
...
آدم می تونه هزار بار عاشق بشه
می تونه هزار نفر رو دوست داشته باشه
اما میشه به جای عاشق 10 نفر شدن توی 10 سال، فقط عاشق یه نفر بشه و باهاش 10 سال عاشقی کنه ...
می تونه به جای 10 بار مردن بعد از جدایی، 10 بار سالگرد عشق رو جشن بگیره ...
میشه به جای فکر کردن به اینکه فردا بدون اون چیکار کنه، به اینکه فردا با اون چیکار کنه فکر کنه ...
می تونه به جای هزار بار فکر کردن به لحظه وداع، به هزارمین صبحی که وقتی بیدار میشه اونو تو آغوشش می بینه فکر کنه ...
میشه به جای تلاش برای فراموشی تاریخ تولدش، تلاش کنه تا یه کادوی جدید و غافلگیر کننده براش بخره ...
می تونه به جای تنها قدم زدن برای فراموشی تو روزای بعد اون، با اون قدم بزنه ...
میشه به جای گشتن دنبال معشوق جدید، دنبال راهی بگرده که باز عشقشون تازه بشه ...
می تونه به جای دعوا با معشوق جدید به خاطر اینکه هنوز هم دیگه رو خوب نمیشناسن، "معشوق همیشه" رو اذیت کنه و از قصد کاری کنه تا دعواشون بشه و از اینکه حرصشو در آورده لذت ببره ...
میشه به جای لبخند اجباری به معشوق جدید بعد از یه روز بد برای اینکه مشکلت رو نفهمه، بیای کنار "معشوق همیشه" بشینی و بگی چی شده یا نه، ساکت بمونی و حتی باهاش بد اخلاقی کنی اما اون خب تو رو میشناسه حتی نگی خودش می فهمه حالتو ...
می تونی به جای فکر کردن به اینکه ظاهرت برای معشوق جدید جذاب هست یا نه، ژولیده تر از همیشه پیش "معشوق همیشه" بری و اون بهت لبخند بزنه و قربونت بره ...
میشه به جای مضطرب بودن به خاطر تموم شدن رابطه بعد از یک دعوای جدی و قهر با معشوق جدید، به اینکه چطور با "معشوق همیشه" آشتی کنی وبه اینکه چند بار بعد آشتی پیش هم دوستت دارم رو اعتراف کنید فکر کنی ...
آدم می تونه هزار بار عاشق بشه، می تونه هزار نفر رو دوست داشته باشه
ولی ...