جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'معجزه ان ال پی'.
1 نتیجه پیدا شد
-
Nlp ...ان ال پی شیوه برخورد با ارتباطات وتغییرات
spow پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات و دانستنی های روانشناسی
در اين دوره آموزشي كوتاه قصد داريم ، به صورت فشرده ، شما را با ساختار و چارچوبهاي اين دانش و آيين بديع آشنا نموده و با بياني ساده ، منطق روشها و روح تكنيكها و بينشهاي آن را بازگو نماييم . دگرگوني و تغيير هميشگي و پي در پي ، تنها جزء ثابت زندگي ماست . ما هر روز در حال برقراري ارتباطي جديدتر و موثرتر با ديگران هستيم . پنجه در پنجه مسائل و مشكلات تازه مياندازيم . سعي مي كنيم امروز قدرتمندتر از ديروز باشيم و فردا موفق تر از امروز و به اين ترتيب تو مسير زندگي در حال حركتيم . از ايستگاهي به ايستگاه بعد ، رشد مي كنيم ، تغيير ميكنيم ، بزرگتر ميشيم ، كاملتر ميشيم و پيوسته در حال اجراي فرآيندي هستيم كه اونو به نام زندگي مي شناسيم . زندگي كه هممون هميشه بيشتر ازش مي خوايم . كاملتر و شايسته تره و دوست داريم ، خوشبخت تر و موفق تر باشيم . و تمام اينها كه گفتم مفهوم حركت ما تو مسير زندگي هست . اما واقعيت اينه كه اكثريت ساده و معمولي با سرعتي بسيار كند و لاك پشت وار رشد مي كنند و مهمتر از اون جهت گيري هاي رشد و ترقي اونها معمولاً هدايت نشده ، پراكنده و سردرگمه ، در حالي كه وضعيت براي اقليتي كوچك و برتر كاملاً فرق ميكنه . و درست به همين دليله كه مجبوريم بپذيريم ، من و تو ، تو مسير جاري زندگي غالباً كمتر از اونيكه حقمونه و ظرفيتمونه ، بدست مي ياريم . آهسته تر و كندتر از اونيكه بايد و مي تونيم ، رشد مي كنيم و در يك كلام خيلي سخت تر و حقيرتر از اونيكه شايستمونه زندگي مي كنيم . در حالي كه وضعيت براي اقليت برتر كاملاً فرق مي كنه . در اصل ما ، بسيار بسيار قدرتمندتريم ، بسيار بسيار كارآمدتريم ، بسيار بسيار عظيم تر ، خارق العاده تر و جادويي تر از موجودي فعليمون هستيم . زندگي رويايي ما ، زندگي كه واقعاً شايسته ماست ، به جاي اين نوسانات لاك پشتي به سمت موفقيت ، مي تونه تو هر لحظش همراه باشه بايد جهش خيره كننده و غافلگيركننده و ما براي درك چنين كيفيتي از زندگي به ابزار و استراتژي نياز داريم . ان ال پي علمي هست كه عقيده داره اين ابزار و اين استراتژي رو براي توانمندسازي ما و براي دگرگوني شرايط زندگيمون از سادهترين و كوتاه ترين راه ممكن در اختيار ما بذاره . در واقع ان ال پي بر اين اصل استوار است كه در آغاز تولد ، دستگاه عصبي و فكري انسان دست نخورده است . فرد به تدريج خود را با محيط پيرامون سازگار مي كند . رفتار ، گفتار و كردار اطرافيان را فرا مي گيرد و بنيان فكري و عصبي اش بر اين مبنا شكل گرفته و در طول زندگي بر اساس آن عمل مي كند . همين مسئله منشأ تفاوت افراد در فرهنگ ها و محيط هاي متفاوت است. به بيان ديگر پرورش دستگاه عصبي انسان در فرآيند رشد شكل گرفته و اين شكل پذيري ذهني تعريف كننده عملكردها ، واكنشها و در يك كلام كيفيت زندگي او خواهد بود . و سرمنشأ وجود تفاوتها در قابليت و توفيقات انسانها در طول زندگي همين تفاوت در ساختار پردازشگر عصبي آنهاست وگرنه تمام انسانها در بدو تولد ، تقريباً در يك سطح نسبي از توانمنديها و قدرتهاي دروني قرار دارند . با پذيرش اين واقعيت ، دانش ان ال پي سعي دارد ، با الگوبرداري و مدلسازي قالبهاي عملي ، ذهني و ساختاري انسانهاي موفق و برجسته ، روشها و تكنيكهايي موثر جهت پيادهسازي اين الگوهاي قدرتمند در انسانهاي متوسط و معمولي ارائه دهد . تز ان ال پي بسيار ساده و كاربرديه . كافيه دقت كنيم آدمهاي موفق ، انسانهاي كارآمد و برجسته ، در موقعيتهاي خاص چطور رفتار مي كنند ، چطور حرف مي زنند ، چطور نگاه مي كنند و واكنش اونها چه كيفيتي داره و در كل چطور زندگي مي كنند كه اينقدر موفقند و بقيه نيستند . حالا با شبيه سازي و الگوبرداري و يك تقليد ساختاري و برنامه ريزي شده ، اين كيفيت برتر رو در شخصيت خودمون و در زندگي خودمون پياده كنيم ، انتقالش بديم به تمام اجزاي فكري و رفتاري و احساسي مون ، تا ما هم داراي چنين ساختاري بشيم . منطق ان ال پي ميگه ، اگه اين كيفيت شخصيتي رو از يك انسان برتر و برجسته انتقال بديد و در يك انسان متوسط و معمولي پياده كنيد ، قطعاً همون نتايج برتري كه براي انسان برتر اتفاق افتاده ، در انتظار آدم معمولي هم خواهد بود . ان ال پي شيوه برخورد با ارتباطات و تغييرات است . اين دانش در اواخر دهه 1970 بر اساس تلاشهاي ريچارد باندلر و ژان گريندر بوجود آمد و به سرعت بسط پيدا كرد . ان ال پي مخفف عبارت برنامه ريزي عصبي كلامي است . مشاهدات و تحقيقات باندلر و گريندر و همكاران آنها نشان مي داد ، افراد مورد مطالعه آنها كه انسانهايي برجسته و موفق محسوب مي شدند ، روشها يا الگوهايي فكري ، احساسي و رفتاري داشتند كه دليل اصلي تاثيرگذاري و موفقيت آنها محسوب مي شد . اين افراد ممكن بود ، خود نيز از الگوهاي مذكور آگاهي نداشته باشند ، اما باندلر و گريندر بعنوان ناظراني دقيق ، سعي در تحليل و ساختارسازي اين الگوها داشتند . نتايج حاصله حاكي ازآن بود ، در صورتيكه افراد بتوانند اين الگوها را به روشني تشخيص و توضيح بدهند ، قادر به تقليد از آنها هم خواهند بود و اين منجر به نتيجه اي شگرف و درخشان خواهد شد : «همه افراد مي توانند با تقليد از الگوهاي برتر ، به موفقيت و كاميابي هاي مشابه دست پيدا كنند» . بهترين ويژگي كه موجب تاثيرگذاري شگفت انگيز ان ال پي هست ، قابليت اون در تبديل عملكرد به عناصر كوچك و جزئي هست . اين عناصر كوچك و جزئي شخصيتي به راحتي قابل الگوبرداري هستند و با تلفيق و جاري كردن اين عناصر دروني در شخصيتمون ، به راحت تبديل به رفتار بيروني ميشند و اثرشون رو به طور مستقيم در زندگي ما نشون خواهند داد . اجازه بديد سادهتر خدمتتون عرض كنم ، فرض كنيد دوست داريد يك فروشنده موفق و كارآمد باشيد ، كافيه شاخصهاي عملكرد يك فروشنده موفق رو به دقت تحليل و بررسي كنيد و تشخيص بديد ، اونها رو به اجزاي كوچكتر و مشخصتر تقسيم كنيد . موقع حرف زدن با مشتري صداش چطوريه ، لحن حرف زدنش ، نوع برخوردش ، نوع نگاهش ، حركت دستهاش ، تو چه زاويه اي مي ايسته ، طرز ايستادنش ، محورهاي توضيحاتش ، نوع واكنشهاش ، طرز خنديدنش ، شكل چونه زدنش و تك تك اجزاي ارتباطيش با مشتري رو به دقت تفكيك و تحليل كنيد و سعي كنيد با احاطه و تسلط و شناخت رو اين جزئيات رفتاري ، حتي افكاري و احساسي و دروني از اونها الگوبرداري كنيد ، تقليد كنيد و در ساختار عملكرد خودتون پياده كنيد . فراموش نكنيد هر قدر شاخصها جزئي تر باشند الگوبرداري راحت تر و دقيق تر هست . حالا ميشه انتظار داشت همون نتايجي كه نصيب فروشنده موفق و برتر شده ، نصيب شما هم بشه و اين استراتژي ساده همون جادوي ان ال پي هست . البته در نظر داشته باشيد كار شما از اينهم ساده تر و كاربردي تره چون دانش ان ال پي قبلاً الگوها رو مدلسازي و آماده كرده و مهياي بهره برداري شماست . چهار محور اصلي تمركز ان ال پي براي الگوسازي عبارتند از : 1- كيفيت رابطه اي كه با ديگران برقرار مي كنيم . 2- نوع نتيجه اي كه به واسطه هر عملكرد نصيب ما مي شود . 3- كيفيت استفاده اي كه از حواس پنجگانه خود براي درك موقعيتهاي مختلف داريم . 4- پرورش قدرت انعطاف پذيري براي پذيرش تغييرات . اين 4 محور ، يعني روابط ، نتايج ، حواس و انعطاف پذيري مبناي تحليل و تعريف ساختار الگوسازي و مدلسازي عملكرد ، در ان ال پي مي باشد . ان ال پي اين امكان رو در اختيار شما ميذاره كه هم شرايط فعلي كه باهاش درگير هستيد رو به خوبي درك كنيد و تحليلش كنيد و هم وضعيت دروني خودتونو كه در ارتباط با اون موقعيت در نهاد شما به وجود اومده رو بشناسيد و باز هم تحليل كنيد . حالا با شناخت كامل شرايط موجود و وضعيت دروني مرتبط خودتون ، بايد بريد سراغ تحليل شرايط سوم ، يعني همون وضعيت مطلوبي كه انتظارش رو مي كشيد . هنر ان ال پي تبديل و تطبيق شرايط دروني شماست به نحوي كه شرايط بيروني موجود رو به شرايط ايده ال برسونه . مثل اينكه يه كم پيچيده شد ، اجازه بديد با يك مثال خدمتتون راحت تر توضيح بدم . فرض كنيد شما روابط مطلوبي با همسرتون نداريد و از وضعيت ناهنجار فعلي كاملاً ناراضي هستيد ، دنبال چي هستيد ، كاملاً مشخصه داشتن يك روابط عاطفي پايدار ، آروم و زيباي خونوادگي كه آرامش و لذت شما رو تامين كنه . حالا قصد داريم از دانش ان ال پي براي بهبود شرايط كمك بگيريم . منطق ان ال پي از ما ميخواد ، الان به خوبي شرايط موجودمونو شفاف و تحليل كنيم ، شرايط فعلي ما اينه كه وارد محيط خونه مي شيم ، همسرمون رضايت و آرامش خاطر لازم رو نداره ، شروع ميكنه به واكنش نشون دادن ، غر زدن ، ايراد گرفتن و بداخلاقي . واكنشهاي اون به سرعت ما رو تحريك مي كنه و ما هم متقابل واكنش نشون ميديم ، قدرتمندتر و كوبنده تر و متقابلاً همسر ما به واكنش ما ، واكنش نشون ميده ، او هم كوبنده تر و قدرتمندتر و اين زنجيره واكنشها اونقدر ادامه پيدا ميكنه تا به شرايط بحراني برسيم و محصول اين فرآيند جهنمي است كه ازش متنفر و بيزاريم . شرايط ايده ال چي هست ، اونه كه وارد خونه بشيم ، همسرمون سرحال و قبراق و شاد و شنگول و خوش اخلاق ، گل بگيم و گل بشنويم دادن آرامش و لذتي كه دلمون مي خواد رو تجربه كنيم . خوب حالا قسمت مهمش تحليل وضعيت دروني ما در ارتباط با شرايط ناهنجار هست و اينجا ان ال پي به ما كمك مي كنه سري به درون خودمون بزنيم و ببينيم چه خبره . چه پردازشها و فعل و انفعالاتي درون ما شكل مي گيره و جريان پيدا مي كنه كه ما در مواجهه با شرايط نامطلوب و ناهنجار داراي يك شخصيت مخرب ميشيم . و حالا با در اختيار داشتن اين سه نوع تحليل ، ان ال پي هنرش رو نمايش ميده ، درك شما رو از شرايط موجود به نحوي دگرگون ميكنه ، قابليتهاي دروني شما رو به نحوي سازماندهي مي كنه تا كيفيت پردازشهاي ذهني شما كاملاً تغيير كنه و در مواجهه با شرايط سخت و نامطلوب شخصيتي در شما متجلي بشه كه بتونه شرايط نامطلوب رو تبديل به شرايط مطلوب كنه . به عبارتي ان ال پي قصد داره با اتكا به تغييرات دروني شما ، شخصيتي رو در نهادتون خلق كنه كه اين شخصيت مي تونه شرايط بد و نامطلوب رو به شرايط شايسته و زيبا تبديل كنه و ان ال پي اين دگرگوني شخصيتي رو با روش الگوبرداري و تقليد اجرا مي كنه . الگوهاي آماده اي رو در اختيار ما ميذاره ، تا بتونيم در حداقل زمان و به شكل موثر صاحب اون شخصيتي بشيم كه شديداً بهش نياز داريم . اين الگوبرداري و تقليد كار پيچيده و غريبي براي ما نيست . در واقع ما از دوران كودكي روند طبيعي رشد و تكاملمون رو مديون الگوبرداري و تقليد از رفتار بزرگترها بوديم ، اما زماني كه خودمون بزرگ شديم و ديگه بزرگتري رو نتونستيم دور و برمون پيدا كنيم ، الگوبرداري رو هم فراموش كرديم و به همين دليل از اون به بعد سرعت رشد ما كندتر و جهت گيري تكامل ما سردرگم شد . در نگرش ان ال پي نخستين گام براي ارائه واكنش و عملكرد بهتر و برتر ، شناخت و آگاهي كامل از ساختار نوع افكار ، باورها ، پردازشهاي ذهني و كيفيت رفتار موجود است . شاخصهاي شخصيتي موجود كه نتيجه دلخواه و مطلوب را توليد نمي كنند . زماني كه اين آگاهي و شناخت را شفاف و سازماندهي شده در اختيار داشته باشيد ، مي توانيد با كنترل پردازشهاي ذهني و بهرهگيري از ابزار و استراتژيهاي كارآمد ، تجديد نظر و تغيير لازم را در فرآيند اين پردازشها انجام دهيد . اين دگرگوني هدفدار و سازماندهي شده ، در چنين زمينه هايي اجرايي مي شود : 1- خلق ديدگاه و نگرشي جديد 2- آزمون رفتاري متفاوت 3- جايگزيني افكار منفي با افكار مثبت 4- جايگزيني باورهاي بازدارنده با باورهاي مشوق و نيروبخش 5- تحريك خلاقيت و خلق ايده هاي جديد 6- تغيير عادات كهنه و فرسوده 7- طراحي واكنشهاي جديد در هنگام مواجهه با شرايط دشوار اصول اوليه ان ال پي براي بهبود عملكردهاي فردي بيان مي كنه . عملكرد متعالي و درخشان يك فرد قابل پياده سازي و انتقال به افراد ديگه با هر شرايطي هست . براي ارتقاء عملكرد يك انسان ، نياز داريم به پيشرفت ، بهبود مهارتها و قابليتهاي و دروني و اينكه جسم و روح به هماهنگي بيشتري دست پيدا كنه . همينطور بايد توجه داشته باشيم پردازشهاي ذهني كلي ، قابل تبديل به عناصر كوچك هستند . هميشه تغيير در عناصر كوچك و جزئي ساده تر و امكان پذيرتر از عناصر كلي هست و تمركز بر روي تغيير اجزاي كوچك شخصيتي نتيجه بخش تر هست . مثلاً اگر قصد داشته باشيم شخصيت يك آدم ترسو و بزدل و ضعيف رو تبديل به يك انسان شجاع و جسور و قدرتمند كنيم ، اين تغيير كلي به راحتي و به سادگي امكان پذير نباشد . اما اگه رو اجزاي كوچك عملكرد تمركز كنيم ، مثلاً سعي كنيم فرد موقع تاريكي به خودش مسلط تر باشد ، يا اينكه تغييري در اون ايجاد كنيم كه وقتي با آدم مهمي حرف مي زنه خودشو نبازه اين امكان پذيرتر و ساده تر هست و اينكه با تغيير اجزاي كوچك عملكرد اين انسان ترسو مي شه در كل او رو تبديل به آدمي شجاع و جسور كرد . ان ال پي تو يك كلام ، راه دستيابي به قدرتها و منابع دروني بي نهايت انسانهاست . ان ال پي هميشه وضعيت خوب رو مشخص نمي كنه ، بلكه مي خواد وضعيت موثرتر رو نشون بده . يك حالت خوب مي تونه براي يك نفر خوب و براي يكي ديگه بر تلقي بشه . ان ال پي اصولاً دنبال تشخيص خوب و بد نيست ، بلكه دنبال تاثيرگذاري بهتر و جهت دار تر هست . نمي گه چه مدل روابطي بين والدين و فرزند مطلوب و پسنديده و دلخواه ولي راهي رو نشون ميده كه چطور پدر و مادر بتونند نفوذ و تاثير بيشتري روي بچشون داشته باشند . ان ال پي يك استراتژي هوشمندانه و كاملاً بصرفه است ، چون تمركزش روي ارتباط اجزاء مختلف با همديگرست و شناخت كانالهاي ارتباطي رو بهترين و سريعترين راه براي تاثيرگذاري مطلوب و كسب نتايج دلخواه ميدوند . ان ال پي سراغ جزئيات ميره ، بخوبي از اهميت كوچكترين جزئيات خبر داره ، جزئياتي كه اغلب مورد غفلت همه هستند ، اينكه طرف موقع حرف زدن چشماش چطوريه و حركت دستهاش چه فرميه ، چطور راه ميره ، چطور نفس مي كشه و انواع و اقسام جزئياتي كه هر كدوم مي تونند مورد بهرهبرداري موثر قرار بگيرند . ان ال پي افراد رو به طور مشترك داراي تواناييهاي بالقوه دروني مي دونه كه اگه با ابزار الگوبرداري بالفعل بشند ، راه بهبود تو زندگي رو مستقيم نشون ميدند . به ارتباط بين ضمير آگاه و ناخودآگاه توجه بسيار ويژه اي داره و بخصوص از تاثير شگرف ناخودآگاه بهره هاي فراواني ميبره . روند تغييرات و بهبود در فرآيندهاي ان ال پي سريع و قاطع هست و روشهاش كاملاً كاربردي و بي طرفانست . اين روشها ثابت نيست و براي هر فردي ميتونه متفاوت باشه . و به عبارتي ان ال پي اصل ثابت و لايتغيري رو بسط نمي ده و معتبر نمي دونه . نيازهاي افراد رو هر چي باشه محترم مي شمره و به اصطلاح اكولوژيكه ، يعني اصرار به در نظر گرفتن شرايط موجود هر فرد داره . باور داره اگه كسي تونست ، پس ديگران هم مي تونند و هر فردي رو بالقوه داراي تمام منابع مورد نيازش مي شناسه . سعي مي كنه بين بهترها ، بهترين تصميم رو انتخاب كنه و براي هر رفتار هدف كاملاً مثبتي رو طراحي ميكنه و هر جهت گيري منفي در ان ال پي نامفهومه . و دست آخر اينكه ان ال پي ، مفهوم هر عمل رو در شكل عكس العمل مشخص مي كنه و نه در هدف و نتيجه اون عمل . تا اينجاي كار سعي كردم يه معرفي كلي و كاملاً ساده از ساختار دانش ان ال پي خدمتتون ارائه بدم . در بخش بعدي كارگاه آموزشي ، به سراغ مفاهيم اصلي و كليدي ان ال پي خواهيم رفت . پيش فرضها : پيش فرضها مراجع ارزشيابي و قضاوت شما در مورد هر موضوعي هستند . هر قدر دايره تجربيات و آگاهي شما وسيعتر باشد ، پيش فرضهاي مفصلتري در اختيار داريد . ان ال پي از يك ديدگاه ، علم طراحي و بازسازي پيش فرضهاست . به نحويكه پيش فرضها و مراجع ذهني منجر به تحليلهايي نيرومند و هدفدار شده و بعنوان بستري مناسب براي تحقق اهداف مورد استفاده قرار گيرند . زياد مهم نيست ، دنبال صحت و سقم پيش فرضهاتون بگرديد . نيازي نيست تحليل كنيد آيا پيش فرض شما معتبره . مطابق با حقيقت و واقعيته يا نه تخيليه ، غيرواقعيه ، دو راز حقايق موجود هست . مهم اينه كه پيش فرض شما چه تاثيري در نگرشها و تصميم گيريهاتون داره ، شما رو به هدفتون نزديك ميكنه يا از اون دور . وقتي در اجراي تصميمي شكست مي خوريد و به بن بست مي رسيد، ممكنه پيش فرض شما كه عطف به آگاهي و تجربيات قبلي و دانسته هاي شما ميشه ، حكم كنه كه بي استعداد بوديد ، بي عرضه بوديد ، شانس نداشتيد ، شرايط مساعد نبود و يا ممكنه پيش فرض ديگه اي داشته باشيد كه بگه ، كافيه يه كم ديگه تلاش كنيد ، كافيه كمي انعطاف به خرج بديد و مسيرتونو عوض كنيد ،كافيه دوباره امتحانش كنيد . اصلاً مهم نيست ارزيابي كنيد آيا پيش فرض مدل اول واقعي تره ، بيشتر با حقيقت منطبقه ، منطقي تره يا پيش فرض دوم . مهم اينكه بدونيد كدوم پيش فرض تو حركت شما نقش سازنده و موثر رو بازي ميكنه و كدوم پيش فرض مخرب و بازدارنده . همه ما در برخورد با هر موضوعي آگاهانه يا ناآگاهانه مستقيم سراغ پيش فرضهامون ميريم ، پيش فرضهايي كه با درجات مختلف و به سبب عوامل مختلف براي ما موجه و پذيرفته شدند ؛ اين تيپ آدمها معمولاً دروغگو و بدجنسند ، اهالي فلان شهر اكثراً خسيسند ، مواظب باش زياد تو چشم نرمي ، اونهايي كه بدون پشتوانه ريسك مي كنند با سر به زمين ميخورند ، اجناس وطني همشون بنجلند ، اون فاميل چه مراسم هاي عروسي خسته كننده و كسالت آوري دارند ، وضع اقتصادي جامعه ما به اين سادگي درست بشو نيست . وام گرفتن از بانك باعث گرفتاري ميشه ، بهترين جا براي مسافرت شماله ، شنا تو استخر خيلي بهتر از درياست . شما چقدر پيش فرض تو مغزتون داريد . خيلي خيلي زياد . هر قدر تجربه و دانشتون بيشتر ، پيش فرضهاتون بيشتر و مفصلتر . و هر پيش فرض يه درجه اعتباري براتون داره و تا يه حدي بهش ايمان داريد . باز هم تكرار مي كنم مهمتر از ارزيابي صحت و سقم پيش فرضها كاركرد و تاثير اونها در مورد موضوع حركت ماست . ان ال پي قصد داره يه طراحي و بازسازي مجدد روي پيش فرضهاي ما داشته باشه و اونها رو جهت بده و تاثير گذاريش روي ما رو كنترل كنه . و به اين منظور يه فيلتر قدرتمند سر راه پيش فرضهاي ما قرار ميده تا بجاي اينكه پيش فرضها سد و مانع حركت ما بشند باعث تاثير مثبت و سازنده روي مسير تحقق اهداف ما بشند . ان ال پي تاكيد مي كنه كه يك سري پيش فرضهاي پايداري و مبنا رو براي هميشه در ساختار ذهن ما جاري كنه ، پيش فرضهايي كه ميتونند ما رو جهت بدند و در مسير حركت هميشه ما رو حمايت و تقويت كنند . بعضي از اين پيش فرضها عبارتند از ؛ در درون شما منابع و نيروهاي لازم براي رسيدن به هدف وجود داره ، براي بهره برداري بايد با شايستگي اونها رو از درون خودتون استخراج كنيد ، هر نوع رفتاري منجر به نتيجه بخصوصي ميشه . پس علتهاي تكراري هميشه نتايج تكراري رو توليد مي كنند ، هر مفهومي به نام شكست نامفهومه ، هر نتيجه مي تونه موفقيت كامل در اجراي يك فرآيند باشه و براي تغيير نتيجه بايد فرآيند مذكور رو عوض كرد ، هر نوع واكنش افراد به دليل نوع درك و استنباط اونها از اون موضوعه . پس واكنش بد به دنبال يك استنباط بد اتفاق مي افته . سيستم جسم و روح انسان ارتباط و تعامل تنگاتنگي با هم دارند و يك جسم سرحال و سالم شاداب ، صاحب روحي نيرومنده . شما هم كمي تفكر كنيد و از اين جور پيش فرضهاي موثر و نيرومند كه بايد در مركز فرماندهي ذهنمون مستقر كنيم ، پيشنهاد بديد . باور : پيش فرضهايي كه به صحت آنها ايمان بياوريم ، تبديل به باور مي شوند . باور همان تفكر و نگرش با اطميناني است كه نسبت به درست بودن يا نادرست بودن موضوعي داريد . باورها از قدرتمندترين قواي ذهني انسانها محسوب مي شوند . خاطرات : تجربيات گذشته شما وابسته به نوع دركي كه از كيفيت زندگي داشته ايد ، نقاط مرجعي هستند كه براي انطباق گذاري و ارزشيابي تجربيات جديد مورد استفاده قرار مي گيرند . ارزشها : ارزشها يا ضدارزشها معيارهاي اندازه گيري و ارزيابي شما براي ارزشگذاري مفاهيم هستند . عادتها : مسيرهاي مشخص و تكرارپذير رفتاري را عادت مي گويند . هر رفتاري كه با تاكيد ، احساس و تكرار همراه شود ، تبديل به عادت جاري خواهد شد . براي اقدام به رفتار نياز به اراده آگاهانه مي باشد ، اما وقوع عادات به شكل ناخودآگاه شكل مي گيرند . باورها ، ارزشها ، خاطرات و عادتهاي ما تشكيل نظام بسيار نيرومند و تعيين كننده اي رو در ساختار ذهن ميدند كه ما از اين نظام بعنوان مركز كنترل و فرماندهي ذهن تعبير مي كنيم . تو اين مركز كنترل شگفت انگيز تمام واكنشهاي رفتاري ما ، شكل افكار ما و كيفيت احساسات ما طراحي و برنامه ريزي ميشه و اگه ما در برخورد با هر موضوعي شاهد افكار ، رفتار و احساسات متفاوتي هستيم ، اين توليد همين مركز فرماندهي هست . اين سه عامل يعني افكار ، احساسات و رفتار در واقع سه بعد اصلي شخصيت ما رو تشكيل ميدند . بنابراين واقعيت بسيار مهم و شگرف موجود خارق العاده اي به نام انسان اينه كه ، طراحي شخصيتش كاملاً برنامه ريزي شده و قابل تحليله و اين طراحي و اجرا متاثر از نوع باورها ، ارزشها ، عادتها ، تجربيات و ذهنيات ما ، در مركز فرماندهي ذهن ما طبق الگو و الگوريتم خاصي انجام ميشه . پس همين الان كه تو صاحب شخصيت فعليت هستي ، اين شخصيت محصول پردازشهاي فعال در ذهن تو و مركز و فرماندهي توست ، اگر حرفهاي من هيجانزدت مي كنه ، تحريكت ميكنه و بهت نيرو و قدرت ميده و ميتونه تحولي رو تو زندگيت ايجاد كنه ، اين مربوط به شخصيت خود توست ، شخصيتي كه محصول پردازشهاي ذهني توست و اگه اين حرفها برات كسالت آوره و بدرد نخوره باز هم وابسته به شخصيت خودته وابسته به اينكه در مواجهه با اين مطالب چه پردازشهايي تو ذهنت جاري ميشه و چه عكس العمل رفتاري ، احساسي و فكري رو در تو ايجاد ميكنه . ان ال پي استراتژي فوقالعادهاي براي دخالت آگاهانه در ساختار اين پردازشها ارائه ميده و با هوشمندي و نگرشي كاملاً تاثيرگذار سعي ميكنه در كمترين زمان و با كمترين هزينه ، تغييرات لازم رو در ساختن و شكل گيري شخصيت افراد بوجود بياره و اونها رو توانمندتر ، موفقتر و شايسته تر كنه . و فراتر از اون ان ال پي اعتقاد داره در قاموس نظام هستي كيفيت و شكل زندگي حتماً متناسب با نوع و كيفيت شخصيت افراد براشون تدارك ديده ميشه و در معرض تجربشون قرار مي گيره . هر زندگي قانوناً هم شأن ، هم ظرفيت و درخور شخصيتي هست كه داره اون زندگي رو ، زندگي ميكنه . تمركز : تمركز بر دو نوع است . تمركز آگاهانه و تمركز ناخودآگاه . تمركز آگاه جهت گيري و بسيج شدن تمام امكانات و ابزارهاي آگاهي خود بر روي يك موضوع خاص مي باشد و تمركز ناخودآگاه زماني اتفاق مي افته كه پهنه وسيع ناخودآگاه ذهن با دركي مستقل از شعور و آگاهي فرد ، فرآيندها و پردازشهايش را معطوف به موضوعي خاص مي نمايد . معمولاً تمركز ناخودآگاه قدرتمندتر و موثرتر از تمركز آگاهانه است . بعنوان مثال زمانيكه توجه آگاهانه خود را براي فراگيري حين مطالعه متمركز مي نماييد ، از ابزار تمركز شعور آگاه خويش بهره مي بريد و هنگامي كه بي جهت احساس آشفتگي و سردرگمي مي كنيد ، ناخودآگاه شما بر روي موضوعي آزاردهنده متمركز شده است . تمركز آگاهانه همون تيز شدن ذهن يا بعبارت خودموني ، گير دادن آگاهانه به يك موضوع ، مفهوم يا سوژه خاص هست . موقع ديدن تلويزيون اگه تمركز آگاهانمون رو خرج ديدن اون برنامه كنيم ، كاربرد آگاهانه ما نسبت به موضوعات ديگه اي كه در معرض تجربش هستيم محدودتر ميشه و هر چي تمركز ما روي موضوع اصلي بيشتر باشه ، بي توجهي ما نسبت به مسائل موازي كمتر خواهد شد . اينه كه مثلاً صدامون مي كنند يا باهامون حرف مي زنند ولي متوجه نميشيم . اين محدوديت آگاهي ماست كه توان تمركزش محدوده و همزمان امكان تمركز كاملاً روي چند موضوع رو نداره . هر قدر ابزار آگاهي ما تيزتر باشه كارآمدتره . يعني هر قدر تمركز آگاهانه بيشتري روي يك موضوع داشته باشيم ، احاطه و تسلط ما روي اون موضوع بيشتره و بهتر مي تونيم ازش برداشت و بهره برداري كنيم . اما تمركز ناخودآگاه از جنس كاملاً متفاوتي است . عملكرد سيستم ناخودآگاه ذهن ما براي تمركز روي موضوعات كاملاً مستقل از شعور آگاهانه ماست . چه بسا ناخودآگاه به شدت متمركز روي موضوعي باشد و ما اثراتش را مشهود و مشخص ببينيم ولي در سطح آگاهي دركي از اين تمركز نداشته باشيم . خسته ايم ، كسليم ، افسرده ايم ، ناراحتيم ، عصباني هستيم ، بي حوصله ايم ، ظاهراً هيچ اتفاقي برامون نيفتاده ، هيچ موضوع و دردسري ذهن ما رو بخودش مشغول نكرده ولي در واقع ناخودآگاه ما به شدت روي موضوع يا موضوعاتي ناهنجار و آزاردهنده متمركز شده و نتيجش همين وضعيت نامطلوب ماست . يا برعكس احساس نشاط و سرزندگي و انرژي مي كنيم در حاليكه ، اتفاق مهمي برامون نيفتاده اما ناخودآگاه ما روي موضوعي پرهيجان تمركز كرده . ممكنه همزمان آگاهي و ناخودآگاه ما روي دو تا موضوع كاملاً متفاوت و متضاد متمركز باشند ، اما هميشه تمركز ناخودآگاه قدرتمندتر و اثراتش غالبه . ما عموماً بدون دستيابي به مهارتهاي برتر كنترل و احاطه اي روي تمركز ناخودآگاهمون نداريم ولي تمركز آگاهانه مي تونه كاملاً تحت اختيار ما باشه . ضمير ناخودآگاه ما طوري طراحي شده كه تمركزش جهت گيري آگاهانه نداره و روي نفس موضوع متمركز ميشه. بسته به اينكه ديتاهاي ورودي به ناخودآگاه ما با چه كيفيتي ارسال بشند ، اين سيستم اتوماتيك و غيرهوشمند به همون شكل روي ماهيت موضوع تمركز ميكنه و كاري به جهت گيري آگاهانه ما نداره . وقتي ميگي «به فيل قرمز فكر نكن» ناخودآگاه ما دقيقاً فيل قرمز رو تجسم ميكنه وقتي به خودت ميگي بايد اين روز خسته كننده و كسالت بار و رنج آور رو فراموش كنم ، دقيقاً روي خستگيها ، كسالتها و رنجها متمركز ميشه و اگه بهش بگي من از بدبختي ها و شكستهام فرار مي كنم ، همچنان متوجه بدبختيها و شكستهاي توست پس بايد بگي و احساس كني كه من به دنبال خوشبختي هستم به جاي اونكه به خودت بگي بدبختيهام تموم شد ، تا ناخودآگاه روي خوشبختيها تمركز كنه . اين ساختار و خاصيت حيرت انگيز ناخودآگاه قدرتمند ماست و فرق بسيار مهم تمركز آگاهانه و ناخودآگاه دقيقاً همين جاست . و دوستان عزيز ازتون مي خوام به اين موضوع واقعاً مهم خوب دقت كنيد و به خاطر بسپاريد . تمركز ناخودآگاه هزاران بار قدرتمندتر از تمركز آگاهانه ست و خيلي مهمه ، خيلي خيلي مهمه بدونيد و كنترل كنيد ناخودآگاهتون روي چه موضوعات و مضاميني متمركز ميشه . تمركز ضمير ناخودآگاه شما ريشه بسياري از احساسات افكار و رفتاري هست كه ناخواسته بايد حضور اونها در شخصيتتون رو بپذيريد . دقيقاً به همين دليل جهت گيري تمام استراتژي هاي ان ال پي بر مبناي يك مثبت نگري جامع و كلي و همه جانبه است . وقتي هر موضوعي رو از زاويه مثبت نگاه كنيد و روي وجوه مثبت اون تمركز كنيد و به قول معروف هميشه نيمه پر ليوان رو ببينيد ، تمركز ناخودآگاه شما معطوف به عوامل مثبت و سازنده ميشه و بر عكس توجه به عوامل منفي باعث تمركز ناخودآگاه روي مسائل منفي خواهد شد . در مورد تمركز آگاهانه ذهن توجه به دو تا نكته مهم ديگه هم ضروريه . براي بهره برداري موثرتر از ذهن بايد توجه كنيد ، ذهن ما در سطح آگاهيش گنجايش محدودي بر تمركز داره و موارد خارج از ظرفيتش را حذف مي كنه . ذهن انسان تو يه زمان واحد معمولاً امكان تمركز روي 5 تا 9 موضوع مختلف رو داره و زمانيكه در معرض موضوعات بيشتري قرار بگيره ، اضافه ها رو حذف مي كنه . وقتي وارد فضاي جديدي ميشيم ، ذهن ما درآن واحد روي تعداد محدودي از المانهاي محيط تمركز مي كنه و مابقي داده ها به سطح آگاهي ما وارد نمي شند . پس براي بهره برداري بهتر از ظرفيت تمركز ذهن بهتره اين گزينش رو خودمون ، آگاهانه انجام بديم و روي موضوعاتي كه برامون مفيدتر و موثرترند ، متمركز بشيم . نكته مهم دوم اينكه ، تمركز ذهن چه در سطح آگاهي و چه در ضمير ناخودآگاه نسبت به نشانه ها ، استعاره ها ، نمادها و ديتاهاي مفهومي بهتر و سريعتر واكنش نشون ميده و تحريك ميشه تا اطلاعات مستقيم و بي واسطه . به همين دليله كه تابلوهاي راهنمايي رانندگي به جاي اينكه بنويسند ، خطر يا ورود ممنوع از نمادها استفاده ميكنند. با اطلاع از همين موضوع شما هم براي انتقال يك مفهوم به مخاطب هر قدر بيشتر از كنايه ها ، نشانه ها و استعاره ها و تمثيلها استفاده كنيد ، تاثيرگذاري مطلوبتري براي برانگيختن تمركز مخاطب خواهيد داشت . نشانگرها : نشانگرها عبارتند از حركات يا ژستها و تيپهاي رفتاري و شخصيتي كه نشان دهنده فرآيندهاي ذهني مورد استفاده فرد مي باشند . با استفاده از نشانه هاي مشهود در رفتار بيروني ميتوان به پردازشهاي ذهني فرد پي برد . مشاهده دقيق : با افزايش مهارتهاي مشاهده صحيح و دقت در كيفيت ظاهر و رفتار افراد ، مي توان تحليل مشخص و جهت داري از مفهوم رفتار او ارائه داد . سنجش جزئيات : مشاهده جزئيات رفتار يك فرد و تفكيك شاخصهاي جزئي ظاهر عملكرد او مي تواند كمك شايسته اي به تحليل دقيق و مناسب رفتار و افكار و احساسات او را داشته باشد . كيفيت حواس : افراد در استفاده از حواس پنجگانه خويش از كيفيتهاي مختلف و متفاوتي برخوردارند . كيفيت و طرز استفاده از ابزار بيان ، نوع گفتار ، شكل ابراز احساسات ، كيفيت شنيدن و نوع واكنشهاي جسمي در ارتباط مقوله هاي مختلف ، اطلاعات مهمي در ان ال پي براي تحليل فرد مي باشد .- 3 پاسخ
-
- معجزه nlp
- معجزه ان ال پی
- (و 8 مورد دیگر)