جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'مدیریت برند'.
3 نتیجه پیدا شد
-
مدیریت برند چیست ؟ حرفه بازاریابی و فروشندگی چه از نظر دستاوردها و چه از نظر دانش و تجربه، حرفهای جذاب است. بازاریابی و فروش به غیر از تمرکز بر فروش محصولات جنبههای زیاد دیگری نیز دارند. افرادی که تمایل زیادی برای ملاقات با افراد و فروش محصولات و خدمات به آنان را دارند تهیه برنامه فروش ، شناسایی رهبری فروش ، ایجاد مجموعهای از چشماندازها و تبدیل آنها به فروش برایشان راضیکننده خواهد بود. برای چنین فروشندگانی، فروش بسیار جائز اهمیت است و هر مشتری جدید، ارزش فراوانی برای سازمان دارد. افرادی نیز وجود دارند که از ایجاد استراتژیهای بازاریابی ، رشد برند و استفاده از مهارتهای خلاقانه خود برای به وجود آوردن برنامههای تبلیغاتی و ارتباطی تاثیرگذار لذت میبرند. ساخت نام برند ، ترویج برند و ارزش دادن به مشتریان ، از جالبترین شغلها در بازاریابی هستند که میتوانید از آنها لذت ببرید. تمام برندهایی که به نظرتان میرسد را در نظر بگیرید. با این کار تولیدات آنان با تصویر و لوگوی آن برند در ذهن ما به هم مرتبط میشوند. محصولات آرایشی بهداشتی را در نظر بگیرید: به سرعت برخی از شناختهشدهترین برندها همانند اورآل، اولی و نیوآ به خاطرتان میآید. به لپتاپ فکر کنید و خواهید دید که لوگوی آی بی ام و دل در نظرتان مجسم میشود. برندهای اپل و ماکروسافت امروزه برای هر کودک خردسالی نیز شناختهشده هستند. تمام ما با برندهایی نظیر وال مارت، ای کیا، تسکو، هوم دیپات، تارگت و برندهایی ازایندست آشنایی داریم. به خدمات بانکداری فکر کنیدHSBC ، City Bank، Standard Charter یا America Bank و برندهای دیگری که با آنها آشنایی دارید سریعا در خاطرتان مجسم میشوند. زمانی که برای سفر برنامهریزی میکنید کدام خطوط هوایی به ذهنتان میآید؟ طبیعتا بریتیش ایروی، لوفتانزا و سنگاپور ایرلاین جزو آن ها خواهند بود. به غیر از تصویر و لوگو برند ، موارد مهم دیگری نیز وجود دارند. درست است که به نظر می رسد لوگوی یک برند ، مهمترین شاخص هویت برند باشد و با مشتریان ارتباط برقرار مینماید ، اما اگر از متخصصان برندسازی و بازاریابی سوال کنید ، مسایل مهم بیشتری در مورد برندسازی وجود دارد. برندهای قدرتمند ارزشهای زیادی برای شرکت ایجاد می کنند. این ارزشها به غیر از آن ارزش اصلی است که برند در قالب کالا یا خدمات برای شرکت ایجاد مینماید. با این وجود توجه بازاریابان بر ترویج برند و و ارتباط آن با خط تولید، شناخت عملکرد برندهای موفق و همچنین گزارش ارزش آن به سازمان متمرکز است. برندهای موفق برقراری ارتباط مسقیم و دائم با مشتریان را سر لوحه کار خود قرار دادهاند. یک مشتری میتواند در تمام مدت زندگی خود به یک برند وفادار باقی بماند. وجود افرادی که همیشه از محصولات جانسون اند جانسون استفاده مینمایند و یا از خدمات Citi Bank بهره می برند چندان غیر معمول نیست چرا که آنها مدت زمان زیادی است که با این برندها ارتباط برقرار کرده اند. در ایجاد یک برند و دادن ارزش پیشنهادی از طریق آن، نه فقط بخش بازاریابی بلکه کل سازمان دخیل است. زمانی که مردم با برند و از طریق آن با سازمان ارتباط برقرار می کنند، تمرکز سازمان بر روی ارائه متناوب ارزش افزایشی از طریق برند بسیار اهمیت می یابد واین کار در آینده به یک فرایند دائمی تبدیل می شود. در یک بازه زمانی خاص ، ارزش برند و قولی که برند داده است مانند ویژگیهای محصولات و لوگوی نیازمند تغییرند. این تغییر در راستای هماهنگی با بازار و همچنین به عنوان استراتژی سازمانی برای رشد و جهتیابی است. تصویر برند همیشه باید با زمانه مطابقت داشته باشد و همزمان آینده را نیز در نظر داشته باشد. از آنجایی که برند با مشتریان ارتباط برقرار می کند ابزار قدرتمندی است که دایما باید توسط سازمان مدیریت شود. تغییر مشخصات مدیران برند به هرسوپر مارکتی که میخواهید بروید و به بعضی قفسهها نگاه کنید بویژه غذا و سبزیجات. وقتی تعدد اقلام را میبینید، شگفت زده خواهید شد و از آن بیشتر تعجب مینماید وقتی تعدد برندها را میبینید. تصمیم گیری برای مشتری مشکل است زیرا در بین تعداد زیاد برند، سردرگم شده میگردد. در بسیاری از حالات تعدد این برندها در قفسه ها باعث میشود تا که مشتری ارزانترین را انتخاب کند و یا به برند خاصی توجه ننماید. این امر در مورد تمام محصولات تند مصرف FMCG صادق است. وقتی رقابت شدید است ، مدیریت یک برند برای مدیران برندها یک چالش به حساب میآید. برخلاف سالهای گذشته، ویژگیهای شغل مدیران برند تغییر نموده است و در گذر زمان متحول شده است. مدیران برندها مسئول تمام کسب و کار هستند و ملزم به تضمین بازگشت سود از سرمایه گذاری هستند. ارزش برند و ارزش ویژه برند شرکتها وابسته به تصویر برند و مدیریت برند شدهاند. مدیریت برند ، رشد ، سهم از بازار ، سودآوری ، حفظ تصویر برند ، پیشنهاد ارزشی در کوتاه مدت یا بلندمدت چالشهایی هستند که پیش روی مدیران برندها هستند. تغییرات در فن آوری و طبیعت رقابتی بازارها و جهانی شدن، مدیریت برند و رفتار مشتریان را تغییر داده است. مدیران برندها همیشه تحت دو فشار عمده هستند : تحول در استراتژهایی که میتوانند تمایز ایجاد نماید. مصرف کننده را مخاطب قرار داده و برای آنها ارزش افزوده همیشگی ایجاد نماید. شغل مدیران برند امروزی نیازمند مهارتهای مختلفی جهت مدیریت محیط پر چالش کنونی است. در کنار تغییرات در بازار و تکنولوژی و تغییرات در مکانیزم زنجیره عرضه، رفتار و توقع مشتریان نیز در حال تغییر است. محیط اقتصادی تاثیر زیادی بر روی برندها و رفتار مشتریان دارد. هرگونه بحران اقتصادی و افزایش تورم چه در مقیاس جهانی یا ملی سبب محتاط شدن مشتری در خرید میگردد. بدین معنا که آنها در خرج کردن پول دقت بیشتری کرده، انجام یک خرید را به تعویق انداخته و یا از یک برند خاص چشم پوشی و خرید ارزانتری انجام میدهند. تغییرات در بخش مالی شامل وضعیت مالی مشتری و قرض از کارت اعتباری نیز بر روی حرکات یک برند در تمام بازار ها تاثیر گذار است. فن آوری، روندهای اجتماعی موجود، زندگی شهری و رسانه های الکترونیکی میتوانند سبب ساخت یا شکست یک برند شوند. مدیران برند بایست نسبت به تغییرات و رشد در زمینه های مختلف و محیط خارجی آگاه بوده و توانمندی حرکت سریع و تغییر تصمیمات و برنامه ها را داشته باشند تا برند خود را در میان چالش ها رشد دهند. مدیریت برند دیگر یک عملکرد فردی نیست. پویایی مدیریت برند و تغییرات در ویژگی های مدیریت برند که شامل نرخ بازگشت سود از سرمایه گذاری و کمک حداقلی برند به ترازنامه است، نیازمند تیم های چند عملکردی است تا بتوانند با همکاری همدیگر یک برند را مدیریت کنند. برندهای بزرگ تولید کننده کالای زود مصرف و سازمان های چندملیتی جهانی، به درستی ساختار خود را تغییر دادهاند تا یک ساختار سازمانی ماتریسی ، عملی و منضبط جهت مدیریت برند ایجاد کنند. منبع : مدیریت برند و بازاریابی
-
نوشته شده توسط دکترسیدرضا آقاسیدحسینی تیم مشاوران مدیریت ایران : شاید فراموششدن یک برند اجتنابناپذیر باشد. در برخی موارد برندها کارهای انجام میدهند که موجب نارضایتی مشتریان بالقوه و بالفعل میگردد. هزینهای که شرکتها در کمپین تبلیغاتی برای برند خویش انجام میدهند، برای ایجاد شفافیت هرچه بیشتر استراتژیهای بازاریابی و فروش برای مخاطبین داخلی و خارجی سازمان خویش است. اما سوال اساسی اینجاست : اگر اشتباهی از برند سر بزند، آیا مشتری آن را میبخشد؟ به نظرم، جواب واحدی وجود ندارد. زیرا باید ابتدا ببینیم که برند چه نوع اشتباهی انجام داده است. نوع این اشتباه میتواند احتمال بخشش آن را تعیین نماید. اعمال متفاوت، نتایج متفاوتی روی شهرت و انتظارت مشتری از برند خواهد داشت. همانطور که قبلا در مقالهای تفاوت برند و شهرت Reputation & Brand را بیان نمودهایم. یکچیز کاملا مشخص است، برندی که شهرتش دچار لطمه شده است، بسیار علاقهمند است که هرچه سریعتر رابطه ازدسترفته خویش با مشتریانش را به وضعیت قبلی و عادی برگردانده و چهره خویش را بازسازی نماید. بهبود شهرت یک برند، سبب تقویت حسن نیت برند (احساس یا نگرش دوستانه، صمیمت و همکاری بین مشتری و برند) میگردد که حتما بر ارزش برند تاثیر بسیار زیادی خواهد گذاشت. ما در زمان ارزشگذاری برند از طریق یک مدل نوین ارزشگذاری، این حسن نیت برند Brand Goodwill را در برمیگیریم. در ادامه به تشریح 10 موقعیتی خواهیم پرداخت، که بعد وقوع آن، برند درخواست بخشش خواهد نمود. 1- رسوایی برند: تیترهای خبری میآیند و میروند. اغلب رسواییها توسط رسانهها افشا میگردند. برای مثال در خصوص برند آمازون، که مقاله روزنامه نیویورکتایمز در خصوص فرهنگسازمانی این برند منتشرشده است. شاید بخشیهایی از این مقاله به مذاق آمازون خوش نیاید، اما بهصورت عمومی، در سازمانی که مدیریت روابط عمومی آن فقط جنبه نمایشی ندارد، اینچنین خبری با یک مدیریت بحران ساده حل میگردد، اما در سازمانهایی که روابط عمومی فقط برای نصب شعارنوشته تبریک و تسلیت و یا برگزاری همایشهای بینتیجه به وجود آمده است، یا به چنین مطالبی اصلا واکنش نشان نمیدهد، و یا عکسالعمل آنان خود تبدیل به تیترهای جدید خبری میشود. 2- هتک حرمت برند: هنگامیکه یک سازمان یا سخنگوی آن چیزی بگوید و یا کاری انجام دهد که توهین تلقی شود. مثل تبلیغ شرکت گپ که حاوی پیام نژادپرستانه بود و باعث شد که این شرکت سریع مجبور به عذرخواهی شود.(در این تبلیغ، دست دختر سفیدپوست روی سر دختر سیاهپوست است) این فیلم را ببینید. بعدازاین اتفاق، شرکت چند صد هزار دلار هزینه نمود تا پیام متفاوتی به مخاطب خود ارائه دهد. این فیلم را ببینید. واکنش مناسب به چنین موقعیتی تنها با حساسیت و واقعبینی سازمان حاصل خواهد شد. 3- اجحاف یا ستم برند: برخی فعالیتهای تجاری که از دیدگاه مدیرانش، بسیار خود و از سوی اجتماع قابلپذیرش است، ممکن است که اصلا قابلپذیرش نباشد و موجب عکسالعمل مخاطبین گردد. برای مثال یک فیلم مستند در خصوص حرکتهای نمایشی دو جفت نهنگ قاتل در یک آکواریوم نشان داده شد و به ناگه این کسبوکار خود را درون شعلههای انتقاد مخاطبانش دید. تعداد معترضیان زیاد شده و از شمار بازدیدکنندگانش کم گشت. بعد را آن این آکواریوم در سال 2015 اعلام نمود که مسیرش را تغییر داد. آیا مردم آن را میبخشند؟ باید نشست و دید. این مورد در خصوص شرکت مکدونالد نیز اتفاق افتاد. انتقادهای شدید در خصوص وضعیت خوکدانی و مرغداریهای چینی که مکدونالد مواد اولیه خود را از آنان تهیه مینمایند و این حیوانات در وضعیت اسفباری پرورش داده میشوند. مکدونالد مجبور شد که قوانین خاصی برای شرکتهای پروش دهنده وضع نماید تا شرایط حیوانات بهبود داده شود. تاکنون بسیاری از شرکتها تنها به دنبال دفاع از قیمت خود بودهاند ولی این سیاست بهتنهایی جواب نمیدهد. 4- بیعدالتی برند: هنگامیکه برند تنها به دنبال کسب سود باشد و وظایف اجتماعی CSR خود را فراموش نموده باشد و یا از افراد و گروها به نفع خود بهرهبرداری نماید، این نوعی بیعدالتی است، پس تغییرات عمدهای در سازمان موردنیاز خواهد بود. این مشکل سیستماتیک سازمان موجب گریز مشتریان میگردد. اقدامات سازمان تنها زمانی مشتریان را بازخواهد گرداند که مدیران مشکل را تشخیص و در قبال آن عملی مناسب انجام دهند. باید برای برقراری عدالت برنامه مدونی داشت و گامبهگام در جستجوی روشهایی برای جلوگیری از رخ دادن مجدد آنها بود. شاید در همکاری با سازمانهای غیردولتی NGOها، به دنبال رصد و گزارش مشکلات سازمان باید بود. همراه بازگشت به موقعیت گذشته زمانبر بوده و باید عوامل کلیدی موفقیت CSFها را بهصورت منظم بهروزرسانی نمود تا مشخص شود که چهکاری انجام و نتیجهای حاصلشده است. 5- غرور و تکبر برند: احساس ندامت، ویژگی حیاتی برندی است که اشتباهی از وی سرزده است. غالبا غرور برند ناشی از عدم وجود رقیب جدی در بازار است، بخصوص هنگامیکه بازار بهصورت انحصاری (بازار مونوپل) در اختیار برند باشد و مشتری حق انتخاب نداشته باشد و مجبور به خرید از آن برند باشد. هنگامیکه یک برند دچار غرور میگردد، بهترین راه برای برگشتن از این مسیر اشتباه، تغییر رفتار و عذرخواهی است. در این حالت مدیریت بحران بسیار حائز اهمیت است که باید توسط روابط عمومی انجام گردد. عذرخواهی باید واقعی و تغییر رفتار باید قابلمشاهده باشد. با این روش، قضاوت مخاطب نسبت به برند تصحیح میگردد. 6- عدم صداقت برند: عدم صداقت (دروغگویی، یا بیان نکردن کل داستان) موجب آسیب شدید یک برند است، مخصوصا هنگامیکه مشخص گردد که این عدم صداقت در یک بازه زمانی مشخص و در قبال تعداد زیادی از افراد اتفاق افتاده و حتی پاداشی برای شرکت به ثمر آورده است. مانند رسوایی شرکت ولکس واگن در 2015 و میتسوبیشی در 2016 که برای مدت زیادی در خصوص ناچیز بودن آلایندگی خودروهای خویش به تمام دنیا دروغ گفته بودند که موجب شد سهام آنها بشدت افت نموده و حتی از سوی آمریکا به جریمه محکوم گردند. 7- افراط برند : بیتردید در یک جامعه (بدون فساد مالی و اداری) تنها بخشی از آنکه به حیفومیل پول خیلی حساس است، بخش دولتی. مخاطبان یک برند، علاقه دارند که برند مدنظرشان از سود حاصل از خرید آنان، کارهای منطقی و مفید برای خود و جامعه انجام دهند. شرکتی که میتواند بخشی از ثروت خود را صرف کمک به صندوقهای حمایتی اجتماعی، خیریهها و یا فعالیتهای بشردوستانه نمایند، اما آن را اسراف مینماید، موجب ناراحتی و خشم مخاطب خود میگردد. 8- فساد برند: فساد همهجا است. از فیفا تا اسناد پاناما، شامل تبانی چندین نفر برای ایجاد سود شخصی و ایجاد هزینه برای دیگران است. اینگونه فعالیتها موجب میشود که سایر برندها از مفسدین دوری جویند، برای مثال در ماجرای فیفا، شرکتهای نظیر کوکاکولا و مکدونالد از حمایت مالی این سازمان عقبنشینی نمودند. در چنین حالتی تنها با تغییر فرد اصلی آن سازمان، هرگز فساد از بین نخواهد رفت، بلکه باید تمام افراد مشارکتکننده و سیاستهای خرد و کلان سازمان در این خصوص تغییر نماید. 9- آلودگی برند: این موقعیت بسیار ناگواری است، زیرا پیدا کردن محل و علت به وجود آمدن آن بسیار سخت است و اثری مهم، قابللمس و عمومی دارد. برای مثال برند چیپوتل که در بازار فست فود یک برند نوظهور است، بعد از شیوع یک بیماری ویروسی از طریق محصولات این برند، اکنون نیاز شدیدی به بازتولید اعتبار و اعتماد مشتریان نسبت به برند خود دارد . اگر برند در یک محیط و بازار ایزوله بود، میتوانست با این آلودگی و اثرات آن مبازره کند، اما بروز مکرر و عدم توانایی شرکت در مبارزه با این آلودگی، اعتماد مشتریان و سرمایهگذاران به برند را از بین برد. همین اتفاق برای برند آبمعدنی دماوند نیز رخ داد. بازار رقابتی، هرگونه اشتباه بهشدت از سوی مشتریان با توبیخ مواجه میگردد. در یک مورد بسیار ترسناک آلودگی در برند جانسوناند جانسون در دهه 80، قرص ضد درد تیلینول این برند با رنگی حاوی سیانید پوشش دادهشده بود (حداقل 6 قربانی داشت). این برند بلافاصله تمام محصولات را از بازار جمعآوری نمود و بعدازآن بستهبندی جدیدی سه لایهای به قیمت متفاوت به بازار معرفی نمود و توانست با موفقیت کامل، اعتماد مشتری را دوباره جلب نماید. همین مطلب بهعنوان یک مطالعه موردی در مدارس کسبوکاری نظیر نیوکاسل، لندن و هاروارد بهعنوان یک تلاش موفقیتآمیز از سوی یک برند، تدریس میگردد. 10- غفلت و مسامحه برند: مدیریت و اتخاذ تصمیم درست نسبت یک وضعیت، امری بسیار حیاتی است. شرکت BP بعد از انفجار دکل نفتی خویش د ر اعماق اقیانوس، هنوز نتوانسته مردم را در خصوص آلودگی نفتی خلیج مکزیک توجیه کند تا مردم او را ببخشند، هرچند که مدیرعامل را اخراج و هزینههای پاکسازی سواحل و جمعآوری لکه نفتی را پرداخت نمود و نیز محکوم به پرداخت جریمه نقدی شد. برخی برندهای حاضر هستند ریسکهای بسیاری را قبول نمایند، اما هزینههای بسیار ناچیز برای جلوگیری از حادثه را متقبل نشوند. اما در زمان بروز حادثه، مجبورند تا چند صد برابر آن را صرف جبران خسارات وارده نمایند. اما در پایان باید اشاره نمایم که حتما برخی برندها هرگز مورد بخشش واقع نمیشوند. این برندها را "برند متخاصم" Hostile Brand مینامیم. برندهایی نظیر هارلی دیویدسون، ردبول، بن تن. این برندها به دنبال کثرتگرایی و با یک جهانبینی قوی بوده و در مقابل هرگونه انتقاد با خونسردی میایستند. حتی گاه این رویکرد آنان همراه با ایجاد رسوایی و یا خشم نیز بوده است، اما شخصیت برند آنان اجازه عذرخواهی از دیگران را به خود نمیدهد. منبع : آیا مشتری اشتباهات برند را میبخشد ؟ تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.
- 5 پاسخ
-
- 2
-
- مدیریت برند
- اشتباه برند
-
(و 4 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
نوشته شده توسط دکترسیدرضاآقاسیدحسینی تیم مشاوران مدیریت ایران تلاش دارد تا به رهبران سازمانهایی که نسبت به برندسازی و برندینگ با رویکردی استراتژیک تعامل مینمایند، مشاورهای حرفهای ارائه نماید. یکی از کاربران سایت در ایمیلی از ما در خصوص توسعه برند Brand Development سوالی پرسیده است. ما نیز بر آن شدیم تا پاسخ وی را در قالب این مطلب ارائه نماییم. سوال : "عناصر اساسی توسعه برند شامل چه مواردی است ؟" پاسخ : هر فردی که در جایگاه مدیریت بازاریابی یا مدیریت برند میداند که یک برند برای داشتن یک هویت، تصویر و جایگاه مشخص و واحد در بازار، نیازمند توسعه ارزش ویژه برند به ارزشی جدید و نیازمند خلق راهکاری جدید برای رسیدن به توازن، ثبات و ایجاد مزیت رقبایتی برای حضور بلندمدت و موفق در عرصه رقابت است. یک مدیر برند، در هنگام ترسیم نقشه فرهنگی عناصر برند خویش باید هنر توسعه برند خود را پیادهسازی ارائه نماید. برای توسعه برند باید به 10 اصل یا قانون زیر توجه شود : 1- مدیر برند ابتدا باید به دنبال ایجاد زیرساختهای فرایند توسعه برند در درون سازمان خویش باشید (این مقدم بر تبلیغ است). 2- زیرساخت مدنظر شامل تدوین استراتژی جایگاهیابی برند، ارزشهای اساسی و اهداف برند است. 3- ایجاد معنا یا تقویت معنای برند کاملا در ارتباط باهدف برند است. این تقویت معنا باید از طریق داستانسرایی، تبلیغات و تولید محتوا در شبکههای اجتماعی صورت پذیرد. 4- پس از گذشت اندک زمانی ، تداعیات جدید برند آشکار و یا کشف میگردند. تداعیاتی که از مسیر داستانسرایی به تصویر برند متصل شدهاند. 5- اعتقاد به "چکیده و خلاصه حرف برند" Brand Mantra / Brand Essence (باکمی اختلاف همان قول برند Brand Promise) باید از درون سازمان بجوشد تا سبب تمرکز سازمان بر برند شود. این اعتقاد سبب میشود که الهامات خلاقانه افراد در چهارچوب عمومی از پیش تعریفشده برند، به کمک سازمان آید. یادتان باشد که Brand Mantra همان عنوان تبلیغاتی نیست و شامل 3 کلمه است که در خصوص جوهر وجودی برند توضیح میدهد. (تفاوت معنایی Tagline, Mantra, Motto, Slogan) 6- سرمایهگذاران به دنبال ایجاد ارزش برای هویت برند میباشند و تصور مینمایند که تنها با طراحی چند عنصر هویت بصری (کارت ویزیت، وبسایت، سربرگ و ... ) کار برند تمام است و باید شروع به تبلیغات نمایند تا به ارزش هویت برند دست یابند. این کاری است که توسط یک گرافیست در یک آژانس تبلیغاتی غیرحرفهای نیز انجام میشود و نه یک توسط یک مدیر برند استراتژیست. اما برندهای هوشمند میدانند که بین یک برند با هویتی ساده و یک برند با هویت کاریزما تفاوت بسیاری وجود دارد. 7- تجربه مشتری از برند Brand Experience زمانی به بهترین و زیباترین سطح خود خواهد رسید که محصول یا خدمات در حد ایدهآل خود ارائه گردد. 8- اگر تمام موارد بهدرستی صورت پذیرد، برند مورداحترام و توجه مردم قرارگرفته، ستاره بخت سازمان درخشیده و سودآوری تضمین میگردد. این تلاش باید حتما همراه با صداقت باشد. 9- برندهای معتبر خود را با نیازهای انسانی و اجتماعی افراد برای ایجاد دنیایی بهتر هماهنگ مینمایند. 10- برترین برندها همواره به در جستجوی راهی برای همکاری و همیاری با مشتریان خویش است. با پیشنهاد خدماتی که موجب سینرژی و منطبق باارزشهای مشتری و رفتار و سبک زندگی وی باشد. امیدوارم که مطالب فوق کمکی به درک بهتر مفهوم توسعه برند نموده باشد. اگر در این خصوص علاقهمند به مطالعه کتابی به زبان انگلیسی نیز هستید، میتوانم کتاب Soulful Branding را به شما توصیه نمایم. منبع : 10 اصل توسعه برند Brand Development تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد. آموزش مدیریت فروش بازاریابی آموزش فروش مشاوره مدیریت فروش.تدریس خصوصی تئوری مدیریت تهران تدریس بازاریابی مدیریت تدریس خصوصی تئوری مدیریت .آموزش خصوصی مدیریت فروش کارت امتیازی متوازن آموزش خصوصی مدیریت فروش.مشاور مدیر کارت امتیازی متوازن کارت امتیازی متوازنمشاور مدیر آموزش کارت امتیازی متوازن.بازاریابی مدیریتمدیریتفروش بازاریابیفروش بازاریابی انگیزه بخش فروش بازاریابی مدیریت بازاریابی فروش .بازاریابی فروش فروش. بازاریابی مدیریتانواع بازایابیبازاریابی نوع.