جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'مديريت جامع كيفيت'.
1 نتیجه پیدا شد
-
مقدمه: بشر از بدو خلقت با «کیفیت» سرو کار داشته است؛ به عنوان مثال در ساختن خانه و محل سکونت خود و در تشخیص مناسب بودن اسلحه و وسیله دفاعی خود، به نوعی از آن استفاده کرده است. دیری نپایید که با گسترش پهنه نیازهای آدمی و در پی آن ایجاد بازارهایی جهت دادوستد کالاها و خدمات، مساله کیفیت و وسعت یافتن بیش از پیش بازارها ، کنترل کیفیت مطرح شد و پس از چندی، به عنوان عاملی اساسی و تاثیرگذار در عرصه تولید کالا و ارائه خدمات شناخته شد. با وقوع انقلاب صنعتی در قرن هیجدهم و روی آوردن به تولید انبوه توسط بنگاههای اقتصادی مختلف، زمانی کوتاه و به صورتی چشمگیر، کمکم زمزمههایی درباره لزوم به کارگیری روشهای علمی در زمینه کنترل کیفیت به گوش رسید. تاریخچه این دانش که اکنون چند دههای بیش نیست که به عنوان یک حوزه علمی مستقل مطرح شده، گواه آن است که سرآغاز توسعه و گسترش فعالیتهای کنترل کیفیت به صورت حاضر در اوایل قرن بیستم بوده است . براساس نظر دمينگ ، از طريق نمودارهاي كنترل فرايند مي توان به ميزان كيفيت كالاها و خدمات دست يافت. از اين ديدگاه علت انحراف از كيفيت به دو دسته طبقهبندي مي گردد: 1 - مشكلات يا دلائل عام كه ناشي ازمسئوليتهاي مديريت است و به هماهنگيهاي كل عوامل درون سازماني بستگي دارد. 2 - مشكلات يادلائلخاص كه ناشي از كاركرد يك دستگاه ، يك قسمت ، يك كارگر يا يك روش است. با شناخت نوع مشكل از طريق بكارگيري سنجش فراورده ها و خدمات ارائه شده و تعيين حد كيفيتآنها ميتوان نسبت به تغيير نتايج و حذف مشكل و تغيير روند موجود اميدوار بود. از اين منظر ريشه همه مشكلاتدر مشكل نوع اول خلاصه مي شود و مشكلات خاص خود زائيده مشكل عام ( مديريتي ) مي باشد. به عبارتياز نظر دمينگ كيفيت را نبايد در سالنهاي خط توليد جستجو كرد، بلكه بهبود كيفيت ، كار مديران و بويژهمديران ارشد است . علاوه بر مشكل درون سازماني ، دمينگ از مشكل برون سازماني يا خارج از نظام نيز يادمي كند. اين مشكل زماني بروز مي كند كه توليد كننده يا ارائه كننده خدمت بدون توجه به نيازهاي مشتريان ومخاطبان فعاليت مينمايد. منافع بالقوه ناشي از كاربرد اصول كنترل آماري كيفيت ( كه وي بطور ساده آن را دانش علل مشترك و علل ويژهتعريف كرده ) هر چند ممكن است در شكل اعداد و ارقام قابل توجه و بزرگ باشد ، ولي فقط قسمت بيروني كوهيخ را نشان مي دهد و قسمت عمده كه زير آب است ، مربوط به چيزهاي ديگر مي شود . وي تخمين زد كه فقط3 درصد از پيشرفتهاي حاصل ، از اين منابع ناشي مي شود و 97 درصد بقيه منافع از كاربرد همان نظريه ها و دانش ها براي كل سازمان، به خصوص از طريق مديريت بر افراد حاصل ميگردد.