رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'محیط شهری'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. گردشگری شامل همه خدمات و ویژگیهایی است که در کنار هم قرار می گیرند تا آنچه مسافر می خواهد، فراهم آورند و انواع مختلفی دارد. اما صاحبنظران گردشگری در دنیا، 4 فضای کلی را برای آن مشخص کرده اند: 1- فضای روستایی یا جهانگردی سبز 2- فضای کوهستانی برای ورزشهای کوهستانی 3- فضای ساحلی با ویژگیهای خاص خود 4- فضای شهری سرآمد انواع این گردشگریها و پر مشتری ترین آنها گردشگری شهری است؛ بطوریکه با توجه به جایگاه ویژه شهر، در بسیاری از کشورهای موفق در این صنعت، شهر پایه و اساس توسعه گردشگری است. ایجاد و توسعه فضاهای شهری مناسب، بازسازی فضاهای ظاهراً متروک و مرده به قصد زنده کردن جنبه های کهن جامعه از جمله آثار توسعه گردشگری شهری است. بدین منظور بسیاری از شهرها درصددند تا از ویژگیها و امکانات خاص شهر خود سود برده و از مزایای جلب توریست شهری بهره گیرند. فضاهای شهری در شهرهای معاصر را می توان به دو دسته تقسیم نمود: الف- فضاهای مدرن یا جدید نظیر پارک ها، مراکز فروش مدرن، فرهنگسرا ها، میادین و پلازاها. ب- فضاهای سنتی نظیر بازارها، امام زاده ها، گورستان ها، باغ ها، مساجد و سایر اماکن تاریخی. از این منظر، تاثیر گردشگری بر کالبد فضاهای شهری نیز قابل تقسیم به صورت ذیل است: الف- گردشگری و ایجاد و توسعه فضاهای شهری مدرن و جذاب ب- گردشگری و احیا و باز زنده سازی بافتهای تاریخی و فضاهای کهن شهری گردشگری و ایجاد و توسعه فضاهای شهری مدرن و جذاب ایجاد فضاهای شهری قوی بر اساس فعالیت‌های جدید و تأكید بر توسعه فعالیت‌های گردشگری و ایجاد جاذبه های بیشتر‌ برای ماندگاری همراه با توسعه هسته‌های كار و فعالیت با هدف توسعه موزون شهر و پیوند كار و سكونت در تمام منطقه شهری و ایجاد یك نظام چند هسته‌ای، انعكاس تجربه‌ها و درس‌های نظری و عملی است كه از كلان‌شهرها و شهرهای جهان می‌توان آموخت و به كار گرفت. ایجاد و توسعه انواع مراکز اقامتی مدرن، فضاهای تفریحی و سرگرمی، فضاهای خرید بزرگ شهری، موزه ها و مراکز فرهنگی و هنری بویژه فرهنگ و هنر بومی با هدف توسعه گردشگری موجب بهره مند شدن ساکنین شهر از این خدمات خواهد بود و رضایت عموم را به همراه خواهد داشت. مرکز ژرژپمپیدو پاریس سالانه توجه هزاران گردشگر را به سوی خود جلب می نماید. گردشگری و احیا و بافتهای تاریخی و باز زنده سازی فضاهای کهن شهری بافت‌های تاریخی كانون و هسته شهرها هستند. حیات این بافت‌ها طی سده های گذشته پایه بسیاری از آداب و رسوم و حتی فرهنگ موجود و نیز رونق اقتصادی شهر و منطقه بوده است. فضاهای شهری تاریخی قبل از همه وظیفه دارند تاریخ، هویت عینی و ذهنی شهر را حفظ كنند و در زندگی جاری سازند. پاسدار همه خاطره‌ها و یادمان‌ها بوده و از این رو باید فعالیت‌هایی را در كالبد خود جای دهند كه با هدف یاد شده انطباق یابد. چنین فضاهایی با توسعه فعالیت‌ها و فضاهای گردشگری در حفظ بناها و عناصر تاریخی خود موفق می‌شوند و حضور روز و شب شهروندان و گردشگران را امكان‌پذیر می‌سازند. حضور مردم، جوانان و نوجوانان، جشن‌ها، انواع تظاهرات اجتماعی، برپایی نمایش‌ها و معرفی فرهنگ‌های گوناگون با برپایی مراسم و جشن‌ها، اشكال گوناگون تعاملات اجتماعی و فرهنگی و هر آن چه مظهر تنوع فرهنگی و قومی یك ملت بزرگ با تاریخ هزاران ساله است، تمام این جلوه‌ها كه در رشد و ارتقای فرهنگ و دانش یك شهر و ملت موثر است، در چنین فضاهایی زمینه‌ساز رشد صنعت گردشگری و جلب گردشگران داخلی و خارجی است. از این رو اقتصاد مركز تاریخی شهر با صنعت و فعالیت‌های گردشگری شكل می‌گیرد و حیاتی تازه می یابد. توان اقتصادی مراكز تاریخی موضوع دیگری است كه از نظر كارشناسان محرك و تقویت‌كننده محسوب می‌شود. اقتصاد پایدار با تاكید بر گردشگری در مراكز تاریخی می‌تواند منشا بهره‌برداری اقتصادی فراوانی از این مراكز شود که این موضوع خود بهانه‌ای برای تجدید حیات مراكز تاریخی و موجب بازگردانده شدن كاركردهای فاخر و برتر با توجه به ظرفیت‌های این فضاها به آنها می باشد. در زمان معاصر با شناخت عوامل اصلی تخریب بافت‌های با ارزش تاریخی و سازگاری واژگان نوین طراحی معماری با زبان كهن معماری بومی می‌توان در جهت بهبود محیط شهری و جهت‌های توسعه آتی آن نقش‌آفرین بود. فلسفه احیا و دوباره‌سازی اندام‌های صدمه‌دیده و فرسوده شهرها، ریشه در همین جایگاه دارد و به نظر می‌رسد یكی از موثرترین راهكارها در احیا دوباره بافت‌های تاریخی،‌ ایجاد فعالیتهای مجدد در این مناطق با توجه به توانایی‌های فیزیكی و كالبدی آنهاست. ایجاد محوررهای گردشگری می تواند بعنوان یکی از روشهای احیای فضاهای تاریخی شهری و جذب توریست مورد استفاده قرار گیرد. محورهای گردشگری در صورت دارا بودن ارزش‌ها و ویژگی‌های یاد شده می‌تواند بافت پیرامونی خود را متحول كند. به طور مثال ایجاد فعالیت‌های تجاری در محور توریستی به نحوی كه مورد توجه گردشگران باشد، اقتصاد محله را متحول می‌كند و با تغییر كاربری بناهای با ارزش به عنوان محل‌های استراحت مانند هتل و رستوران نیز در این موضوع موثر است. از دیدگاه دکتر سید محسن حبیبی ، طراحی مسیرهای پیاده گردشگری با هدف حفاظت از بافت و رونق بخشیدن به صنعت گردشگری یكی از مهم‌ترین اقدامات برای باز زنده‌سازی این بافت‌ها به شمار می‌رود. زیرا از آن جا كه نتایج مثبت این اقدام از سوی ساكنان و بهره‌برداران این مناطق، درك می‌شود می‌تواند مداخله و مشاركت آگاهانه آنها را برای بهسازی و اصلاح بافت برانگیزد. از دیدگاه وی، اهمیت و ارزش این بافت‌های كهن چنان است كه هم اكنون و با محدودترین امكانات ضروری، توانسته‌اند بسیاری از گردشگران را به خود جذب كند. بنابراین ساماندهی و احیای این مراكز شهری با استفاده از پیاده‌ راه‌ها علاوه بر تحقق هدف حفاظتی این بافت‌ها به دلیل ارتقای كیفی فضاهای مربوطه و تجهیز مناسب آنها نه تنها نیازهای ساكنان به فضاهای مطلوب شهری برای زندگی جاری را تامین می‌كند، بلكه چرخ‌های توسعه گردشگری در این بافت را فعال می‌كند و این امر نه تنها موجب افزایش هویت اجتماعی و فرهنگی مجموعه بافت می‌شود، بلكه راهكارهای موثر و تجربه شده برای ایجاد و بازتولید عرصه‌های عمومی و هویت از دست رفته و خاطرات زدوده شده از بافت‌های تاریخی شهرهای ایران است. مقاله "بررسی و تبیین نقش صنعت گردشگری در توسعه فضاهای شهری"، مینا انوری آریا و مینا نساج ، همایش منطقه ای جغرافیا، گردشگری و توسعه پایدار، اسلامشهر، 1386 منبع:آرک نویز
  2. arghavan

    رنگ در شهر

    استفاده از رنگ در شهر رنگ يكي از جنبه هاي مهم زندگي شهري است. رنگ از جمله خصوصياتي است كه در كنار شكل، ابعاد، جنسيت و بافت هر شيء، حجم يا فضاي آن را به ما مي شناساند. در بيشتر موارد نخستين چيزي كه بيننده در مورد يك شكل شناسايي مي كند، رنگ است. تصور دنيايي بدون رنگ براي هيچ يك از ما ممكن نيست. در محيط شهري رنگ را همه جا مي توان ديد؛ در بدنه و نماي ساختمانها، پوشش بام، كف سازي ها، مبلمان شهري، فضا ي سبز، خودروها و حتي آسمان شهر و نيز رنگ آميزي لباس افراد كه همگي نقش مهمي در تعيين چهره رنگي شهر دارند. براي مثال در جامعه ما رنگ هاي تيره و كدر، رنگ هاي غالب هستند كه مسلما شهرهاي ما را متفاوت از شهرهايي مي كند كه مردم آن تمايل به رنگ آميزي هاي تند و شاد دارند. رنگ ها نه فقط از نظر زيبايي بخشيدن به دنياي اطراف ما اهميت دارند، بلكه تاثيرات عاطفي - رواني قوي نيز بر اشخاص مي گذارند. رنگها تعابير رواني مختلفي دارند و همان طور كه گفته شد، مي توان خصوصيات افراد يا جامعه را از روي رنگهايي كه استفاده مي كنند و دوست دارند، شناسايي كرد. از اين جهت رنگ ابزار مهمي در جهت هدايت و القاي حالات رواني خاص به افراد و جوامع است. فضاهاي تيره و ناهمگون، افراد را دچار افسردگي و فشارهاي رواني ناخواسته مي كند، در حالي كه خود افراد نيز از دلايل واقعي آن با خبر نيستند. از رنگ مي توان در طراحي فضا بهره فراون برد. رنگ به كاهش خستگي و برانگيختن چشم كمك مي كند. رنگها زمينه متنوعي از فضاها كنتراست ها را در ساعات مختلف روز پديد آورده و در هر ساعت، سايه روشنهاي جديدي به وجود مي آورند و فضا را متنوع و سرزنده مي كند. ضمن اين كه با استفاده از رنگ مي توان به فضا يكپارچگي و وحدت بخشيد يا آن را متمايز و قابل شناسايي نمود. جالب اين كه اين استفاده معمولا هزينه خاصي را به سازنده و استفاده كننده تحميل نمي كند. رنگها معاني نمادين دارند و حتي در تصورات ذهني ما نيز هر بنا با رنگهاي خاصي تداعي مي شود. مثلا رنگهاي فيروزه اي و آبي ياد آور بناهاي مذهبي و مساجد هستندو يا با ديدن رنگهاي تند و شاد به ياد فضاهاي كودكانه مي افتيم. رنگهاي مختلف مي توانند ياد آور آرمانها، معاني و وقايع خاص باشند. براي مثال رنگهاي سبز تيره و سياه براي مراسم عاشورا و رنگهاي زرد، سرخ، نارنجي ياد آور فصل پاييز و آغاز مدارس است كه هر يك چهره متفاوتي به فضاي شهر مي دهند. توسعه زندگي شهري در ربع قرن گذشته چنان ولوله اي در تمامي ارکان زندگي ما انداخته است که مديريت فضاي شهري در آرايش و پيرايش ديرهنگام و عجولانه هنوز هم آثار ناپختگي خود را براي هر شهروند تماشاگري به ادراک درمي آورد. از جمله اين آثار ترکيب و کيفيت رنگي است که در رنگ آميزي سطوح پياده رو ها، نرده ها، پلکان ها، پل هاي هوايي، تير چراغ برق ها، جدول هاي کنار خيابان ها، صندلي ها، ديواره زير پل ها در اتوبان ها و... به کار رفته است. هر چند مسوولان مديريت شهري به دنبال انداختن طرحي نو در اين باره هستند ولي مسووليت من شهروند در اين باره چيست؟ انسان به عنوان موجودي ادراک کننده رنگ هاي پيرامون خود در طبيعت و محيط زندگي را براساس قوانيني از روانشناسي فيزيولوژيک، اصول رنگ ها و روانشناسي آن در بستر فرهنگي بي واسطه اش دريافت مي کند. در سلسله مراتب نيازهاي انساني مي توان به نياز به زيبايي و آرامش اشاره کرد. اگر نيازهاي پايه اي چون نيازهاي فيزيولوژيک نياز به امنيت، نياز به تعلق خاطر و حمايت اجتماعي در انسان تشفي يابند، ارضاي نيازهاي سطح بالاتر انسان چون زيبايي، احترام، عدالت و معنويت ضرورت خواهد يافت. فضاي شهري در زندگي امروزه شهروندان پتانسيلي چند منظوره جهت تشفي نيازهاي متنوع انساني را در خود دارد. اگر از کودکي که در خانواده اي گرم، شاد، آزاد و مسوول به سر مي برد خواسته شود که شهري را ترسيم کند و آ ن را رنگ آميزي کند يعني نقاشي کند به احتمال زياد از رنگ هايي متنوع، شاد و روشن و گرم استفاده خواهد کرد و خرسندي اش را با چشماني که از شوق برق مي زند نشان خواهد داد. رنگ ها در محيط زندگي انساني بازتاب لايه هايي عميق از تاثر است. تمايلات، خواسته ها، احساس ها، آرزوها، انديشه ها و خاطرات کهن آدمي را گزارش مي دهد. استفاده از رنگ در شهر را از دريچه هاي مختلفي مي توان نگريست و بررسي کرد. ما مي توانيم از رنگ آميزي با استفاده از مواد، مصالح، اشکال و حجم ها در فضاي شهري به عنوان عاملي در هماهنگي با نيازهاي متعالي شهروندان چون شادابي، توازن و تازگي توام با ضرورت هاي زندگي شهري مانند پيام رساني، آشناسازي، آسان سازي و نمادسازي که آن هم نگاه و زندگي شهروندان را هدف مي گيرد، بنگريم. چيزي که بيش از همه خود را در اين ميان نمايان مي سازد چگونگي تحقق چنين کيفيتي با بهره گيري از رنگ در موقعيت هاي متنوع شهري است. اگر نهادها و فرآيند جامعه مدني به شکل مطلوب تري در عرصه عمومي فعال شوند و اعضاي شوراي شهر و شهرداري نمايندگي افکار عمومي را داشته باشند و شهروندان با حضور فعال خود در روال هاي دموکراتيک تغيير وضعيت زندگي خود مشارکت کنند شايد بتوان براي چنان کيفيتي راه هايي جست. بهره گيري از هنر و تجربه هنرمندان و درايت و هوشمندي متخصصان در رنگ آميزي ظاهر شهر مي تواند شرايط بهتري را براي تامين بهداشت رواني شهروندان فراهم سازد. سنتي که از ديرباز خود را در معماري بناهاي تاريخي و نمادهاي ديني و ملي چون رنگ فيروزه اي گلدسته ها و گنبدها و رنگ نيلگون طاق ها و شبستان ها و رنگ خاکي ستون هاي سنگي و آجرنماها و... به دست هنرمندان، دانشمندان و معماراني بنام و گمنام بر خاطره کهن ما ردپايي گذارده است. کاشي کاري سبزرنگ خيابان، نقاشي هاي شهر و... همگي بر اين روش بازسازي شده اند. چنين کيفيتي در شهر احساس همدلي، ستايشگري و خرسندي ناشي از تماشاگري شهروندان احساس تعلق اجتماعي و ملي را تامين خواهد کرد. طراحي نرده ها، فضاهاي سبز، به کارگيري مواد و مصالح نوآوري شده، نورپردازي ها با رنگ آميزي مشاطه گران شهري مي تواند نويددهنده شرايطي مدرن و مطلوب در گستره هزار توي فرهنگ ايراني و آييني باشد و در غير اين صورت هشداردهنده نسبت به استفاده هاي نامناسب از امکانات بومي و غيربومي است. اگر از شما خواسته شود شهر خود را دگرباره نقاشي کنيد، از چه مواد، اشکال و رنگ هايي بهره خواهيد برد؟ اگر اين رنگ ها بخواهد ما را به راستي، سلامت و صلح فرا بخواند و ما را به ازل و ابد بکشاند، چه رنگ هايي را انتخاب خواهيد کرد. راستي رنگ خدايي که بهترين رنگ هاست، کدام است؟ رنگ در شهرهاي قديم در بناها و فضاهاي قديم، رنگهاي طبيعي مصالح محلي كه بناها به وسيله آنها ساخته مي شد، به شهر چهره اي هماهنگ و همگون مي داد و با روحيه، اقليم و فرهنگ مردم نيز بيشتر مطابقت مي كرد به اين ترتيب رنگ هر شهر تثبيت شده بود و جنبه اي از هويت آن محسوب مي شد. بنابراين، با وجود تفاوت در مقياس و عملكردها، نوعي وحدت كلي بر سراسر شهر حاكم بود. هر شهر هويت رنگي خاص داشت. در اين شهرها، بناهاي شاخص شهري به ويژه بناهاي مذهبي با تزئينات كاشي فيروزه اي رنگ در زمينه خاكي خود مي درخشيدند و خود را متمايز مي كردند. شهرهاي كويري، با آسمان آبي، درختان سبز و بناهاي خاكي و گنبدهاي فيروزه اي رنگ، تصويري چشم نواز در ذهن وخاطر هر بيننده اي حك مي نمودند. تجربه حركت در چنين فضاهاي شهري به دليل وحدت آن، آرامش بخش و به دليل تنوع رنگي به جا و حساب شده سرزنده و متنوع بود. رنگ در شهر هاي امروز... بر عكس در شهرهاي امروز ما، استفاده از رنگ به معضلي بدون پاسخ تبديل شده كه سازندگان، معماران و طراحان ومردم عادي را به استفاده بي فكر و كوركورانه از رنگ كشانده است. شهرهاي ما يك بوم رنگي بي هويت و مغشوش هستند كه تنها موجب افسردگي روان پريشي و عصبيت افراد جامعه مي شوند. در جامعه ما حساسيت افراد نسبت به فضا از ميان رفته و افراد فاقد نگرشي منسجم در مورد چگونگي نمود فضاها هستند. در نتيجه با فضاها به صورت انفعالي برخورد شده و اجازه داده مي شود كه سرعت زندگي روزمره و وقايع، ما را به دنبال خود بكشد ! ما با مسائل مهم فضاهايمان از جمله رنگ به صورت مقطعي و موردي برخود مي كنيم. شهرهاي امروزي غالبا خاکستري هستند عناصر رنگي در آنها بيشتر سيماي رنگارنگ زباله هايي است که در همه محيط هاي شهر خودنمايي مي کنند؛ پل ها، ساختمانهاي سيماني، سنگي و درختاني که از فرط آلودگي هوا سبزي شان رنگ باخته ديگر مجالي براي عرض اندام رنگ در آنها باقي نگذاشته است بطوري که متاسفانه شهروندان در برخورد با اين نمادهاي خشک و خشن تنها با آشفتگي بصري مواجه مي شوند و آنچه بايد در خدمت آرامش رواني شهروندان باشد برعکس عمل مي کند، از طرفي هم در اين رابطه هيچ گونه اصول و مباني مدوني براي محيط هاي شهري تعريف نشده، تا بتوان بر اساس آن مديران و طراحان و حتي مردم را در انتخاب رنگهاي مناسب براي محيط زندگي شان هدايت كرد. رنگ به عنوان يکي از مهم ترين عناصر بصري مي تواند نمودي فعال و تاثيرگذار در منظر عمومي يک شهر داشته باشد. که با اين همه در حال حاضر ضوابط و اصول مرتبط با کاربرد رنگ در شهر مدون نشده و اين بخش از زيباسازي شهرها بر پايه سليقه هاي مديران و کارشناسان هدايت مي شود. علاوه بر اين امروزه متاسفانه رنگ به وسيله اي براي خودنمايي تبديل شده است، توجه به جنبه هاي عملكردي و فيزيكي رنگ بدون توجه به ابعاد و تاثيرات رواني آن باعث آزاردهنده بودن رنگهاي به كار رفته در محيط مي شود. مديران از افراد غير متخصص در طراحي و تجهيز فضاهاي شهري استفاده مي كنند و سپس با وجود صرف هزينه وانرژي زياد با تعجب به نتايج تاسف بار به وجود آمده مي نگرند. در معماري تك بناها نيز افراد غير متخصص و گاه حتي متخصص تنها براي خودنمايي، جلوه فروشي و متمايز كردن بنا از ساير بناهاي مجاور از رنگ هاي ناهمگون و نامتجانس با زمينه، عملكردو شخصيت بنا و محيط اطراف استفاده مي كنند كه با گذشت زمان، نادرستي اين انتخاب ها آشكار مي شود. استفاده از رنگهاي طبيعي در شهر همان طور كه مبلمان منزل و فضاي محيط مسكوني بايد از هماهنگي و نظم در انتخاب رنگها برخوردار باشد، اجزاء تشكيل دهنده شهر نيز در صورت تبعيت از اصول تركيب و هماهنگي در رنگها فضايي مطلوب و آرامش بخش را براي شهروندان خواهد ساخت. فضاهاي سبز شهري مهمترين عنصر تامين كننده تنوع رنگ هستند، و در شكل دهي به سيماي رنگي شهر نقش اساسي دارند. رنگ مهمترين عامل در جذابيت پارك ها و فضاهاي سبز شهري است و آگاهي از كاربرد متناسب رنگها موجب نيل به مقصود خواهد شد. يكي از وظايف طراحان چشم انداز، آگاهي از دانش تركيب رنگ، روانشناسي رنگها و آشنايي با گونه هاي گياهي تامين كننده آن است. درختان و درختچه ها و پوشش گياهي بسياري را در طبيعت مي توان يافت كه با تغيير رنگ در فصول مختلف موجب تنوع در چشم اندازهاي شهري مي شوند. در تركيب رنگ گياهان در هر منظره مي توان از دو روش كلي تبعيت نمود؛ روش اول تركيب رنگهايي است كه در چرخه طيف رنگهاي مجاور يكديگرند، مثل تركيب رنگهاي قرمز، قرمز - بنفش و بنفش. در اين روش تركيب رنگ هر اندازه محيط مورد نظر وسيع تر باشد، طيف رنگي و رنگهاي مجاور انتخابي بيشتر است. برعكس با كوچك شدن محيط، رنگهاي انتخابي محدود خواهد شد. روش دوم، در تركيب رنگها، نقطه مقابل روش اول است. دراين شيوه از رنگهاي مكمل و رنگهاي مقابل يكديگر استفاده مي شود، به عنوان مثال طراح از گياهاني با رنگهاي بنفش- زرد و يا قرمز - سبز در مجاورت يكديگر استفاده مي كند. اين شيوه بيشتر در مواردي استفاده مي شود كه هدف طراح جلب توجه و نظر بينندگان به چشم انداز است. ديدگاه طراحي شهري استفاده فراوان از رنگهاي تند و متفاوت در پروفيل در و پنجره تا شيشه هاي رفلكس با رنگهاي تند و خيره كننده براي تك تك ما ملموس و آشنا اند. اين رنگها بر سردرگمي فرد در فضا مي افزايند، چرا كه هر رنگ داراي پيام و داراي بار معنايي خاصي است. زماني كه بدون توجه به معاني نهفته در رنگها از آنها استفاده شود، محيط به مكاني ناراحت كننده و ناخوشايند براي فرد بدل مي گردد. رنگ كه خود عنصري هويتي و عاملي براي تقويت خوانايي است، امروزه چنان در شهرها و محله ها به صورت تصادفي و سليقه اي به كار گرفته مي شود كه بخشهاي تازه ساز شهرهاي ايران، تفاوت چنداني با شهر مشهد ندارند. اين اغتشاش و بي نظمي و بي هويتي در همه جا يكسان است و تنها از همين جهت مي توان ميان شهرها تجانس و تشابه يافت. اين در حالي است كه هر شهر، بسته به اقليم، مصالح بومي، فناوري و منابع سليقه و فرهنگ افراد، رنگ نماها، در و پنجره ها، مبلمان شهري، كف سازي، سقف و بام اصولا تمامي عناصر شهري به رنگهاي خاصي محدود مي شود كه به نوعي شناسنامه رنگ شهر به شمار مي آيند. از كنار هم گذاشتن اين نمونه هاي رنگي مي توان پالت رنگي شهر را كرد. رنگهاي پالت رنگي شهر مطلوب در دامنه هاي مشخص و هماهنگ قرار دارند و اكثرا تناسبات رنگي با يكديگر هستند. رنگ يكي از عناصري است كه در كنار نور، بافت، فرم و شكل بر ادراك بصري افراد از محيط تاثير مي گذارد؛ اما در عين حال شايد بيش از هر مقوله ديگري در طراحي، با آن به صورت تصادفي برخورد شود. رنگها داراي وزن ادراكي اند : رنگهاي روشن سبك ترند و رنگهاي تيره سنگين تر. رنگ سياه در اين مورد استثناست وخالي بودن را القا مي كند. رنگهاي متفاوت القاء كننده مسافت و فاصله نيز هستند. رنگهاي گرم نزديك تر حس مي شوند و فضا را تنگ تر مي كنند، در حالي كه رنگهاي سرد دورترند و فضا را وسيع تر نشان مي دهند. در ضمن بايد توجه داشت كه چگونگي قرار گيري رنگها در كنار هم و نقشهاي زمينه نيز بر اين ابعاد تاثير مي گذارند. ادراك رنگي در مجموع به سه عامل بستگي داردشرايط محيطي كه رنگ در آن ديده مي شود خصوصيات سطح جسم منعكس كننده مانند بافت و توانايي آن براي جذب يا انعكاس نور،توانايي فرد براي ادراك رنگها. روان شناسان مطالعات زيادي بر روي تاثير رنگ و نور بر ادارك ما از فضا و زمان انجام داده اند. همگان از تاثير رنگ بر حس وزن سبكي و سنگيني ، دما گرمي و سردي فاصله دوري و نزديكي و ابعاد بزرگي و كوچكي آگاه اند. حتي مقياس زمان نيز در فضاهاي داراي رنگهاي مختلف، متفاوت است. براي مثال، شنوندگان سخنراني در يك سالن آبي رنگ، آن را طولاني و كسل كننده مي يابند، در حالي كه همان سخنراني در يك سالن سرخ رنگ، هيجان انگيز و كوتاه تر ارزيابي مي گردد. مجموعه اين عوامل باعث مي شود تا صرف نظر از ساير عوامل محيطي و خصوصيات فضايي، دو فضاي يكسان با تركيبات رنگي مختلف تاثيرات كاملا متفاوتي را بر ادراك انسان بگذارند. رنگ آميزي مبلمان شهري شهرهاي امروزي با پيشرفت علم و دانش و تكنولوژي همراه شده ولي در راستاي اين پيشرفت هنوز به صورت گذشته سرزندگي و هويت ديده نمي شود. يكي از عناصري كه ميتواند هويت سرزندگي و به طور كلي سامان بخشي به فضاي شهري را به عهده داشته باشد و كيفيت و كارايي زندگي را در شهر ارتقاء دهد مبلمان شهري است که در واقع مجموعه وسيعي از وسايل، اشيا، دستگاه ها، نمادها، خرده بناها، فضاها و عناصري تلقی می شود که چون در شهر و خيابان و در کل در فضاي باز نصب شده اند و استفاده عمومي دارند، به اين اصطلاح معروف شده اند. نحوه چيدمان فضاي سبز، آرايش ساختمان ها با نماي سنتي يا يکسان، وجود درختان مناسب در يک خيابان، نحوه قرار گرفتن تيرهاي چراغ برق، باجه هاي تلفن، کيوسک هاي فروش روزنامه، ايستگاه هاي اتوبوس و مهم تر از آن حفظ نمادهاي قديمي و سنتي يک شهر که نقش موثري در افزايش روحيه اجتماعي ايفا مي کنند. در قديم هويت سنتي و قديمي شهر همواره باعث لذت بخش بودن كيفيت بصري ميشدند. مبلمان شهري نيز يكي از عناصري است كه ميتوان بوسيله ي آن هويت شهر و خوانايي شهر را بخوبي در شهرهاي امروزي تعريف كرد. البته در صورتي كه با توجه به ويژگيهاي آن بخوبي به كار برده شود. مبلمان شهري را ميتوان داراي ويژگيهايي دانست. با رعايت اين ويژگيها ميتوان به اهداف اصلي استفاده از مبلمان شهري رسيد. يكي از ويژگيها رنگ است. رنگها امروزه در شهرهاي ما به صورت گسترده به كار برده شده اند و انواع و اقسام رنگها را ميتوان در شهرها ديد. اما از رنگها در اكثر شهرهاي ايران از جمله مشهد بدون هيچ گونه برنامه ريزي استفاده شده و اصلا توجهي به همنشيني، هماهنگي، تضادها، و تركيب رنگي عناصر شهرها نشده است. به طور خاص نيز ميتوان گفت كه رنگ در مبلمان شهري، شهرهاي ما بدون هيچ ضابطه و استانداردي و بدون هيچ برنامه ي تدوين شده ي مناسبي به كار برده شده است كه نشئت گرفته از عدم توجه به رنگ آميزي مبلمان شهري است. در كنار بدون برنامه بودن ونداشتن ضابطه و استاندارد، رنگها در مبلمان شهري بدون توجه به تأثيرات بصري و رواني آنها به كار برده ميشوند. همچنين رنگهاي مختلف و ناهماهنگي را در كنار يكديگر، كه پيامد آن سردرگمي در فضا و عدم خوانايي است ميتوان مشاهده كرد و به طور كلي به كار بردن رنگهاي متفاوت و ناهماهنگ با زمينه و پالت شهر به صورت سليقه اي توسط افراد و مسئولان كه تأثير نامطلوبي بر هويت و خوانايي شهر دارد، مسائل عمده و اساسي در مواجهه با مبلمان شهري و رنگ آميزي دانست. اهميت رنگ در تقويت هويت شهري و خوانايي محيط و در ايجاد فضاهاي شهري سرزنده و شاداب و القاي حس مكان و فضا و حس وحدت در كنار مبلمان شهري در شهر حائز اهميت است و همچنين تأثيرات رواني بر روي افراد و ايجاد كيفيتهاي فضايي نيز از ضرورتهاي استفاده از رنگ در مبلمان شهري است. از نظر کارشناسان شهرسازی و معماری: رنگ به عنوان يکي از عناصر تلطيف کننده محيط مي تواند تاثيرات بسياري در هويت بخشي و خوانايي محيط به وجود آورد. بايد توجه داشت که نمي توان همه جاي شهر را به شکل يکسان و يکدست رنگ آميزي کرد. با توجه به اينکه مبلمان شهري در بيشتر کشورهاي دنيا از عناصر خواناي محيط محسوب مي شود، رنگ اين عناصر هم مي تواند جزئي از هويت و خوانايي محيط شوند. گاهي بايد برخي از عناصر مبلمان مانند سطل هاي زباله، صندوق هاي پست و کيوسک هاي تلفن به شکل واحد رنگ شوند اما الزامي براي متحد بودن رنگ بقيه عناصر وجود ندارد و شرايط فرهنگي و بافتي هر منطقه در تعيين نوع و جنس رنگ تعيين کننده است. گفتني در مورد انتخاب رنگ مناسب براي مبلمان شهر، بسيار است. به گفته بسياري از کارشناسان رنگ پيش از بافت، فرم و مواد مصرفي دريافت ميشود و به همين دليل اثرش بيشتر است. ولي در اين ميان آنچه كه ضروري است، حركت منسجم تمامي عناصر يك طرح به سوي هماهنگي با محيط است. رنگ بايد جزئي از كل فرض شود، كلي كه به سوي وحدت و يكانگي رو دارد. همچنين عامل ديگر، در گزينش رنگ، كاربرد محصول است. رنگ نبايد براي دوره‏اي كوتاه و تنها به قصد جلب نظر رهگذاران به كار رود. به طور مثال، ممكن است گزينش زباله‏دان‏هايي به رنگ زرد روشن در ابتدا حتي با محيط هم هماهنگ باشد و انتخاب جالب وجسورانه‏اي به نظر برسد، اما به طور يقين بعد از شش ماه كه زباله‏دان بارها از آدامس‏هاي جويده، كاغذهاي چسبناك شكلات و از اين قبيل خوراكيها پر و خالي شد و لكه‏هاي مختلف رنگي گرد تا گرد آن را فرا گرفت، در آن انتخاب تجديد نظر ميشود. در اين باره برخي معتقدند كه وجود رنگهاي روشن بر پيكر مبلمان شهر در بسياري موارد باعث تشخيص سريع آنها از محيط ميشود و كيفيت و كميت استفاده از آنها را افزايش ميدهد. اين تفكري است كه بسياري را به گمراهي كشانده است. شهروند وظيفه‏شناس و مسئوولي كه تكليف خود را دربرابر محيط زندگي خويش مي‏داند، رنگ برايش تعيين كننده نيست. در عوض حتي با برجسته‏ترين رنگها و ترفندهاي رنگارنگ نيز نمي‏توان از پرتاب زباله توسط آن كه مقيد به چيزي نيست در ميان سبزه‏ها، خيابان و پياده رو جلوگيري كرد. شايد يكي از راه‏هاي برخورد با اين معضل، اجراي قوانين موثرتر و ترويج فرهنگ شهرنشيني باشد، به جاي پيش افتاده‎‏ترين راه، يعني تنوع رنگ محصول؛ در كنار رنگ عناصر، خود فضا نيز قابليت‏هاي بالايي براي تركيب‏هاي رنگي دارد. تشخيص يك رنگ در محيط به عواملي از جمله زمان ديدن، رنگ زمينه،‌رنگهاي ثابت و منابع نور طبيعي و مصنوعي بستگي دارد، قرمز و نارنجي رنگهايي هستند كه بيش از همه جلو مي‏آيند و به اصطلاح پيش‏آمدگي دارند. پرتوهاي ساطع شده از اين رنگها بر تمركز عدسي چشم تاثير مي‏گذارند و در شخص دوربيني ايجاد مي‏كنند. رنگهاي سبز و آبي، بر عكس چشم را نزديك بين مي‏كنند، چرا كه اين دو رنگ به عقب رفتن و عميق شدن تمايل دارند. زرد و ارغواني در اين خصوص خنثي هستند، نه پيش مي‏آيند و نه عقب مي‏نشينند. به طور كلي رنگهاي گرم قرمز، صورتي، زرد و نارنجي در نخستين سالهاي زندگي انسان براي وي بسيار مهم هستند. در حالي كه در دوران بلوغ، آبي، قرمز و سبز غالب هستند. براي چيدمان‏هايي جسورانه و پويا، محيط‏هاي روشن، بهترين هستند و رنگهاي اصلي و غني در چنين فضاهاي درخشاني، بيشتر رايجند. براي محل‏هايي كه كارهاي فيزيكي و فكري در آن جا انجام ميشود، رنگهاي عميق و ملايم، انتخاب‏هاي بهينه هستند. از توناليته بيشتر بايد در مناطق معتدل استفاده كرد. در مناطق استوايي، اين تدبير توفيقي به دنبال نخواهد داشت. سفيد خيره كننده است وبه سادگي كثيف ميشود. رنگ بسيار سفيد براي سطوح نبايد به كاررود. خاكستري با هر رنگي هماهنگي دارد. رنگهايي با رنگمايه كم براي محيط‏هاي فعال و پر جنب و جوش مناسب ترند. رنگهاي قوي‏تر به منظور تاكيد و بر انگيختن به كار ميروند. ميان 16 تا 35 سالگي، رنگها دربهترين و دقيق‏ترين وضع خود درك ميشوند. خردسالان و سالخوردگان مهارت كمتري در تفكيك و تشخيص رنگها دارند و براي سنين بالاي 55، سرعت تفكيك رنگها رو به وخامت مي‏گذارد. توجه به شرايط اقليمي منطقه مورد نظر براي طراحي و درك رنگهاي غالب، در گزينش رنگ بسيار موثر است. برخي از مبلمان شهري مانند كيوسك تلفن و صندوق پست از استانداردهايي براي رنگ پيروي مي‏كنند كه رعايت آنها الزامي است. يكي از عناصري كه ميتواند هويت سرزندگي و به طور كلي سامان بخشي به فضاي شهري را به عهده داشته باشد و كيفيت و كارايي زندگي را در شهر ارتقاء دهد مبلمان شهري است که در واقع مجموعه وسيعي از وسايل، اشيا، دستگاه ها، نمادها، خرده بناها، فضاها و عناصري تلقی می شود که چون در شهر و خيابان و در کل در فضاي باز نصب شده اند و استفاده عمومي دارند، به اين اصطلاح معروف شده اند. نحوه چيدمان فضاي سبز، آرايش ساختمان ها با نماي سنتي يا يکسان، وجود درختان مناسب در يک خيابان، نحوه قرار گرفتن تيرهاي چراغ برق، باجه هاي تلفن، کيوسک هاي فروش روزنامه، ايستگاه هاي اتوبوس و مهم تر از آن حفظ نمادهاي قديمي و سنتي يک شهر که نقش موثري در افزايش روحيه اجتماعي ايفا مي کنند. تصور دنيايي بدون رنگ براي هيچ يك از ما ممكن نيست. در محيط شهري رنگ را همه جا مي توان ديد؛ در بدنه و نماي ساختمانها، پوشش بام، كف سازي ها، مبلمان شهري، فضا ي سبز، خودروها و حتي آسمان شهر و نيز رنگ آميزي لباس افراد كه همگي نقش مهمي در تعيين چهره رنگي شهر دارند. در جامعه ما رنگ هاي تيره و كدر، رنگ هاي غالب هستند كه مسلما شهرهاي ما را متفاوت از شهرهايي مي كند كه مردم آن تمايل به رنگ آميزي هاي تند و شاد دارند. که قطعا نیازمند بازنگری اساسی مبلمان شهری و رنگ آمیزی شهری است. نوشته:محبوبه غفوري منبع: www.urbanity.ir
  3. مناسب سازی تجهیزات شهری برای معلولین و جانبازان فائزه اعتماد شیخ الاسلامی چکیده: شهر سالم شهری است كه كلیه شهروندان بتوانند از خدم ات آن جامعه بهره مند شوند . این محیط شهری باید ارائه دهنده خدمات بیشتر به اقشار آسیب پذیر باشد تا این گروه از صحنه جامعه محو نگردند و به فراموشی سپرده نشوند . بر اساس برآورد سازمان ملل متحد بیش از ده درصد جمعیت جهان به گونه ای از معلولیت رنج می برند . در جامع ه ای مانند كشور ما كه تعداد ق ابل توجهی از این اقشار دارای معلولیت راجانبازان جنگ تحمیلی تشكیل می دهند - كسانی كه در راه دفاع از وطن جانبازی كردند - ضرورت توجه به این امر بیشتر احساس می شود. یكی از اقدامات اساسی در جهت كمك به افراد معلول و جانباز، بالا برد ن خدمات و تسهی لات محیط شهری برای آنان می باشد . از این رو، مناسب سازی تجهیزات و مبلمان شهری به منظور استفاده افراد معلول و جانباز اهمیت بسیاری دارد. در ابتدا برای آشنا یی با نیازهای فرد معلول و طراحی مناسب برای او به طور مختصر با ابعاد و استانداردهای صندلی چرخدار به عنوان عنصر اصلی مورد استفاده توسط معلول آشنا می شویم . سپس به شناخت مشكلات او در زمی نه استفاده از تجهیزات شهری موجود می پردازیم و در نهایت ضوابط و توصیه های طراحی مناسب این تجهیزات بیان می گردد . در طراحی و مناسب سازی تجهیزات به اصول برابری در استف اده، انعطاف پذیری و استفاده ساده كه از اصول طراحی همه شمول است توجه شده است. ضوابط و توصیه های مناسب سازی تجهیزات شهری برای سه گروه عمده افراد معلول : معلولین جسمی- حركتی، معلولین نابینای حسی - حركتی و معلولین ناشنوای حسی- حركتی داده می شود. تجهیزاتی كه در این مقاله مورد نظر هستند شامل : ایستگاه اتوبوس، تلفن عمومی، سطل زباله و صندوق پست، آبخوری و در نهایت علایم شهری و نورپردازی می باشد. واژه های كلیدی: شهر سالم، مبلمان شهری، علایم شهری، بالابر، بهسازی دریافت فایل
  4. چکیده: با توجه به توسعه و تحولات زندگی شهرنشینی،نحوه تعاملات شهروندان با محیط نیز در برآوردن ضرورت ها و نیازهایشان دگرگون شده است.فضاها و امکانات مختلف،تسهیلاتی هستند که چگونگی دستیابی به موقعیت و مکان قرار گیری آن ها در مناطق مختلف شهرها ضرورت آگاهی سافتن شهروندان جهت بهره برداری سریع و آسان اهمیت بسیاری می یابد.در این روند گرافیک محیطی با رویکرد اطلاع رسانی در محیط معماری و فضای شهری می تواند زمینه تسهیل در تعامل شهروندان و محیط شهری را به عنوان رسانه ای پویا و تاثیرگذار به وجود آورد.گرافیک محیطی به عنوان بخشی از تصویر جامعه شهری تلاش دارد براساس مفاهیم زیبایی شماختی،اطلاعات و امکانات محیط زندگی شهروندان را بهبود بخشد.ماهیت نمادین زبان تصویری گرافیکی محیطی به دلیل بهره گیری از بیانی صریح و ساده و گویا پیامی مشترک و عام از مفاهیم آن ادراک می شود و امکان دسترسی به اهداف مورد نظر را با صرف حداقل زمان امکان پذیر می سازد. مشخصات مقاله:مقاله در 6 صفحه به قلم زینب رشوند(مدرس دانشگاه)،بهرام حمیدی(عضو هیئت علمی گروه گرافیک دانشگاه گیلان)،منبع کتاب ماه هنر شماره 183،دی ماه 1392 دانلود مقاله
  5. طراحی شهری و معماری منظر به مثابه دو شاخه مستقل از دانش های معماری و شهرسازی در طی قرن پیشین و عمدتاً به دلیل اهمیت یافتن مسئله کیفیت عرصه های همگانی و عمومی شهرها و حوزه های پیرامونی آنان مطرح شده است. امروزه گسترش مفاهیم و مبانی نظری رشته های طراحی شهری و معماری منظر و همپوشانی آنها در فرآیند ارتقای کیفیت عرصه های عمومی شهری و منطقه ای از تئوری تا عمل، بر میزان سردرگمی و ابهام نقش و حیطه های فعالیتی، میان این دو افزوده است. گسترش حیطه های فعالیتی، تداخل حوزه های کاری و وجود ابهام در نقش و جایگاه هریک از رشته های طراحی شهری و معماری منظر در طراحی محیط های بیرونی، آینده این رشته را با سوال اساسی زیر مواجه ساخته است: چرا معماران منظر و طراحان شهری در طراحی محیط های بیرونی، با ابهام در نقش و حوزه وظایف در قبال یکدگیر مواجه شده اند و اصولاً چه راه حل هایی برای برون رفت از این مشکل وجود دارد؟ بررسی تطبیقی - تحلیلی سوابق موضوع حاکی از آن است که صاحب نظران عمده دلایل تداخل و ابهام نقش میان حرفه مندان را در قالب دسته های اشتراکات فراوان نظری و عملی، رویکردهای میانی دو رشته، و گسترش حیطه و نوع فعالیت دو رشته عنوان کرده اند. از طرفی تحلیل ادبیات موضوع در خصوص رفع و پر نمودن خلا دانشی - حرفه ای میان دو رشته معماری منظر و طراحی شهری به استنتاج یکسری مولفه ها و راهبردها کلی شامل همکاری و تعامل دو رشته، محتواهای آموزشی مشترک، تعیین نقش های حرفه ای ضابطه مند و ایجاد رشته یا رویکرد میان رشته ای جدید می انجامد. واژگان کلیدی: معماری منظر، طراحی شهری، محیط شهری، نقش های حرفه ای نویسندگان: سینا رزاقی اصل، محصن فیضی، مصطفی بهزادفر دانلود مقاله
  6. شهر همواره در نزد فیلسوفان، اندیشمندان و محققان به عنوان پدیده ای جدید که انسان را از جوهره اصیل خود دور می سازد و او را در چارچوب روابط عقلانی خشک ابزاری و حسابگری قرار می دهد، مدنظر بوده است. روابط اجتماعی و شیوه امروزین زندگی در فضای شهری از یک طرف، و نقش نمادین فضاهای کالبدی در شهرها از طرف دیگر، انسان شهرنشین را بیش از پیش نسبت به خود و دیگران و محیط بیگانه کرده است. باید خاطرنشان شد که عناصر مادی و کالبدی فضای شهری بیانگر نمادها و معنای خاصی است که از طریق آن شهروندان با اطراف خود ارتباط برقرار می کنند، اما اینکه آن نمادها و معانی چه حس و چه رابطه روانی و اجتماعی را در فرد تقویت می کند، بستگب به شکل و فرم فضایی دارد که از درون طرح های توسعه شهری به وجود می آید. به عنوان نمونه، ساخت و سازهای بی رویه شهری، حکایت از آشفتگی و پریشانی فضایی دارد که این آشفتگی و پریشانی به تشویش روانی، همراه با فقدان تعلق اجتماعی شهرنشینان، انجامیده است. طرح های توسعه شهری در کشور ما بدون توجه مدیران شهری به ابعاد روانی و ذهنی و فرهنگی به اجرا در می آیند و شهرنشینان سنتی را به زندگی مدرن - با گرایش ها و ایدئولوژی مدرن - دعوت می کنند. این امر باعث ایجاد شکاف و فاصله میان انسان شهرنشین با محیط شهری خود می شود که نتیجه آن چیزی جز انزوا، انفعال و از خود بیگانگی نسبت به محیط نیست. طرح های توسعه شهری بیانگر فاصله ها و بی هویتی هاست، و این امر خود به احساس تعلق ناچیز نسبت به محیط شهری می انجامد و فردگرایی و انزوا را به دنبال می آورد. زندگی در شهرها تنها به معنای داشتن سکونت در محیط امن و سرپناه نیست، بلکه به معنای احساس تعلق و معنا نسبت به جلوه های منطقی و عقلانی از هستی و حیاتی است که در شهر تبلور یافته است. از آنجا که انسان در تمام عرصه های حیات و زندگی - از جمله در قلمرو روابط و فضای شهری - معناکاو است، اگر معناهای اصیل متعلق به تاریخ و فرهنگ و فطرت خود را در فضای شهری پیرامون خود مشاهده نکند، دچار یأس، دلسردی، انزوا و از خود بیگانگی می شود. مقاله حاضر به دنبال تشریح و تبیین نظری ارتباط میان محیط شهری و از خودبیگانگی ساکنان شهری است که می تواند به عنوان پیش درآمدی برای تفحص تجربی موضوع مطرح گردد. نویسنده: ناصر غراب دانلود مقاله
  7. Mohammad Aref

    لزوم فرایند در طراحی شهری

    گسترش شهر نشینی، توسعه شهر های موجود، ظهور شهرهای جدید و وقوع تحولات عمیق در سیما و کالبد شهرها از جمله مهمترین رویدادهای دو قرن اخیر محسوب می شوند. نتیجه آشکار انقلاب صنعتی و رشد اقتصادی مبتنی بر سرمایه در کشور های غربی، وقوع چنین رویدادی بوده و این رخداد پس از رواج صنعت و توسعه شیوه سرمایه درای به سایر سرزمین ها از جمله کشورهای توسعه نیافته نیز راه یافت. بدون تردید پدید آمدن تراکم جمیعتی ناشی از شیوه جدید زندگی، بر کلیه جنبه های حیات فردی و اجتماعی مردمان تاثیرات شگرفی داشته و دست اندرکاران امر را در حوزه های عمل و تئوری مشغول خویش ساخته است. همایش ها و سمینار های مختلفی که در این زمینه برگزار می شوند، شاهدی بر اهمیت مساله و تلاشی در جهت ارائه راهکار های جدید و حتی اصلاحاتی کلی در امر توسعه و طراحی شهری است.در همین راستا، طراحی شهری در چند دهه اخیر اهمیت و جایگاه ویژه ای در جوامع مختلف یافته و خوشبختانه در چند سال گذشته به دلیل احساس نیاز این رشته در زمینه های مختلف شهر سازی من جمله توجه به بافت های قدیمی در قالب بهسازی و تقویت ساختار اجتماعی و بازیابی محیط شهری و حتی روستایی ... به گونه ای هر چند ضعیف ولی محسوس در میان راهکارهای پیشنهادی سازمان های مسئول قابل مشاهده است. نیاز به متخصص و تحلیل و تطبیق نظریه های مختلف در زمینه طراحی شهری امری است مبرم که سال هاست از چشم و گوش مسولین بدور مانده و یا برنامه های تنظیم شده در این راستا یا به مرحله اجرا نرسیده اند و یا به دلیل عدم وجود ساختاری پویا و روندی مشخص در طراحی با گذشت سال ها جوابگوی نیازها و تغییرات لازمه نبوده اند. ساختاری مشخص که همه الگوها و عوامل تاثیر گذار کنونی را دارا بوده و بتواندبا روندی که در درون خود تعریف می کند، پاسخگوی تغییرات آتی یک جامعه باشد و رفته رفته خود را کامل کند، چه بسا نیاز هایی که اکنون برآورده نشده و در سال های آینده زمینه اجرایی این موارد به وجود آید. در گزارشی که ارایه خواهد شد، با تکیه بر نقش موثر طراحی شهری به بررسی اهمیت و انواع فرایندهای موجود در زمینه طراحی خواهیم پرداخت. کلمات کلیدی: شهر، طراحی، فرایند، بافت، شهود، جدل، ساختار. طراحی شهری در توسعه و شکل گیری شهرها شهر را باید به عنوان بارزترین و پیچیده ترین نظام های اجتماعی به همراه تضاد های درونی اش در نظر گرفت و پویایی نظامات شهری را در طراحی آن به صورتی درونی وارد کرد و می بایست روابط بین اجزاء و نظامات شهری و چگونگی کارکرد و فرایند آنها را در کنار یکدیگر بررسی شود. طراحی شهری، مطمئناً یك محصول نیست. اما به محصولش علاقه مند است. یعنی به محیط مصنوع. شاید اگر بخواهیم دقیق تر مطرح كنیم، باید بگوییم كه طراحی شهری فرآیندی است كه به شكل دهی فضای شهری می پردازد، و بدین ترتیب، هم به فرآیند شكل دادن می پردازد و هم به فضاهایی كه به شكل گیری آنها كمك می كند (مدنی پور، 1379: 155). چه از زاویه نتیجه کار و چه از زاویه فرایند کار بر برنامه ها و طرح های شهرسازی گذشته خود نظر افکنیم، تاریخ 40 ساله مداخله در شهرهای کشور و مواجهه با شهرنشینی، حاکی از آن است که ما موفق نبوده ایم و اینک با دقت نظر بیشتری باید به مساله طراحی شهری نگریست. تاریخ مشترک ما و شهر هایمان نشان می دهند که مانسبت به رشد شهری در حاشیه واقع شده ایم و ملزومات رشد شهری برای رسیدن به شهری موزون و هماهنگ (یعنی زیرساخت های کالبدی و ذهنی) می بایست در دوران شهر قدیم (1335-1310) که شهر نشینی آهنگی آرام داشت، راهم می شد. چهل سال تاخیر داریم و هنوز هم باور نداریم که می بایست در صدد تدارکاین دو گونه زیر ساخت باشیم و برای زیرساخت های ذهنی همانقدر اعتبار قائل شویم که برای زیر ساخت های کالبدی ارزش قائلیم. من جمله تئوری ها و نظریاتی که در دوره های مختلف تاریخ شهر سازی جهان صورت گرفته و تحلیل و ارایه راهکارها از جانب متخصصین امر، که در جامعه کنونی ما بسیار کمرنگ و بسیاری از مواقع به حربه ای درآمدزا برای زورگیری شهرداری ها از ساکنین شهر تبدیل می شوند. چه بسا بر خلاف الزامات و پیشنهادات طرح تفضیلی، مبنی بر رعایت ارتفاع مناسب در بدنه های شهری، با فروش تراکم، موجبات نابسامانی های جبران ناپذیری را فراهم آورده اند. باید توجه داشت که متخصصین در چه فرایندی شهر را برنامه ریزی و طراحی می کنند و حضور طراحان شهری در این فرایند کجاست؟ و آیا اصلا فرایندی مشخص در طراحی وجود دارد و یا اینکه به گونه ای موضعی و موقتی با مقولهشهر برخورد می کنند؟ از چه مرحله ای، به بعد سوم شهر و ساماندهی سیما و منظر شهری پرداخته می شود و تاثیرات گذر زمانی را نیز بر آن در نظر گرفت؟ پشتوانه تحقق پذیری اهداف طرح های فرادست، چگونه در فرایند طرح های جدید پیگیری، مدیریت، زمانبندی و اجرا می شود؟ آیا در مسیر اجرا، ساختاری مناسب و هوشمند مسولیت کنترل را با اهداف طرح های فرادست به عهده دارد؟ اینها سوالاتی هستند که ذهن هر متخصصی را به خود مشغول می دارد و با طبع باید توسط همین کارشناسان پاسخ داده شود. دكتر كوروش گلكار در مقاله ای فرآیند را از خصیصه های بنیادین طراحی شهری معرفی می كند. دو دیدگاه فرآورده و فرایند دو قطب یك طیف را تشكیل می دهند كه در طول طیف مذبور نقاط متعددی وجود دارند كه ضمن گرایش نسبی به یك قطب خاص، به قطب دیگر نیز بی توجه نیستند. با استناد به تعریف یاد شده و با مروری کلی بر چگونگی تخصص طراحی شهری در وهله اول با فرایندی روبرو می شویم که کالبد شهر را در ساختاری چند بعدی مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد و در ادامه راهکارها و الگوهایی را با پشتوانه منطق توسعه پویا در زمان و مکان مشخص ارایه کرده و به تحلیل و تطبیق آنها می پردازد؛ چنین روندی سرآغاز نگرشی از دیدگاه این حرفه به توسعه سه بعدی زیستگاه ها با توجه به بعد چهارم یعنی زمان است. گستره ای وسیع و پرتکاپو از فضاهای متفاوت شهری که تحت تاثیر مسائل سیاسی و اقتصادی مستقیم جامعه بوده و در دوره ها مختلف زمانی، وجهه ای دیگر به خود می گیرد. و نیازمند ارایه راه حل های جدیدی است. در چنین عرصه ای است که دیدگاه های طراحی شهری به صورتی انعطاف پذیر، در جهت پاسخگویی به موارد ذکر شده، به خصوص در مورد شهرهای جدید وارد عمل می شود و ایده های طراحی و ساماندهی خود را بیان می کند. كولین رو در كتاب خود موسوم به «كولاژ شهر» به این نكته اشاره می كند كه طراحان می بایست در شهر های موجود، از طریق اضافه نمون و یا اصلاح و تنظیم چیزهایی كه از قبل در آنجا موجود بوده اقدام نمایند. یعنی فرآیندی كه بیشتر شبیه به هنر كولاژ است تا هر شكل دیگری از هنر ها. در مورد تدریجی و مرحله به مرحله بودن مداخلات طراحی شهری گفته اند: «در رابطه با شهر های موجود، طراحی شهری عبارت است از «تعمیر شهری» كه در آن همه پروژه ها، هر چند كوچك، تقویت تدریجی بافت شهری و مرمت سامان یافته ی نقاط ضعیف آن كمك می نمایند» (گلكار، 1378: 24). تعریف فرایند از دیدگاه دیوید برلو دیوید برلو در كتاب «فراگرد ارتباط» درباره فراگرد چنین می نویسد: «یك فرهنگ لغت، فراگرد را چنین تعریف می كند: هر رویدادی كه یك تغییر ممتد در زمان را نشان دهد و یا هر عمل یا نحوه عملی كه ممتد باشد». از مجموعه نوشته های برلو در آن كتاب می توان چنین نتیجه گرفت كه: • فراگرد ایستا نیست، بلكه پویاست. • فراگرد آغاز و پایان ندارد. • اجزاء و عناصر یك فراگرد دارای كنش های متقابل اند. • دارای ردیفی از اجزاء نیست (محسنیان راد، 1384: 70 تا 75). از مجموع تعاریف ارائه شده در زیر برای طراحی شهری، می توان واژه فرآیند را بعنوان یك واژه كلیدی چنین ریشه یابی كرد. • طراحی شهری بعنوان «روند» شكل دادن به شكل كالبدی شهر. • طراحی شهری «فرآیندی» تكاملی و مستمر است كه باید در چهار چوب تغییرات مداوم تحقق پذیرد. • طراحی شهری تصویری است كه از طریق یك «فرآیند» واقعیت پیدا می كند. • طراحی شهری عبارت است از فعالیت ها، عملیات و «فرآیند هایی» كه به نظام دهی ظاهری و عملكردی به محیط كالبدی است (بحرینی، 1377: 28). سه مدل عمومی برای فرایند طراحی بسیاری از طراحان، شاید اكثریت آنها فرایند طراحی را كاملاً شهودی و غیر قابل توضیح می دانند. افراد دیگر طراحی را فرآیندی عقلی دانسته اند و گروهی دیگر آن را فرآیندی جدلی می دانند. - روند طراحی به عنوان فرآیندی شهودی: بسیاری از طراحان محیط، به ویژه معماران، عمل طراحی را رشته ای از اعمال می دانند كه درونی و غیر قابل تمایز هستند. فرض می شود كه فرآیند طراحی فرآیندی از تجزیه و تحلیل، تركیب و ارزشیابی است كه در آن طراح، «جعبه سیاهی» كه داده های كسب شده را در فرآیندی مرموز به نتیجه قابل ارائه تبدیل می كند. بعنوان مثال طراحی شهر های اولیه تمدن دره اینوس یا معابد امریكای مركزی و جنوبی یا كلیساهای اروپا به تفكر خود آگاه قابل ملاحظه ای توجه داشته اند. طراحان آن دوران از فرآیند طراحی دركی شهودی داشتند. از زمان ویترویوس طراحی معماری، فرآیند گزینش اجزاء برای دست یافتن به كلی واحد است. نظر آلبرتی در این مورد بی شباهت به نظریه او نیست. - روند طراحی بعنوان فرآیندی عقلی: در این رویه فرآیند تصمیم گیری مجموعه ای از اعمال مجرد به حساب آمده است كه در یك نظم خطی متوالی به وقوع می پیوندند. بر اساس این نظریه فرآیند، هرچه مسائل با دقت بیشتری تحلیل شوند، دانش جامع تری بدست می آید و گاهی اوقات محاسبات ریاضی از رویكرد های شهودی خالص رویه عمل طراحی را به نتایج بهتری می رسانند. یكی از نافذ ترین مدل های طراحی، مدل پیشنهادی «كریستوفر آلكساندر» است. مدل آلكساندر كه در تمام حرفه های طراحی محیط كاربرد دارد، رویه عملی طراحی را به دو مرحله اصلی تجزیه و تحلیل، و تركیب تقسیم می كند. در مدل آلكساندر مرحله ی تجزیه و تحلیل شامل تجزیه ی مسئله به اجزائی مستقل، ایجاد سلسله مراتبی در میان آنها، و یافتن الگوهایی از محیط است كه پاسخگوی نیاز های هر جزء مسئله باشد. فرآیند طراحی شامل تركیب این اجزاء در كلی واحد است. «لاگیر» خاطر نشان می كند فرآیند طراحی عبارت است از تجزیه، حل اجزاء و تركیب راه حل های بخشی در كل واحد كه با نام فرآیند روش عقلایی شناخته شده است. - روند طراحی بعنوان فرآیندی جدلی : یكی از رویكرد های غالب به این نوع فرآیند، رویكرد «رتیل» است. او فرآیند طراحی را به این گونه شرح می دهد: «طراح برای یافتن راه حل با خود و دیگر افراد ذی نفع جدل می كنند. او زمینه درك وضع موجود را فراهم می آورد. در دوره كار او اصول راه حل رشد می كند و اجرای مورد انتظار و تصمیمات راجع به آن ارزیابی می شود. گروه های ذی نفع در هر دوره اجرا با قبول خطرات آن مشاركت می كنند. از این طریق مسائل همراه با به دست‌ آوردن تصویری روشن تر از راه حل ها دسته بندی می‌شوند». در این فرایند دو فعالیت اصلی وجود دارد: ایجاد تنوع، یعنی تشخیص یا تبیین مسئله یا راه حل های ممكن؛ و تقلیل تنوع، به معنای پیش بینی اجرا و ارزیابی و انتخاب مطلوب ترین راه حل حسئله. این فعالیت ها به ترتیب انجام می شوند، ولی رویه انجام آنها فرایندی خطی نیست كه مراحل آن به دنبال هم قرار گیرند، بلكه فرآیندی مداوم و جدلی است (لنگ، 1381: 41 تا 49). نتیجه گیری می توان با فهم كلمه ی فرآیند و مباحثات آمده در متن را در قالب یك تعریف ساده بدین صورت بیان كرد: طراحی شهری فرآیندی است جدلی به لحاظ فنی، اقتصادی، اجتماعی، انسانشناختی كه سعی دارد تا به مجموعه ای از كیفیت های محیطی عرصه های بیرونی همگانی، بعنوان یك هدف (فرآورده) دست یافته و همچنین خصوصیات و ویژگی های بارزی را در زمینه طراحی شهری داراست: 1- تعریف بهتر، روشنتر و كاملتر مسائل 2- بهینه یابی و درنظر گرفتن راه حل های متعدد و متنوع 3- تسهیل اجرا 4- تصمیم گیری و طراحی منطقی 5- تصمیم گیری باز و صریح 6- مشاركت 7- تصمیم گیری پیچیده 8- تصحیح تصمیمات 9- بالا بردن كارائی در طراحی 10- منظم كردن مراحل طراحی منابع و ماخذ: 1. بحرینی، ح، (1377)؛ فرآیند طراحی شهری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران 2. جعفری، م، (1378): فرهنگ فشرده انگلیسی- انگیسی، انگلیسی، فارسی، تهران، انتشارات زریاب 3. عمید، ح، (1369)؛ فرهنگ فارسی به عمید، تهران، موسسه انتشارات امیر كبیر. 4. راجی، ک،طراحی شهری در توسعه شهر های جدید، مجله شهر ساز، شماره 1. 5. گلكار، ك، (1378)؛ كند و كاوی در تعریف طراحی شهری، تهران مركز مطالعه و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران 6. لنگ، ج، (1381)؛ آفرینش نظریه معماری، ترجمه دكتر علیرضا عینی فر، تهران، انتشارات دانشگاه تهران 7. محسنیان راد، م، (1384)؛ ارتباط شناسی، تهران، انتشارات سروش 8. مدنی پور، ع، (1379)؛ طراحی فضای شهری، ترجمه فرهاد مرتضایی، تهران، شركت پردازش و برنامه ریزی شهری، وابسته به شهرداری تهران چاپ شده در هفته نامه نقش نو خرداد 86، شماره 25- اکبر عبدالله زاده، علی خیابانیان
  8. رشد و توسعه روزافزون شهرنشینی با گسترش کالبدی شهرها رابطه مستقیم دارد. توسعه فیزیکی شهرها دوری از طبیعت و قطع رابطه انسان را با محیط زیست طبیعی موجب می شود. در سال های اخیر طرز زندگی، نوع تفریحات و نیازهای اجتماعی مردم تغییر قابل توجهی کرده است. توسعه سریع شهرها چهره محیط زیست را دگرگون ساخته که به نوبه خود باعث تغییر شکل تفریحات شده است. احتیاجات اجتماعی نیز تحت تأثیر مستقیم اقتصادی و صنعتی قرار گرفته و فرم تازه ای یافته است. احتیاجات روانی افراد از محیط زیست به متغیرهای گوناگون سن، طبقه اجتماعی، فرهنگی، تجربیات گذشته، اهداف و روش زندگی روزانه مردم بستگی دارد. احتیاجات فردی و گروهی متأثر از عوامل فوق الذکر است. بدین ترتیب احتیاجات یک کودک، یک نوجوان و یا یک فرد بالغ حتی در صورت نیازهای واحد با یکدیگر متفاوت است و نحوه دستیابی به این اهدف از طرق مختلف صورت می گیرد. به این معنی که همه مردم در هر سن و طبقه ای می خواهند در پارک تفریح کنند. تفریح کودکان دویدن و سر و صدا کردن است. در صورتی که یک فرد مسن ترجیح می دهد در گوشه ای بنشیند و از زیبایی محیط لذت ببرد. فضای سبز که بخشی از سیمای شهر را تشکیل می دهد، به عنوان یکی از پدیده های واقعی از نخستین مسائلی است که انسان همواره با آن در تماس بوده و خواهد بود. این مقوله دارای ابعاد زیست محیطی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و کالبدی می باشد. گستردگی ابعاد این امر، پژوهش دقیق و همه جانبه را موجب گردیده است. ضروریات زیست محیطی، اجتماعی و فرهنگی در فضای سبز ایجاب می نماید در پاسخگویی به نیازهای مبرم دست به مطالعه زده و در جستجوی راه حل های مناسب و امکان پذیر باشیم. هدف از طراحی پارک در حقیقت جستجوی عوامل ضروری در ایجاد فضای سبز مناسب شهری از دیدگاه های زیست محیطی، اوقات فراغت، زیباشناسی، فرهنگی و غیره می باشد. دانلود مقاله
  9. زیباسازی و چهره آرایی شهر بعد از ارائه خدمات شهری، چشمگیرترین فعالیت شهرداری است. رنگ آمیزی متنوع و مدام مبلمان و المان های شهری، آراستن شهر به نور چراغ های رنگی، طرح های نقاشی شده بر دیوارها، مجسمه های نصب شده در میدان ها، تنها بخشی از کارها و نمود زیباسازی در شهر هستند. با نگاهی درست به حال و هوای ظاهری یک منطقه در یک سال گذشته، به تغییرات بسیاری در محیط شهری می توان اشاره کرد. این دگرگونی ها مرهون تلاش، کار و ایده های خوب مهندس ایرج بلوری رئیس اداره زیباسازی و همکارانش است. مهندس بلوری ایده های بسیاری برای آراستن و آرام کردن فضاهای منطقه دارد، اما بافت فرسوده و محیط تنگ فضای درونی آن اجازه کار زیاد به او نمی دهد. مقاله زیر گفتگویی با وی درباره نگاهش به زیباسازی شهر و دغدغه هایش برای منطقه می باشد. دانلود مقاله
×
×
  • اضافه کردن...