جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'متن اصلی شعر بانوی شالوت به قلم آلفرد لرد تنیسون'.
1 نتیجه پیدا شد
-
متن اصلی شعر بانوی شالوت به قلم آلفرد لرد تنیسون
sam arch پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در جهان ( آثار )
توضیح شعر این شعر از چهار قسمت تشکیل شده که در واقع هر کدام از این چهار قسمت در فضا و مکانی خاص اتفاق می افتند. قسمت اول: در ابتدای این شعر، در قسمت اول ، شاعر از تنهایی و دوری بانو سخن می گوید ، او در برج قلعه ای زندگی می کند . این قلعه در جزیره ای در کنار رود خانه قرار دارد. " کم ِ لوت" شهر شاه آرتور در پایین و آن سوی رودخانه قرار دارد. جایی در کنار مزارع ... قسمت دوم: می کند. در مقابل او آینه ای نشسته، که تصویر پشت سرش را پدیدار می کند. مردمان و حوادثی که در گذرند بیرون از پنجره این اتاق ِ کوچک ، در سرزمینی که او از دیدنش محروم است ، تنها توان دیدن تصاویر آن را دارد. او می بافد و می بافد ، آن چیز که از این تصاویر بر ذهن او نقش می بندد. او همیشه تنهاست، دور از مردم عادی تنها شاهد آن چیز هایی ست که در گذر است و خود بی نصیب از هرگونه تاثیر گذاری. تمام این دوری ها و تنهایی ها تنها به دلیل حادثه ای شوم و نحس است . در لحظه ای که او دست از کار بکشد ،این حادثه بر زندگی اش نقش می بندد ، این است که او دلبسته این بافتن می شود ، چون تنها راه نجات او از حادثه ای ست که از آن آگاهی ندارد . او باید پیوسته ببافد بدون اینکه نگاهی مستقیم به " کم ِ لوت" داشته باشد. او تصاویری را که می بیند بیان می کند ، و در انتهای قسمت دوم، از دلدادگی دو عاشق سخن می گوید ، و به این طریق از تنهایی خود و سرنوشتش شکایت می کند . او از این سایه ها و تصاویر مجازی بیزار است و روحش دردمند، نیازمند آرامش است. قسمت سوم: در قسمت سوم ، لَنسِلوت ، یکی از شوالیه های قهرمان دربار شاه آرتور با شکوه و هیبت پدیدار شد ، و با عظمت و شکوه ویژه ای به سمت قصر و برج بانوی شالوت رژه رفت. بانو تصویر او را در آینه دید و آن قدر جذاب و با شکوه بود که او دست از کار کشید و دستگاه بافندگی را که با آن مشغول بافتن تار های رنگین بود رها کرد و به سمت "کمِ لوت" برگشت و به آن نگاه کرد و اینگونه بود که طالع نحس و اتفاق شوم پدیدار شد... قسمت چهارم: در قسمت چهارم می بینیم که این طالع شوم ، همانا مرگ بانوی شالوت است. او از برجی که در آن زندگی می کرد پایین می آید و قایقی را پیدا می کند و بر بدنه اش نام خود را حک می کند . و در انتهای روز آن را باز می کند و به پایین رود به سمت کم لوت به حرکت در می آید. او در تمام راه آواز سر می دهد و هنگامی که به کم لوت می رسد می میرد. اهالی شهر برای دیدن بانویی که در قایق کوچکی برای همیشه آرمیده می آیند . شوالیه ها و نجیب زاده ها با صلیب کشیدن بر سینه ، خود را از ترس و بیم و ناراحتی می رهانند، تنها لنسلوت است که به صورت او دقیق می شود و به آرامی می گوید : " صورتش دوست داشتنی است" و برای او دعا می کند تا رحمانیت خدا نصیبش شود. متن اصلی شعر و سپس ترجمه آن را در سطور پایین بخوانید- 10 پاسخ
-
- 5
-
-
- متن اصلی شعر بانوی شالوت به قلم آلفرد لرد تنیسون
- آلفرد لرد تنیسون
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :