جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'مانوئل کاستلز و الوین تافلر'.
1 نتیجه پیدا شد
-
مختصات دنیای آینده درنگاه مانوئل کاستلز و الوین تافلر
spow پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در دانستنی های مدیریت
مختصات دنیای آینده درنگاه مانوئل کاستلزوالوین تافلر مطلب زیر با نگاهی به دیدگاههای آلوین تافلر و مانوئل کاستلز به بررسی مختصات آینده بشر می پردازد. جهانی نو در این پایان هزاره در حال شکل گیری است. این جهان در حدود اواخر دهه ۱۹۶۰ و نیمه دهه ۱۹۷۰ بر اثر تقارن تاریخی سه فرایند مستقل پدیدار شد. انقلاب تکنولوژی اطلاعات، بحران های اقتصادی سرمایه داری و دولت سالاری و تجدید ساختار متعاقب آنها و شکوفایی جنبش های اجتماعی فرهنگی، همچون آزادی خواهی، حقوق بشر، فمینیسم و طرفداری از محیط زیست. تعامل میان این فرایندها و واکنش هایی که به آن دامن زدند، یک ساختار نوین اجتماعی و مسلط، یعنی فرهنگ مجازی واقعی را به عرصه وجود آورد. منطق نهفته در این اقتصاد، این جامعه و این فرهنگ، زیربنای کنش و نهاهای اجتماعی در سرتاسر جهانی به هم پیوسته است... از دیگر سو تکنولوژی های نوین اطلاعات با فراهم آوردن ابزار شبکه سازی، ارتباطات راه دور، ذخیره پردازش اطلاعات، فردی شدن هماهنگ کار و تمرکز وتمرکززدایی همزمان تصمیم گیری، در کمک به پیدایش این سرمایه داری احیا شده و انعطاف پذیر نقشی کارساز ایفا کردند. شبکه های سرمایه، نیروی کار، اطلاعات و بازارها از طریق تکنولوژی، کارکردهای مردم و مناطق ارزشمند را در گوشه و کنار خیابان به یکدیگر پیوند زدند و در عین حال جمعیت ها و سرزمین هایی را که از لحاظ پویایی سرمایه داری جهانی فاقد ارزش و فایده بودند، از شبکه خود بیرون راندند. برای نخستین بار در تاریخ، تمامی سیاره پیرامون یک مجموعه عمدتاً مشترکی از قوانین اقتصادی سازمان یافته است. اما این سرمایه داری با آنچه در دوران انقلاب صنعتی شکل گرفت، یا آن سرمایه داری که در دوران رکود دهه ۱۹۳۰ و جنگ جهانی دوم به شکل طرفداری از عقاید اقتصادی کینز و رفاه گرایی اجتماعی پدید آمد، متفاوت است. این نوع سرمایه داری در رسیدن به اهداف خود سرسخت است اما به لحاظ انعطاف پذیری در استفاده از وسیله قابل قیاس با اسلاف خود نیست. این سرمایه داری مبتنی بر اطلاعات است و برای تولید ثروت و تصاحب اختصاصی آن متکی است بر بهره وری ناشی از نوآوری و توان رقابت با گرایش به جهانی شدن. این سرمایه داری بیش از همیشه در فرهنگ ریشه دارد و مجهز به تکنولوژی است. اما این بار فرهنگ و تکنولوژی هر دو به توانایی اثر گذاری دانش اطلاعات در یک شبکه تکرار شونده مبادلات به هم پیوسته جهانی بر دانش و اطلاعات متکی هستند. بر این باورم که یکی از مؤلفه های مهم در سالهای پایانی قرن بیستم در حول جنبش های اجتماعی رقم خورده است. تقریباً همزمان با شروع تحولات تکنولوژیک در اواخر دهه ۱۹۶۰، جنبش های اجتماعی قدرتمند تقریباً به طور همزمان در سراسر جهان صنعتی سربرآوردند، نخست در ایالات متحده و فرانسه و سپس در ایتالیا، آلمان، اسپانیا، ژاپن، برزیل، مکزیک و چکسلواکی، که پژواک ها و واکنش هایی نیز در بسیاری از کشورهای دیگر به همراه داشت... البته این جنبش ها از لحاظ سیاسی شکست خوردند زیرا مانند اکثر جنبش های آرمانشهری در تاریخ هیچگاه مدعی پیروزی سیاسی نبودند. اما با افزایش تاریخی بهره وری محو شدند و بسیاری از عقاید و برخی از رویاهایشان در جوامع جوانه زد و به بار نشست و در قالب نوآوری های فرهنگی شکوفا شد که تا نسل های آینده نیز سیاستمداران و ایدئولوگها با آن در ارتباط خواهند بود. از این جنبش ها عقایدی سربرآورد که منبع طرفداری از محیط زیست، فمینیسم، دفاع از حقوق بشر، برابری قومی و دموکراسی مردمی گردید. جنبش های فرهنگی دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰، در مهر تأیید زدن بر استقلال فردی در برابر سرمایه و دولت، مجدداً بر سیاست هویت تأکید کردند. وقتی که بحران مشروعیت نهادهای عصر صنعتی معنای سیاست دموکراتیک را دچار ابهام کرد، این عقاید راه را بر تشکیل انجمن های فرهنگی در دهه ۱۹۹۰ هموار ساخت.