جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'مارتین اسکورسیزی'.
2 نتیجه پیدا شد
-
اختتامیه جشنواره فیلم توکیو با «مرد ایرلندی» اسکورسیزی
Ariya7 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در خبرهای سینما و تلوزیون
جشنواره بین المللی فیلم توکیو اعلام کرد که «مرد ایرلندی» ساخته جدید «مارتین اسکورسیزی» در پنجم نوامبر به عنوان فیلم اختتامیه این جشنواره روی پرده خواهد رفت. به گزارش اکسـیر، به نقل از اسکرین دیلی، فیلم جدید «اسکورسیزی» که اکران جهانی خود را در بیست و هفتم سپتامبر و در جشنواره فیلم نیویورک آغاز خواهد کرد، پیش از این به عنوان فیلم اختتامیه جشنواره فیلم لندن نیز برگزیده شده بود. این فیلم نهمین همکاری «اسکورسیزی» و «رابرت دنیرو» است و همچنین اولین تجربه همکاری این کارگردان سرشناس و «آل پاچینو» را نیز رقم زده است. «جو پشی» و «هروی کیتل» دو بازیگر قدیمی فیلمهای اسکورسیزی نیز در این فیلم بازی کردهاند. «استیو زایلیان» که قبل از این نگارش فیلمنامه ساختههایی چون «دارو دسته نیویورکیها»، «فهرست شیندلر» و «مانیبال» را بر عهده داشته، فیلمنامه «مرد ایرلندی» را نیز نوشته است. داستان فیلم نیز درباره یک تبهکار مافیایی به نام «فرانک شیرن» است که با اقتباس از کتاب «شنیدم خانهها را رنگ زدی» نوشته «چارلز براندت» ساخته شده و به پشت پرده قتل مرموز «جیمی هوفا» رئیس اتحادیه کارگران آمریکا میپردازد. این فیلم که با هزینه ۱۶۰ میلیون دلاری ساخته شده است، یکی از امیدهای اصلی کمپانی نتفلیکس در جوایز اسکار ۲۰۲۰ محسوب میشود. جشنواره بینالمللی فیلم توکیو در سال گذشته نیز به «روما» یکی دیگر از پروژههای «نتفلیکس» توجه ویژهای نشان داد و آن را در بخش اکران ویژه به نمایش درآورد. پیشتر نام «ایکاش اینجا بودی» به کارگردانی «یوجی یامادا» به عنوان فیلم افتتاحیه سی و دومین جشنواره بینالمللی فیلم توکیو اعلام شده بود. سی و دومین دوره جشنواره بینالمللی فیلم توکیو که از ۲۸ اکتبر آغاز میشود، تا پنجم نوامبر به فعالیت خود ادامه میدهد. سایت مرجع : اختتامیه جشنواره فیلم توکیو با «مرد ایرلندی» اسکورسیزی-
- مرد ایرلندی
- اسکورسیزی
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
مارتین اسکورسیزی مارتین اسکورسیزی (به انگلیسی: Martin Scorsese)، کارگردان، فیلمنامه نویس، تهیه کننده، بازیگر و تاریخ دان ایتالیایی-آمریکایی فیلم و سینما است. این کارگردان شهیر سینمای آمریکا، عنوان دار تمامی جوایز معتبر سینمایی دنیا جایزه اسکار، جایزه گلدن گلوب، جایزه بافتا، جایزه انجمن اتحادیه کارگردانان آمریکا و البته جشنواره کن،جشنواره فیلم ونیز و انجمنهای مهم مختلف منتقدین آمریکا و جهان و همچنین معروف ترین جایزه تلویزیونی آمریکا جایزه امی میباشد. در بسیاری از رده بندیهای سینمایی اسکورسیزی را به عنوان بهترین کارگردان زنده و معاصر دنیا پس از جنگ جهانی دوم و یکی از سه کارگردان برتر تاریخ سینما میدانند. کارگردانی که پس از گذشت نزدیک به ۵ دهه، همچنیان نامی بزرگ، مطرح و مهم در عرصه کارگردانی سینما میباشد که اکران هر فیلم جدیدش را اتفاق مهم سینمایی دانسته و به وفور مورد ستایش منتقدین واقع میشود. اسکورسیزی همچنین رییس بنیاد جهانی حفاظت و نگهداری از فیلمهای قدیمی هم میباشد. مضامین معرف فیلمهای اسکورسیزی حول و محور شخصیتهای ایتالیایی و ایرلندی در جامعه آمریکا میچرخد که موضوعات اصلی فیلمهای او را درباره جنایت، مسخ انسانها، گناه و در نهایت رستگاری و همچنین خشونت خاص جامعه آمریکایی تشکیل میدهند. اسکورسیزی همچنین به کارگردان فیلمهای خشن و خونی معروف شدهاست که ممکن هست زیر تیغ سانسور بعضی از صحنههای فیلم در اکران یا نمایش تلویزیون قیچی و حذف بشود. شاید به همین علت هم هست که سالها جایزه اسکار نیز جدا از نیش تند سینمای انتقادی اش از او دریغ میشدهاست. گستردگی و قدرت دانش سینمایی اسکورسیزی را که وی را به دایرت المعارف متحرک سینمایی تشبیه کردهاند همیشه ستودهاند و او را از مهمترین فیلمسازهای آمریکایی در سطح دنیا میدانند که عشق و علاقه فراوان و به گفته بعضیها دیوانه وارش به سینما را همه از آن خبر دارند تا جایی که کسی نیست که نداند سینما مترادف هست با نام یکی از مهمترین عشاقش یعنی مارتین اسکورسیزی. او را با فیلمهای ماندگارش، خیابانهای پایین شهر، راننده تاکسی، گاو خشمگین، رفقای خوب و البته دوستی و همکاری متناوبش با بازیگر بزرگ سینما، رابرت دنیرو میشناسند. اسکورسیزی اسکار کارگردانی اش را برای فیلم موفق رفتگان به دست آورد. نکته جالب توجه در مورد رکورد منحصر به فرد او اینکه، از ۵ فیلم اسکورسیزی از سال ۲۰۰۰ به بعد کارگردانی کردهاست، ۴ فیلم کاندید بهترین فیلم و کارگردانی سال در مراسم جایزه بافتا، جایزه گلدن گلوب و جایزه اسکار شدند! و در این بین جایزه اسکار بهترین کارگردانی را برای رفتگان و جایزه گلدن گلوب بهترین کارگردانی را برای سه فیلم دار و دستههای نیویورکی و رفتگان و هوگو دریافت کردهاست. زندگینامه مارتین اسکورسیزی (زاده ۱۷ نوامبر ۱۹۴۲) در کویینز نیویورک منطقه ایتالیاییهای آمریکا میباشد. نیویورک دهه ۴۰ و ۵۰ محل جنایت کاران و گانگسترهای قومیتهای مختلف بود. اسکورسیزی در محلههایی بزرگ شد که پاتوق ایتالیاییهایی خلاف کار بود و همین عامل باعث شد تا در شخصیت اسکورسیزی همیشه ردی از گانگسترها به جای بماند. و نمود عینی این واقعیت هم دیالوگ معروف یکی از فیلمهایش به نام رفقای خوب است که شخصیت اصلی فیلم در بخشی که هنوز نوجوان است چنین میگوید که برای من گانگستر بودن بهتر از رئیس جمهور امریکا شدن است. با دانستن این واقعیت که جامعه و اجتماع بی رحم است و با دانستن این واقعیت تلخ که همیشه ضعیف تر نابود میشود اسکورسیزی رشد کرد وبه فیلم سازی محبوب بدل گشت... در هر حال او تنها فرزند خانواده اش بودهاست. پدر و مادرش، چارلز و کاترین اسکورسیزی هر دو در صنعت پوشاک مشغول بودند. اما مارتین کودک نحیف و رنجوری بود که اکثر اوقات به خاطر بیماری آسم در خانه به سر میبرد. در کودکی مذهب و حضور در کلیسا مهمترین وجه زندگی اسکورسیزی را تشکیل میدادند. اما در دوران نوجوانی با رفتن به سینما و دیدن فیلمهای آن زمان به همراه پدرش هوای سینما به سرش زد. به همین خاطر آرزوی اصلیاش که کشیششدن بود را رها کرد و از مدرسه علوم مذهبی مستقیما به دانشگاه فیلمسازی نیویورک رفت تا در سال ۱۹۶۶ مدرک تحصیلی اش را دریافت کند. پدر و مادر اسکورسیزی که از همان ابتدا از فیلمساز شدن مارتی تعجب کرده بودند و حتی به طعنه میگفتند که او دیوانه شده هست! به تدریج در فیلمهای پسرشان، خودشان نیز نقشهای کوتاهی را بازی میکردهاند که از آن جمله میتوان به بازی هر دو در رفقای خوب اشاره کرد. زندگی شخصی اسکورسیزی ۵ دفعه ازدواج کردهاست که همسر اول او لارین ماری برنان بوده و دختری به نام کاترین حاصل ازدواج آن دو بود. او سپس با جولیا کامرون ازدواج کرد که دختر دوم اسکورسیزی دومنیکا کامرون نتیجه آن بود. دختری که در یکی از فیلمهای پدر عصر معصومیت نیز بازی کرد. ازدواج بعدی اسکورسیزی با بازیگر معروف سینما دختر اینگرید برگمن، ایزابلا روسیلینی در سال ۱۹۷۹ بود که در سال ۱۹۸۳ به طلاق انجامید و ازدواج چهارم او با تهیه کننده سینمای آمریکا باربارا دفینا در سال ۱۹۸۵ بودهاست که در سال ۱۹۹۱ به اتمام رسید. پنجمین و آخرین ازدواج اسکورسیزی با هلن موریس در سال ۱۹۹۹ بوده هست که تا به الان نیز ادامه داشتهاست و البته حاصلش به دنیا آمدن سومین دختر اسکورسیزی فرانسیسکا میباشد که در دو فیلم پدر هوانورد و رفتگان نیز در نقشی کوتاه حضور داشتهاست. دوران فیلمسازی پس از دریافت مدرک لیسانس در کارگردانی سینما در سال ۱۹۶۳ از دانشگاه نیویورک فارغ التحصیل شد اما قبل از آنکه موفق به ورود به دوره فوق لیسانس شود ناچار شد به خدمت سربازی برود و به عنوان تفنگدار دریایی در جنگ ویتنام شرکت کند که به سختی نیز مجروح شد. پس از آن وی وارد دوره فوق لیسانس سینما در همان دانشگاه شد و در همان دوران شروع به ساخت فیلمهای کوتاه کرد که با توجه بسیار روبرو شدند، مشهورترین این فیلمهای کوتاه ریش تراشی بزرگ، محصول سال ۱۹۶۷، یک فیلم کوتاه ۶ دقیقهای است. فیلم، داستان شخص بی نامی را روایت میکند که جهت تراشیدن ریشش وارد حمام میشود. مرد جوان با اصرار بر ادامهٔ ریش تراشی، زخمهای عمیقی در صورتش ایجاد میکند و در نهایت با تیغ گلو و گردن خود را میبرد. فیلم با نمایی از خون مرد جوان که به روی زمین و بدن خود مرد میریزد، خاتمه مییابد. فیلم کنایهای از مداخله آمریکا در جنگ ویتنام بود و نام دیگر فیلم نیز به همین علت بود «ویتنام ۶۷». این فیلم کوتاه با وجود نگرانیهایی که از لحاظ موضوعی ایجاد کرده بود اما با این وجود نوید آینده روشنی برای این فیلمساز جوان میداد. اسکورسیزی در سال ۱۹۶۷ یعنی یک سال پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه نیویورک اولین فیلم بلندش که البته فیلم پایان نامه دانجشویی او نیز محسوب میشد به نام چه کسی در خانه من را میزند؟ را با همکاری همکلاسیهایش از جمله تلما شونمیکر به عنوان تدوین گر و هاروی کایتل به عنوان بازیگر ساخت که هر دو همکاری دائمی با وی یافتند. یک فیلم سیاه و سفید که کاملا سبک کاری اسکورسیزی و مضمون مورد علاقهاش که بعدها در اولین فیلم مهممش، خیابانهای پایین شهر آن را ادامه داد واضح بود: همان زندگی خیابانی ایتالیایی آمریکاییهای نیویورک، تدوین و مونتاژ سریع، موسیقی پسزمینه الکتریک راک و همان مرد نقش اول به دردسر افتاده یا درگیر در مخمصه. در سالهای دهه ۷۰ او و فرانسیس فورد کاپولا، برایان دی پالما، جورج لوکاس و استیون اسپیلبرگ با یکدیگر آشنا شدند که به «بچههای بداخلاق سینما» مشهور شدند. اینها مهمترین و بزرگترین کارگردانان موج جدید سینمای آمریکا میبوند که نقش بزرگ و مهمی در سبک و سیاق جدید فیلم و سینمای آن دوران بازی کردند. همین وقتها بود که مارتین به عنوان یکی از تدوینگران ووداستاک مشغول به کار و همانجا با بازیگر- کارگردان مشهور جان کاساوتیس نیز آشنا شد. اسکورسیزی به عنوان دوست و مرشد همیشگی کاساوتیس به شمار میرفت. بعد از ۵ سال مارتین برای ورود حرفهای به سینما، در سال ۱۹۷۲ یک فیلم درجه ب، یک فیلم گنگستری مربوط به دوران رکود برای راجر کورمن ساخت با نام واگن درخشان. کورمن کسی بود که فیلمسازانی مثل فرانسیس فورد کاپولا، جیمز کامرون و جان سایلز را کارگردان کرده بود و این فیلم کوچک با این که کار مهمی در کارنامه مارتین نبود او را برای یک جور فیلمسازی ارزان و سریع آماده کرد. فیلم بیشتر فیلم تهیه کننده میبود و البته راهی بود که برای ورود اسکورسیزی به عرصه کارگردانی سینمای حرفهای شاید که باید انجام میشد. اما بعد از این فیلم، اسکورسیزی از کورمن به درستی جدا شد و رفت تا سینمای خودش را به نمایش بگذارد و همین شد که سر انجام در اولین فیلم تمام کمال گرایانه خودش یکی از مهمترین و شاید بهترین فیلمهای دوران فیلمسازیاش به نام خیابانهای پایین شهر را با رابرت دنیرو و هاروی کایتل ساخت.