جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'قلعه دختر'.
2 نتیجه پیدا شد
-
شهرستان ساوجبلاغ با وسعتی معادل 2800 کیلومتر مربع در منتهی الیه شمال غربی استان تهران در عرض شمالی 35/45 تا 32/50 و طول شرقی 35/45 تا 50/55 واقع اشت که از شرق به کرج ، از جنوب به اشتهارد ، از غرب به آبیک و از شـــمال به نوشـهر و الموت منـــتهی می شود. ین شهرستان در سال 1367 هجری شمسی بر اساس تصویب هیات وزیران از دو بخش مرکزی و طالقان به مرکزیت هشتگرد و به نام ساوجبلاغ تشکیل شد و در سال 1375 هجری شمسی بخش نظر آباد به عنوان بخش سوم و در سال 1380 هجری شمسی بخشهای چندار و چهار باغ به عنوان چهارمین و پنجمین بخش آن شکل گرفتند. این شهرستان مجموعا 447 آبادی ، مکان و مزرعه و چهار محدوده شهری ، هشتگرد ، نظرآباد و طالقان و شهر جدید هشتگرد است . بخش مرکزی با مرکزیت هشتگرد شامل ، دهستانهای هیو و سعید آباد و بخش نظر آباد با مرکزیت نظرآباد شامل دهستانهای تنکمان ، احمدآباد و نجم آباد و بخش چندار شامل دهستانهای چندار و برغان و بخش چهار باغ شامل ، دهستانهای رامجین و چهاردانگه و بخش طالقان با مرکزیت طالقان ، دهستانهای بالا طالقان ، پایین طالقان و میان طالقان را تشکیل می دهند. این ناحیه با وجود رودخانه های فصلی و محیط نســبتا مساعد و زمیــنهای زراعی و کوهستانی رونق اقتصادی مختلفی را به وجود آوده اســـت . متوسط درجه حرارت این ناحیه بیش از ناحیه کوهستانی است . در جنوب شهرستان ، دشت نسبتا وسیعی وجود دارد که اقلیم خاص خود را داراست . در نواحی شهرستان ساوجبلاغ هرچه از شمال به سمت جنوب حرکت کنیم از ارتفاع زمین کاسته می شود به طوری که از اتـفاع حدود چهار هزار متری قلل رشته کوه طالقان از سطح دریا به کمتر از هزار متری در نواحی جنوبی نجـــم آباد می رسد. تاریخچه ساوجبلاغ با هفت هزارسال قدمت نام ساوجبلاغ از دو کلمه ساوج و بلاغ ترکیب شده است.نام ساوجبلاغ به معنای «سرزمین چشمه های آب سرد» بلاغ در زبان ترکی به چشمه یا رودخانه گفته می شود و به نظر می رسد منظور از ساوجبلاغ؛ رودخانه ی ساوه بوده که به مرور به ساوج تغییر یافته است. هشتگرد مركز شهرستان ساوجبلاغ است. گفته می شود اين شهر در دوره قاجاريه روستای كوچكی بيش نبوده و فقط يک كاخ ييلاقی در آن موجود بوده است. در مورد نام گذاری آن نیز روايت می كنند كه نام شهر هشتگرد ابتدا «هشت كرد» بوده و با گذشت زمان به هشتگرد تغيير پيدا كرده و علت نام گذاری آن اقامت هشت خانوار كرد در اين شهرستان بوده است. شهر جديد هشتگرد نیز به منظور اسكان جمعيت سرريز تهران و ايجاد تعادل زيست محيطی منطقه به وجود آمده و از آن جا كه در شمال شهر فعلی هشتگرد واقع است، می تواند از تسهيلات شهر قديم نيز برخوردار شود. در جنوب شهر جديد محوطه ای به وسعت 150 هكتار، كه امكان گسترش آن تا حدود 350 هكتار وجود دارد، به عنوان ناحيه صنعتی وجود دارد كه بخش عمده ای از اشتغال صنعتی اين منطقه را تامين می كند.
- 7 پاسخ
-
- 1
-
- قلعه کیقباد
- قلعه ارژنگ
- (و 9 مورد دیگر)
-
تاریخچه شهر در مدارک تاریخی و جغرافیایی اسلامی، از منطقه کرمان، کارمانیا، ژرمانیا، کرمانیا، کریمان، کارمانی، کرمانی و بوتیا ذکر شدهاست. برخی از جغرافیادانان، نام قدیم کرمان را گواشیر خواندهاند. گفته میشود؛ گواشیر همان (کورهاردشیر) یا شهر اردشیر بودهاست که به تدریج به (گواشیر) تبدیل شدهاست. این شهر به واسطهٔ آن که در قدیم شش دروازه داشته به شهر شش دروازه نیز مشهور بودهاست. قبل از اسلام قلعه دختر و قلعه اردشیر از آثار دوران ساسانی در مشرق شهر کنونی کرمان- که هنوز خرابههای آنها برجاست – گواه بر این است که لااقل در زمان اردشیر بابکان در همین محل، شهری آباد یا قلعهای مهم وجود داشتهاست. مؤلف جغرافیای کرمان معتقد است که حدود ۲۲۰ پیش از میلاد، به هنگام فتح کرمان به دست اردشیر این محل «گواشیر» نام داشته و مرکز ولایت کرمان بودهاست بنا به گفته هرودت کرمانیا از قبایل دوازده گانه ایران میباشد و ساتراپی چهاردهم (دارا) مشتمل بر ایالت کرمان بودهاست. در روایات اساطیری آمدهاست که کیخسرو کرمان و مکران را به رستم بخشید همچنین نشانیهایی از فرمانروایی بهمن بر این خطه میدهند آنگاه روایت تاریخی این سرزمین آغاز میشود و اینکه در زمان هخامنشیان کوروش آن را تبعید گاه نبونید(پادشاه مغلوب شده ی بابِل) قرار داد سپس سخن از حکومت اشکانیان را شکست داد و فرزند خود را که او هم اردشیر نام داشت به حکومت کرمان گماشت گویند کرمان آخرین پناهگاه یزدگرد سوم پادشاه ساسانی بودهاست. بعد از اسلام در دوره اسلامی و مقارن با۲۱تا ۲۴ هجری قمری و سالهای بعد از آن، کرمان همواره مورد هجوم اعراب قرار گرفت. در زمان حکومت خلفای عباسی کرمان به شورشهای مکرر دست زد ولی هیچ یک به سامان نرسید تا سرانجام در سال ۲۵۳ هجری قمری به تصرف یعقوب لیث، موسس سلسه صفاریان درآمد. پس از آن این سرزمین در زیر سلطه حکومتهای قدرتمند زمان مانند سامانیان، دیلمیان، آل بویه و سلاجقه قرار گرفت. در عصر غزنویان فرمانروایان خونریز و هوسران آرامش را از مردم گرفتند تنها در عهد سلجوقیان، حکومت ملک قاورد و فرزندانش بودکه در کرمان روی رفاه و آسایش دید و آثاری چون مسجد ملک پدید آمد پس از حکومت ۱۵۰ ساله سلاجقه باز بلای غز بر کرمان نازل شد با حمله مغول براق حاجب از سرداران قراختائیان کرمان را به تصرف در آورد از اعقاب وی ترکان خاتون بر کرمان فرمانروایی یافت که در آبادانی شهر کوشید و دخترش پادشاه خاتون نیز حاکمی فاضل و حامی دانشمندان بود. این سلسله از ۶۱۹ تا ۷۰۳ هجری قمری در کرمان سلطنت کردند. در زمان حکومت قراختائیان بود که مارکو پولو سیاح معروف ونیزی از کرمان دیدن کرد.در سال ۷۱۴ هجریقمری امیر مبارزالدین محمد مؤسس سلسله آل مظفر، کرمان را تصرف کرد. تیموریان از سال ۷۹۶ تا ۸۳۴ برکرمان فایق آمدند سپس تنی چند از طایفه قراقویونلو در کرمان به قدرت رسیدند. سلاطین صفوی از ۹۱۵ هجری کرمان را به متصرفات خود افزودند در ۱۰۰۵ هجری، گنجعلیخان از سوی صفویه به حکومت کرمان رسید که بر اثر تدبیر و تداوم حکومت او، شهر چندی روی آسایش و آرامش دید و زمانه برای ترقی و آبادانی مناسب شد. در روزگار افول قدرت صفویان، افاغنه، کرمان را به جزای شهامت و مقاومت در برابر آنان به خاک و خون کشیدند و نادرشاه افشار هم هنگامی به کرمان رسید که بر اثر کشتن رضاقلی میرزا (پسرش) به جنون آدمکشی مبتلا شده بود او دستور گردن زدن مردم بیگناه را صادر کرد و یکی از بزرگترین قتل عامهای معروف تاریخ کرمان را به راه انداخت. نادرشاه افشار و عمال او هنگام تسخیر آن در سال 1160 ه. ضمن غارت و چپاول اموال این مردم رنجدیده بسیاری مردان آن را سربریده و از کله آنان منارههایی ساختند. محله پامنار که هنوز هم به همین نام خوانده میشود یادگار آن فاجعه و تجدید کننده خاطرات تلخ آن جنایت تاسف انگیز میباشد. دروازه مسجد که آقامحمدخان قاجار از طریق آن وارد کرمان شد.کرمان، از کریم خان زند - که پادشاهی مردم دوست بود- نصیبی نبرد. او نتوانست کرمان را به قلمرو قدرت خود ضمیمه کند. پس کرمان از این سلسله خبری ندید و سهل است که به گناه حمایت از آخرین بازمانده زندیه (لطفعلی خان زند) گرفتار خشم آغامحمدخان قاجار شود که به روایت تاریخ، هفت من (به روایتی بیست هزار جفت و به روایتی دیگر هفتاد هزار جفت چشم) از مردم بی پناه در آورد! اگر چه جانشینان او تلاش کردند تابا اعزام حاکمانی مدیر و مدبر همچون محمداسماعیل خان نوری «وکیل الملک» و «ابراهیم خان ظهیرالدوله» به باز سازی شهر کرمان، و تحبیب قلوب بپردازند، و با برپایی آثاری چون مجموعه وکیل، و مجموعه ابراهیم خان، گذشتهها را به نسیان و فراموشی بسپارند، معذالک اینکه اقداماتی از این قبیل در تحقق آن نظر موثر بوده یا نه، سوالی است که پاسخش به تاریخ سپرده میشود
- 12 پاسخ
-
- 1
-
- قلعه دختر
- میدان گنجعلی خان کرمان
- (و 15 مورد دیگر)