جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'قبل از اسلام'.
2 نتیجه پیدا شد
-
شهر، شهرسازي و شهرنشيني در ايران ( با تمركز بر ايران پيش از اسلام )
Abo0ozar پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در تاریخ شهر و شهرسازی
پژوهش از: اکبر شيرانی - كارشناس پژوهشی دانشگاه هنر اصفهان پيشگفتار : تمدن ايران به صورتهاي متوالي خود (ماقبل آريايي، مادي، هخامنشي، پارتي، ساساني و اسلامي) در مدت 50 قرن بدون انقطاع به حيات خويش ادامه داده است. و دقيقاً همين فرايند را در شهرسازي و معماري ايراني نيز ميتوانيم پيگيري كنيم. سنتهاي كهن به واسطه استادان بزرگ به شاگردان مستعد منتقل شد و در هر دوره به تناسب موقعيت سياسي- فرهنگي كشور چيزهايي بر آن افزوده گرديد و يا از آن حذف شد. اين امر را با مطالعه در شهرهاي ايراني (چه در داخل مرزهاي كنوني جمهوري اسلامي و چه در ايران زمين واقعي) ميتوان اثبات نمود. لااقل از 5000 سال پيش از ميلاد مسيح تا عصر حاضر نمونههاي مشخص اين معماري بر پهنهاي گسترده از سوريه تا هندوستان شمالي و كنارههاي چين و از قفقاز تا زنگبار پراكنده است. بيش از 3000 سال است كه پارهاي عناصر طرح معماري ايران همچنان پابرجا مانده است. بارزترين اين عناصر احساس مشخصي است نسبت به مقياس و به كار گرفتن آگاهانه شكلهاي ساده و جسيم و رسوخ شگفتآور ترجيح تزيينات بر ساير عوامل و درگاههاي تاقدار رفيع كه درون پيشخانهايي قرار گرفته و سرستونهاي تزييني و بالاخره تكرار انواع گردههاي افقي و عمودي. در طول اعصار اين عناصر معماري در ابنيه كاملاً گوناگون تكرار گرديده است. در اين پژوهش نگاهي تحليلي بر جنبههاي جمعيتي، تاريخي، معماري، اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي شهرها و كانونهاي جمعيتي ايران از دورترين ادوار پيش از تاريخ تا سرآمدن روزگار ساسانيان خواهيم داشت. جمعيت : جمعيت ايران در دوره ميان سنگي حدود 30000 نفر تخمين زده ميشود. در اوايل دوره نوسنگي (5000 سال پيش از ميلاد) جمعيت آن بيش از 500000 نفر نبوده و در مقايسه رقم پيشنهادي براي عصر مفرغ (1000 سال پيش از ميلاد) از 2000000 نفر تجاوز نميكند. در اين زمان ايران زيستگاه چادرنشينان چابكسوار و كشاورزان بود. طي سده هشتم و هفتم قبل از ميلاد جنگها و كشمكشهاي شديد بين ايرانيان فلات و آشوريان شمال غرب با پيروزي ايران به پايان رسيد و ايرانيان (مادها و پارسها) سالار مردان امپراتوريي شدند كه از يونان تا هند گسترده بود، با روان شدن خراج و ماليات به قلب امپراتوري جديد، جمعيت ايران از حدود 2.5 ميليون به 4 ميليون نفر افزايش يافت، موازنه جديدي بين شيوههاي زندگي چادرنشيني و شهرنشيني به وجود آمد. جمعيت در طي چيرگي اسكندر، جانشينان وي و همچنين بازگشت قدرت به پادشاهان اشكاني (پارت) تقريباً بدون تغيير باقي ماند، در زمان پادشاهي ساساني (649-226 ميلادي) جمعيت تا 5000000 نفر بالا رفت. در حقيقت از نظر جمعيتي، كه مخالف با ديدگاه سياسي است، ورود اعراب، رخداد مهم تاريخ ميانه ايران محسوب نمي شود بلكه ورود تركها، كه با هجومهاي خود كه با مهاجرتهاي زيادي همراه بود و از 1000 تا 1500 ميلادي ادامه داشت، موجب شد تركيب جديدي در جمعيت ايران به وجود آيد. به علاوه هنگامي كه قبايل ترك به اين منطقه سرازير شدند موازنه پيشين در روش زندگي مردم از كشاورزي به چادرنشيني متمايل شد، تأثير اين تغيير فوراً به شكل كشتار روستاييان ايراني به دست چادرنشينان ترك نمود پيدا كرد. نخستين يورش تركها (سلجوقيان) چندان نابود كننده نبود زيرا بيشتر تركها به تركيه رفتند. يورش مضمحل كننده در سال 1220 ميلادي به وقوع پيوست، هنگامي كه سپاهيان چنگيزخان از شمال شرقي تاختند و در كشتارها، به تخمين، جمعيت 25 درصد كاهش يافت. در حدود 1500 ميلادي از 4000000 ساكنان ايران 1000000 نفر چادرنشينان ترك بودند. به تدريج طي سه سده بعد كشاورزي روستايي باتوان بيشتري مجدداً پديدار شد و همچنان كه جمعيت كل ايران تا 6000000 نفر افزايش مي يافت نسبت چادرنشينان تا 20 درصد كاهش يافت. در حدود 1900 ميلادي 10 ميليون نفر در ايران زندگي ميكردند و حداكثر 2000000 نفر از اين تعداد چادرنشين بودند. در سال 1975 - مطابق با 1355 خورشيدي - 34 ميليون نفر در ايران زندگي ميكردند كه از اين تعداد 27 ميليون فارسيزبان، 4 ميليون ترك زبان و 2 ميليون عرب زبان بودند. جمعيت ايران طي سدههاي متوالي دستخوش تغييرات شگرفي بوده است. مي توان 5 عامل مهمتر را براي توجيه اين امر برشمرد: الف) بيماريهاي واگير ب) قحطيها پ) سوانح طبيعي ت) جنگ و جدالهاي محلي و منطقهاي و يا تهاجم خارجي ث) مهاجرتها عدمياوجود اين عوامل ميتوانست همراه با دورههاي رونق و ركود منجر به افزايش يا كاهش، پراكندگي يا تجمع، شهرنشيني يا كوچنشيني جمعيت شود. نگاهي به دورههاي تاريخي ايران مويد اين باور خواهد بود. شهر ايراني در ادوار گوناگون : چنين رسم شده است كه هر مقولهاي را در ايران به پيش و پس از اسلام تفكيك كنند و اين كليت مساله «شهر» را نيز در بر ميگيرد، حال برخي شهر مدرن را نيز به عنوان يك شيوه، در امتداد دوره پس از اسلام، متمايز ميكنند. ولي ما معتقديم «شهر» نيز همچون هر پديده اجتماعي ديگر از يك «پيوستگي» برخوردار است، يعني از ايجاد نخستين كانونهاي تمركز جمعيت يكجانشين در آباديهايي كه به تدريج توسعه يافتند تا پيدايش كلان شهرهاي امروزي با يك مقوله واحد روبرو هستيم كه اگر چه ممكن است از لحاظ ريختشناسي (مورفولوژيك) كاملاً متمايز جلوه كند ولي از جنبه كاربردي و ساختاري داراي روحي واحد است، در اينجا با وحدتي مواجهيم كه به تبع كاركردهاي گوناگون، شيوه معيشت، دوره تاريخي، … و تكنولوژي دچار دگرگوني ميشود ولي در هر صورت موضوعيت خود را از دست نميدهد و همواره داراي عناصر مشترك اساسي است. با اين وجود خواهيم كوشيد شهر ايراني را از نخستين جلوههاي آن رديابي كنيم و در دورههاي مختلف تاريخي مطالعه نماييم. الف) دوران پيش از تاريخ : ظاهراً نخستين جمعيتهاي شناخته شده پيش از تاريخ ايران در روستاهاي كوچكي كه به طور وسيعي پراكنده بود زندگي ميكردند. در طول روزگاري دراز، فشار و تأثير محيطي مشترك، واكنشهاي همانندي را به وجود آورد كه نتيجه آن پيدايش رسوم و عقايد و نهادهاي متشابه بود. همين كه اين واحههاي تمدني پا از مراحل اوليه شكار و گردآوري خوراك بيرون گذاشتند خودكفايي آنها كمتر گشته وابستگيشان به يكديگر بيشتر گرديد. كهنترين اقامتگاه در سيلك كه تاريخ آن پيش از هزاره پنجم است، ظاهراً فقط شامل كلبههايي بوده كه از شاخه درخت درست شده بود. در مرحله بعدي است كه ساختمان با خشت دستساز آغاز گرديد، خشت و آجر جديد چهارگوش كه اطرافش مسطح است و در قالب زده ميشود در هزاره چهارم آشكار شد، ظاهراً اين نوآوري نيز از ابداعات ايرانيان بوده است اشيايي كه در گورستاني در تپه «سيلك» پيدا شده و بعضي از آنها آهني است متعلق به هزار سال قبل از ميلاد است. اشيايي كه در اين قبرها پيدا شده عبارتند از اسلحه برنزي و آهني و تزيينات متعلق به زين و برگ اسب. اين قبور متعلق به اشخاص تازه واردي است كه بدون شك اسب سوارند و تمدن ديگري غير از مردم بومي ايران آن عصر دارند و آقاي گيرشمن كه اين اشياء را كشف كرده احتمال ميدهد اين قبرها متعلق به ايرانيها -آرياييها- و به احتمال قوي «مادها» باشد. يك نمونه ديگر براي استمرار و تحول شيوه زندگي را ميتوان در لرستان كنوني جستجو كرد : در دره هليلان، تقريباً نرسيده به شمال آن، در نتيجه حفاريهايي كه به وسيله «مرتنسن» در سال 1964 در تپه گوران انجام گرفته معلوم شده كه در لايههاي «باسال –Basal» كه مربوط به 6500 سال قبل از ميلاد است دهكده نيمه مسكوني وجود داشته كه خانههاي آن از چوب بوده است اما همين دهكده تا سال 5800 قبل از ميلاد به صورت يك دهكده كاملاً مسكوني درآمده كه خانههاي آن با آجر ساخته شده بود، در حالي كه لايههاي زيرين آجري نبودند. سابقاً مراكز عمده پيدايش تمدن را منحصر به دلتاي نيل، ميان رودان (بينالنهرين) و حوزه رود سند ميدانستند، گاهي نيز چين را به اين مجموعه ميافزودند ولي كارهاي متأخر ديرينشناسان نشان ميدهد كه در كنار اين كانونهاي بزرگ مدنيت و شهرنشيني، نه تنها نقش فلات ايران به عنوان كريدوري براي ارتباط فرهنگي، حايز اهميتي درخور است بلكه تأثير آن، گاه بيشتر از نقاط سابقالذكر ميباشد. براي مدتها باستانشناسان مراكز شهري سرزمين بينالنهرين را در برابر مناطق كمجمعيت و عقب افتاده ايران قرار ميدادند حال آنكه حفريات دانشگاه هاروارد در تپه يحييكرمان (1970)، هيأتحفاران ايتاليا در شهر سوخته سيستان (1969)، حفريات دانماركيها در اطراف خليج فارس (1969)، باستانشناسان اتحاد شوروي در آسياي مركزي (1972)، كاوشهاي گروه كانادايي دانشگاه اونتاريو در كنگاور (1975)، دانشگاه ميشيگان در دهلران (1975) و نيز كاوشهاي باستانشناسان دانشگاه تهران در دشت قزوين (1976) دگرگونيهاي بنيادي در نظريه فوق به وجود آورده است. وسعت مناطق استقرار در آغاز شهرنشيني و ميزان يافتهها در حفريات و تاريخ آنها كه برابر 3400-3000 قبل از ميلاى است نشان ميدهد كه روابط ميان بينالنهرين و سرزمين ايران، دوجانبه و متعادل بوده است. در قرون اوليه هزاره سوم پيش از ميلاد، جوامع روستايي در سراسر ايران به موازات بينالنهرين با آهنگ رشد برابري در راه رسيدن به مرحله شهرنشيني گام برميداشتند. حتي برخي معتقدند پارهاي از نوآوريها از ايران به ميان رودان و ساير نقاط رفته است، پروفسور پوپ مينويسد : در هزارههاي چهارم و پنجم قبل از ميلاد اهالي فلات ايران زارع به تمام معني بودهاند. حتي بايستي گفت اين مردمان اولين كشاورزان جهان ميباشند و معلومات مربوط به زراعت از روستاهاي اين سرزمين به سه منطقه رودخانهها، يعني «دره سند»، «ماوراءالنهر» و «بينالنهرين» منتقل گرديده است. مدارك و شواهد به دست آمده از حفريات باستانشناسي در شرق ايران نشان ميدهد كه از اواخر هزاره چهارم تا اواسط هزاره دوم پيش از ميلاد، ميان محوطههاي مسكوني در شرق ايران (سرزميني به وسعت 1.5 ميليون كيلومترمربع) رابطه فرهنگي تنگاتنگي برقرار بوده است. محوطههاي مذكور بيهيچ اتكايي بر مواد اوليه يا فرآوردههاي كشاورزي بيگانه يا با كمترين وابستگي بدان تمام نيازمنديهاي خود را در شرايط انزوا تهيه و توليد ميكردند. شهرها هم مانند انسانها زاييده ميشوند، زندگي ميكنند و ميميرند. براي نمونه، شهري كه باستانشناسان ايراني در سال 1351 به سرپرستي مهندس حاكمي در حوالي شهداد در منطقه كوير از زير خاك بيرون آوردهاند معلوم است كه در دوران ماقبل تاريخي از موقعيت جغرافيايي مساعد و آب و هوايي بهتر برخوردار بوده است. در كنار اين شهر، در حدود 2400 سال پيش از ميلاد رود كوچكي جريان داشته ولي ناگهان سربه طغيان برميدارد و يك لايه ضخيم از گل و لاي روي خانههاي گلي شهر باقي ميگذارد. وجود اين رودخانه در كوير، در حدود 4400 سال پيش، حاكي از ميزان بارندگي بيشتر در نواحي مركزي ايران، نسبت به زمان ماست. ب) دوران مادها: تقريباً از آغاز سال 800 پيش از ميلاد، در فلات ايران و مرزهاي كوهستاني باختري آن، يك نيروي جهاني در شرف تكوين بود. در اين ناحيه مهاجرتهاي متراكمي اتفاق افتاد و دستههاي كوچك بيابانگرد به -سوي- اطراف به جنبش آمدند. حتي ميان طوايف منفردي كه در درههاي محصور و محفوظ به سر ميبردند و گاهي اوقات بين مردمي كه در شهر و روستاها با قلاع مستحكم زندگي ميكردند در برابر خطري مشترك اتحاد برقرار ميشد، اين خطر از جانب بابل و آشور بود. از ميان اين ملتهاي گوناگون بود كه سرانجام «مادها» به عنوان نيروي برتر قد علم كردند. در سال 612 پيش از ميلاد، مادها از زير يوغ آشور به درآمده شهر نينوا را به تصرف خويش در آوردند. در آخر قرن هفتم شاه ماد، هوخشتر، شهر اكباتان (همدان كنوني) را به پايتختي برگزيد. دوره مادها نيز مانند دوران پيش از تاريخ و بخش بزرگي از دوره پيش از اسلام در پردهاي از ابهام است و اطلاعات اندك ما به همراه بازماندههاي پراكندهمان از آن روزگار امكان مطالعه جامع و پژوهش ژرف را محدود ميكند و حتي گاه دادههايي متناقض بروز ميكنند. اكثر اطلاعات موجود درباره مادها از يك سو اختصاص به تاريخ نويسان يونان و از سوي ديگر كتيبههاي آشوري دارد. هرودت طول دوره مادها را 150 سال ميداند ولي «كتزياس» دو برابر اين مقدار. هگمتانه بهعنوان مهمترين شهر شناخته شده مادها، طي سلسلههاي بعدي نيز به حيات خود ادامه داد و حتي شهر همدان بر ويرانههاي آن ساخته شد، اجازه دهيد همراه با كاوشگران ايراني به بخشي از پايتخت كهن ايران كه به تازگي از دل خاك به فرزندان ميهن رخ نموده است نگاهي داشته باشيم. هيات باستان شناسي در 16 سال و با انجام 9 فصل كاوش در تپه هگمتانه موفق شد يكي از قديميترين شهرهاي ايران را در محدوده 25 هكتاري اين تپه از زيرخاك بيرون آورد … اين شهر حكومتي داراي معابر و خيابانها و كوچههايي به عرض 3.5 متر است كه در راستاي شمال شرقي به جنوب غربي به موازات هم و در فاصله 35 متري ايجاد شده اند، در حد فاصل آن نيز خانه هايي يك شكل و در اندازه17.5 در 17.5 متر در دو رديف ساخته شده اند. حصار عظيم شهر به قطر 9 و ارتفاع 7 متر نيز از دل خاك بيرون آورده شده. گاه، مادها و آرياييهاي نخستين را مردمي شبان و چادرنشين معرفي ميكنند و گاه آنان را جنگجوياني دژنشين و شهرونداني ثروتمند مينمايانند، ولي واقعيت آن است كه آرياييهاي مهاجر آنچنان دلير بودند كه بر بوميان ايران پيروز شدند و برساختههاي اينان دست يافتند و آنگونه باهوش بودند كه در كمتر از چند سده بزرگترين و در عين حال پرشكوهترين امپراتوريهاي شرق را بنياد گذاردند و در اين راستا به خلاقيت، آباداني و تمدن توجه كردند. ايران را چنان بزرگ و پرهيبت بنا نهادند كه هنوز پس از حدود 3 هزار سال هرچند پارههايي از آن به كام بيگانگان فرورفته ولي حاكمان نالايق و وارثان نااهل اين سرزمين نتوانستهاند همه خاكش را به بادفنا و همه عظمتش را به خفقان فراموشي بسپارند. شهرهايي كه در دوره مادها احداث شدند، بيشتر جنبه اداري- سياسي داشتند. در آن هنگام نه توانايي و بنيان اقتصادي كشور در حدي بود كه بازرگاني و توليد صنايعدستي را تا آن حد رونق بخشد كه منجر به احداث شهرهاي نوين شود و نه قدرت نظامي مادها به گونهاي بود كه پهنه وسيعي را در بر گيرد و امكان مبادلات اقتصادي بين شهرهاي كهن و بازرگاني سرزمينهاي مجاور را با مراكز تجمع و سكونتگاههاي ايران، در راههايي امن، ممكن سازد.- 3 پاسخ
-
- 1
-
- قبل از اسلام
- ايران
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
گنبد جبلیه چه می دانید؟ از دیگر بناهای مربوط به دوران قبل از اسلام گنبد جبلیه است كه به نامه گنبد گبری نیز در تواریخ آمده است. در تمامی تواریخ بنای گنبد به دوره قبل از اسلام (ساسانیان) نسبت داده می شود (گویا آتشكده ی بوده است - یا قبر یكی از زرتشتیان) اما در جایی اشاره ی نیز شده است كه بنای گنبد در عهد سلجوقیان ساخته شده است اما با توجه به این كه به دستور محمد بن الیاس تعمیر شده طبعاً چند قرن پیش از سلجوقیان این امر تحقق یافته و مربوط به همان دوران ساسانی است. در كرمان در مورد این بنا این گونه شایع است كه در ملات آن شیر شتر استفاده شده و از این رو در استحكام آن نقشه داشته است. پس از ظهور اسلام و فتح ایران به دست مسلمین در هنر معماری نیز تغییر و تحولاتی صورت گرفت، هر چند سبك ایرانی هنوز در این سال ها رعایت و لحاظ می شد. نخستین مساجد ایرانی، در اصل همان آتشكده ها بودند كه به مسجد تبدیل شدند. از همان اوایل اسلام، معماری دینی غرب و شرق ایران از نفوذ معماری عرب مصون ماند و مساجد مسلمین ایران به سبك ایرانی ساخته شد. به گفته تاریخ كرمان نخستین بنای معماری پس از حمله اعراب به ایران، مسجدی بود در بم. وزیری مولف تاریخ كرمان در این خصوص آورده: عبدالله بن موسوم به مسجد حضرت رسول است ساخت و پاره ی چوب از شجره ی كه مؤمنان در آن با حضرت ختمی مآب بیعت كرده بودند (بیعت حدیبیه) با خود داشت در محراب آن قرار داد. در كتاب تاریخ هنرهای ملی در مورد معماری این مسجد آمده: در باقی مانده های بخشی از دیوار یك مسجد كه در بم به جای مانده و احتمالاً از آغاز قرن اول هجری است همین طاق نماها دیده می شود و ستون های كوچك چسبیده به دیوار كه این طاق نماها را از هم متمایز می كند، همان است كه در طاق كسری به كار رفته و بعدها نمونه آن را خلفای عباسی در ساختن دروازه بغداد به كار برده اند به طور كلی در مورد ویژگی های معماری ایران در قرون اولیه ظهور اسلام می توان به این شاخص ها اشاره كرد: 1 ) بعضی بناهای عهد ساسانی را عیناً به اسلام نسبت داده اند. 2) معماری ایرانی روش خود را با خصوصیات قبل از اسلام ولی با قیافه اسلامی تعقیب كرده است. معماری در قرون چهار و پنج و شش هجری تحول و توسعه فوق العاده ی یافت. در جریان این تحول و توسعه بیش از پیش به عناصر معماری ساسانی توجه شده، به نحوی كه تقریباً در همه بناهای آن دوره جداگانه یا با هم به كار رفت. این تحول و توسعه در آغاز مربوط به ظهور سلسله های محلی ایرانی است كه سعی در احیای سنت های ایران باستان داشتند. احیای سنت ها و حفظ مواریث ایرانی در دوره های طاهریان، صفاریان، سامانیان، آل زیار و آل بویه (دیلمیان) به حدی بود كه سلسله های بعدی چون غزنویان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان و حتی مغولان كارهای آنان را دنبال كردند. توجه و اهتمام سلسله های مزبور و تعقیب راه آنان در زمان سلسله های بعدی از نظر هنری از جمله معماری به ثمر رسید و در قرن های چهارم تا ششم هجری بارور شد. در این دوره ها در كرمان با توجه به منابع تاریخی برمی خوریم به اقداماتی كه در زمان ابوعلی محمد بن الیاس (322 - 356) صورت گرفته است شامل تعمیرات ارگ بم و تعمیر گنبد جبلیه، هم چنین به مجموعه ای اشاره شده است كه بیشتر جنبه نظامی داشته و شامل قلعه كوه و خندق و عمارت بارور و دروازه خبیص و قلعه نو و بعضی از قلعه كهن است. معماری در كرمان در عهد سلجوقیان رشد و تكامل سریعی داشت. در دوره تركان سلجوقی كه در اواسط قرن پنجم هجری به صورت فاتحان نامتمدن به سمت مغرب و داخل ایران رانده شدند زمام امور مملكتی به دست كارمندان و كارگزاران ایرانی بود و تاثیر آنان بر فرهنگ و هنر یران اندك بوده است. در دوره سلجوقیان و هم چنین در دوره ایلخانان ساختمان های دینی از قبیل مساجد و مدارس و زیارتگاه ها و مقبره ها بر ساختمان هی غیردینی رجحان داده شد. در این زمان معماران ایرانی از تلفیق حیاط چهار ایوانی و تالار مربع گنبد دار چهار طاقی، مسجد بزرگ ایرانی را به وجود آوردند. آجركاری در زمان معماری سلجوقی به آخرین درجه ترقی رسید و طرح های زیبای آجری، فرم های خفته و راسته، بادبزنی، بافت حصیری، برآمدگی و فرورفتگی و ایجاد كتیبه از آجر از مشخصات معماری سلجوقیان است. گچ بری جایگزین كتیبه ها و تزیینات آجری شد. از این پس محراب ها و دیوارها با طرح های برجسته گچ بری تزیین می شدند. رنگ و تزیینات گچ بری به رنگ فیروزه ی در معماری تزیینی سلجوقی راه می یابد.
- 2 پاسخ
-
- 3
-
- قبل از اسلام
- معماری
-
(و 7 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :