جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'فرزند'.
4 نتیجه پیدا شد
-
3 قانون مهم تربیتی که پدران و مادران لازم است بدانند
afa پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در کودکان و نوجوانان
شما به عنوان پدر یا مادر باید بدانید، وقتی فرزندان خود را تربیت میکنید به آن ها می آموزید در لحظه لحظه های زندگی شان چگونه رفتار کنند یعنی شما با قانون گذاری و اعمال انضباط، به آن ها کمک می کنید تکلیف خود را بدانند. این مسئله احساس امنیت و آرامش خاطر آنان را افزایش می دهد. کودک بدون مشکل وجود ندارد ولی مشکلات کودکان قابل درمان است. نکته مهم نحوه برقراری اصول تربیتی است. اگر اصول تربیت اشتباه باشد یا با خشونت و بی تفاوتی ارائه شود، کودک آن را نمی پذیرد. یک خانواده خوب باید بتواند تربیت و انضباط را به نحو شایسته ای برقرار کند. 3 قانون پایه در فرزند پروری وجود دارد. این قوانین در ابتدا آسان به نظر می آیند. پس از آشنایی با آن ها به راحتی متوجه می شوید چه زمان هایی دیگران با بچه های شان رفتار درست و چه زمان هایی رفتار نادرست دارند. با وجود این وقتی تصمیم می گیرید این قوانین را درباره فرزندتان اعمال کنید، پی می برید که به کارگیری صحیح و مؤثر آن ها چندان هم آسان نیست و نیازمند حوصله، خویشتن داری و کسب مهارت های لازم است؛ بنابراین شما باید این قوانین و نکات قابل توجهش را به خاطر بسپارید. سه قانون فرزند پروری قانون اول : رفتارهای خوب را بلافاصله پاداش دهید. ( وقتی رفتاری پاداش می گیرد، در واقع تقویت می شود ) قانون دوم : مراقب باشید به طور اتفاقی، رفتار بد را پاداش ندهید. ( وقتی رفتاری پاداش دریافت نمی کند، به تدریج خاموش می شود ) قانون سوم : رفتارهای بد کودک را تصحیح کنید. ( اما تنها از روش های اصلاحی ملایم استفاده کنید ) نکات قابل توجه درباره قانون اول وقتی فرزند شما به دلیل رفتاری پاداش دریافت کند آن رفتار تقویت می شود؛ یعنی احتمال وقوع دوباره اش در آینده افزایش می یابد. با این حال، انواع پاداش ها در سه دسته کلی پاداش های اجتماعی، پاداش های فعالیتی و پاداش های مادی قرار می گیرند. پاداش اجتماعی از قبیل: لبخند زدن، درآغوش گرفتن، چشمک زدن، کف زدن و ... . پاداش های فعالیتی از قبیل: رفتن به پارک، پختن کیک همراه مادر، تماشای فیلم تلویزیونی آخر شب، توپ بازی با پدر و ... . پاداش های مادی هم از قبیل: خرید خوراکی مورد علاقه، کتاب یا هر وسیله ای که به آن علاقه مند است. نکته بسیار مهم برای حصول نتیجه بهتر در این زمینه این است که به جای تعریف و تمجید از کودک، رفتار مناسب وی را تحسین کنید. تحسین توصیفی، تحسین رفتار است نه تحسین کودک. وقتی دخترتان اتاقش را تمیز و مرتب کرد، از تحسین توصیفی استفاده کنید و بگویید: «آفرین! اتاقت چقدر قشنگ شده، کار خیلی خوبی کردی که تمیزش کردی.» این عبارت مؤثرتر از آن است که بگویید: «تو چه دختر خوبی هستی که اتاقت را تمیز می کنی.» نکات قابل توجه درباره قانون دوم وقتی به طور اتفاقی و ناخواسته رفتار بد فرزندتان را پاداش میدهید، در واقع رفتار بد او را تقویت کرده و احتمال وقوع آن را در آینده افزایش داده اید. این اتفاق برای والدینی که مشغله زیادی دارند بیشتر می افتد. پاداش اتفاقی رفتار بد، یکی از شایع ترین خطاهای فرزندپروری و در واقع عامل ایجاد مشکلات بیشتر برای والدین و بچه هاست. بچه ها یاد می گیرند که با نق زدن، گریه کردن، ناراحت شدن و لج کردن دیرتر به رختخواب بروند. آیا تا کنون وقتی نق زدن ها و گریه و زاری فرزندتان غیرقابل تحمل شده، تسلیم خواسته اش شدهاید و اجازه دادهاید کمی بیشتر بیدار بماند؟ اگر در مقابل چنین رفتاری تسلیم شدید به طور غیرعمدی گریه کردن، ناراحت شدن و لج کردن وی را تقویت و احتمال وقوع این رفتارها را در آینده بیشتر کرده اید. تمامی رفتارهای مناسب و نامناسب، آموخته و تقویت می شوند بنابراین همیشه به خاطر داشته باشید، رفتار نامطلوب فرزندتان را پاداش ندهید. نکات قابل توجه درباره قانون سوم گاهی لازم است از روش های اصلاحی ملایم (تنبیه) برای کاهش یا برطرف کردن برخی رفتارهای خطرناک یا غیرقابل قبول استفاده کنید. روش های اصلاحی خفیف و مناسب عبارتند از: تایید نشدن رفتار (سرزنش)، جریمه رفتاری و مواجه کردن کودک با پیامدهای طبیعی و منطقی رفتار خویش. هرگز از روش های تنبیهی شدید نظیر ارعاب و ترساندن، تمسخر، طعنه و ریشخند یا کتک زدن استفاده نکنید. این روش ها اغلب مشکلات رفتاری موجود را پیچیده تر می کنند؛ برای مثال به این داستان توجه کنید: «مادر مهتاب 4 ساله می بیند که او با سه چرخه جدیدش وارد خیابان شده است درحالی که این کار برخلاف قراری است که قبلا با هم گذاشته اند. بلافاصله مادر به خیابان می رود، مهتاب را از روی سه چرخه اش بلند می کند، او را مورد سرزنش قرار می دهد و می گوید: به خاطر این که با سه چرخه ات وارد خیابان شدی تا یک هفته نمی توانی از آن استفاده کنی. سه چرخه به مدت یک هفته ضبط می شود. هفت روز دیگر مهتاب دوباره از سه چرخه اش استفاده می کند اما این بار یادش هست که اگر وارد خیابان شود، برای مدت قابل توجهی از سه چرخه اش محروم خواهد شد. درواقع محرومیت از سه چرخه، پیامد منطقی عدم رعایت قانون است.» -
با سلام خدمت شما عزیزان بحث رو با یه مقدمه کوتاه شروع میکنم ... وقتی شخصی ازدواج میکنه و متآهل میشه به اصطلاح،به طور ناحودآگاه بزرگ میشه، شخصیتی زنانه یا مردانه(بسته به جنسیت)به خودش میگیره گاهی این تغییرات محسوس اند و اطرافیان کاملا اونو درک میکنند گاهی هم زیاد ملموس برای اطرافیان نیست اما خود شخص این تغییرات رو حس میکنه در مورد فرزندپروری هم گاه به این صورت اتفاق میافته و شخص به طور نا خودآگاه این تغییر چایگاه ،از یه مرد/زن به پدر/مادر،رو به طور غزیضی و خودکار انجام میده نظر شما در این رابطه چیه؟ آیا والد بودن و فرزند پروری یه حس غریضی در انسانه یا در اثر اکتسابات و تلقینهای اطرافیان این حس به آدم دست میده؟
- 2 پاسخ
-
- 4
-
- فرزند
- فرزندپروری
-
(و 5 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
محققان تحقیقات زیادی در مورد زمان های متفاوت بارداری انجام داده اند و نتیجه اینکه بالاترین نقطه و اوج توانایی باروری در زنان در ۲۴ سالگی است. تمامی خانم ها در هنگام تولد بالاترین میزان تخمک ها را جهت باروری دارند.یعنی در حدود یک میلیون تخمک. اما وقتی به سن بلوغ می رسند این میزان به حدود ۳۰۰ هزار عدد می رسد و مسئله اینجاست که از این تعداد فقط در حدود ۳۰۰ تخمک در دوره فعالیت تخمدانها آزاد می شود و امکان باروری می یابد. هم چنان که سن افزایش می یابد تخمدانها هم پیرتر می شوند و تخمکها آمادگی کمتری برای باروری خواهند داشت. به همین دلیل است که امکان بروز مشکلات و اختلالات کروموزومی و ناهنجاری های ژنتیکی مانند سندروم داون در سنین پایین تر به مراتب کمتر از سنین بالا می باشد. در عین حال احتمال بروز سقط جنین نیز در سنین بالا بیشتر است. این احتمال در زنانی که بین ۲۰ تا ۲۴ سال سن دارند احتمال سقط جنین ۱۰ درصد است در حالی که این رقم در زنان ۳۵ تا ۳۹ ساله ۱۸ درصد و زنان ۴۰ تا ۴۴ ساله به ۳۴ درصد می رسد. در عین حال در دهه بیست سالگی احتمال ابتلا به انواع مشکلات رحم و اندومتر به مراتب کمتر است و بیماری های مقاربتی نیز در این سنین کمتر ایجاد می شود. از طرف دیگر در دهه بیست سالگی بدن از نظر فیزیکی سالم تر است و فرد مبتلا به بیماری ها و ناراحتی های گوناگون نمی باشد. از این رو احتمال زایمان زودتر از موعد و تولد نوزاد نارس در سن کمتر از ۳۶ سال پایین می باشد. لازم به ذکر است که بررسی ها نشان داده اینکه شما در اوایل دهه بیست سالگی اقدام به بارداری نمایید یا در اواخر آن تغییر چندانی نمی کند و تفاوت باروری در این محدوده سنی ناچیز و قابل چشم پوشی است. در ضمن نکته قابل ملاحظه این است که فقط بارداری مهم نیست و پس از زایمان مراقبت های مربوط به نوزاد و اینکه مادر بتواند با بیداریهای کودک بیدار بماند و با خوابیدنهای او استراحت نماید در دهه بیست سالگی راحت تر است و پس از آن از نظر بدنی و فیزیکی فشار بیشتری را متحمل می شود. به عقیده بسیاری از متخصصان سن ۲۵سالگی بهترین سن برای فرزند اول است.زیرا هم مادر سن مناسبی دارد و هم اینکه در بازیها و مراحل گوناگون رشدی کودک بهتر می تواند در کنارش باشد. علاوه بر وضعیت جسمی افراد در دهه بیست سالگی از نظر ذهنی و عاطفی نیز انعطاف پذیری بیشتری دارند و ظرفیت بیشتری برای تحمل و پذیرش مسئولیت ها و تعهدات مربوط به فرزندان دارند. از طرف دیگر مادر شدن در این دهه امکان تحصیل و آموزش دیدن را به شما می دهد.می توانید در این زمان فرزنددار شوید و سپس دوباره به جامعه و پرداختن به شغل و کارهای مورد علاقه برگردید.در صورتی که در سنین بالاتر اگر کار و حرفه خود را به جهت مسئولیتهای مادری رها کنید جذب دوباره بازار کار به مراتب سخت تر خواهد بود. به همین دلیل از نظر بسیاری از مشاوران اقتصادی بارداری در این برهه از نظر مالی و اقتصادی نیز لطمه خاصی به خانواده نمی زند. یعنی مادرانی که در سنین بالاتر اقدام به بچه دار شدن می کنند فرصتهای بسیاری را از نظر موفقیتهای اجتماعی و شغلی از دست می دهند. اما از طرف مقابل فرزند داشتن در سنین کم نیز به دلیل تجربه کم والدین سختی هایی دارد و والدین به دلیل توجه زیاد به فرزند ممکن است از توجه کافی به یکدیگر غافل شوند.این امر در بسیاری موارد در مادران جوان منجر به افسردگی های پس از زایمان می شود و در پدران جوان نیز ناراحتی های ناشی از کمبود توجه همسرشان مشکل ساز است. در بسیاری از موارد که ازدواجها در سنین پایین انجام می گیرد و زوجین خیلی زود تصمیم به بچه دارشدن می گیرند مشکلات زیادی به دلیل عدم آمادگی ها و تفاهمات لازم جهت پذیرش مسئولیتهای جدید ایجاد می شود. بررسی ها نشان داده فرزندان زنانی که در سنین بین ۱۵ تا ۲۴ متولد شده اند از نظر رفتاری مشکلات بیشتری دارند و آن هم بیشتر به دلیل فقدان مهارتهای تربیتی لازم در مادران خیلی جوان است. ارزیابی وضعیت والدینی که در دهه ۳۰-۲۰ و ۴۰ خود فرزنددار شده اند نشانگر ویژگیهای رفتاری و تربیتی متفاوت در این فرزندان است. لازم به ذکر است که شما در هر سیکل عادت ماهیانه فقط تا ۲۵ درصد شانس بارداری خواهید داشت و بدین ترتیب یعنی در اوایل دهه بیست سالگی در سال در حدود۹۸ درصد و در اواخر این دوران در حدود ۸۴درصد شانس برای بارداری خواهید داشت. در این دهه فقط ۷درصد از خانم ها دچار ناباروری می شوند و ۶ درصد نهایتا بچه دار نمی شوند. اما در دهه۴۰ سالگی احتمال اینکه افراد هرگز نتوانند بچه دار شوند تا ۶۴ درصد هم می رسد. این مسئله در مورد خانم های دهه ۴۰سالی که سقط جنین دارند ۳برابر افرادی است که در دهه بیست سالگی هستند و در مورد ۴۵سالگی به بالا باز هم افزایش می یابد. در ضمن در مورد ابتلای کودک به سندروم داوان در دهه بیست سالگی مادر احتمال یک به ۱۲۹۵ است و در دهه ۳۰ یک در ۷۵۹ می باشد. با توجه به موارد فوق توصیه می کنیم که در هر سنی حتی در دهه بیست سالگی اگر قصد بچه دار شدن دارید حتما قبل از هرچیز با پزشک متخصص مشورت نمایید تا از جنبه های گوناگون از آمادگی شما برای این موضوع اطمینان حاصل کرده و موارد مورد نیاز را به اطلاعتان برساند. گردآوری: گروه سلامت سیمرغ
-
- 3
-
- فرزند
- مراقبت های زایمان
-
(و 6 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
طلاق یکی از پیامدهای ناگوار و تلخ زندگی است که طبعا برای گروهی کثیری از انسانها اجتناب ناپذیر می باشد. اگر چه در این پروسه جدایی والدین بعضا کمک می کند تا آینده ای دگرگون داشته باشند اما متاسفانه اغلب فرزندان در این راه صدمه دیده و حتی خود را مقصر و محکوم می بینند. بهمین خاطر در اینجا بطور اختصار به این موضوع اشاره شده و سعی داریم تا با بازنگری آن دریابیم که چگونه والدین می توانندعلی رغم جدایی شان کمک حال فرزندان خود باشند قبل از اینکه فرزندان دچار صدمات جدی روحی و روانی گردند.تأثیر طلاق بر فرزندان چیست؟تأثیر مستقیم آن تزریق عواطف رنجور از جمله ترس، خشم، گیجی و بهتزدگی است. اما باید اذعان داشت که کودکان میتوانند پس از مدتی به حیات طبیعی خود بازگردند. البته در این رابطه نقش والدین بسیار اساسی است. آنان باید کودکان خود را زیر چتر حمایت خود قرار دهند و هدایت صحیح را از آنان دریغ نکنند. طلاق بهخصوص بر کودکان در دوران ابتدایی تحصیل تأثیر عمیقتری میگذارد. حس عدم امنیت کودکان را بهشدت آزار میدهد و آنها از بازگو کردن شرایط خانوادة خود احساس شرمساری دارند. حتی پس از مدتی ممکن است که بچهها خود را سرزنش کنند. در این باره،واکنش بچهها متفاوت است. برخی غم و دردنهان خود را ابراز میکنند و بعضی دیگر آنرا پنهان میکنند.عملکرد والدین چه میتواندباشد؟به بچهها کمک کنید تا عواطف خود را ابراز کنند. چه از طریق بیان وبا از طریق نوشتن، نقاشی کردن و یا حتی از طریق موسیقی.به عواطف بچهها احترام بگذارید.به بچهها اطمینان دهید که احساسات آنها طبیعی است.تاآنجا که ممکن است علل جدایی را برای بچهها توضیح دهید تا آنها دریابند که طلاق بهعلت تقصیر آنها صورت نگرفته است.اگر امکان دارد فرزندان خود را با بچههایی که تجربة مشترکی دارند آشنا سازید تا آنها بفهمند که تنها نیستند. اگر امکان دارد بچههای خود را با گروههای درمانی مخصوص طلاق آشنا سازید.ترس و اضطراب ترس و اضطراب بهخصوص دامنگیر بچههایی میشود که مدارس ابتدایی را میگذرانند. طلاق با خود حس عدم امنیت را در کودکان میپروراند. پس از طلاق برخی از بچهها از حس عمیق ناتوانی رنج میبرند. بچههای کوچکتر گاه فکر میکنند که والدین در فکر ترک آنها هستند و این حس ناامنی آنها راتشدید میکند. درگیری والدین نیز استرس و اضطراب بچهها را شدت میبخشد. امکان دارد که عوارض فیزیکی از جمله سردرد، درد معده و غیره در کودکان نمایان شود. واکنش بچههای بزرگتر عموماً انزوا و خلوت گزینی است که خود گواه دیگری بر ترس و نگرانی آنهاست. عملکرد والدین در این زمینه در حضور بچهها با یکدیگر دعوا نکنید به قول ارد بزرگ استاد برجسته اخلاق "هیچ گاه در برابر فرزند ، همسرتان را بازخواست نکنید ". تا آنجا که ممکن است عناصر تنشزا را برای کودکان کم کنید.به بچهها پیرامون آیندة زندگیشان اطمینان دهید: مثلاً چه کسی از آنها مراقبت میکند و یا کجا زندگی خواهند کرد.به بچهها اطمینان دهید که آنها را دوست دارید و از آنها مراقبت و حمایت خواهیدکرد. از بچهها نظر بخواهید و حمایتهای خود را بهشکل مداوم و با ثبات تکرار کنید.با هریک از بچهها وقت خاصی داشته باشید.به بچهها یاد دهیدچگونه استرس و نگرانی خود را ابراز کنند.خشم و از کوره در رفتگی خشم نیز یکی دیگر از مظاهر رفتاری است که کودکان بهخصوص در مدارس ابتدایی از خود نشان میدهند. گاه بچهها از والدین خشمگین هستند و آنها را سرزنش میکنند. بچههای بزرگتر گاه آشکارا والدینشان را شماتت میکنند. خشم بچهها گاه با زیر سؤال بردن قوانین خانه و یا وظایفشان جلوهگر میشود. گاه نیز بهشکل فعال فرزندان طلاق با بچههای دیگر به زدوخورد میپردازند.عملکرد والدین در این زمینه بگذارید بچهها بدانند که خشم یکیاز مظاهر طبیعی طلاق است.راههای سالم ابراز خشم را به کودکان آموزش دهید (مثلاً در میان گذاشتن، ورزش و یا کارهای هنری).با راههای ناسالم ابراز خشم (زد و خورد) مقابله کنید و در پیش گرفتن راههای سالم را تشویق کنید.به بچهها یاد دهید چگونه با بچههای دیگر رفتارکنند.معلمان و سایر مددکاران ار از وضعیت طلاق مطلع سازید تا آنها نیز به کمک بچهها بشتابند.باید دانست که زمان برای احیای مجدد فرزندان امری ضروری است. شواهد نشان داده است که پس از گذر زمان مناسب و تزریق حمایتها و هدایتهای صحیح، بسیاریاز کودکان دوباره به حیات طبیعی خود برمیگردند. اما اگر اضطراب و تشویش کودکان بهشکل فزایندهای تداوم یافت، آنگاه باید از مشاورین متخصص در این رابطه کمک جست.با امید به آینده ای پر بار و روشن تر برای فرزندان ما که آینده سازان ایران و ایرانی خواهند بود.