رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'غلامحسین ساعدی'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. [TABLE=width: 95%] [TR] [TD=class: HTitle, width: 100%, colspan: 2]مطالعه تطبيقي رئاليسم جادويي در آثار ساعدي و ماركز[/TD] [/TR] [TR] [TD=colspan: 2] چکیده: [/TD] [/TR] [TR] [TD=colspan: 2, align: right]در اين مقاله بر آن بود هايم كه عناصر رئاليسم جادويي را در آثار غلامحسين ساعدي و گابريل گارسيا ماركز بررسي كنيم و شيوۀ ب هكارگيري اين عناصر را در آثار اين دو نويسنده ب هصورت تطبيقي بررسي نماييم. ساعدي يكي از مشاهير ادبيات معاصر ايران در زمينۀ داستا ننويسي است. گابريل گارسيا ماركز نيز شخصي است كه اسم او با رئاليسم جادويي گره خورده است و پيشگام اين نوع ادبي محسوب م يشود. اين دو نويسنده در ب هكارگيري عناصر اين سبك، آثار مشابهي از خود به جا گذاشت هاند، هر دو را م يتوان در نوشت ههايشان كابو سزده، تلخ و مر گانديش يافت، به همان اندازه هم م يتوان آن دو را طنزانديش و پو چگرا ديد.[/TD] [/TR] [/TABLE] مشخصات مقاله:مقاله در 11 صفحه به قلم الهام علوی ایلخچی(کارشناس ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب).منبع:ادبيات ،شماره پياپي 186، ،سال شانزدهم،، شماره در سال 6، فروردين، 1392، صفحه 21-31 دانلود مقاله
  2. spow

    غلامحسین ساعدی

    دانلود کتاب شب نشینی باشکوه غلامحسین ساعدی شب نشيني باشكوه غلامحسين ساعدي انتشارات اميركبير شب نشيني باشكوه : مراسمي گرفته شده و قرار است از بازنشستگان تجليل به عمل آيد . چتر : كارمندي بعد از اداره به خريد رفته و چترش را گم كرده است . مراسم معارفه: رئيس هاي جديد ادارات و وعده و وعيدهايشان . خواب هاي پدرم : كارمندي كه كابوس حساب رس و دفاتر شركت حتي در خانه نيز او را رها نمي كند . حادثه به خاطر فرزندان: كارمندان يك بخش در مورد زيبايي و هوش فرزندانشان جر و بحث مي كنند . ظهر كه شد : معلمي كه زخم معده دارد . مفتش : قرار است بازرس به مدرسه بيايد و ناظم بسيار مراقب اوضاع است . دايره در گذشتگان : مردي در دايره درگذشتگان ثبت احوال كار مي كند و مي خواهد يكي از خويشاندانش را به عنوان همكار به بخش ببرد . سرنوشت محتوم : همكارها در مورد مواردي كه باعث كوچك و بزرگ شدن دنيا مي شود ، بحث مي كنند . استعفا نامه : كارمندي كه در اثر كار زياد و فوت همسرش دچار جنون شده . مسخره نوان خانه : كارمندي كه عاشق خريد عتيقه است . مجلس توديع : اولين باري كه شهر شاهد مراسم توديع است و مدير قبل از مراسم فوت نكرده است . كتاب قشنگي بود در مجموع . چند داستان كوتاه كه عمدتا به زندگي كارمندي ، كسالت و يكنواختي اين زندگي و بحث هاي توي ادارت اشاره داشت . خيلي خوب و قوي نوشته شده بود . با اين كه اين قضيه اشاره به زندگي كارمندي و سمبل كردن ركود تو شغل بايگاني و حسابداري خلي نخ نما شده ولي در مجموع باز هم كتاب جالبي دراومده بود . قلم آقاي ساعدي خيلي قوي هستش . قسمت هاي زيبايي از كتاب تا وقتي كه كارها در دست نسل كهنه و قديمي باشد هيچ نوع پيشرفتي در هيچ امري از امور ديده نخواهد شد . تا وقتي كه فلان كارمند هفتاد ساله ميز رياست فلان حوزه را اشغال كرده ، كارهاي مملكتي به همان كندي پيش خواهد رفت ، چرا كه تا او عينكش را روي بيني قرار دهد و قلم را با انگشتان لرزانش توي دوات فرو برد ، ساعتي از ساعات عمر بشر گذشته است . آينده ، آينده ! آينده ديگه چه كثافتيه ؟ براي من و تو و امثال ما ، آينده اي وجود نداره . از حالا همه چي براي ما روشنه . دوران پرافتخار بازنشستگي و بعد يك بيماري بسيار كاري و بعد يك تابوت و چند سنگ لحد . مجموعه داستانِ شب نشینی با شکوه دوازده داستان را در بر می گیرد، دوازده صحنه از زنده گی ی کارمندانِ دون پایه ی یک بوروکراسی پوشالی. شب­ نشینی باشکوه گزارشی است از مراسمِ تودیعِ کارمندانِ بازنشسته شهرداری. در چتر داستانِ ویرانی­ یک کارمندِ اداره ثبتِ آمار و احوال را می خوانیم. مراسم معارفه از تعویضِ پی­ درپی و بی ثمرِ رؤسای اداره­ ثبتِ آمار و احوال سخن می گوید. خواب های پدرم گزارشِ دیوانگی کارمندی است که از ترسِ آن­که به اختلاس متهم شود، بر خود می لرزد. حادثه بخاطر فرزندان روایتِ جدالِ کارمندانِ یک اداره است که فرزندانِ خویش را به رخِ یک­دیگر می­کشند. ظهر که شد معده­ دردِ یک معلم را موضوع قرار می­دهد. مفتش داستانِ یک ناظمِ مدرسه است که معلمِ جدید را با بازرس عوضی می گیرد. دایرة درگذشتگان نامه­ یک کارمندِ دایره­ درگذشتگانِ اداره­ ثبتِ آمار و احوال است. او در این نامه به عموزاده­ی خویش مژده می­دهد که برای فرزندِ او کاری پیدا کرده است. سرنوشت محتوم روایت"مباحثه " علمی دو کارمند است. استعفانامه نامه­ کارمند دیوانه است که از جورِ زمانه به رؤسایش پناه می­برد. مسخرۀ نواخانه مرگِ محتومِ یک کارمندِ بازنشسته ­ دادگستری را در داستانی تمثیلی پیش­بینی می­کند. مجلس تودیع تصویرِ مجلسِ خداحافظی­ مدیرکلی است که پیش از آن­که فرصتِ تودیعِ با هم­کاران را بیابد، مرده است. مخرج مشترکِ همه داستان های مجموعه شب نشینی باشکوه فضای سرد، هم­خوانی شخصیت­ها، پیری و مرگ و عبارت­های نمادین است. فضای داستان­ها پیش از هرچیز بر باد و باران و سرما بنا می­شود؛ حرکتی از توصیفِ روزهای فصل­های سرد تا تغییر­موقعیتی گریزناپذیر. در مجموعه ­داستان شب نشینی باشکوه فصل ها نمی­گذرند، در زندگی شخصیت های داستان جا خوش می کنند. فضای حاکم بر این مجموعه را بر مبنای گزینشِ پاره­ای از قطعاتی که روزی سرد را توصیف می­کنند، در قطعه­ ای متوقف می­کنیم: آذرخش بدرنگی از پنجره به درون می ریخت. باد سردی می آمد و برف و باران به نوبت بر در می کوبیدند برای دانلود کتاب شب نشینی باشکوه غلامحسین ساعدی شامل دوازده داستان کوتاه به لینک زیر مراجعه فرمایید : دانلود کنید.
  3. spow

    دانلود کتاب های غلامحسین ساعدی

    [h=3]غلامحسین ساعدی معرفی[/h]غُلامحُسین ساعِدی معروف به گوهرمراد متولد شنبه ۱۳ دی ۱۳۱۴ در تبریز یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان معاصر ایرانی است. از داستان گاو او (در مجموعه عزاداران بیل)، فیلمی به همین نام ساخته شده‌است که موفقیتی جهانی یافت.نویسندگی را از سن ۱۶ سالگی آغاز کرد و سال‌های زیادی را به نمایش‌نامه‌نویسی و داستان‌نویسی فارسی گذراند. وی در روز شنبه ۲ آذر ۱۳۶۴ در پاریس درگذشت و در گورستان پرلاشز در کنار صادق هدایت به خاک سپرده‌شد. دو فصل گستاخی (djvu) عافیتگاه عزاداران بیل چشم در برابر چشم گدا ساندویچ ترس و لرز (قصه چهارم) آشغالدونی آشفته حالان دندیل ترس و لرز (قصه اول) واهمه های بی نام ونشان (دوبرادر - سعادت نامه) آرامش در حضور دیگران آتش + من و کچل و کیکاووس گاو : djvu خانه های شهرری (سایت همراوی) منبع : کندوی کتاب
  4. spow

    نامه هایی از غلامحسین ساعدی

    علاقه مندان سینما می دانند، موج نوی سینمای ایران با فیلم های گاو و قیصر آغاز شده است.داریوش مهرجویی گاو را بر اساس یکی از داستان های کوتاه مجموعه داستانی عزاداران بیل نوشته غلامحسین ساعدی ساخته است.فیلم روایتی ست از دلبستگی مش حسن به گاوش که با به هلاکت رسیدن حیوان کار او به جنون و تباهی می کشد .این فیلم جدای از کارگردانی و بازی خوب بازیگرانش تمام فضای کافکایی وکمتر امتحان شده اش را مدیون غلامحسین ساعدی است. با فضای تیره و تاری که پس از کودتای بیست و هشت مرداد سال سی و دو ایجاد شد، بسیاری از روشنفکران و دگراندیشان در یاسی ناخواسته به سر می بردند.در فضایی که سرشار از اضطراب و نا امنی و آوارگی بود گروهی گوشه عزلت گزیدند و کسانی هم با مرگ خود خواسته خویش راه گورستان در پیش گرفتند و چه نیک بهمن شعله ور در کتاب سفر شب این دوران رابه تصویر می کشد.ساعدی و بسیاری از نویسندگان که امروز آنها را از پایه های ادبیات معاصرمان می دانیم در این فضا اندیشیدند و فعالیت کردند . زمانی که کشور با مدرنیسم وارداتی و اجباری رضا شاه و محمد رضا شاه پهلوی رخت عوض می کرد . جامعه ای که اساس اش بر سنت ها و باورهای چند هزار ساله شکل گرفته به یک باره تغییر مسیر می دهد و به ضرب و فشار دیکتاتوری به سمت نوع دیگری از طبقه مندی اجتماعی حرکت می کند و در این بین بر بسیاری از ارزش ها و باورهای بنیادی خود چشم می بندد.این مسئله با برخورد روشنفکرانی مواجه می شود که با دگرگونی و تغییراتی این چنین مخالف اند .در آن مقطع روشنفکری نو پای ایران که از تاریخ و پیشینه درازی برخوردار نبود به مانند بیشتر جوامع از تفکر و اندیشه واحدی پیروی نمی کند اما در یک چیزبه توافق می رسند و آن کاستن از سرعت این دگرگونی و بازگشت به خویشتن و هویت تازه از دست رفته ایرانی ست. هویتی که از آن پس چند پارگی و گسست را به وضوح می توان در آن دید . ساعدی هم نسل و هم دوره هدایت و شاملو، چوبک ،فروغ فرخزاد ، جلال آل احمد ، بزرگ علوی ،بهرام صادقی،ابراهیم گلستان و بسیاری دیگر از بزرگان ادبیات ایران است. بهترین و ماندگارترین آثار ادبی ایران در دهه چهل نوشته شده است . حکومت دراین دوره بسیار با روشنفکران ونویسندگان برخورد می کند . تعطیلی روزنامه ها و سانسورشدید بخشی از برنامه کنترل وضعیت بود. امری که گویا هیچگاه در این سرزمین از شدت و حدت اش کاسته نخواهد شد . ساعدی دربیست وچهارم دی ماه سال سی و چهار در تبریز به دنیا آمد. در هفده سالگی به سازمان جوانان فرقه دموکرات پیشه وری پیوست و مسئول نشریات آن سازمان شد و بخا طر آن دستگیر و مدتی را زندانی می شود . او دکترای روانپزشکی خود را در تبریز می گیرد و اولین نوشته های خود را درمجله سخن منتشر می کند.با عزاداران بیل معروف وشناخته می شود اما پیش ازآن دو مجموعه داستانی دیگر هم به چاب رسانده بود بنام های خانه های شهرری و شب نشینی باشکوه که این شامل دوازده داستان کوتاه می شود. فضای داستانی ساعدی بر پایه اضطراب وهراس و ترس از محیط پیرامون کاراکترهایش شکل می گیرد. تخیل را می توان جزئی از اولین اجزا داستانهای ساعدی دانست که بعد ها بیشتر به دنبال تعهدات خود در قبال طرفداران و نگرش سیاسی خویش است. کاراکتر اول آثار او غریبه ای ست که با آمدنش آرامش روستا و دهاتی را بهم می زند ومیراث او چیزی جز هراس برای اهالی بی تفاوت به محیط اطراف خود نیست.ساعدی آیینه جامعه خود بود و این را به خوبی می توان در نمایش نامه های او احساس کرد.نمایش های او بدل به حنجره خفته مردمانی می شدند که از ظلم وبیداد به ستوه آمده بودند واین همان چیزی ست که به عنوان رسالت هنرمند می توان در نظر گرفت .از کارهای او می توان به چوب به دستهای ورزیل ودیکته و زاویه اشاره کرد. دیکته حکایتی ست از انسانهایی تملق گو و چاپلوس که در آشفته بازار سرزمین مادری مان داستان ِهمیشگی ومدام مردمانی ست که به دنبال جای و مقام اند. زاویه نیز درباره آزاد ی های فرمایشی ست که دولت ها هر از چندی برای فرو خواباندن اعتراضات به آن روی می آورند. نمایش نامه های او حکایت تکرارست تکرار اشتباه های گذشته بده بستان هایی که از روی اجبار انجام می گیرند.مردمانی که برای ادامه زندگی فریب می دهند و می خورند . به روشنی از تمام نوشته های او پیداست که غم زمانه خویش را داشته و به معنی کامل کلمه انسانی سیاسی بوده است. و بخاطر آن عمری را تحت نظر نیروهای امنیتی می گذراند .او در سال پنجاه و سه رسما دستگیر و یک سال را زیر شدید ترین بازجویی ها و شکنجه ها سپری می کند . سال بعد او آزاد می شود اما با روحی پریشان و ذهنی آشفته. گوهر مراد ( ساعدی ) هم مانند اغلب روشنفکران و دگر اندیشان چوب دو سر طلا بود . او پس از انقلاب هم با همین برخوردهای قهرآمیز روبرو شد ودر سال شصت و سه همچون بسیارانی دگر تن به تبعیدی اجباری داد و در پاریس اقامت گزید. خیلی اتفاقی در یکی از پرسه زنی هایم در دنیای مجازی با دو نامه از او مواجه شدم که در روزهای پایانی عمرش خطاب به همسر و یکی از دوستانش نوشته است. در حالی که آنها را می خواندم این فکر با من بود که این نامه ها نوشته یکی از شخصیت های داستانی اوست ، سرشار از نومیدی و بسیار دلتنگ موطن خویش. در آنها شرح داده بود روزها و شب ها تنها و تنها به خودکشی فکر می کند و خدا را شاهد گرفته بود که فقط عشق به ایران وهمسرش است که او را از این کار باز می دارد.غلامحسین ساعدی دردوم آذر سال شصت و چهار به علت خونریزی داخلی در پاریس می میرد ودرقبرستان پرلاشنز در کنار صادق هدایت آرام می گیرد. خوشبختانه پس از سالها سه اثر از او تجدید چاپ شده است . شب نشینی باشکوه و عزاداران بیل و طاهره طاهره ی عزیزم . دو کتاب اول را انتشارات نگاه به چاپ رسانده است و کتاب طاهره طاهره ی عزیزم که شامل نامه های عاشقانه غلامحسین ساعدی ست به معشوقه ای ناشناس بنام طاهره کوزه گرانی را نشر مشکی به چاپ رسانده . تمام این کتاب صد و چهار صفحه ای را نامه هایی یکه و ارزشمند تشکیل می دهند . کتاب جلد زیبایی دارد که تصویر یکی از نامه هاست . به قول علی حاتمی در سوته دلان او در این نامه ختم طاهره طاهره بر داشته است . این کتاب دریچه نایابی برای شناخت گوهر ادبیات معاصر ایران غلامحسین ساعدی است . مطمئنن این امر ناپسندی نیست تا درکنارشناخت دیگر نویسندگان جهان قدری هم به این قلندران ادبیات مان بپردازِیم. بد نیست بدانید سالها پیش از رئالیسم جادویی گابریل گارسیا مارکِز و ماکاندوی غریبش در صد سال تنهایی، ساعدی به آفرینش داستان هایی با فضایی غریب و مبتنی بر هراس و تعلیق پرداخته است به مانند هم دوره اش بهرام صادقی که او هم ملکوت را به همان شیوه نوشته است . در آخر نامه ای را بخوانید که او برای همسرش نوشته بود که پیش از این در سایت آدم برفیها منتشر شده است : عیال نازنازی خودم حال من اصلاً خوب نیست، دیگر یک ذره حوصله برایم باقی نمانده، وضع مالی خراب، از یک طرف، بی خانمانی، از یک طرف، و اینکه دیگر نمی توانم خودم را جمع وجور کنم. ناامیدِ ناامید شده ام. اگر خودکشی نمی کنم فقط به خاطرِ تو است، والا یکباره دست می کشیدم از این زندگی و خودم را راحت می کردم. از همه چیز خسته ام، بزرگترین عشقِ من که نوشتن است برایم مضحک شده، نمی فهمم چه خاکی به سرم بکنم. تصمیم دارم به هرصورتی شده، فکری به حال خودم بکنم. خیلی خیلی سیاه شده ام. تیره و بدبخت و تیره بخت شده ام. تمام هموطنان در اینجا کثافت کامل اند. کثافت محض اند. منِ بیچاره چه گناهی کرده بودم که باید به این روز بیفتم. من از همه چیز خسته ام. سه روز پیش به نیت خودکشی رفتم بیرون و خواستم کاری بکنم که راحت شوم و تنها و تنها فکر غصه های تو بود که مرا به خانه برگرداند. هیچکس حوصله مرا ندارد، هیچکس مرا دوست ندارد، چون حقایق را می گویم. دیگر چند ماه است که از کسی دیناری قرض نگرفته ام. شلوارم پاره پاره است. دگمه هایم ریخته. لب به غذا نمی زنم. میخواهم پای دیواری بمیرم. به من خیلی ظلم شده. به تمام اعتقاداتم قسم، اگر تو نبودی، الان هفت کفن پوسانده بودم. من خسته ام، بی خانمانم، دربه درم. تمام مدت جگرم آتش می گیرد. من حاضر نشده ام حتی یک کلمه فرانسه یاد بگیرم. من وطنم را می خواهم. من زنم را می خواهم. بدون زنم مطمئن باش تا چند ماه دیگر خواهم مرد. من اگر تو نباشی خواهم مرد، و شاید پیش از این که مرگ مرا انتخاب کند، من او را انتخاب کنم. به دادم برس، شوهر از وبلاگ کلوزاپ
×
×
  • اضافه کردن...