رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'ظهورچنگیزخان'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. Managerr

    چنگیزخان

    مغولان در چين مغولان طوايف متعدد و پراكنده‌اى در شمال چين بودند كه على رغم جنگاورى و جسارت به دليل پراكنده بودن از يكديگر خطرى جدى براى دولت‌هاى متمدن محسوب نمى شدند، اما در ۱۱۷۴ با مرگ يسوكاى، پسر ۱۲ ساله وى به نام تموچين رئيس يك قبيله مغولى شد. وى در اوايل كار به دليل صغر سن نتوانست كار چندانى از پيش ببرد، ولى در طى چند سال به قدرت مهيبى دست يافت و در ۱۱۸۸ خود را خان تمام مغولان يعنى چنگيزخان خواند. اما او براى رياست بر كليه قبايل مغولى هنوز كارهاى زيادى براى انجام دادن داشت، از جمله مبارزه با قبايل بزرگ نايمان. نايمان‌ها از گذشته‌هاى بسيار دور جزو قبايل قدرتمند مغول بودند و به سادگى انقياد چنگيز را نمى پذيرفتند. در ۱۲۰۶ پس از چند نبرد هولناك، سرانجام نايمان‌ها شكست خورده و از هم پاشيدند. تموچين سپس با حمله‌اى ناگهانى به قبيله تاتارهاى سفيد، آنها را شكست داد و پادشاه آنها را به هلاكت رساند. نبرد بعدى چنگيز مبارزه با قره ختايى‌ها بود و اين نيرو را نيز شكست داد. چنگيز اكنون براى به پايان رساندن فتوحات خود در آسياى شرقى يك كار مهم داشت و آن شكست چين بود. در اين زمان در چين سلسله كين در قدرت بود. فرمانروايان اين سلسله داراى قدرتى قابل توجه بوده و آمادگى مقابله با چنگيز را داشتند، اما حملات متعدد، منظم و دامنه دار مغولان بر عليه آنها، قدرت مقاومت آنها را متلاشى كرد. چنگيز بين سالهاى ۱۲۱۵ تا ۱۲۱۸ ، ۳ بار به شمال چين لشگر كشيد و بهترين شهرهاى چين را تصرف كرد. اين نبردها ۱۴ سال طول كشيد و از نظر اهميت كمتر از حمله چنگيز به غرب آسيا نبود. نتايج نبرد از ۱۱۸۸ تا ۱۲۱۸ ميلادى يعنى طى ۳۰ سال تموچين فرزند يسوكاى از مردى گمنام در يك قبيله كوچك مبدل به مالك بى چون و چراى شرق آسيا شد و اگرچه اين ۳۰ سال بويژه نبردهاى ۱۴ ساله او با چين شمالى كمتر مورد توجه بوده، اما دليل اصلى قدرت يافتن او و فتح ماوراء النهر، فلات ايران و مركز روسيه را بايد در پيروزى او بر چين و غلبه اش بر قبايل مغول دانست و در همين نبردها موفق به فراگيرى فنون قلعه گيرى شد. اين فنون بعدها براى فتح شهرهاى بزرگ و آباد خراسان و تركستان بسيار به كار مى‌آمد. از طرف ديگر، منطقه شمالى چين از جمعيت بسيار زيادى برخوردار بود و همين جمعيت زياد سبب شد تا چنگيز در لشگركشى هاى خود از لحاظ نفرات هيچگاه كمبودى نداشته باشد. و نكته سوم اينكه اگر چنگيز در نبرد با چينى‌ها مغلوب مى‌شد و يا آنكه به نتيجه خاصى نمى‌رسيد، هرگز اين قدرت را نمى يافت كه به نواحى آباد ايران و اعماق روسيه و اوكراين لشکركشى كند و شايد پاى مغولان به سرزمين‌هاى گرم غربى هرگز نمى‌رسيد. حمله چنگيز به ايران در قرن ۱۳ ميلادى قدرت بزرگى به ايران كنونى تسلط داشت كه پس از ۵۰۰ سال ايران را يكپارچه كرده بود، اگرچه اين نيرو اصالتاً ايرانى نبود، اما در دوران آن شهرهاى بسيار بزرگى در ايران پاى گرفت. قدرت خوارزمشاهيان به اندازه اى بود كه در كليه دولت‌هاى آسياى صغير و خاور نزديك مطمئن بودند توفان چنگيز به آنها نمى رسد، اما گذشت زمان چيز ديگرى را نشان داد. اولين برخورد در ۱۲۱۶ براى اولين بار در دشت‌هاى قرقيزستان طلايه داران خوارزم با مردان چنگيز كه از نبرد با طوايف مركيت باز مى‌گشتند، روبرو شدند و سربازان چنگيز علاقه اى به نبرد نشان ندادند و نيمه شب عقب نشينى كردند. چنگيز در اين زمان هنوز قصد نبرد با سلطان محمد خوارزمشاه را نداشت، اما حمايت سلطان محمد عملاً او را مجبور به جنگ كرد. مرگ فرستادگان چنگيز حاكم اترار كه دست نشانده محمد خوارزمشاه بود، بازرگانان مغول را به جرم جاسوسى دستگير و اموال آنها را غارت كرد و سپس به دستور سلطان، آنها را كشت. چنگيز اكنون براى حفظ آبروى خود چاره‌اى جز جنگ نداشت، چرا كه سلطان محمد آخرين سفير وى را نيز چندى قبل كشته بود. در ۱۲۱۹ ميلادى (۶۱۶ هجرى) چنگيزخان با عظيم ترين سپاهى كه تا آن زمان شرق به خود ديده بود، عازم اترار شد. انهدام قشون سلطان در ناحيه اى بين اوش و اترار سپاه چنگيز به سپاهى بزرگتر از خود برخورد. مورخين، سپاه سلطان محمد خوارزمشاهى را ۴۰۰ هزار تن ذكر مى كنند. نبردى سخت بين طرفين درگرفت، اما قدرت سواران بيابانگرد سبب بروز شكاف در صفوف سپاه خوارزم شد، از طرفى جوچى پسر چنگيز نيز در اين نبرد با ابراز رشادت مانع گريز سپاه دشمن شد و با محاصره آنها قتل عام عظيمى از اين سپاه به راه انداخت. شكست سنگين سلطان محمد سبب از بين رفتن روحيه جنگاورى خوارزمشاهيان شد و وى عملاً مرزهاى شرقى را بدون محافظ رها كرد. پس از آن، سپاه مغولى به ۳ دسته تقسيم شده و بخشى به فرماندهى جغتاى و اكتاى مأمور تسخير اترار شدند، بخشى به سمت خجند حركت كرده و خود چنگيز نيز به سمت شهرهاى آباد سمرقند و بخارا حركت كرد. تنها شهر اترار مقاومت بى نظيرى (۶ ماهه) از خود نشان داد، اما نرسيدن نيروى امدادى سبب انهدام شهر و مرگ حاكم آن شد. حاكم بخارا نيز كه ۲۰ هزار سرباز داشت، ابتدا در كنار رود سيحون با سپاه مغول درگير شد، اما پس از شكست، شهر تسليم آنها گرديد. خجند اما تقريباً بدون مبارزه تسليم شد. سمرقند آخرين شهرى بود كه مى توانست از ورود مغولان به خراسان جلوگيرى كند، چرا كه پادگان سمرقند در اختيار ۴۰ هزار نظامى ترك بود. متأسفانه ترك‌ها تصميم به تسليم كردن شهر گرفتند و اين مسأله سبب شد تا آنها نه تنها جان خود را (به دليل قتل عام) از دست بدهند، بلكه تسخير شهر با ارزش و آباد سمرقند، قدرت مغولان را دوچندان كند. چرا كه آنها از اين شهر ۳۰ هزار سرباز جديد و ۳۰ هزار صنعتگر به كار گرفتند. همچنين فتح سمرقند، دره معروف و حاصلخيز زرافشان را نيز در اختيار مهاجمان قرار داد.
×
×
  • اضافه کردن...