بگذارید بی مقدمه شروع کنیم...اگر آموزش معماری بر پایه حل مساله استوار باشد...پس درسیستم آموزشی مباحث در جهت پرورش یک تکنسین و یا یک به قول ما مهندس معمار که قرار است در حرفه معماری ! مشغول به ارائه خدمات باشد (که البته خوب هم هست) شکل می گیرد ...همه جور درسی از سازه ، گارگاه ،تاریخ معماری ، طراحی اقلیمی ، جزییات اجرایی ساختمان و ... که به معرفی راه های حل مساله می پردازند!...آموزش داده می شوند...و برای پرورش یک مهندس معمار شاید روش بدی نباشد...!
اما درکمال تعجب انتظارداریم درآخردوره تحصیل دردانشگاه .. معمارطراح ( آرشیتکت)!...پرورش داده باشیم!..حال آنکه پرورش توان طراحی می بایست از آموزش طرح مساله آغاز شود....(اگر درست در خاطرم مانده باشد!) کریم رشید...که یک طراح مشهور است می گفت زمانیکه می خواهم مثلا یک "شیر آب" ..طراحی کنم...زیاد به دنبال این نیستم که طرح "شیرهای آب" دیگر را ببینم یا مرور کنم..بلکه از ابتدا به مساله اصلی طرح می پردازم : مساله اصلی "شیر آب" ...خروج آب به عنوان عنصر مایع است....! ...بعد از اینکه مساله طرح مشخص شد...به طراحی می پردازم...در واقع طرح و حل مساله توامان در پروسه طراحی اتفاق می افتد.
به نظر من یکی از وجوه اصلی آموزش معماری..آموزش طرح مساله است... زمانیکه به بدیع ترین آثار معماری جهان ( گذشته و معاصر) دقت می کنیم می بینیم که مساله اصلی طرح در این آثار نمایان است...در واقع این طرح مساله در معماری است که موجب گسترش مرز دانش معماری می شود...