صرفا برای ثبت در تاریخ!
میخواستم یه جای دیگه ویه چیز دیگه برای بیست هزارمین پست رسمیم تو این انجمن(امار غیررسمی از تلفات 10 تا 20 درصدی پست های بدبخت من داره اخه هرپستمو مثل بچه های نداشتم دوست دارم) بنویسم ولی اینجا واین نوشته رو نوشتم تا چرخ روزگار چجوری برامون بچرخه!
سه سال پیش تو باشگاه مهندسان وقتی دوهزارمین پستمو نوشتم تا تقریبا نه هزارتا اونجا ادامه دادم برای دوستانی نوشتم که امروز هرکدام در گوشه ای از این مملکت یه گوشه کاری رو گرفتن ودارن لحظات رو به عمرشون پیوند میزنن
از مهران وبهروز تا دخترایی که اون روزها وحتی این روزها هستند ویاد وخاطره وحضورشون برای همیشه در لوح خاطراتم ماندگار شده
از دوستانی که به من اموختند
درس انسانیت درس هرزگی درس ادب واخلاق درس متانت درس سقوط وهرکدام کلاسی بود که باید رد میکردیم تا بیاموزیم من با تو ما میشویم ونفس حضور همه ما حضور این ما با همه بالا وپایین بودن ها وپستی ها وبلندی ها وکرامت ها وخباثت هاست
اون روز از اولین معلمم نوشتم اقای مرتضایی واینکه دستانش را میبوسم وامروز نیز بوسه ای به رسم شاگردی بردستانش میزنم که الفبای زندگی را برایم معنا کرد
در این چهارسال چه شبها وچه روزهایی که از دریچه مونیتورمان به یک خانواده پیوند خورده ایم اینجا بودنمان را با دنیای واقعی پیوند داده ایم ولحظات متفاوتی را تجربه کرده ایم با هم شاد شده ایم از هم دلخور شده ایم رفاقت ها وکج رفتاری ها دیده ایم...
امروز در نواندیشان بیست هزارمین نوشته را هم مینویسم هرچند مطمئنا در قیاس با خیلی عظیمی از دوستان نوشته های من بار کج داستان بوده ولی برایم یاداور زمانیست که برای تک تکمان ارزشمند وطلایی بوده وتمام این زمان در اشتراک با همین دوستان سپری شده
در این روزهای پایانی سال برای همه دوستان ارزوی سلامتی وکامیابی میکنم وامیدوارم وقتی به گذشته خودمان نگاه میکنیم از یاداوری خاطرات این روزها لبخندی برلبانمان نقش ببندد
شاد وپیروز وسبز باشید.
عمو اسپاو - 1391/12/20