جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'شهر یزد'.
1 نتیجه پیدا شد
-
یَزد مرکز استان یزد و مرکز منطقه وسیع و باستانی و کویری ای با همین نام در کشور ایران است و در فاصله ۶۷۷ کیلومتری جنوب شرق تهران قرار دارد. جمعیت این شهر طبق سرشماری سال ۱۳۸۵ مرکز آمار ایران برابر با ۴۲۳٬۰۰۶ نفر بوده است. یزد به شهر بادگیرها معروف است. به «دارالعباده»، «شهر دوچرخهها»، «شهر شیرینی»، «شهر قنات و قنوت و قناعت» و «شهر آتش و آفتاب» و ... نیز شهرت دارد. تاریخچه شهر «يزد» واژه اي باستاني است كه ريشه در «يشت» يا «يزت» و« يسن» به معناي ستايش، نيايش، پرستش، ايزد و... دارد. به اعتقاد تعدادي از تاريخ نويسان ، دردوره ساسانيان، به فرمان يزد گرد اول در اين محل، شهري به نام «يزدان گرد» بنا گرديده است. نام يزد از همين عنوان گرفته شده وبه معناي مقدس، فرخنده ودرخور آفرين است."يزدگويا نه درحمله اعراب لطمه اي ديده ونه درايلغار مغول.اين اولين مطلبي است كه درمورد يزد بايد بخاطرداشت. درست است كه اين مصونيت از خرابيهاي گذشته را در پيشانيهاي شهر نميتوان ديد(چراكه خيابان بنديهاي جديدبلايي كمتر ازانچه مغول به بارآورده نيست)،اما در لفاف آداب و رسوم مردم مي توان،در اين كه زردشتي ومسلمان به راحتي با هم به سرمي برند،دراينكه دزد وگدا بسياركمتر دارد،.......(مي توان) (جلال آل احمد ، يزد ، شهربادگيرها)" ازجمله اين محفوظات مي توان به خودواژه "يزد" اشاره كرد كه ازدوران ايران باستان به يادگار مانده است . "يزد" ريشه در يسن، يشت و يا يزش- به معناي ستايش ونيايش درزبان فارسي ميانه - دارد. يزد از يزدان – به مفهوم پاك ومقدس وبه معني ذات خداوند – نيز مي تواند گرفته باشد.پس مي توان يزد را شهرآفريننده خوبي ها و پاكي ها ، و شهرخدا دانست.آقاي حسن حجازي مي گويد كه در دوره ساسانيان به يزد ، يزدان يا يزتان اطلاق مي شده . از اسامي ديگري كه به يزد نسبت داده شده – و در سفرنامه ها ياتواريخ آمده – مي توان به اين نامها اشاره كرد. *ايساتيس: شهرباستاني يزد، در دوره هخامنشي به ايساتيس مشهور بوده و مرحوم عبدالحسين آيتي ،محل آن را در دامنه بلندي هاي مهريز ذكر كرده اند. درجغرافياي بطلميوس ،از محلي بنام "ايستيخاي" در بيابان "كارمانيا" (كرمان) ياد شده كه شايد همان "ايساتيس" باشد.(سيد عبدالعظيم پوريا- زندان اسكندر از نگاهي ديگر) *كثه: به معني زندان يا شهر كوچك مي باشد ومنسوب به زندان ذوالقرنين سكندر است. گفته اند هنگامي كه شماري از بزرگان ايران در ري عليه اسكندر مقدوني بر خاستند ،وي آنان را دستگيركرد وهمراه خود به فارس برد .چون به يزد رسيد، زندانيان را درچاهي زندان (زنداني)كرد وآن محل را كثه ناميد؛ كه به يوناني زندان است .پس از اينكه اسكندر يزد را ترك گفت، نگهبانان به كمك زندانيان به آباداني وعمران يزد ، همت گماشتند. نخستين بار (استخري) ،در سده 4 ه.ق، از واژگان كثه و يزد با هم ياد كرده است . در سده هاي بعد ، تا سده 8 ه.ق، كثه تنها در آثار جغرافيايي آمده ودر آثار تاريخي همه جا از يزد نام برده اند . در سده 9 ه.ق، پژو هشگران تاريخ محلي يزد ، از جمله جعفري در تاريخ يزد و كاتب در تاريخ جديد يزد نام كثه را با روايتهاي (زندان اسكندر) در آميخته اند وكثه را نخستين بناي يزد ،پنداشته اند ؛ كه به فرمان اسكندر مقدوني ساخته شده وآن را (زندان ذوالقرنين) خوانده اند .(ايرج افشارسيستاني-شناخت يزد-انتشارات هيرمند - 1378) يزدان گرد دوران ساسانيان ،به فرمان يزد گرد اول (399-421م)در محل زندان ذوالقرنين (كثه)شهري بنا شد كه آن را (يزدان گرد) نام نهادند.(همان ماخذ) دارالعباده "پس از بر آمدن اسلام و گرايش مردم يزد به دين (مبين) اسلام، عنوان (دارالعباد) يا (دارالعباده ) به اين شهر داده شد؛ زيرا علاء الدوله كالنجار ،از ملكشاه سلجوقي تقاضاي حكومت يزد را كرده بود ، تا درآنجا به عبادت بپردازد . احمد كاتب ،تاريخ نگار يزدي سده 9 ه.ق ،در كتاب تاريخ جديد يزد، مي نويسد: (...در سال 504 ه.ق،ملكشاه سلجوقي حكومت يزد را به علاء الدوله كالنجار واگذار كرد وآن را دارالعباده ناميد)(همان ماخذ) *از ديگراسامي دوران اسلامي يزد ،كه از معروفيت كمتري برخوردار هستند ،مي توان به :دارالمومنين و دارالشيعه اشاره كرد . * شهر بادگيرها و نگين كوير: يزد به شهر بادگيرها (بواسطه وجود بادگيرهاي متعدد بر بام خانه ها وآب انبارها) ونيز نگين كوير هم سرشناس است .