جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'شبکه های ارتباطی'.
1 نتیجه پیدا شد
-
مدیریت آموزش مبتنی بر استراتژیهای راهبردی سازمان
Mohammad Aref پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات مدیریت
تعاریفی که از کلمه مدیریت وجود دارد نشان می دهد که ماهیت وجودی آن از کنار هم قرار گرفتن و ترکیب شدن چندین عامل بر مدار هدف یا اهدافی مشخص شکل می گیرد. به اين معنا و با رویکردی استراتژيک می توان مدیریت آموزش را بر مبنای ارتباط بين ماموريت و استراتژي سازمان با نيازهای آموزشی نيروي كار حال و آينده تعریف نمود. این رويكرد به سازمان كمك ميكند تا اطمينان يابد كه آيا ميتواند برنامههاي كسب و كار آتی خود را در قالب هدفهاي مالي، توليدي، تركيب فرآوردهها، فنشناسيها و منابع مورد نياز بخوبي تعريف و به مرحله اجرا در آورد؟ مبناي نظري اين كار، تلفیق عملی نظام آموزش و فرایندهای آن با استراتژیهای راهبردی سازمان است و بر اين اساس اگر چه نظام آموزش بايد قادر باشد ضمن پاسخگويي به سوالات کلیدی و بررسي شيوه هاي بهبود عملکرد کیفی کارکنان، با فرصتها و تهدیدات محيطي، هماهنگي مناسب پيدا و ماموریت خود را در شرايط مختلف، منطبق با راهبرد كلي سازمان ایفا نماید ولی باید پذیرفت که بدون انجام مديريت مناسب كه مبناي آن تفكر استراتژيك است امكان برنامهريزي و اجراي متعهدانه وجود نخواهد داشت و طبیعی است آن دسته از برنامههايی كه فاقد اين مبنا باشند، از اثربخشي لازم برخوردار نبوده و بالطبع تامین کننده اهداف سازمان نیز نخواهند بود. مولفان در اين مقاله برآنند است تا ضمن بررسي چگونگي تعامل نظام آموزش كاركنان و استراتژيهاي سازماني، به تشريح مديريت آموزش و نقش آن در اين فرايند بپردازند. مقدمه امروزه این موضوع که عامل عمده تغيير در سازمانهای پیشرفته نيروي انساني می باشد یک واقعیت عینی است و اینکه هرگونه تغيير بدون پشتيباني منابع انساني در سازمان نهادينه نخواهد گردید تبدیل به یکی از باورهای اساسی گردیده است. بر این اساس نقش توسعه نيروي انساني در بهبود عملكرد سازماني بسيار مهم تلقی گردیده و كيفيسازی منابع انساني به يكي از پرشتابترين و مهمترين وظایف نظام آموزش کارکنان تبدیل گردیده است. این باور به سازمان كمك ميكند تا اطمينان يابد كه آيا ميتواند برنامههاي آتی كسب و كار خود را در قالب هدفهاي مالي، توليدي، تركيب فرآوردهها، فنشناسيها و منابع مورد نياز بخوبي به اجرا در آورد؟ مبناي نظري اين كار، تلفیق عملی نظام آموزش و فرایندهای آن با استراتژیهای راهبردی سازمان است و بر اين اساس اگرچه نظام آموزش بايد قادر باشد ضمن پاسخگويي به سوالات كليدي و بررسي شيوه هاي بهبود عملکرد کیفی کارکنان، با فرصتها و تهدیدات محيطي، هماهنگي مناسب پيدا و رسالت خود را در شرايط مختلف و منطبق با سياست كلي سازمان ایفا نماید ولی باید پذیرفت که بدون انجام مديريت مناسب آموزش كه مبناي آن تفكر استراتژيك سازمان است امكان برنامهريزي و اجراي متعهدانه وجود نخواهد داشت و طبیعی است آن دسته از برنامههايی كه منطبق با استراتژي نبوده و از يك سيستم مديريتي قوي بهره نمي برند، مطمئناً در زمینههای نیازسنجی، برنامهريزي و ارزشيابي فاقد اثربخشي لازم بوده و بالطبع تامین کننده اهداف سازمان نیز نخواهند بود. تلفیق آموزش با استراتژي، بيشک مرهون چالش عقلايي و گستردگي موارد استفاده آن در عمل است که سازمان را متوجه پيچيدگيهاي نظام آموزشي در گذشته، حال و آينده نموده و فرايند آموزش را با استراتژيهای راهبردي سازمان در هم ميآميزد. اين پيوند در مواقعی که سازمان و نظام آموزش اهدافي روشن و بينشي درست براي بهبود کیفی منابع انسانی نداشته باشند یا محيط بيرون سازمان متلاطم و پويا بوده و یا اینکه سازمان و نظام آموزش بيش از اندازه درونگرا بوده و تمرکز بيش از حد روي جزئيات و مشکلات کوتاهمدت داشته باشند کارساز و کارگشا خواهد بود.در واقع مديريت استراتژيک آموزش را ميتوان يک نوع بينش يا فلسفه براي حل مسائل و مشکلات نظام آموزش در ارتباط با محيط بيرون آن و فرایندی براي کسب موقعيتي مناسب در رقابت دائمي براي دستيابي به منابع علمي مورد نياز سازمان تعریف نمود.از اين رو مديريت آموزش بر مبنای راهبردهای عملیاتی را ميتوان هم عامل ایجاد تغييرات و هم تسهيل كننده اجراي استراتژيها و آمادهسازی سازمان براي تدوين برنامههاي عملياتي دانست، چرا که طراحی و اجراي هرگونه استراتژي در كل سازمان نياز به اتخاذ راهبرد براي منابع انساني بويژه در زمینه رفع كمبودهاي مهارتي آنان هم در فعاليتها و هم واحدهاي اصلي آنان خواهد داشت.- 5 پاسخ
-
- 1
-
- فن شناسی
- فناوری جدید
- (و 15 مورد دیگر)