رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'سینمای لهستان'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. spow

    نقد سه گانه کیشلوفسکی

    آبی (1993) ، سفید و قرمز (1994) سه گانه ای از کریستوف کیشلوفسکی کارگردان لهستانی سه گانه رنگها بر اساس رنگهای موجود در پرچم فرانسه و ارزشهای نمادین آن طراحی شده. آبی: آزادی، سفید: تساوی و قرمز: برادری. گرچه هریک از اونها به تنهایی قابل بررسی و دیدن هستند اما دیدن اونها به ترتیب موجود منجر به کشف ارتباطی شگفت انگیز و ماهرانه میان آنها میشه. هریک از این قصه های سه گانه شخصیت های متفاوتی را مطرح می کنه اما در پس زمینه هریک نشانه هایی وجود داره که بوسیله آن به دیگری مرتبط می گردند. مجموعه ای که با توجه به سبک داستانی اون که بر اساس موج نو رمان نویسی فرانسه نوشته شده مجموعه ای از اتفاقات رو به صورت شانسی که همواره با یک تصادف آغاز میشه در کنار هم قرار میده و بیننده همواره به عنوان یک عنصر فعال در کنار بازیگران تا انتها در میان حوادث به این سو و آن سو کشیده میشه و در اکثر صحنه ها حضور خودش رو به صورت کامل حس می کنه و علاوه بر همزاد پنداری با بازیگران هر بیننده ای نتیجه دلخواه خودش رو از داستان می گیره . سبکی که آلن رب گریه داستان نویس بزرگ فرانسه پایه گذاری کرده و به عنوان موج نو رمان نویسی در دنیا مطرح شده.. فیلمهای او اغلب معمایی و بطرز هیجان انگیزی مجهوله. انگار به رازی سربسته اشاره داره. شاید هدف او یادآوری این نکته است که زندگی روزمره به مراتب بیش از آنچه فکر می کنیم پیچیده و رمزگونه است. او برای سرگرمی تماشاچی فیلم نمی سازه بلکه می خواد او را به تفکر وا داره تا در نهایت از دریچه ای متفاوت از آنچه همیشه بوده، به زندگی بنگره. به گفته او " شما فیلم می سازید تا به مردم چیزی را نشان دهید، آنها را از جایی به جایی دیگر ببرید و این به هیچ وجه اشکال ندارد که آنها را به دنیای کشف و شهود، به دنیای تفکر ببرید." حالت رمز آلود فیلمهای او تلویحا به این اشاره داره که برای ارتباط برقرار کردن با قصه لازم نیست به تجزیه و تحلیل یک یک صحنه ها پرداخت بلکه باید عمیقا از آن لذت برد. در آبی ژولیت بینوش زنی است که زندگیش یکباره تحت تاثیر تصادفی که منجر به از دست دادن دختر و شوهرش شده دگرگون می شه. او اکنون خودش رو با زندگی که از دست رفته رها می بینه. شاید رهایی او را بشه به نوعی آزادی تحمیلی تعبیر کرد. رنگ آبی در سراسر فضای فیلم جاریه. او تدریجا با زندگی گذشته خود روبرو شده و مفاهیمی مانند مصیبت از دست رفتن عزیزان، خیانت و بخشش را عمیقا تجربه می کنه و نهایتا به سمت ایجاد یک زندگی جدید گام برمی داره. سفید فیلم تقابل هاست و بار معناییش طعنه آمیز بودنشه. در حقیقت سفید یک کمدی سیاهه. در میان این سه فیلم ، سفید بیش از سایرین زمان می برد تا تاثیر خودشو بر مخاطب بذاره اما وقتی این انجام شد از سایرین محکم تر و موفق تر جلوه داده شد. سفید با تساوی سر و کار داره و با روایت طعنه آمیزش به دنبال کشف تساوی حقوقیه که در عالم واقعیت وجود نداره چه در سطح فردی و چه اجتماعی. اما در میان اینها قرمز را باید متعلق به سینمایی شاعرانه دونست. قرمز نه تنها نماد یکی از رنگهای پرچم فرانسه بلکه نماد عشقی که در همه روابط انسانی موجود در فیلم کاملا از دست رفته است. نکته مفهومی که این سه فیلم را به یکدیگر مرتبط می سازه مفهوم خیانت که در آبی و سفید پررنگ تر از قرمز به آن پرداخت شده و در هردو، قهرمان قصه سعی داره که از زندگی گذشته خود بیرون اومده و زندگی جدید را آغاز کنه. یک نکته جالب در این سه گانه فیلمبرداریه فیلمه که زاویه حرکت دوربین در صحنه های تکراری دقیقا از یک زاویه فیلم برداری شده نماها ی تکراری که به بیننده یادآوری میکنه که وقایع همه از پیش برنامه ریزی شده است و به نوعی جبر حاکم بر داستان همه جا احساس میشه موسیقی بسیار زیبای زیبگینف پرایزنر در پس زمینه جلوه خاصی به این سه اثر بخشیده هر کدام از داستانها روایتگر سرنوشت محتوم شخصیت اصلی فیلمه که نقش اصلی داستان رو بر دوش میکشه برخلاف سفید که نقش اصلی داستان به عهده یک مرده در دو فیلمه دیگه آبی و قرمز نقش اصلی بر عهده هنر پیشه زن فیلم به عنوان شخصیت پایه ای داستانه، زنی تنها که در میانه عشق و خیانت بر اثر تصادف و به صورت ناخواسته وارد ماجراهایی میشه که از قبل براش برنامه ریزی شده سینمای غیر عقلانیه کیشلوفسکی سرشار از تضادهای نا مانوسه که بیننده رو به شکل بسیار ماهرانه ای با خودش همراه می کنه در مورد داستان این سه فیلم توضیح نمی دم تا هر کس برداشت و حتی روایت خودش رو از داستان داشته باشه، مسیر داستان در هر کدوم از این سه رنگ به هیچ عنوان قابل پیش بینی نیست ولی مطمئن باشین که بعد از دیدن این فیلم ها تا مدتها ذهنتون بدجوری در گیره وقایع و اتفاقات میشه در پایان یکبار دیگه تاکید می کنم حتما این سه فیلم رو ببینید. در حاشیه : زبیگنف پرایزنر بزرگترین آهنگساز موسیقی فیلم لهستان و از بارزترین آهنگسازان عصر خویش بحساب می آید.در سال 1955 در لهستان به دنیا آمد.حاصل سالها همکاری وی با کارگردان بزرگ سینما، کیشلوفسکی برای او شهرت جهانی را به ارمغان آورد.آلبوو قطعاتی که برای فیلم های "زندگی دوگانه ی ورونیک" و "سه گانه ی آبی،سفید و قرمز" ساخت تاکنون بیش از دو میلیون نسخه فروش داشته است.موسیقی "زندگی دوگانه ی ورونیک" که نخستین بار در 1991 به بازار آمد موفق شد در سال 1992 جایزه ی صفحه ی طلایی را در فرانسه بدست آورد.در 1994 با همکاری شبکه ی بی.بی.سی برای سریال بیست و شش قسمتی و مستند" قرن جهانیان" که در بیش از سی کشور جهان نمایش داده شد،موسیقی ساخت."مرثیه ای برای دوستم" اولین اثر بزرگ اوست که به طور خاص برای اجرا و ضبط و نه به عنوان موسیقی فیلم ساخته است.وی این اثر را که در دوقسمت و در سال 1998 اجرا شد به عنوان یادبودی برای دوست و همکارش، کیشلوفسکی، به او اهدا کرد.از میان جوایزی که پرایزنر دریافت کرده است می توان به جایزه ی "خرس نقره ای" در 1997 از جشنواره ی فیلم برلین،دو جایزه ی جشنواره ی فیلم سزار فرانسه در 1995 (برای سه گانه ی قرمز) و دیگری در 1996 (برای فیلم الیزا)،سه جایزه از انجمن منتقدین لس آنجلس به عنوان بهترین آهنگساز سالهای 91 ،92 و 93 اشاره کرد.وی همچنین عضو انجمن فیلم فرانسه می باشد و در سال 92 جایزه ی وزارت امور خارجه آن کشور را به پاس موفقیتهای شایان او در بازنمایی فرهنگ لهستان در خارج از کشور، دریافت داشته است.
×
×
  • اضافه کردن...