رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'سوسن تسلیمی'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. سوسن تسليمي را همگي مي‌شناسيم. درباره‌اش مي‌گويند كه بهترين بازيگر زن تاريخ سينما و تئاتر ايران است. سوسن تسليمي در گفت‌و‌گو با "رو در رو" در مقام يك زن و نيز در مقام يك بازيگر زن درباره موي زن ايراني سخن مي‌گويد. سوسن تسليمي را با موهاي بلند و سياهش در نقش زن آسيابان در فيلم "مرگ يزدگرد" به خاطر بياوريد. زن آسيابان: او به آرزوي گريز از ما گريخت. ديگر چه بايدم گفت، هنگام كه شما جز نيروي ستم، هيچ باورتان نيست... البته بازيگر نقش زن آسيابان در فيلم "مرگ يزدگرد" بعدها خود نيز مجبور شد با آرزوي گريز از ستم‌هايي كه بر او مي‌رفت، بگريزد. تسليمي در سال ۱۳۶۶ و در حالي كه به گفته خودش در ايران «ممنوع‌الكار» شده بود به كشور سوئد رفت. او در مصاحبه با "رو در رو" مي‌گويد: «هميشه تاسف مي‌خورم از اين‌كه چرا نتوانستم كارم را در ايران ادامه بدهم. چرا كشورم وضعيتي نداشت كه نه‏تنها من، بلكه بسياري مانند من بتوانند در آن‏جا راحت كار كنند.» "چريكه تارا"، "مرگ يزدگرد"، "سربداران"، "ماديان"، "طلسم"، "باشو، غريبه كوچك" و "شايد وقتي ديگر" فيلم‌هايي هستند كه بخاطر بازي در هر كدامشان مي‌توان سوسن تسليمي را از بهترين‌ بازيگران تاريخ سينماي ايران دانست. سابقه كاري او در كشور سوئد نيز بسيار درخشان است. او در اين كشور يكي از اعضاي يازده نفره هيأت مشاوران اداره فرهنگ سوئد است و عضو هيأت مديره انستيتو فيلم سوئد، و نيز يكي از اعضاي هيأت مديره‏ مدرسه‏ عالي بازيگري استكهلم و استخدام در تئاتر ملي – سراسري سوئد به عنوان بازيگر و كارگردان. سوسن تسليمي قرار است سوم دسامبر به عنوان كارگردان، نمايشنامه "شب دوازدهم" اثر شكسپير را روي صحنه بزرگ تئاتر شهر استكهلم ببرد. او تنها بازيگر زن سينماي پس از انقلاب ايران است كه بدون حجاب در فيلمي به ايفاي نقش پرداخته است. او در فيلم‌هاي "چريكه تارا" و "مرگ يزدگرد" به كارگرداني بهرام بيضايي بدون حجاب بازي كرد. سوسن تسليمي مي‌تواند به خوبي درباره رابطه بين زن و موهايش صحبت كند. او در گفت‌وگو با "رو در رو" هم در مقام يك زن و هم در مقام يك بازيگر زن درباره موي زن ايراني سخن مي‌گويد. رو در رو: خانم تسليمي، شما به عنوان يك زن فكر مي‌كنيد چه‌رابطه‌اي بين زن و موهايش وجود دارد؟ چه اتفاقي براي يك زن مي‌افتد، وقتي او را مجبور كنند كه موهايش را بپوشاند؟ سوسن تسليمي: طبيعتا موي هر زني براي آن زن مهم است؛ عضوي از بدن اوست و ساختار بدن‏اش است. طبيعت، خداوند يا كسي كه ما را خلق كرده ، ما را با مو خلق كرده است. حالا بگذريم كه به دلايلي كساني بدون مو خلق مي‏شوند، اما در كل انسان با مو خلق شده است. همان‏طور كه با دماغ و ابرو و دست و پا خلق شده است. مو جزيي از بدن و جزيي از شخصيت ما است. مدل مويي كه انتخاب مي‏كنيم و اين‏كه موهاي‏مان كوتاه باشد، بلند باشد يا مدل ديگري باشد، جزيي از شخصيت دروني ماست. موي زن ارتباط زيادي با شخصيت زن دارد. مسئله مو در شخصيت انسان‏ها تاثير زيادي دارد. به همين دليل پذيرش حذف آن براي انسان خيلي مشكل است. به نظر من، هيچ دولتي در هيچ جاي دنيا حق ندارد در اين مسئله‏ي بسيار خصوصي دخالت كند و در ارتباط با آن تصميم بگيرد. متاسفانه اين مسئله مربوط به كشورهايي مي‏شود كه بنابر روحيه‌شان مي‏خواهند همه را يك‏شكل و يك رنگ بكنند. چنان‏چه در چين و در آغاز انقلاب اين كشور هم به همه‏ي مردم يونيوفورم دادند. در چنين كشورهايي مي‏خواهند همه يك شكل باشند و يك‏جور فكر كنند و گوناگوني وجود نداشته باشد. برگرديم به مسئله مو و اهميت آن براي يك بازيگر سينما. ديده نشدن موي يك بازيگر زن، چه‌قدر روي توانايي‌هاي آن بازيگر مي‌تواند تاثير بگذارد؟ براي من مسئله‏ پوشاندن يا نپوشاندن مو در سينما، در نفس خود مهم نيست؛ اين به نقش بازيگر مربوط مي‏شود. يعني اگر قرار باشد من نقشي را بازي كنم كه بر مبناي آن نقش ضروري باشد كه موها ديده نشوند، مي‏پذيرم و آن را درست مي‏دانم. چنان‏كه در سينماي جهان هم به همين ترتيب است. مثلاً من وقتي در جايي نقش يك راهبه را بازي مي‏كنم، موهاي يك راهبه پوشيده است. در اين صورت براي من هيچ اشكالي ندارد كه موهايم را بپوشانم. چون به نقش مي‏خورد و ضروري و مناسب است. اما اگر به من نقش يك زن كارمند معمولي در ايران را بدهند، طبيعي است كه در كوچه و خيابان بر مبناي قانون، روسري بر سر داشته باشم، اما اين‏كه اين زن در خانه هم با روسري راه مي‏رود و با روسري مي‏خوابد، مشكل روحي و رواني عجيبي براي بازيگر ايجاد مي‏كند كه نمي‏تواند آن نقش را بازي كند. مثلاً يكي از مشكلات من در فيلم "شايد وقتي ديگر"، با اين كه نقش بسيار زيبا و درستي بود، اين بود كه دائم به خودم مي‏گفتم، چرا وقتي من دارم در خانه راه مي‏روم، بايد اين روسري سرم باشد. اين‏جا كه كسي نيست، اين‏جا كه آدم غريبه‏اي نيست. طبق قانون، همه‏ خانم‏ها در خيابان بايد روسري سر كنند و اين مسئله در فيلم هم به‏طور طبيعي جا مي‏افتد. چون قانون است، مي‏شود آن را توجيه كرد. اما در خانه قابل توجيه نيست. به همين دليل، نوعي تضاد روحي براي بازيگر ايجاد مي‏شود كه بيشتر به روسري فكر مي‏كند تا به نقش‌اش‏. يعني مرتب بايد با خودش بجنگد كه به روسري فكر نكند و اين فكر را از سرش به‏در كند.
×
×
  • اضافه کردن...