جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'سفرنامه ناصرخسرو'.
1 نتیجه پیدا شد
-
ابتدا مروری بر قسمتی از متن: صفت شهر مصر و لایتش آب نیل از میان جنوب و مغرب می آید و به مصر می گذرد و به دریای روم می رود و آب نیل چون زیادت می شود دوبار چندان می شود كه جیحون به ترمذ و این آب از ولایت نوبه1 می گذرد و به مصر می آید و ولایت نوبه كوهستان است و چون به صحرا رسد ولایت مصر است و سرحدش كه اول آنجا رسد اسوان می گویندو از مصر تا آنجا سیصد فرسنگ باشد و بر لب آب همه شهرها و ولایتهاست و آن ولایت را «صعیدالاعلی» می گویند و چون كشتی به شهر اسوان رسد، از آنجا برنگذرد چه آب از دره های تنگ بیرون می آید و تیز می رود و از آن بالاتر سویی جنوب ولایت نوبه است و پادشاه آن زمین دیگر است و مردم آنجا سیاه پوست باشند و دین ایشان ترسایی2 باشد و بازرگانان آنجا روند و مهره و شانه و بسد3 برندو از آنجا برده آورند. و به مصر، برده یا نوبی باشد یا رومی4 و دیدم كه از نوبه گندم و ارزن آورده بودند هر دو سیاه بود و گویند نتوانسته اند كه منبع آب نیل را به حقیقت بدانند و شنیدم كه سلطان مصر، كس فرستاد تا یك ساله راه بر كنار نیل رفتند و تفحص كردند هیچ كس حقیقت را ندانست الا آنكه گفتند كه از جنوب كوهی می آید كه آن را «جبل القمر» گویند. و چون آفتاب به سر سرطان5 رود آب نیل زیادت شدن گیرد. از آنجا كه به زمستانگه6 قرارداد بست اَرَش7 بالا گیرد چنانكه به تدریج روز به روز می افزاید و به شهر مصر، مقیاسها و نشانها ساخته اند و عاملی باشد به هزار دینار معیشت8 كه حافظ آن باشد كه چند می افزاید. و از آن روز كه زیادت شدن گیرد، منادیان به شهر اندر فرستد كه ایزد ـ سبحانه و تعالی ـ امروز در نیل چندین زیادت گردانید و هر روز گویند چندین اصبع9 زیادت شد. و چون یك گز تمام می شود آن وقت بشارت می زنند و شادی می كنند تا هجده ارش برآید و آن هجده ارش معهود ایت، یعنی هر وقت كه از این كمتر بود، نقصان گویند و صدقات و تذرها كنند و اندوه و غم خورند و چون از این مقدار بیش شود شادیها كنند و خرمیها نمایند. و تا هجده گز بالا نرود خراج سلطان بر رعیت ننهند. و از نیل جویهای بسیار بریده اند و به اطراف رانده و از آنجا جویهای كوچك برگرفتهاند یعنی از آن انهار و بر آن دیه ها و ولایت هاست و دولابها ساخته اند چندان كه حصر و قیاس آن دشوار باشد و همه دیه های ولایت مصر بر سر بلندیها و تلها و به وقت زیادت نیل همه آن ولایت در زیر آب باشد دیه ها از این سبب بر بلندیها ساخته اند تا غرق نشود و از هر دیهی به دیهی دیگر به زورق روند. و از سر ولایت تا آخرش سكری10 ساخته اند از خاك كه مردم بر سر آن سكر روند یعنی در جنب نیل و هر سال ده هزار دینار مغربی از خزانه سلطان به دست عاملی معتمد بفرستد تا آن عمارت تازه كنند و مردم آن و لایت همه اشغال ضروری خود ترتیب كرده باشد آن چهار ماه كه زمین ایشان در زیر آب باشد و در سواد11 آنجا و روستاهاش هر كس چندان نان پزد كه چهار ماه كفاف وی باشد و خشك كنند تا به زیان نشود. و قاعده آب، چنان است كه از روز ابتدا چهل روی می افزاید تا هجده ارش بالا گیرد و بعد از چهل روز دیگر برقرار بماند و هیچ زیاده و كم نشود و بعد از آن بتدریج روی به نقصان نهد به چهل روز دیگر، تا آن مقام رسد كه زمستان بوده باشد و چون آب كم آمدن گیرد مردم بر پی آن می روند و آنچه خشك می شود زراعتی كه می خواهد می كنند و همه زرع ایشان صیفی و شتوی12 بر آن كیش13 باشد و هیچ آب دیگر نخواهد. و شهر مصر میان نیل و دریاست و نیل از جنوب می آید و روی به شمال می رود در دریا می ریزد. و از مصر تا اسكندریه سی فرسنگ گیرند و اسكندریه بر لب دریای روم و كنار رود نیل است و از آنجا میوه بسیار به مصر آورند به كشتی و آنجا مناره ای است كه من دیدم آبادان بود به اسكندریه و بر آن مناره آینه ای حراقه14 ساخته بودند كه هر كشتی رومیان از استنبول بیامدی، چون به مقابله آن رسیدی آتشی از آن آینه در كشتی افتادی و بسوختی و رومیان بسیار جد و جهد كردند و حیلتها نمودند و كس فرستادند و آن آیینه بشكستند و به روزگار حاكم، سلطان مصر، مردی نزدیك او آمده بود و قبول كرده كه آن آیینه را نیكو ساز كند چنانكه به اول بود حاكم گفته بود. حاجت نیست كه این ساعت خود رومیان هر سال زورمال می فرستند و راضی اند كه لشكر ما نزدیك ایشان نرود و سربسر بسنده است. از آن عمودهای سنگین15 ـ كه صفت16 آن مقدم كرده ایم ـ افتاده باشد و آن دریا همچنان می كشد تا قیروان17 و از مصر تا قیروان صد و پنجاه فرسنگ باشد (سفرنامه ناصرخسرو به كوشش دكتر سیاقی ص 71- 68) 1- نوبه: ایالتی است در شمال شرقی سودان (معین) 2- ترسایی: مسیحی 3- بسد: مرجان 4- در قدیم كه برده فروشی رواج داشت برده های سیاه را از افریقا می آورند و برده های سفید را از روم «خاقانی» برده سیاه را «جوهر» و برده سپید را «لالا» می نامد و شب و روز را به آنها تشبیه كرده است. روز و شب را كه به اصل از حبش و روم آزند پیش خاتون عرب جوهر و لالا ببیند و نیز گفته است قیصــــر از روم نجـــــــاشی از حــــــــــبش بـــر درش فیــــــروز و لالا دیــــده ام (گزیده اشعار خاقانی، دكتر ضیاءالدین سجادی ص 192- 33) 5- سرطان: خرچنگ، نام برج چهارم از دوازده برج فلكی، تیرماه 6- زمستانگه: فصل زمستان 7- ارش: فاصله آرنج تا سرانگشتان (در حدود نیم متر) 8- هزار دینار معیشت: با هزار سكه طلا حقوق 9- اصبع: انگشت 10- سكر: بند آب، دیواره و مرز كنار رودخانه 11- سواد: آبادی اطراف شهر، حومه شهر 12- صیفی و شتوی: تابستانی و زمستانی 13- كیش: روش، شیوه 14- حراقه: سوزاننده 15- عمودهای سنگین: ستونهای سنگی 16- صفت: وصف، توصیف 17- قیروان: ولایتی است در لیبی در حدود كشور مصر به مساحت 697300 كیلومتر مربع منطقه ای است صحرایی، دارای واحه های فراوان....(معین) _____________________________________________________________________________________________________________________________________ سبك شناسی 1- واژه های فارسی در سفرنامه به مراتب بیشتر از لغات عربی است و تعداد لغات عربی به حدود 20 درصد می رسد. 2- واژه های كهن فارسی كه در سده های بعد مهجور است در سفرنامه كم دیده می شود 3- متن سفرنامه به زبان محاوره ای فارسی از همه متون كهن نزدیكتر است و به نظر می رسد سبب آن است كه معمولاً مسافر هنگام سفر از خاطرات خود یادداشت بر می دارد و بعد این یادداشتها بهمان صورت ثبت شده یا با تغییر اندك تدوین می شود و در نتیجه معمولاً انشا كتب خاطرات و سفرنامه به زبان محاوره نزدیك است و كمتر مصنوع و متكلف است. مرحوم بهار معتقد است كه «سفرنامه» به سبب سهل بودن و مطلوب بودن نزدیك خلق بیش از دیگر آثار منثور ناصرخسرو دست به دست گشته و در نتیجه چون بیشتر استنساخ شده تصرف كاتبان هم در آن بیشتر بوده است(سبك شناسی بهار، جلد 2، ص 152) 4- ویژگیهای سبك نثر قرن چهارم و پنجم نظیر استعمال: اندر ایدون، همی، یاء، استمراری و نظایر آن در سفرنامه ناصرخسرو دیده نمی شود یا بسیار نادر است 5- استعمال «صفت» به جای كلمه «وصف» 6- از ویژگیهای نثر سفرنامه ایجاز آن است با آنكه سفر هفت ساله ناصرخسرو متضمن بسیاری نكته ها از مشاهدات اوست و سفرنامه حاوی اطلاعات ذیقیمت و عمیقی از جهان قرن پنجم هجری است اما حجم سفرنامه به نسبت محتوای آن، محدود و مختصر است و این ایجاز نیز از ویژگیهای این اثر ارزشمند است. منبع