جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'سرنوشت زباله'.
1 نتیجه پیدا شد
-
سرنوشت زباله و بازيافت در تهران دگرگون شده است
sookut پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در آلودگی پسماند
از زبالهگردي و گاري نمکي تا مجتمع بازيافت آرادکوه سرنوشت زباله و بازيافت در تهران دگرگون شده است بازيافت هم در تهران تاريخي است و قدمتي ديرينه دارد. از سال1286شمسي تا به امروز، دورههاي متفاوتي را گذرانده، مديران زيادي را به خود ديده و با سيستمهاي مختلفي اجرا شده است. اما قديميترين آن که امروز نيز هنوز آثارش باقيمانده در جنوبيترين بخش تهران منتظر است تا تبديل به موزه بازيافت شود.به گزارش شهرنوشت، نخستين مرکز بازيافت پسماند آلي در جنوبيترين منطقه تهران است؛ مخازني که مدتهاست غيرفعالشده و به گفته عليرضا جهانبگلو، معاون امور مناطق سازمان پسماند، قرار است تبديل به موزه شود تا دانشجويان از آن بازديد کنند؛ مخازني هستند عظيمالجثه در سولهاي به مساحت 1830متر با ديوارههاي اکسيد شده که خانه روباهها و مرغهاي مينا شدهاند.بيرون از سوله بازيافت بوته گل و درخت آنقدر فراوان است که تصور اينکه روزي اينجا مرکز اجتماع زباله بوده مشکل بهنظر ميرسد. به گفته جهانبگلو، اين مخازن از حدود سال1351 تا 1362 فعال بودهاند، اما بعد مسئولان به اين نتيجه رسيدند که استفاده از اين مخازن مقرون بهصرفه نيست، پس آنها را غيرفعال کردند. در آن زمان اين مخازن از کشور انگلستان وارد شدند؛ دستگاههايي که منطبق با فرهنگ مردم آن کشور ساخته شده بودند. تحقيقها نشان داده است که تنها 30درصد زباله توليدي مردم انگلستان تر است، بنابراين آنها هنگام بازيافت زبالههاي خود با اين دستگاه، به اجبار با آبپاشهاي مخصوص زبالههايشان را خيس ميکردند، اما در ايران عکس اين موضوع اتفاق ميافتد. آنقدر مقدار زباله تر ايرانيها زياد است که باعث تخريب اين دستگاهها ميشود، پس لازم شد دستگاههاي ديگري تهيه شود و مراکز بازيافت نيز تغيير کنند. از زمان تشکيل اداره بلديه در شهر تهران در سال 1286، جمعآوري زباله و نظارت شهر يکي از وظايف اصلي آن اداره بود. در آن سالها زبالهها توسط کارگران جمعآوري و در محلهايي در سطح شهر تلنبار شده و سپس به وسيله اسب و قاطر به حومه شهر منتقل و تخليه ميشدند. در سالهاي بعد وسيله انتقال زباله به گاري تبديل شد که توسط اسب يا قاطر کشيده ميشد.با ورود خودرو و کاميون، کاميونهايي براي حمل زباله به کار گرفته شدند. گرچه تخليه و دفن زباله کم و بيش در اطراف تهران ادامه داشت اما از سال 1355 تهران داراي 2 مرکز دفن اصلي شد که يکي مرکز دفن آبعلي در شمال شرق تهران بود و ديگري ابتداي جاده قديم قم قرار داشت. در سال1349شهرداري تهران براي بهينهسازي مديريت زباله، احداث کارخانهاي را به منظور بازيافت پسماندهاي آلي و تبديل آنها به کمپوست در دستور کار خود قرار داد. اين کارخانه با ظرفيت پذيرش روزانه 500تن زباله احداث و در سال1351 راهاندازي شد. براي مديريت اجرا و راهبري اين کارخانه تشکيلاتي ايجاد شد که بعدا به اداره کود گياهي تبديل و مديريت بازيافت و دفن زباله در تهران را عهده دارد شد.مرکز دفن آبعلي در سال1368، به علت برخي عوارض زيستمحيطي تعطيل شد و از آن تاريخ، مرکز دفن زبالههاي شهر تهران منحصر به مرکز دفن کهريزک شد که به مرکز دفن آرادکوه تغيير نام يافت و مرکز دفن آبعلي منحصر به دفع پسماندهاي ساختماني و عمراني شد. از سال1368 چهارديواريهايي که در سطح شهر براي انباشت زباله در نظر گرفته شده بودند به تدريج به 14 ايستگاه انتقال تبديل شدند. در اين روش جديد زبالهها بهوسيله خودروهاي باربر سبک جمعآوري و به ايستگاههاي انتقال، حمل و در ايستگاههاي مذکور در کاميونهاي بزرگ «سمي تريلر» تخليه ميشوند و سپس سمي تريلرها زبالهها را به مرکز پردازش و دفن زباله منتقل ميکنند. به اين ترتيب تحولي در سيستم جمعآوري و حمل زباله ايجاد شد. در سال1372 احداث يک کارخانه بازيافت مواد عالي و توليد کمپوست در دستور کار قرار گرفت که عمليات احداث آن در سال1377 به پايان رسيد و راه اندازي شد. زبالهکاوها، نخستين همکاران غيررسمي بازيافت اجداد زبالهکاوها سالها پيش از انقلاب به ايران آمدند و در بيرجند ساکن شدند. آنها سالها پيش به تهران آمدند تا تنها در ازاي مبلغي اندک در ماه، زبالهها را تفکيک کنند. زبالهکاوها تنها کساني نبودند که شخصا مواد قابل بازيافت را جمع ميکردند. آواي نمکيها را به خاطر داريد؟ همانهايي که صبح خيلي زود همراه با گاريدستي خود يا سوار بر يک وانت بار ميآمدند، در مناطق شهر مستقر ميشدند، فرياد ميزدند: «نمکيه» و در ازاي نانخشک به مشتريان خود نمک ميدادند. خانه بيشتر آنها در حلبيآباد تهران بود. نواي «آهن قراضه، آلومينيوم کهنه، مس کهنه ميخريم» را چطور؟ حتما آنها را هم به خاطر داريد، اينها نخستين گروه از افرادي بودند که شخصا مواد قابل بازيافت را با شيوههاي مختلف جمع آوري ميکردند و به مراکز بازيافت ميرساندند. سالها بعد شهرداري به اين نتيجه رسيد که ميتواند از اين افراد در مسير فرهنگسازي استفاده کند، بنابراين اواخر دهه60 آنها را ساماندهي کرد و با طرح کيسه زباله آبي و زرد آنها را به در خانههاي ما فرستاد؛ اما اين طرح نتيجه لازم را نداد. اين بار شهرداري طرح تفکيک از مبدا را آغاز کرد و موتور سهچرخه جاي گاري قديمي نمکيها را گرفت تا همان آدمها اين دفعه با شکل و شمايلي ديگر پسماندهاي خشک را جمع کنند که به گفته مسئولان اين بخش، در حال حاضر بيشتر اين افراد که تحت پوشش شرکتهاي خصوصي فعاليت مي کنند، بيمه هستند و حداقل حقوق ماهانهاي که وزارت کار تعيين کرده را دريافت ميکنند. سرنوشت زبالهها از آنجا که 2 نوع زباله، يعني تر و خشک وجود دارد و همه شهروندان زبالههاي خود را از مبدا تفکيک نميکنند، زبالههاي تر پس از رسيدن به کهريزک وارد خطوط پردازش شده و زبالههاي خشک ارزشمند از آن جدا ميشود، سپس زباله تر باقيمانده به سايت تخمير رفته هوادهي شده و تبديل به کمپوست درشت دانه ميشوند. کمپوست درشت دانه در آنجا به خطوط پالايش که کمپوست را به درجه يک و درجه 2 تبديل ميکند وارد ميشود و درصورت وجود مشتري به مصارف کشاورزي ميرسد. به گفته او سرنوشت زباله خشکي که از مبدا تفکيک شد، متفاوت است. زباله خشک يا از در خانهها جمع آوري ميشود يا به ايستگاههاي بازيافت که در سطح نواحي وجود دارد داده ميشود و يا کنار خيابان رها شده و معمولا مورد هجوم زبالهکاوها قرار ميگيرد که در نهايت باز هم به سيستم بازيافت بازميگردد. بعد از جمعآوري زباله خشک اين زبالهها به ايستگاههاي مياني در هر منطقه شهرداري منتقل ميشوند که در آنجا انواع آنها اعم از شيشه، پلاستيک و کاغذ از هم تفکيکشده، بستهبندي ميشوند و درصورت وجود مشتري به کارخانههايي که براي توليدات خود از مواد اوليه بازيافتي استفاده ميکنند فرستاده ميشوند. آرادکوه کجاست؟ اين مرکز در جنوب شهر کهريزک و ابتداي جاده تهران- قم واقع شده است. اين مرکز با مساحتي نزديک به 1400هکتار از سال1335 پذيراي پسماند شهر تهران است. با توجه به آمارهاي موجود هر روز بهطور متوسط 7هزار و 400تن پسماند وارد اين مرکز ميشود. زبالههاي وارد شده به اين مرکز، پس از وزنشدن يا براي طرحهاي پردازش پسماند و توليد کمپوست به واحدهاي بازيافت و پردازش مجتمع آرادکوه هدايت شده و يا به تراشههاي مرکز دفن منتقل و دفن ميشوند.