جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'سال،بیشینه،نفت'.
1 نتیجه پیدا شد
-
نويسنده: محمدعلي موحد در قلمرو وسيع سرزمين كهن ايران كه مرزهاي آن از سوي شرق تا سرزمين سند وماوراي رود آمويه وازغرب تاكشورهاي سارد و مصر كشيده ميشده چشمه هاي نفتي بسياري برروي زمين جاري بود. مردم اين سرزمين بي آنكه منتظر كشف روش جديد استخراج نفت درآمريكا باشندازاين ثروت خداداد كه دردسترس آنان قرار گرفته بود به طرق مختلف استفاده ميكردند. كاوش هايي كه درنواحي جنوب غربي ايران بعمل آمده نشان ميدهد كه مردم آن سامان درحدود پنج، شش هزار سال پيش قير را درابنيه وساختمانها بكاربرده وهم ازاين ماده براي سوار كردن قطعات جواهروبهم پيوستن اجزاي ابزارها واندودن بدنه خارجي زورقها و ظروف سفالين وغيره استفاده كرده اند . مذهب رسمي ايران پيش ازاسلام كيش زردشتي بود. تعاليم اين مذهب،آتش را بعنوان مظهر اهورا مزدا كه روح خير و شادي است تقديس كرده وايرانيان براي تعظيم وتكريم آن آتشگاه هايي درسرتاسركشور داير نموده بودند. برخي ازاين آتشگاه ها بدون احتياج به چوب و هيزم بطوردايم مشتعل بودندوبه اين جهت آنان را" ”آتش جاويدان"“ مي خواندند. بزرگترين ومقدس ترين اين آتشگاه ها آتشكده آذرگشسب بودكه محل آن درجنوب آذربايجان درشهرشيزكه مورخين يوناني آن را گيزكا ناميده اند واقع بود. ازوصفي كه درباره اين آتشگاه ها شده است بخوبي ميتوان فهميدكه آنها رابرروي منابع طبيعي گازنفت بنا نهاده بودند. آتشكده آذرگشسب تا چند قرن بعدازاسلام هم روشن وبرقراربود وابودلف مسعرابن المهلهل جهانگردكه دراوايل قرن چهارم هجري ازآن ديدن كرده چنين ميگويد: "”هفت صدسال است كه اين آتشگاه روشن است ليكن اثري ازخاكستردرآن مشهود نيست وشعله آن هرگزفرونمي نشيند" “. درنقاط ديگري ازايران هم مانندفارس، خراسان وقم ازاين آتشگاه ها وجود داشته است وايرانيان معتقد بودندكه اين آتشگاه ها با آتشگاه آذرگشسب آذربايجان ارتباط دارند. محل اين آتشگاه كه اكنون به نام "” تخت سليمان “" معروف است درمنطقه افشارآذربايجان درشمال شرق آباديي به نام تكاب واقع شده است واز شمال غرب به مراغه واروميه وازجنوب شرق به زنجان محدوداست. سالها پيش گروهي ازباستان شناسان درآنجابه حفريات پرداخته اند. درزمان مغولان درمحل آتشگاه مسجدي بنا شده و ظاهرا آتشگاه ازچندي پيش ازآن تاريخ خاموش بوده است. آتشگاه باكو، تا همين اواخرفروزان بوده است. ناصرالدين شاه كه حدودنودسال پيش، از اين آتشگاه ديدن كرده، در توصيف آن چنين ميگويد: "” عمارتي است مربع ودروسط آن عمارت به طرزگنبد، طاقي بنا شده است كه چهارطرف آن باز است. وسط گودالي است كه آتش ازوسط آن بيرون ميآيد. اطراف حجرات است، ازهرحجره منفذي تعبيه نموده اند كه آتش ازميان آن بيرون مي آيد، يعني هروقت بخواهند كبريتي روشن كرده ودرمحاذي آن منفذميگيرند. هوائي كه خارج ميشود مشتعل ميگردد. درصحراي اطراف به مساحت چهارهزارزرع مربع تقريبا تمام زمين مشتعل است. يك نفر هندي گجراتي دراين معبدبود. به طرزآتش پرستان نمازخواندوطرزنمازاوبه اين قسم بودكه با لباس سفيد مخصوص روبه مشرق ايستاده زنگ كوچكي به دست راست گرفته، دعايي ميخواندودوسه مرتبه ركوع ميرفت ومتصل دربين نمازآن زنگ كوچك را حركت ميداد .“ جغرافي نويسان قديم نيزمانند ياقوت حموي و محمد ابن ذكرياي قزويني وجود قطعه زميني رادراين منطقه كه دائما مشتعل بوددركتابهاي خود قيدكرده اند.استفاده ازموادنفتي اززمانهاي قديم درميان ايرانيان متداول بوده است. نفت سفيدرا معمولا به عنوان دارو مصرف ميكردندوهمچنين موميا راكه ازتركيبات مواد نفتي است به عنوان يكي ازگرانبهاترين وموثرترين داروها براي علاج شكستگي استخوان وشفاي بيماري هاي ديگربكار مي بردنددرجنگها نيز ازخاصيت قابل اشتعال بودن نفت استفاده ميكردندودراين باره اطلاعات زيادي ضمن روايات هردوت و پلوتارك وديگر مورخين ميتوان يافت. وقتي رومي ها قلعه پترا (petra) رادرلاذقيه(lazique) محاصره كردند، ايرانيها به روايت پركوپ(procope) ظروفي محتوي گوگردو قيرونفت برسردشمن مي ريختند. عربها استعمال نفت رادرجنگها از ايرانيان وروميان يادگرفتند. نفت را معمولا درداخل ظروفي كه قاروره ناميده مي شد آتش زده وبه سوي دشمن پرتاب ميكردند، حتي درزمان حكومت امويان وقتي سردارخونخوارآنان حجاج بن يوسف شهر مقدس مكه را محاصره نمود ظاهرا از نفت مشتعل براي به زانودرآوردن حريف سرسخت وشجاع خود عبداله بن زبير استفاده كرد ودرنتيجه قسمتي ازخانه كعبه دستخوش حريق گشت. صنف "” نفت انداز“ درميان سپاهيان، دسته تخصصي جداگانه اي بودند كه آنان رانفطي يا نفاط يا زراق ميناميدندو عمل آنان" ”صناعه النفط“ خوانده ميشدوظاهرا اين نفاطها لباسهاي مخصوصي داشته اندكه آنها را ازآتش حفظ ميكرده است.درجلد چهارم كتاب الاغاني آمده است كه چون هارون الرشيد با روميان مي جنگيد نقفور(( nicephore هيزم فراواني فراهم آوردوآتش درآن زد ليكن محمد ابن يزيد نامي ازسپاهيان هارون كه " لباس النفاطين" برتن داشت ازآن نهراسيد ودردرون آتش رفت.بعدها كه فنون جنگي ترقي كردمواد نفتي را با ماشينهاي مخصوصي كه نفاطه ياچرخ يا مدافع يا مكاحل وغيره خوانده ميشد به سوي دشمن پرتاب مي كردند. ظاهرا هندي ها با بكاربردن نفت درجنگ آشنا نبودند. درشاهنامه آمده است كه اسكندرچون خواست به هند لشكر كشدبراي مقابله با پيلاني كه درسپاه هندوستان بودندتدبيري انديشيد به اين توضيح كه اسبي ازآهن بساختندودرون آن را با نفت بياكندند. پس آن راآتش زدندودرميان سپاهيان هندرها كردندو پيلها ازديدارآتش رم كرده سپاه هندرا دستخوش بي نظمي واغتشاش ساختند . به اسب وبه نفت آتش اندرزدند همه هنديان دست برسرزدنــــد مطابق روايت مورخين درصدراسلام هم كه لشگرعرب به فرماندهي محمد ابن قاسم به سند حمله كردندازنفت استفاده نمودندوحقله هاي آتش بازي روي پيلهايي كه پيشاپيش سپاهيان دشمن مي آمدند انداختندوآنها وحشت كرده وبه سوي آب گريختندوصف سپاهيان رادرهم ريختند. درعجايب المقدور ابن عربشاه آمده است كه چون سپاهيان تيمورلنگ دربرابرپيلان سپاه هندقرارگرفتند." ”تيمور بفرمودتا پانصدشتررمنده آوردندوريسمان هاوفيتيله هاي به روغن آلوده دردرون ني ها نهاده شتران رابدان گرانبار كردندوپيشاپيش سواران برآمدند. چون دوصف به يكديگر پيوست آتش درنيها برافروختند ودربرابرپيلان فرستادند“. " نادرشاه افشار نيز درجنگ كرنال براي رماندن پيلهاي قشون خصم از همين تدبير استفاده نمود مورخين مخصوصا تصريح كرده اندكه هنديان ازاستعمال نفت درجنگها اطلاعي نداشتند ( لم يكن اهل الهند يعرفون المدافع والمكاحل والبنديقات).همچنين ازنفت درجشنهاومراسم آتش بازي وغيره استفاده مي شدوتعبيرنفت بازي "” اللعب بالنفط“ ناظربه اين مطلب است.ابن بطوطه جهانگرد نامي اسلامي كه در اوايل قرن هشتم هجري به بغداد مسافرت كرده از گرمابه هاي آن شهر تعريف زياد نموده ميگويد داخل گرمابه ها تا ارتفاع نيمه ديوارها به قيرمطلي شده وبه شكل مرمرسياه درآمده بود . ابن بطوطه ميگويد كه اين قيرهارا ازچشمه اي كه دربين دوشهركوفه وبصره واقع بود استخراج ميكردندونيزاز شرحي كه جهانگردمذكوردرباره " ”قياره“ بين تكريت وموصل نوشته برمي آيد كه استخراج قيرو استفاده ازآن براي ابنيه وساختمانها درآن زمان بسيارمعمول ومتداول بوده است. يكي ازعلماي معروف نحوبه نام ابو عبدالله ابراهيم بن محمد بن عرفه واسطي كه اهل واسط عراق بود ظاهرا در خانواده اي كه ارتباط ومناسبتي با نفت داشته بوجودآمده وبه همين جهت به "” نفطويه“ "بروزن "”سيبويه“" معروف گرديده و اودرقرن چهارم هجري مي زيسته است . نفت گاهي درمجازات ها نيزبكاربرده شده واز جمله عارف نامدار وپرشوروگرم سخن " ”عين القضاه همداني“ " را كه دراواسط قرن ششم هجري مي زيسته است به قول مشهور به وسيله نفت آتش زده وسوخته اند. ميگويند عين القضاه خود آگاه بود كه چنين بلايي برسراوخواهد آمدو شعري لطيف به او نسبت ميدهندكه گفته است : ما مرگ وشهادت ازخداخواسته ايم وآن هم به سه چيز بي بها خواسته ايم گردوست چنين كندكه ما خواسته ايم ما آتش ونفت وبوريا خواسته ايم داستان نفت به روايتي كه تاريخ برما فرو مي خواند ازجهاني ديگراست وآنچه دراين روزگار به چشم خويش شاهد جريان آن هستيم ازجهاني ديگراينك چون نام نفت ميبريم سخن ازماده اي درميان است كه سرنوشت جهان و جهانيان، وابسته به بدان است. ماده ايكه درزندگي امروزين آدميان، شايد پس ازهواوآب، موثرتروضروري ترازهر چيزديگراست . زندگي ماشيني امروزي مرهون نفت است و اين مهمترين و بزرگترين منبع نيرووموثرترين وسيله گردش چرخهاي اقتصاد و صنعت دنياي ماست . پاورقي : 1- سفرنامه ابودلف كه توسط محقق عاليقدرشادروان پرفسور وليدي طوغان در كتابخانه آستان قدس مشهد پيداشديك بارتوسط خود اووبارديگربا تصحيحات وتوضيحات پروفسورمينورسكي خاورشناس معروف توسط وزارت فرهنگ مصروبارسوم توسط خاورشناس شوروي درمسكو به چاپ رسيده است. ترجمه فارسي آن نيز بقلم آقاي ابوالفضل طباطبايي انجام وتوسط انجمن كتاب منتشر شده است . 2- به نقل اعتماد السطنه درمراه البلدان جلداول صفحه 153 ظاهرا اين آتشگاه تا سال 1880 همچنان فروزان بوده و درآن سال براثر ايجاد پالايشگاهي درنزديكي آن خاموش گشته است . 3- ياقوت ، مجمع البلدان ، جلد اول صفحه 328 ذيل كلمه باكويه . 4- مثلا خواندميردرداستان حمله آل بويه به فارس ميگويد: مظفرابن ياقوت حاكم فارس فرمان داد.تاپيادگان پيش رفته آتش درقاروره هاي نفت زدند ( روضه الصفا مجلد چهارم صفحه 144 چاپ تهران كتابخانه مركزي ) 5- مقريزي المواعظ والاعنبارجلددوم صفحه 195: "” اعدا السلطان الناصرقلاوون حمله بحريه لغزوجزيره ارواد (رودس )وجهزت الشواني بالعددوالسلاح والنفطيه والازوده“ " شواني جمع شونه به معني جهازجنگي وازوده جمع زادبه معني توشه است . 6- مقريزي، سلوك جلد اول: "” يعلمان صناعته النفط “ 7- آقسرائي، مسامره الااخبارصفحه 299 " نه به عراده آتش اندوزونه به نفاطه چون برق جهانسوز تداركي ممكن شد " 8- براي اطلاع از موارد استعمال اين اصطلاحات مراجعه شودبه حواشي كاتريمربه جامع التواريخ رشيدي،از صفحه 132 به بعد . 9- تاريخ حيدررازي نسخه خطي كتابخانه سلطنتي برلن صفحه 712 ( به نقل كاتريمردرحاشيه جامع التواريخ رشيدي) 10- عجايب المقدور ترجمه فارسي آقاي نجاتي چاپ بنگاه ترجمه و نشر كتاب صفحه 102 11- حكايت سعدي درگلستان كه هندويي نفت اندازي همي آموخت. يكي گفت تراكه خانه نئين است بازي نه اين است، به همين موضوع اشاره ميكند. اين حكايت درعين حال كنايتي است ازبيگانه بودن هندويان با نفت واستفاده ازآن . 12- سفرنامه ابن بطوط ترجمه محمد علي موحدچاپ دوم صفحه 241 255 برگرفته ازكتاب نفت ما و مسائل حقوقي آن تاليف محمد علي موحد با اندكي تلخيص.