رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'زنان شاعر برای پاییز سرودند'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. masi eng

    زنان شاعر برای پاییز سرودند

    [h=1] زنان شاعر برای پاییز سرودند [/h] جمعي از زنان شاعر عضو جمعيت "زنان شاعر ايران" به مناسبت شروع فصل پاييز با ذوق و طبع شاعرانه و زنانه‌شان، شعری دسته‌جمعی سرودند. جمعي از زنان شاعر عضو جمعيت "زنان شاعر ايران" به مناسبت شروع فصل پاييز با ذوق و طبع شاعرانه و زنانه‌شان، شعری دسته‌جمعی سرودند. به گزارش مهرخانه، لیلا احمدی، محدثه الماسی، نگین ایمانی‌زاده، فلورا تاجیکی، عطیه السادات حجتی، شیرین خسروی، لیلا دادراست، محبوبه راهپیما، پاییز رحیمی، صدیقه عظیمی‌نیا/ حدیث لزر غلامی، شیوا فرازمند، مرضیه فرمانی، نگین فرهود، مهناز فرهودی، فاطمه قائدی، لیلا محمودی، عالیه مهرابی، نغمه مستشارنظامی، کبری موسوی، معصومه لمسو و پونه نیکوی؛ با همراهی یکدیگر شعری در وصف پاییز سرودند که متن آن به شرح زیر است: برگ در برگ، بغض کرده درخت شاخه در شاخه شور و فریاد است با دهان شکفته می‌خندد چون اناری که در کف باد است بال در بال هم نسیم و درخت برگ‌ها را ردیف می‌بافند بر زمین نقش‌بسته فرش خزان ریز نقش و ظریف می‌بافند باغ پوشیده برتنش انگار شال و تن‌پوش زرد مخمل را باد برشانه‌های خود دارد بوی موهای خیس جنگل را شده زنبیل بادها لبریز جمعه بازار صبح پاییز است دل گل شور می‌زند بی تو خنده آسمان نمک‌ریز است می‌وزی مثل باد از هر سو خش خش برگ‌های تو در تو دست در دست هم روان شده‌اند آسمان و درخت زردآلو جنگل از حظ رنگ در برگش داده تن را به دست باداباد شاخه در رقص قرمزانه خود پیش پای دلم زمین افتاد ای غمت راز شاعرانگی‌ام با تو اندوه هم دل‌انگیز است نظم تقویم را به‌هم ‌زده‌ای بی تو حتی بهار پاییز است در هوایت چه حس نمناکی‌ست چه غزل‌خوانی غم‌انگیزی در خیالم نشسته‌ای وهنوز چای لب‌سوز دبش می‌ریزی! شب که کوتاه می‌شود در من وعده‌هایت بلند خواهد شد نیستی و تمام زندگی‌ام به خیال تو بند خواهد شد گرچه پیچیده لای گیسویت باز هم بادهای پاییزی ریشه‌ات محکم است و پابرجا به همین سادگی نمی‌ریزی می‌توانی شبیه من باشی باشکوه است برگ‌ریزانم دست در دست باد می‌رقصم زیر لبخندهای پنهانم سرخ، مثل شکفتن قلبم زرد، مثل طلایی رؤیا قصه‌ برگ‌های نارنجی در تپش‌های باد طوفان‌زا... مثل مرغی که در قفس باشد درگلویم ترانه زندانی‌ست اگر این رسم عاشقی باشد واقعیت چقدر بحرانی‌ست همه روزهاي بعد از تو ماه مهرم هواي كينه گرفت شربت مهرباني‌ات خشكيد عشق بعد از تو درد سينه گرفت مهرماهی شدم که دریا را در دهان نهنگ‌ها گم کرد من درختی شدم که برگش را زیر انبوه سنگ‌ها گم کرد مثل يك رنگ زرد مزمن بود متن پاييز در حواشي باد رفتنت مثل برگ خشكيده اول مهر، اتفاق افتاد! تکیه دادم به زندگی، اما مرگ محکم‌ترین طنابم بود برگ برگ از درخت افتادم کوچ تو آخرین عذابم بود من حواسم هنوز پرت تو بود دیدم انگار برگ‌ریزان شد هی خزان در خزان گره خورد و همه فصل‌ها زمستان شد می‌دوم بی‌جهت به هر سویی شاید این کوچه شما باشد در و دیوارهای خسته شهر کاش یک خانه آشنا باشد لحظه‌ها و دقیقه‌ها در من از صدای عبور لبریز است خش خش برگ‌های افتاده شهر در انحصار پاییز است من همان تک‌درخت پاییزم ریشه در خاک خسته‌ای دارم میوه‌هایم نچیده پوسیدند شاخه‌های شکسته‌ای دارم ریشه‌ام می‌رسد به تاکستان خوشه‌ها با اشاره‌ام مست‌اند چادرم را گرفته‌ام به خودم بادها تازیانه در دست‌اند ماه مهر است و ماه من رفته آسمان بي‌حضور او سنگ است حق بده برگ‌ها كه مي‌ريزد قاب عكس بهار دلتنگ است! پرده‌ها را کنار می‌زنم و آسمان از کلاغ، لبریز است برگ زردی می‌افتد از شاخه فصل دلتنگی است... پاییز است!
×
×
  • اضافه کردن...