جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'زبان دیوزدگی'.
1 نتیجه پیدا شد
-
زبان دیوزدگی کتاب «زبان باز، پژوهشی درباره زبان و مدرنیت» نوشته پژوهشگر نام آشنای ایرانی، آقای داریوش آشوری است که نشر مرکز، همین امسال در تهران به چاپ رسانده است. این کتاب بسیار خواندنی است و برانگیزاننده؛ خواندنی است چراکه برخی از رایج ترین کج فهمی ها از مقوله زبان را با نثر بسیار شیوایی بر آفتاب انداخته است و برانگیزاننده است، چراکه به مانند بیشینه نوشته های ایشان از زبان، این شاکله بنیادین هویت فردی و ملی، گفته به میان آمده است. در آن چه در پی می آید، به نکاتی چند از درونمایه این کتاب می پردازم، هم برای ادای دین به آنانی که آموزگارم بوده اند وهم به پاسداشت زبانی که دل در گرو آن داریم. ۱) سامانه زبان زبان سامانه ای است اجتماعی و پویا که هم ریشه در تجربه های تاریخی و فرهنگی گویندگانش دارد و هم دریافت های برآمده از این تجربه ها را سامان می بخشد و در داد و ستد های انسانیرا در دسترس همگان می گذارد. به مانند هر سامانه ای، بر کارکرد و دگرگونی های تدریجی زبان بایسته ها و نابایسته هایی چیرگی دارند که کشف و دریافت و آموختنشان را نزد دستورنویسان، واژه شناسان، آواشناسان و... می شود سراغ گرفت. از سویی، برمبنای همین دانسته هاست که می توان آگاهانه این یا آن فرآورده زبانی را پذیرفت، ساخت یا کنار گذاشت و از دیگرسو، این ناخودآگاه اجتماعی زبانی است که برآمد و ماندگاری و یا حذف فرآورده ای از فرآورده های زبانی را در درازای زمان باعث است. آرایش و پیرایش داده های زبانی تنها و تنها در درون امکانات و بایسته و نبایسته های سامانه یادشده شدنی است و با پذیرش آن ها در زندگی هرروزه و یا در زمینه های تخصصی ماندگار. آن «تولید مکانیکی واژگان» که نویسنده به تکرار می گوید، هیچ گونه خویشاوندی با نگاه زبان شناسانه به زبان ندارد. اندیشه ای که نویسنده در سراسر کتاب درباره پیوند «انسان مدرن» و «زبان» به قلم می آورد، از دو سو نارواست. از سویی، پای در گل میراث قرن ۱۸ باختریان، زبان را هم به مانند طبیعت میدان تاخت و تاز انسان «مدرن» می بیند و می خواند: «کاری که ذهنیت مدرن با زبان کرده است، می توان بنا کردن یک شاهراه زبانی نامید. شاهراه های مدرن همه راه بند های طبیعی را از سر راه برمی دارند و زمین را هموار و آسفالت می کنند تا رانندگان بتوانند از سرراست ترین مسیر با بیشترین سرعت به سوی سرمنزلی که می خواهند روانه شوند. شاهراه در مسیر خود اگر به رودخانه و دره بربخورد روی آن پل می زند؛ اگر به کوه بربخورد زیر آن تونل می زند؛ اگر به جنگل بر بخورد آن را می برد؛ یا آن را دور می زند و از کنارشان می گذرد.” آرزوی این که دست این «ذهنیت مدرن» را از زبان طبیعی کوتاه خواهیم، تا با زبان همانی نکند که با محیط زیست، در پی خراشیدن ها، تراشیدن ها و بریدن ها، در این سده های «مدرن» کرده است، آرزویی انسانی است. از دیگرسو، زبان نه در زایشش، نه در بالیدنش و نه در کاربری اش پدیده ای بیرون از انسان و از ذهنش نیست. فهم انسانی در درون سامانه ای زبانی جوانه می زند، می بالد، شکل می گیرد و به زبان می آید. فروکاهیدن زبان به دستگاهی که تنها به کار واژگان چسبانی به مفاهیم می آید، برآیند همان دید مکانیکی است که از توضیح ساده ترین نمود های سامانه زبان وامی ماند. ۲) زبان طبیعی و زبان «علمی» همچنان که از نام کتاب برمی آید و به تکرار، و به صد زبان، در درون کتاب هم خوانده می شود، نویسنده کتاب به گسستی ژرف میان دو بستر زبانی «زبان طبیعی» و «زبان علمی» باورمند است. این کژبینی آشکارا بر زمینه های نظری و پیش فرض های نادرستی استوار است که به آن می پردازم: الف) زبان در سامانه خویش از لایه های گوناگونی شکل گرفته است که در سازوکار آن عهده دار نقش های گوناگونی در پیوند با یکدیگرند. در سراسر کتاب هرگاه که نویسنده از «زبان علمی» گفته، از واژه ها نمونه آورده است. اگر ایشان می توانستند دستکاری «زبان علوم و فنون مدرن» را که «زبانی است، یا بهتر است بگوییم، زبانمایه ای است که انسان در آن مانع های طبیعی زبان و محدودیت های آن را از میان برمی دارد یا آن ها را دور می زند و...” در دیگر لایه های زبانی چون گزاره ها، آوا ها و... هم نشان می دادند، کار به فرجام می رسید و گره بر زبان طاعنان فرو بسته می شد. ب) پیش فرض وجود زبانی به نام «زبان علمی» از بیخ و بن نادرست است و تبیین ناپذیر. آن چه را که ایشان «زبان علمی» می خوانند، در واقع، گروهی از واژه های ساده و ترکیبی فنی و تخصصی اند که برای نامیدن مفاهیم و پدیده های حوزه های دانش بشری برساخته شده و یا از دیگر زبان ها وام گرفته اند. در تاریخ انسانی، ساختن واژه های نو برای مفاهیم و تجربیات تازه در درون و بر پایه داده های زبان طبیعی جاری، پدیده ای نو نیست. واژگان تخصصی هر حوزه علمی (ستاره شناسی، فلزشناسی،...) هم بنا به نزدیکی یا دوری به زندگی روزمره، وارد زبان طبیعی گویندگانش شده یا در حاشیه مانده اند. زبان طبیعی بستری است که بر آن، واژگان و گفتار تخصصی پدید می آیند و می بالند؛ پیچیده ترین فرمول های ریاضیات نیز به زبان طبیعی فهم می شوند و به گفته می آیند. ناگفته نگذارم که وجود عبارت نادرست «واژه دانشورانه» (Mot savant) در واژگان نامه ها به جای عبارت هایی چون «واژه فنی» (Mot technique) و «واژه حرفه ای» (Jargon) خطایی آشکار است و رنگ و بوی فرادست خواهی فرهنگی سیاست گزاران فرآورده هایی مهم و تأثیرگذار از این دست است. گفتن بدین سیاق از «زبان علمی» پی آمد های دیگری هم دارد.